شب یلدای روستایی در حاشیه البرز؛ از قصه‌های پدربزرگ تا تنقلات خانگی
موضوع : شهرشناسی | تهران شناسی

شب یلدای روستایی در حاشیه البرز؛ از قصه‌های پدربزرگ تا تنقلات خانگی

شب یلدا در روستاهای اطراف البرز همواره با دورهمی‌های صمیمانه خانوادگی، تنقلات خانگی، و افسانه‌خوانی‌های گرم پدربزرگ‌ها همراه بوده است. این شب که بهانه‌ای برای تقویت پیوندهای خانوادگی بود، رنگ و بوی سادگی و صفا داشت.

هنر بانوان خانه‌دار در شب یلدا

در آن روزها، تدارک شب یلدا از تابستان آغاز می‌شد. زنان خانه‌دار با دقت و وسواس، میوه‌ها و هسته‌های تابستانی را خشک می‌کردند تا شب‌چره‌ای خوشمزه برای یلدا فراهم کنند. مانند مادرشوهر "احترام فدایی" که هسته‌های زردآلو را می‌جوشاند و برای یلدا نگه می‌داشت.

خاطراتی از شب‌چره‌های گرم

فاطمه علینقی، یکی از اهالی محله کن، می‌گوید که سفره یلدا با خوراکی‌های گرم و مغذی مثل انجیر خشک، کشمش، و گردو تزئین می‌شد. برخلاف امروز، هندوانه در آن شب کمتر دیده می‌شد؛ زیرا قدیمی‌ها آن را سرد می‌دانستند و ترجیح می‌دادند خوراکی‌های گرم در برابر سرمای زمستانی بخورند.

کرسی‌های گرم و قصه‌های شنیدنی

فاطمه میرزایی، مادربزرگ مهربانی که شب‌های یلدای کودکی‌اش را خوب به یاد دارد، می‌گوید:

"همه به خانه بزرگ‌ترها می‌رفتند و دور کرسی جمع می‌شدند. ما بچه‌ها زیر کرسی گرم، تخمه می‌شکستیم و به قصه‌های پدربزرگ گوش می‌دادیم. حتی اگر همان قصه‌ها بارها تکرار می‌شد، باز جذابیت خودش را داشت."

یلدا؛ شبی که بوی برف می‌داد

در شب یلدا، کودکان از پشت پنجره به دانه‌های برف خیره می‌شدند و رؤیای برف‌بازی روز بعد را در سر می‌پروراندند. سادگی آن روزها، گرمای روابط خانوادگی، و شادی کودکان، تصویری به‌یادماندنی از شب یلدا بود که با گذر زمان همچنان در ذهن‌ها باقی مانده است.

نظر شما