موضوع : شهرشناسی | لنگرود شناسی

رهیافت ها و اصول کاربردی طراحی فضاهای شهری با استفاده از تجربه ی زیسته ی ساکنین با تاکید بر موسیقی و ترانه ها. نمونه موردی: تجربه ی زیسته ی لنگرود با تاکید بر موسیقی و ترانه های محلی

پیشنهاده کارشناسی ارشد 1402
پدیدآور: پریسا ضضیف الدینی
استاد راهنما: میترا حبیبی
دانشگاه هنر تهران، دانشکده معماری و شهرسازی
چکیده

با سرعت گرفتن روند جهانی شدن و رشد جمعیت، فضاهای شهری به سمت یکنواختی و نوعی شباهت بی محتوا سوق داده شده‌اند که این موضوع بحران هویت را به دنبال داشته است و ما را با فضاهایی رو‌به‌رو می‌کند که فاقد اصالت و هویت بوده و هیچ حس تعلقی در مخاطبانش ایجاد نمی‌نماید.(سخی نیا و همکاران، 1398).امروزه میبینیم شهرهای ما بدون توجه به فرهنگ جامعه رشد و گسترش یافته‌اند و نمودی از هویت و ارزشهای شهروندان خود نیستند. شهرها تنها بر پایه نیاز اقتصادی رشد یافته و بدون هویت و همگون شده‌اند. به عقیده داریوش شایگان فیلسوف معاصر، انسان امروزی دچار افسون‌زدگی شده‌است. امروزه پیوند فضاهای شهری از زمان و مکان گسسته شده‌اند.نتیجه‌ی این امر، گسترش فضاهایی تهی است که قابلیت پاسخ به فضاهای زیسته‌ی شهروندان را ندارد.(حبیبی و برزگر ،1397) در این میان تجربه‌ی زیسته‌ی هر ملت و قومی،مانند موسیقی و ترانه ها بازتاب‌دهنده بخش مهمی از فرهنگ، فرهنگ رفتاری در زندگی روزمره و نمودهای مختلف آداب و سنن آنان می‌باشد. عینیت بخشیدن به هویت هرملت، وظیفه فرهنگ و نمودهای عینی آن ازجمله موسیقی و طراحی شهری است. این در حالی است که آخرین حلقه های سلسله راویان قدیمی شهر و روایات و موسیقی آن،به سان سایر نمونه های فرهنگ شفاهی هر روز در حال از هم گسستن است. تجربه ی زیسته‌ی هر قوم در این میان، پیوند دهنده جامعه‌ای از قومیتی خاص است که باعث بروز رفتارهایی است که جملگی از فرهنگ مشترک آن قوم نشات می‌گیرد. موسیقی به عنوان زبان مشترک تمام دنیا، با تفاوت‌هایی که در انواع فرم‌های موجود در موسیقی اقوام و ملل مختلف دارد، به خوبی بیان کننده روحیات، فرهنگ و حتی ریتم زندگی روزمره‌ی انسان‌ها که در فضای زیسته آنها مستتر است،می‌باشد. از آنجایی که کلیه موارد ذکر شده در فضاهای جمعی، و به عبارت دقیق‌تر در فضاهای شهری رخ می‌نماید، پس می‌توان اذعان داشت که تجربه‌ی زیسته می‌تواند راهنمایی خوب برای طراحی فضاهایی مناسب برای شهروندان هر شهر باشد. می‌توان با مطالعه دقیق زندگی روزمره‌ی هر قوم و پی بردن به فرهنگ و نحوه بروز رفتار اجتماعی آنان، فضاهایی طراحی کرد که برای آن قوم خاص دارای پاسخدهی مناسب باشد و رنگ تعلق و هویت از دست رفته شهرها را به آنان برگرداند.به این ترتیب گام موثری نیز به سمت پایداری فرهنگی برداشته ایم و از اضمحلال فرهنگ در جامعه جلوگیری می‌نماییم و در عین حال از ضرباهنگ و محتوای آن در ایجاد نمادهای شهری بهره می‌بریم. در این میان، شهرهای مختلف ایران، دارای فرهنگی غنی و پیشینه تاریخی درخشانی هستند که همین امر، می‌تواند پتانسیلی جهت کاربست مقوله‌های فرهنگی به طور عام و موسیقی و متن ترانه‌ها به طور خاص، در بازیابی این هویت گمشده در شهرهای معاصر و متجلی کردن آن در فضاهای شهری باشد. هر ملتی آرمان‌های خاص خود را دارد که عینیت بخشیدن به آنها، وظیفه فرهنگ است. همچنین تاثیر موسیقی در لایه‌های عمیق زندگی مردم مانند آداب و آیین های زندگی روزمره و به ویژه در کشت و کار که زنان نیز نقش پررنگ و به سزایی در آن ایفا می‌کنند، دیده می‌شود که این ارتباط بین موسیقی و ترانه‌های محلی و ریتم زندگی و کار مردم، قابل تامل است و تمانگر بخشی جدایی ناپذیر از مجموعه فضای زیسته‌ی هر قوم می‌باشد استان گیلان به دلیل شرایط آب و هوایی دارای بخش‌های متنوع موسیقی محلی است و این امر موجب پدید آمدن موسیقی‌های ناب و متنوعی از دل آب‌ها، کوهسارها، شالیزارها و طبیعت این مرز و بوم شده است. موسیقی و ترانه های محلی گیلان با ویژگیهای زیادی از قبیل ناب و دست نخورده بودن، قابل فهم برای مردم عامه و مطابق بودن با لهجه خواص و گویش‌های محلی هر منطقه باعث شده تا این گونه‌ی موسیقی سینه به سینه در گذر تاریخ حفظ و احیا شود. شهرهای حاشیه دریای خزر، خصوصا شهرهای استان گیلان به عنوان یک قلمرو جغرافیایی خاص، به علت همجواری با سایر شهرها با اقوام و نژادهای مختلف، از نظر فرهنگی دچار اختلاط گشته و همچنین رسوم و سنن و موسیقی و حتی خوانش فضایی شهرهای آنان نیز دستخوش تغییراتی گشته است که در زندگی روزمره بازتاب یافته است. می‌توان با در نظر گرفتن تجربه زیسته بومی، به عنوان یک پتانسیل فرهنگی قوی، به بازطراحی فضاهای شهری برای احیای هویت از دست رفته این شهرها پرداخت. تجربه‌ی زیسته‌ی هر قوم شامل طیف گسترده‌ای از عوامل فرهنگی-هنری مانند نقاشی، داستان‌ها و روایات، موسیقی و... می‌باشد. در این پژوهش با تمرکز بر موسیقی و متن ترانه‌های گیلکی و کاربست آن در طراحی فضاهای شهر لنگرود ،از ارتباط بین ریتم، ضرباهنگ، تاکیدها، فراز و فرودها، متن ترانه‌ها و ریتم زندگی روزمره با عناصر طراحی شهری استفاده میگردد و می‌توان از فرآیند این تجربه در شهر لنگرود، برای دیگر شهرها نیز استفاده نمودو از این راه هویت گمشده در شهرهای معاصر را باززنده‌سازی کرد. . لذا هدف این پژوهش،بررسی بخشی از تجربه‌ی زیسته مردم و تعبیر عناصر موسیقی، متن ترانه ها و به طور کلی پاسخ به این سؤال است که چگونه این زیرمجموعه از فضای زیسته یک قوم، می تواند راهنمایی برای طراحی فضاهای منسب آنها باشد؟ پس پرداختن به این مقوله می‌تواند ما را به شناخت هر چه بهتر از تجربه‌ی زیسته، شکل‌گیری فضاهای شهری و در نتیجه‌ی آن فرهنگ،به عنوان یکی از ارکان اساسی طراحی شهری رهنمون سازد، چرا که هویت هر شهر بیش از آنکه نشات گرفته از مشترکات باشد، از تمایزات فرهنگی، قومی و بومی تاثیر می‌گیرد.

نظر شما