موضوع : پژوهش | مقاله

ماجرای اشراق

دو مولفه ایران و تشیع مهم ترین عنـــــاصـــــر تشکیل دهنـــــده فلســفه اشــــراق سهروردی محسوب می شوند. میـــان سهروردی شناسان نزاع بزرگی وجود دارد که آیا فلسفه او تابع تفکر سیاسی اش است یا طرح سیاسی وی منبعث از فلسفه اشراق اوست. حقیقت این است که سهروردی تنها فیلسوف اسلامی است که فلسفه ای انضمامی و عینی تدوین کرده و فهم آن فلسفه بدون آیین سیاسی او مقدور نخواهد بود. به نظر نگارنده در فلسفه انضمامی او این دو مهم آن چنان درهم تنیده و به هم آمیخته اند که تفکیک صریح و مرزبندی خطی بین آنها بسیار دشوار است. به هر روی تتبع در میزان تاثیر فلسفه اشراق بر سیاست سهروردی یا بالعکس، توجه سهروردی شناسان را به خود جلب کرده و هرکدام از منظری بدان نگریسته اند.


از نیمه نخست سده چهارم هجری قمری تا ربع سوم سده ششم هجری قمری در حوزه فلسفی، چهار پارادایم سیاسی در تمدن اسلامی مطرح شد که به رغم‎ همانندی هایی در بنیان های اصلی، تفاوت های بنیادین با یکدیگر داشتند. فارابی با تکیه بر نظریه مدینه فاضله و تاکید بر فضیلت های چهارگانه در آغاز سده چهارم، طرح سیاسی مدینه فاضله را در ناامیدی تام از دولت های مستقر در ایران، بغداد و مصر تدوین کرد؛ در حالی که ابن سینا در بازگشتی به شریعت می کوشید تا از عناصر یونانی و حتی ایران شهری در فارابی دوری جسته و بر نبوت تاکید ورزد. غزالی با گسست از اصول تسنن مبنی بر محوریت رای، اکثریت و اهل «حل و عقد» و بیعت در حکومت، به برگزیدگی پادشاه روی آورده و کوشیده تا به هر روی شالوده ایدئولوژیک خلافت بغداد را فراهم سازد. مدل غزالی با اصول شریعت سازگاری نداشت و عمدتا تحت تاثیر «سیرالملوک» خواجه نظام پدیدار شد. سهروردی چهارمین رهیافت سیاسی را بر پایه اندیشه اشراقی و در واکنش به غزالی و با بازسازی اندیشه فارابی و ابن سینا تدوین ‎کرد. مهم ترین شاخص طرح سیاسی سهروردی، اندیشه شیعی ـ ایرانی است و کتاب بسیار ارزشمند «هیاکل النور» مهم ترین منبع این رویکرد محسوب می شود. دوران سهروردی در اساس متفاوت از دوره سه اندیشمند فوق الذکر است. عصر فارابی و ابن سینا دوره طلایی تمدن اسلامی است و قدرت خلافت در بغداد و مصر هماورد با قدرت رومیان است و جغرافیای اسلامی تا آنجا که ممکن بوده، بسط یافته است. مسلمانان با قدرت علمی، فرهنگی و نظامی، حکومتی بی رقیب را در قلب زمین آن روز سامان داده و قدرتی در دنیای آن روز جرئت هماوردی با مسلمانان و خلیفه مسلمین را نداشت. هرچند این ‎قدرت از جانب اسماعیلیان، قرامطه و رقیبان در تهدید بود، اما در عصر غزالی، مسلمانان در نبرد ملازگرد موفق به شکست سنگین رومیان شدند؛ به‎نحوی که خلیفه بغداد از رقیب سلطانش، یعنی آلپ ارسلان، و وزیر قدرتمندش، خواجه نظام الملک، استقبال بی نظیری در بغداد به عمل آورد، اما در عهد سهروردی اوضاع کاملا دگرگون شده و بیت المقدس در تصاحب صلیبیون مسیحی است. اوضاع سیاسی ـ اجتماعی نیز به‎طور جدی ای در مخالفت با عقلانیت تغییر کرد. در چنین شرایطی سهروردی یگانه روش احیای تمدن اسلامی و احیای عقلانیت دینی را در طرح «سیاسی ـ اشراقی» می بیند.
بنیاد‎های تفکر سیاسی سهروردی
سهروردی طرح های سیاسی متفکران پیش از خود را ناکامیاب تلقی کرد، گرچه اندیشه فارابی و ابن سینا را صواب برمی شمرد و می کوشید تا ضمن بهره بردن از برخی عناصر آن، به تلفیق نیز تمایل نشان دهد؛ همچنان که در «هیاکل النور»، «تلویحات»، «مطارحات» و حتی بخشی از «حکمه الاشراق» ــ به گفته ملاصدرا ــ چنین کرد. سهروردی در زمانی می زیست که مسلمین پی در پی از مسیحیان شکست می خوردند، خلافت بغداد به ضعف می گرایید، ایوبیان به رهبری صلاح الدین به قدرت رسیدند و حکومت شیعی یا متمایل به تفکرات شیعه در مصر و حلب را تضعیف کرده و در نهایت ریشه کن کردند. صلاح الدین به نام المستضی خلیفه عباسی بغداد خطبه خواند. صلاح الدین به گفته ابن شداد، صاحب اثر مهم «النوادر السلطانیه»، در این عصر تنها امید مسلمانان سنی برای نجات بیت المقدس و مقابله با صلیبیون بود. ابن شداد که بعد‎ها جانشین سهروردی شد و شاید نقش او در قتل سهروردی نیز اندک نباشد، از گرایش فلسفه ستیزی صلاح الدین خبر می دهد و فلسفه را مخالف شریعت قلمداد کرده و سهروردی را مخالف شریعت برمی شمارد. سهروردی، تنها متهم به فلسفه ورزی نبود، بلکه یکی از اتهامات او عرفان، باطنی گری و تمایلات گنوسیستی بود. دوره سهروردی، عصر مقابله با باطنی گری و گنوسیسم و غلبه جریان فقه سنی بود. بنابراین برخی سبب قتل سهروردی را این می دانند که وی دارای عقاید باطنی و اسماعیلی یا شیعی بود. آیین سیاسی سهروردی، نوعی تدوین نظام سیاسی جدید و پاسخ به طرح سیاسی غزالی و رد دولت های مستقر بر مبنای اندیشه شیعی و ایرانی بود. این رهیافت، واجد اجزا و عناصری است که ایضاح آنها می تواند ما را در فهم بنیاد‎های تفکر سیاسی سهروردی یاری رساند.

عنصر شیعی
اندیشه سیاسی سهروردی دارای ویژگی هایی است که می توان آن را در زمره اعتقاد و باور شیعی قرار داد. این باور در مرحله نخست، صبغه مخالفت با نظریه استقرار و عدم مشروعیت دولت های مبتنی بر قهر و غلبه داشته و سپس از وجه امامت و حکمت سرمدی یا نوری برخوردار است. چند شاخصه در باور سیاسی سهروردی هست که می توان تفکر او را در زمره اندیشه سیاسی شیعی قرار داد:
1. مهم ترین اثر سیاسی سهروردی که پاسخی به رویکرد سیاسی سنی غزالی است، کتاب هیاکل‎ النور است. این اثر علاوه بر اینکه اثری فلسفی است، بی تردید نوشتاری سیاسی نیز است که بر آرای متفکران پس از خود بالاخص فلاسفه مکتب شیراز همچون جلال الدین دوانی تاثیر شگرف داشته و دوانی با نوشتن رساله «شواکل الحور فی شرح هیاکل النور» نشان داد که با اندیشه سهروردی آشنایی کامل داشته و از آن بهره جسته است. شیخ اشراق هیاکل النور را در هفت هیکل تدوین کرده و آن را به زبان عربی نگاشته و خود، آن را به فارسی برگردانده است. برخی معتقدند اصطلاح «هیاکل» ریشه در تفکر اسماعیلی دارد. در اعتقاد اسماعیلی، این اصطلاح به زمان نورانی و روح روحانی امام مربوط است. واژه «هیکل» در آثار متفکران اسماعیلی در مباحث مربوط به امامت، حکومت و لزوم اطاعت از امام واقعی و شرایط دستیابی به سعادت اخروی، به طور گسترده به کار رفته است. هانری کربن در «المبدأ و المعاد» چند مسئله مهم را درباره هیکل طرح می کند.
الف) هیکل با صفت نورانی به کار می رود و روحانی محض است؛
ب) هیکل نورانی مقام امامت است.
ج) هیاکل نورانی در هر دوره ای به وجود می آیند و از دوری به دوری دوام پیدا می کنند.
د) در کشور اعظم، آخرین هیکل نوری یا قائم، به پا خواهد خاست و تمام ارواح پاک را رستگار خواهد ساخت.
ه) ایمان راستین یک انسان و مومن واقعی، به پذیرش و اطاعت از امام و هیکل نوری وابسته است.
نکته جالب این است که کتاب هیاکل النور همواره مطمح نظر متفکران شیعی، اسماعیلی و گنوسیست ها بوده است؛ شرح این کتاب توسط حکیم شیعی هندی، ملاقاسم علی اخگر حیدرآبادی همچنین شرح آن در دوره حکمروایی آل مظفر (نیمه اول سده هشتم) توسط شارحی شیعی، اقبال به آن در دوره قراقویونلوها و آق قویونلوها، شرح آن توسط جلال الدین دوانی ــ حکیم و وزیر مشهور این دوره ــ و تدریس این اثر، هم در مدرسه دشتکی ها و هم در مدرسه جدید دوانی و بالاخره نفوذ این اثر در مکتب اصفهان، نشان از گسترش این کتاب در جاهای مختلف دارد.
2. دو عنصر در تفکر سیاسی سهروردی وجود دارد که وجه شیعی را در اندیشه سیاسی وی بسیار نیرومند می سازد. اولین ضلع این هندسه، نبوت است. سهروردی، نظریه دینی ـ سیاسی ای از نبوت مبتنی بر خوانش امامیه عرضه می کند که عناصری چون عصمت و برگزیدگی پیامبران، حکومت انبیا به عنوان الگوی دولت دنیوی ـ دینی و بهره مندی انبیا از علوم ربوبی در حکمروایی دارد و یگانه سیاست مطلوب آن دستیابی ابنای بشر به رستگاری با ذکر معجزات و کرامات است. سهروردی تفسیری شیعی از نبوت به دست داده و انبیا را صرفا برگزیده و انسان کامل معرفی نمی کند، بلکه آنها را معصوم و منصوب از جانب خداوند بر مردم دانسته و در تفکر سیاسی خود، پیامبران را شایسته ترین انسان ها در حکمت، قدرت و حکومت برمی شمارد و حکومت انبیا را نخستین و برترین شکل حکومت توصیف می کند.
دومین عنصری که در اندیشه سیاسی سهروردی صبغه شیعی دارد، بهره گیری از تعابیر فقهی شیعی است. سهروردی در «الواح عمادی» تعبیر اهل شریعت و فقها با عنوان «خلفاء الله فی الارض» را به کار برده و آن را با رویکردی کلامی ـ فلسفی، به نفوس پاکان یا معصومان پیوند می دهد. وی نفوس پاکان را متصل به عقل سماوی یا عقل فعال برشمرده و از این اندیشه در طرح سیاسی اشراقی خود بهره وافر می برد. سهروردی علاوه بر طرح تعابیر شیعی در فقه و کلام، در سامان بخشیدن تفکر سیاسی خود، این عناصر را دخالت می دهد. او رویکرد کلامی شیعی در خصوص خلیفه اللهی براساس آیات 124 بقره و 55 مائده و 59 ‎ـ‎ 58 سوره نساء را به تفصیل تبیین ساخته و ریاست و حکومت بر جامعه را به «صاحبان کرامات و معجزات» و «واجدان نور قدسی» اختصاص داده و از رهیافت های باطنی و تاویلی قرآن سود می برد تا اندیشه و نظریه «حکیمان متوغل در تاله» را با نظریه امامت و ولایت پیوند دهد.
مولفه هایی که سهروردی در اندیشه اشراقی سیاسی خود از آنها استفاده می کند و با آنها به توجیه و توضیح قدرت سیاسی، افاضه قدرت، حکیم متاله، حاکم سیاسی و مشروعیت حکومت می پردازد، سبب شده که به رویکرد کلامی و حتی فقهی شیعی نزدیک شود؛ گرچه می کوشد تا این رویکرد را با رهیافت ایرانی مآبی که گرایش نیرومندی در سهروردی است و وی را به احیای تمدن و عناصر فرهمندی ایرانی و نیز گنوسیستی در اندیشه ایرانی واداشته در هم آمیزد و آموزه ای از آمیزه «دین و ایران» به دست دهد.
این مولفه ها که ثمره تفکر سیاسی سهروردی هستند عبارت اند از:
الف) اساس قدرت سیاسی مبتنی بر خلیفه اللهی است. خلیفه، هم حجت خداوند بر زمین است و هم حکمت، میزان، بینات، علوم و قدرت خود را از خداوند دریافت می کند.
ب) سهروردی همچون نگاه فقهی ـ کلامی شیعی، جهان را قائم به خلیفه اللهی می داند که عالم نمی تواند در هیچ برهه ای از این حجت و امام خالی بماند.
ج) سهروردی تحت تاثیر شیعیان اسماعیلی و فاطمیون مصر، معتقد به امام متاله ظاهر و مستور است.
د) سهروردی قائل به‎ نظریه قطب براساس دیدگاه اسماعیلی در سلسله مراتب قدرت بوده و ریاست و حکومت حقیقی بر جهان را از آن رئیس تامه و امام برمی شمارد.
ه) سهروردی اعتقاد دارد که دوره ریاست امام، دوره نورانی است و سیاست او نیز نورانی است. در صورتی که امام حاکم بر جامعه نباشد یا مردم اقبال به حکومت او نشان ندهند یا دیگران که شایسته حکومت و حکمت لدنی نیستند، قدرت سیاسی را در اختیار خود بگیرند، جامعه و عصر دچار زوال، ظلمت و نابودی می شود.
اندراج کلام و رویکرد‎های کلامی در حکمت علمی و سود بردن از رهیافت کلام در حوزه سیاست و علوم مدنی و اخلاق، همواره مورد توجه متفکران اسلامی که دغدغه سیاست اندیشی یا منظر علم الاجتماع و جامعه شناسانه داشته اند، بوده است. شاید این اندراج را نخستین بار باید در اندیشه سیاسی فارابی دید. پس از فارابی، غزالی در آثار مختلفش همچون «الاقتصاد فی الاعتقاد» (این اثر عمدتا کلامی است)، «فاتحه العلوم»، «نصیحه الملوک» و «المستظهر بالله»، از این رویکرد برای دفاع از خلافت و سلطنت سلجوقی که امید بسیاری به شافعی کردن آنها داشت، بیشترین بهره را برد. تدوین «احیاء علوم الدین» بخش بنیادین این کوشش و طرح سیاسی به شمار می آید. در دوره جدید، مرحوم اقبال در موضوع تجدید حیات اسلامی و احیای تمدن دینی، با استفاده از رویکرد الهیات فلسفی و کلام سیاسی کوشید تا درون مایه های این تجدید را فراهم سازد. علامه طباطبایی و استاد مطهری نیز به اندراج کلام در حکمت عملی و طرح مسائل تمدنی و اجتماعی ای مانند طلوع و سقوط تمدن ها، جامعه و سرنوشت، دین و حکومت اسلامی، مسلمانان و احیای تمدن اسلامی، علل انحطاط تمدن اسلامی، امامت و موضوعات خردتری مانند بانکداری اسلامی، ربا، اقتصاد اسلامی، حجاب، موسیقی، آزادی و حکومت اسلامی، حقوق شهروندان و حقوق زن و کودک توجه بسیار کردند.
سهروردی برخلاف غزالی که در پی تحکیم شالوده ایدئولوژیک خلافت بغداد و قدرت شافعی بود، کوشید تا بدون عدول از بنیان های حکمت و تاله، طرح سیاسی اش را براساس حکمت نوری و کلام سیاسی فراهم کند. «خرد جاویدان» که اندیشه و طرح بزرگ سهروردی است، در درون عناصر شیعی ـ ایرانی و حکمت تالهی قابل درک است. تعبیرات سهروردی خرد جاویدان را خمیره ازلی برمی شمارد و آن را دانشی حقیقی و ربوبی می داند که در سرشت ناب و پاک آدمی است و همچون خورشید از مشرق حقیقت در ورای زمان طالع می شود.
سهروردی برخلاف اندیشه ایران شهری، این خمیرمایه را «فرهمندی» ایرانی نمی داند، بلکه تحت تاثیر رویکرد شیعی، اساس آن را «نور» برمی شمارد. ملاصدرا معتقد است که گزینش نور توسط سهروردی، به سبب تاثیرپذیری وی از فلسفه نور زرتشتی و ایرانی یا اندیشه یونانی (خود سهروردی نیز افلاطون را به‎عنوان امام حکمت «صاحب الاید و النور» می داند.) نیست، بلکه سهروردی از آیات قرآن سود می برد و به تفسیر نور می پردازد. حقیقت این است که تفسیر آیه نور در اندیشه های ابن سینا ــ در «اشارات»، نمط سوم ــ و تحت تاثیر او، در اندیشه های غزالی در «مشکوه الانوار»، پیشینه نیرومندی دارد. بنابراین تمایل سهروردی به «نور» ارتجالی و بدون پیشینه نیست، اما سهروردی تنها در تاویل آیه نور توقف نمی کند، بلکه فلسفه نور را در تدوین حکومت و قدرت مطلوب و ویژگی های حاکم اسلامی به کار می گیرد.

عنصر ایرانی
مولفه اساسی سهروردی در تبیین عنصر ایرانی، اساس اشراق فهلویون و حکمت خسروانیین است. سهروردی در اثر بسیار مهم «المشارع و المطارحات» که بزرگ ترین اثر فلسفی او به لحاظ حجم بوده و مقدمه کتاب حکمه الاشراق است از این زبان و حکمت یاد می کند. این اثر که آمیزه ای از حکمت بحثی و حکمت اشراقی یا نوری (ذوقی) است، جایگاه مهمی در کنار دو اثر «پرتونامه» و «الواح عمادی» در تبیین عناصر ایرانی دارد. سهروردی معتقد است این کتاب برای فهم «لسان اشراق» اساسی است. سهروردی شناسان بر این باورند که دو عنصر شیعی و ایرانی به موازات یکدیگر در اندیشه اشراقی و سیاسی سهروردی به چشم می خورد. از عنصر شیعی، خلافت الهی، علم ربوبی و حقانیت حکومت و امامت را استخراج کرده و در عنصر ایرانی، خوره کیان، فلسفه نوری و دادگری و ایران شهری را جست و جو می کند.
خواجه نظام در سیاست نامه و غزالی در نصیحت الملوک، اقتصاد فی الاعتقاد و المستظهری در جســت و جـوی انـدیشـــه ایران شهری و تدوین نظریه دادگری ایرانی در درون خلافت و سلطنت سلجوقیان بودند. کتاب مهم سیاست نامه تماما بر آمیزه تفکر دینی (شافعی) و ایرانی استوار بوده و درصدد است تا به ملکشاه بقبولاند که تنها شیوه درست و ماندگار حکومتگری، رسم فریدون و کیخسرو و روش دادگری آنهاست. حقیقت این است که خواجه نظام این طرح را برای ایرانی مآب کردن سلجوقیان و شاید خلافت استفاده کرد، اما سهروردی این طرح را برای ایرانی مآب کردن تمدن اسلامی و سرزمین های تحت سیطره آن فراهم ساخت.

دکتر حسن قاسم پور

منبع:  هفته نامه پنجره
 

نظر شما