مردان دالهو
واژه مردان دالهو در ظاهر به معنای ساده و بدیهی ساکنان دالهو اشاره دارد. این تعبیر ابتدایی تنها دیدگاهی است که ممکن است مخاطب از این واژه داشته باشد؛ اما با نگاهی دقیقتر، بهویژه برای مخاطبان خاصی که با تاریخ معاصر ایران و بهویژه منطقه زیبای دالهو آشنا هستند، این واژه بار معنایی عمیقتری پیدا میکند. دالهو کهنسال، در اعصار گذشته تا به امروز، گویی مراحل کمال خود را پشت سر گذاشته و اکنون به مرحلهای پخته و متین از حوادث ریز و درشت دست یافته است.
در ابتدا، نام این منطقه "بحرالکوه" بوده است، اما شیلهاک ارشنوشیناک، پادشاه عیلام (1151-1165 میلادی)، از کوه دالاهوی قدیم به "بالاهوته" یاد میکند که به معنای "خانهای در بالا" است؛ نامی زیبا و پسندیده. این نام با آنچه در دفاتر یاری آمده، همخوانی دارد و در دفاتر چلتن دالهو نیز ثبت و ضبط شده است.
در حال حاضر، دالهو جایگاه رفیع و ویژهای پیدا کرده است. مهمترین ویژگی دالهو، بدون شک، وجود خاندان بانشان حیدری و تکیه مجلل و باشکوه آنهاست. اولین شخصی که از این مردان به ذهن میرسد، حضرت حیدری حیدر است. اما قبل از او، دوران نادرشاه افشار (1100-1160 قمری) و همعصری آسید یعقوب حیدری گوران، نقطه عطفی در تاریخ دالهو به وجود آورد.
در دوران نادرشاه، این منطقه دچار فراز و نشیبهای فراوانی شد. با تجاوزات گسترده ترکان عثمانی به آذربایجان و کرمانشاه، مردم صلاح کار را در کوچنشینی و ویلاق قشلاق میدیدند. رهبری آسید یعقوب حیدری در این برهه از زمان مثالزدنی است. اوضاع منطقه و سراسر ایران رو به انحطاط بود و مشعل شاهنشاهی در حال افول بود. فقر و گرسنگی، غارت و دزدی بیداد میکرد. در این شرایط سخت، ایلات و عشایر به آستان پیر و مرادشان، آسید یعقوب، پناه میبردند.
خان الماس (1072-1138 ق)، یکی از سرداران سپاه نادر و شاعر خاص آن دوره، در اشعارش میگوید: "نعرته نادر داو آمان سی یاقو
نیشت و کاو کوی دالهو."
تاریخ دقیق میلاد تا وفات آسید یعقوب متأسفانه مشخص نیست، اما با توجه به اینکه در زمان نادر، وی دارای تکیه بوده و رهبری مردم را به عهده داشته، میتوان نتیجه گرفت که فردی بالغ و سالمند بوده است.
به قلم: آقای حیدر حیدری راد
با تشکر از کانال مردمی "دالاهو یار"
نظر شما