سرزمین جبر، تاریخ و آموزش ریاضیات در گفت و گو با پرویز شهریاری
موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

سرزمین جبر، تاریخ و آموزش ریاضیات در گفت و گو با پرویز شهریاری

روزنامه شرق، یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۲ - ۲۵ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۱۸ ژانویه ۲۰۰۴

سلیمان فرهادیان : گفت وگو با کسی که بیش از دویست و پنجاه جلد کتاب در زمینه های مختلف از جمله رشته های مختلف ریاضی، تاریخ، فلسفه، کاربرد و آموزش و ریاضیات و همچنین کتاب های متعددی در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و ادبی تألیف و ترجمه کرده است و طی ۵۵ سال فعالیت علمی _ فرهنگی حدود هزار مقاله در نشریه های علمی و ریاضی به چاپ رسانده است، بسیار لذتبخش است. بدیهی است که بر جای گذاشتن چنین میراث پرباری برای نسل جوان و دانش پژوهی فقط از عهده کسانی همانند استاد پرویز شهریاری ساخته است. هنگامی که برای انجام این مصاحبه خدمت استاد رسیدیم، تصمیم گرفتیم ضمن رعایت شرایط سنی استاد، مصاحبه را به اختصار برگزار کنیم.اما به دلایل بسیار از جمله زندگی پر فراز و نشیب، گستردگی بیش از حد ریاضیات و رسوخ در رشته های مختلف علمی و همچنین جنبه های مختلف زندگی و تجربیات زیاد ایشان در امر تدریس سخن به درازا کشید. ضمن تشکر از ایشان توجه شما را به اولین قسمت از گفت وگو جلب می کنیم.

-استاد، لطفاً مختصری از زندگی خود بگویید.

در دوم آذر ۱۳۰۵ در کرمان در خانواده ای دهقانی به دنیا  آمدم. هم پدرم دهقان بود و هم مادرم دهقان زاده. زندگی سختی داشتیم چون پدرم کارگر روزمزد بود به همین دلیل روزگار کودکی و نوجوانی، من، برادر ها و خواهرم به سختی گذشت. از دبستان تا سوم دبیرستان را در کرمان گذراندم و بعد وارد دانشسرای مقدماتی شدم. دانشسرای مقدماتی معمولاً برای کسانی مناسب بود که در جست وجوی کار بودند، چون شغل آینده آنان (یعنی معلمی) تضمین شده بود. در سال آخر دانشسرای مقدماتی بخشنامه ای آمد که شاگرد اول و دوم های امسال و سال های قبل دانشسرای مقدماتی می توانند در تهران به ادامه تحصیل بپردازند. من هم در سال ۱۳۲۴ با استفاده از این مصوبه وارد دانشکده علوم شدم و در رشته ریاضی به ادامه تحصیل پرداختم. در آن زمان در تمام ایران هیچ دانشگاه دیگری وجود نداشت. در آن سال از سرتاسر ایران ۱۳ نفر داوطلبان رشته ریاضی  شدند. پس از آ نکه دانشکده  علوم را تمام کردم از طرف وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش فعلی) به شیراز رفتم.

یکی از کلاس هایی که می رفتم، پیش از من معلمی داشت که دانش آموزان از او ناراضی بودند، او هم مرتب در فکر تفتین علیه من بود. در نهایت نیز به جعفری نامی که وزیر آموزش و پرورش بود نوشت که شهریاری در اینجا تبلیغات سوء می کند، سابقه هم دارد .

من در جلسه تصحیح اوراق امتحانی پایان سال دانش آموزان ششم بودم که رئیس فرهنگ شیراز آمد پیش من و گفت هر چه سریع تر به اداره مراجعه کن. به اداره رفتم که رئیس اداره به من گفت به هر ترتیبی که هست امشب از شیراز خارج شو جفعری دستور توقیف تو را داده است. علت را پرسیدم، در جواب گفت: اگر من نبودم، نامه تو را فاطمی که رئیس فرهنگ فارس است، باز می کرد. او هم بدون اطلاع قبلی تو را توقیف می کرد. اما امروز فاطمی نیست و به مسافرت رفته است. به همین دلیل من نامه را باز کردم. الان هم به تو می گویم که هر چه سریع تر از اینجا برو. من هم شبانه از شیراز خارج شدم. فردای آن روز به خانه من هجوم بردند که من نبودم. به تهران آمدم و پس از مدتی کار در دبیرستان ها را شروع کردم، اما این بار برای آموزش وپرورش کار نمی کردم، بلکه تدریس ساعتی داشتم. علاوه بر دبیرستان ها، در بعضی دانشکده ها، مثل دانشکده فنی، دانشسرای عالی در دوره های روزانه و شبانه نیز تدریس می کردم. چند سالی هم در مدرسه عالی اراک تدریس کردم. حدود شش یا هفت سالی است که تدریس نمی کنم، فقط در منزل می مانم و به کارهای تحقیقاتی می پردازم، اگر چشمم اجازه بدهد. از سال ۵۱ دچار مشکل بینایی شدم. برای درمان نارسایی چشم به پزشکان زیادی مراجعه کردم، حتی به واسطه دوستی که در لندن بود به پزشکان آنجا هم مراجعه کردم که به من گفتند درمان ندارد و باید با این مشکل بسازی. از آن بعد روز به روز بر ناراحتی چشمم اضافه می شود و من ناچارم که از عینک و ذره بین استفاده کنم. ترجمه هم برای من بسیار مشکل شده است.

-برای آشنایی بیشتر با ریاضیات تعریفی از آن ارائه کنید و بفرمایید چه خاصیتی در آن است که خود را در همه جا نشان می  دهد؟ چرا علوم جدید به زبان ریاضی بیان می شود؟

اولین دانشی که بشر آن را شناخت ریاضیات است از همان اوان تاریخ بشر، ریاضی هم با او همراه بود. برای دانستن تعداد فرزندان یا مقدار اموال، نیازمند ریاضی بود. به تدریج علوم دیگر هم سر برآوردند، اما باید دانست از حدود ۴ هزار سال پیش از میلاد (شش هزار سال پیش) مجموعه علوم و ریاضی به زندگی بشر وارد شده است. مهم ترین مشخصه ریاضی آن است که همه چیز را در کلی ترین صورت یا حالت آن می بیند. در تعریف هنرمند باید بگویم که او همانند کسی است که از بالای تپه ای همه چشم انداز دشت را مشاهده می کند. ولی دانشمندان (شیمیدان، فیزیکدان یا زمین شناس و ...) همانند کسی است که در پایین تپه حواس خود را معطوف یک نکته خاص کرده است. اگر گیاه شناس است فقط گیاهان را بررسی می کند، آن هم فقط جزیی از یک گیاه. ولی هنرمند تمام دشت را زیر نظر دارد، به همین دلیل باید گفت هنرمند وظیفه اجتماعی بالاتری دارد. زمانی من در کلاس درس یک نقاش شرکت کردم و او درباره نقاشی و نوع کارش و وظایف هنرمند نقاش صحبت می کرد. بعد از اتمام صحبت های او من گفتم تمام آن چیز هایی را که شما در مورد نقاشی گفتید، من می توانم در مورد ریاضی تعمیم بدهم. یعنی ریاضی هم به اندازه هنر برای مردم مفید است. ریاضی علاوه بر آنکه در رشته هایی همانند فیزیک و نجوم رسوخ کرده است که همه با آن آشناییم، در بسیاری موضوعات دیگر از جمله تاریخ و روانشناسی نیز گسترش یافته است. اگر ریاضی بدانیم تحقیق در این رشته ها هم بسیار سریع تر و دقیق تر صورت می گیرد. مقاله ای با عنوان کاربرد ریاضی در تاریخ ترجمه کردم که در مجله آشنایی یا آشتی با ریاضیات هم چاپ شد. در آنجا نمونه ای از کاربردهای ریاضی تحقیقات تاریخی را بیان کردم. به عبارت دیگر امروزه ریاضیات در تمام شئون بشری دخالت کرده است.

-با توجه به گستردگی ریاضیات، دلیل رویگردانی دانش آموزان از این درس چیست؟

به نظر من بیش از همه تقصیر آن بر عهده بعضی پدرومادر ها و برخی معلمان است. چون طوری با دانش آموزان برخورد می شود که او را از این درس هراسان می کند. همیشه به او یادآور می شوند که مواظب باش ریاضی داری. مثل اینکه اگر فیزیک داشت، لازم نبود که اهمیت بدهد. یعنی به دانش آموزان تلقین می کنند که ریاضی با دانش های دیگر فرق دارد. البته باید هم پذیرفت که ریاضی یک فرق اساسی هم با سایر دانش ها دارد. مثلاً در فیزیک می توان بدون آگاهی از مکانیک مبحث نور را مطالعه کرد .

در شیمی هم بخش های مختلف یا حدودی مستقل از یکدیگر هستند، اما ریاضی به هم پیوسته است و تمام قسمت های آن را باید به موازات یکدیگر فراگرفت. به همین دلیل اگر دانش آموزی دو جلسه از درس ریاضی عقب بماند، ادامه مبحث را درک نمی کند. استفاده از کتاب برای آنها که مبتدی هستند هم تا حدودی مشکل است و در نتیجه برای همیشه از درک آن عاجز است. ریاضی تفاوت اساسی دیگری هم با سایر دانش ها دارد. دانش های دیگر بعد از رنسانس تبدیل به علم شدند. مثلاً شیمی از کیمیاگری به وجود آمد ولی برای آنکه علوم شیمی متولد شود باید تا زمان لاوازیه صبر کنیم. فیزیک به همین گونه است. اما حتی امروز هم ما می توانیم از روابطی که در بابل قدیم نوشته می شده استفاده کنیم. قضایایی که ارشمیدس ثابت کرده است هنوز قابل استفاده است، هر چند که راه حل ها ساده تر شده است. شخصی آلمانی درقرن شانزدهم کتابی صد صفحه ای نوشت و در آن به شرح معادله درجه دوم پرداخت اما امروز می توان در دو صفحه تمام موارد این گونه معادله ها را به طور کامل بیان کرد. ریاضیات ساده تر شده است. اما اصول تغییر نکرده است کتابی را که ابوریحان بیرونی در باب مثلثات نوشته و قانون مسعودی نام دارد، حتی امروزه هم قابل استفاده است. جالب است که بدانید که مثلثات از ابتدا تا انتها به طور کامل در ایران شکل گرفته وتکامل یافته است.

-از مشهورترین ایرانیانی که در این زمینه کار کرده اند نام ببرید.

ریاضیدانان ایرانی که روی این مبحث کار کرده باشند بسیارند از جمله ابوریحان بیرونی ، ابوالوفای بوزجانی و در نهایت خواجه نصیرالدین طوسی همه این مطالب را تنظیم کرده و اولین کتاب مثلثات جهان را نوشته است. جبر هم در ایران متولد شد. جبر از خوارزمی آغاز شد. بعدها خیام و جمشید کاشانی این راه را ادامه دادند. یعنی جبر در ایران تکامل پیدا کرد. اصولاً کار ایرانیان ریاضیات محاسبه ای بود که شامل حساب، جبر و مثلثات می شود. برخلاف ایرانیان، یونانی ها اصلاً به محاسبه نمی پرداختند و فقط با هندسه کار می کردند.

- کمی هم از آموزش علوم و بخصوص ریاضیات در جامعه امروزی ما بفرمایید:

یکی از مشکلات نظام آموزش فعلی ما «کنکور» است. به خصوص این کنکورهای تستی مرسوم. پیش از این هم کنکور وجود داشت. ولی به صورت تشریحی بود و اوراق دانش آموزان تصحیح می شد. بارها گفتم که کنکور تستی دانش و هنر مملکت را ویران می کند. آمریکایی ها مبتکر تست بودند، ولی حالا خودشان به تدریج آنرا کنار می گذارند. زیرا با تست نمی توان سنجش دقیقی انجام داد. با استفاده از تست نمی توان تاریخ ریاضی، کاربردهای ریاضی، فلسفه ریاضی را آموزش داد و سنجش کرد. با تستی شدن آزمون ها همه این موارد از آموزش ریاضی کنار گذاشته می شود و ریاضی به چیزی تبدیل می شود که هیچ ارتباطی با بقیه علوم ندارد. سه سال است که سازمان سنجش می گوید، امسال هم کنکور مثل سال گذشته برگزار می شود، اما از سال دیگر وضع تغییر می کند. هر سال هم همین موضوع را تکرار می کند. سال هاست که دانش آموزان ما درگیر این کنکور هستند. کمتر از ده درصد داوطلبان در این آزمون ها قبول می شوند که در بسیاری از موارد از رشته خود ناراضی هستند. در نتیجه هم دانش و هم هنرها وضعیت مطلوبی ندارد.

- چرا معتقدید که آزمون های تستی موجب تضعیف آموزش می شوند؟

من زمانی که تدریس می کردم به کلاس آخر (یا همین پیش دانشگاهی) درس نمی دادم زیرا این دانش آموزان شدیداً دلواپس کنکور بودند. به همین دلیل معمولاً کلاس سوم درس می دادم. ولی در همین کلاس ها هم تا یک کلمه از تاریخ ریاضی یا کاربردهای آن را می گفتم، زمزمه اعتراض بلند می شد که از این موضوعات در کنکور نمی پرسند و از ما تست می خواستند. در تست حتی مفاهیم ریاضی فراموش شده است. من سراغ دارم که در کلاس درس مشتق را بدون ارائه مفهوم آن تدریس می کنند. می گویند اصلاً لازم نیست بدانید که مشتق چیست یا از کجا آمده است. حتی استدلال مربوط به مشتق گرفتن هم بیان نمی شود. فقط بدانید مشتق xn برابر است با nxn-1 ریاضیات نظری دو جنبه دارد: استدلال ریاضی و محاسبه. تست هر دو را از بین برده است.

- چگونه می توان این وضعیت را تغییر داد؟

در این کشور چندین سمینار و کنگره در هر هفته برگزار می شود و هرکدام چند روز طول می کشد. برای هر موضوعی سمینار داریم ولی برای کنکور نداریم. برای آنکه مشکل کنکور را حل کنیم باید صاحب نظران را به همکاری دعوت کنیم و به آنان مجال و فرصت کافی بدهیم تا راه حلی برای کنکور پیدا کنند. من به عنوان معلم ریاضی معتقدم که هر مسئله ای جواب دارد. مسئله کنکور بدون جواب نیست. ولی منافع مالی که به واسطه وجود کنکور عاید بعضی ها می شود مانع از آن است که در این مورد تجدید نظری صورت گیرد. جالب است که خود تلویزیون هم با ارائه برنامه گزینه دو به این مسئله دامن می زند.سازمان سنجش هم همینطور. در مورد کنکور بسیار صحبت کردم، همیشه هم مخالفت کردم، راه حل هم ارائه دادم اما هنوز کنکور ادامه دارد. ما تنها کشور دنیا هستیم که کنکور داریم و باید بپذیریم که این وضعیت غیر عادی است.

- ولی بعضی ها معتقدند که این تغییر وضعیت هزینه دارد.

در جنگ جهانی دوم آلمان ویران شد. گمانم آن زمان صدر اعظم آلمان آدنائر بود. دولت آمریکا برای بازسازی آلمان مقداری کمک کرد. صدراعظم آلمان در مجلس گفت من اجازه نمی دهم حتی یک سنت از این پول خرج رفاه مردم بشود. همه را خرج آموزش و پرورش کنید. ده سال بعد نتیجه اش را می بینید. که شما هم نتیجه اش را دیدید. آلمانی که سراسرش با خاک یکسان شده بود، امروز از لحاظ صنعتی تمام دنیا را زیر سلطه خود دارد.
 

نظر شما