امام خمینی در قم
موضوع : شهرشناسی | قم شناسی

امام خمینی در قم

مجله نامه قم - بهار و تابستان 1378 - شماره 5 و 6

«قم عشّ آل محمد» (امام صادق(ع)): قم آشیانه آل محمد است

«قم» نامی است که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران، تعداد کثیری از مردم جهانبالاخص مسلمین با آن آشنا، هستند. چرا که شهری تاریخی و سابقه‏دار در اسلام است ومعنایی زیبا و بعث انگیز دارد که همان دعوت به قیام و حرکت است و خداوند تبارک و تعالیبارها اوامر و دستورات مهم خود را با این کلمه و مشتقات آن به مؤمنان و مخاطبان خود اعلامکرده است. «قم اللیل الّا قلیلا»(1) «قم فانذر» (2) «قل انمااعظکم بواحدة ان تقوموا للّه» و...

حضرت امام خمینی(س) نیز مهم‏ترین موعظه خداوندی را از همین کلمه برداشت کرد وحتی می‏توان مبنای قیام امام و انقلاب اسلامی ایران را در همین کلمه «قم» خلاصه نمود؛ چراکه در اولین سند مبارزاتی که از حضرت امام در دستاست امام به آیه فوق‏الذکر استناد کرده‏اند(3) و همچنین وقتی افرادی از ایشان تقاضای موعظهیا نصیحتی می‏کرده‏اند امام به همین موعظه خداوندی اشاره می‏نمودند.

آیة‏ا... محمد مومن- یکی از اعضای شورای نگهبان- در خاطرات خود می‏گویند: «روزیدر نجف خدمت امام نوشتم مضمون: خواهش می‏کنم مرا نصیحت کنید ولو این که یکنصیحت عام و کلی باشد. ایشان در جواب مرقوم فرمودند: بهترین موعظه آن است که خدا درقرآن فرموده است: قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا للّه»(4)

حضرت امام خود نیز عمل به مفاد این آیه شریفه پای‏بند بودند و تمام زندگی و حیات بابرکت خویش را صرف تحقّق آن نمودند و به حق مردم شهری که در این مسیر بیش از دیگرانهمگام با امام بودند، مردم شهر قم بوده و هستند.

آری قم شهر خون و قیام، شهر علم و ایمان، و شهر جهاد و انقلاب است. بهتر استتوصیف قم را از زبان امام راحل بشنویم.

امام می‏فرماید: «قم حرم اهل‏بیت است، قم مرکز علم است، قم مرکز تقواست، قم مرکزشهادت و شهامت است. از قم علم به همه جهان صادر شده است و می‏شود و از قم شهادت بههمه جا صادر می‏شود. قم شهری است که در آن ایمان و علم و تقوا پرورش یافته. از آن وقتیکه قم بوده است، قم از زمان ائمه اطهار مورد توجه اسلام بوده است و از قم تقوا، شجاعت،شهامت، و همه فضایل به همه جا صادر می‏شود و صادر خواهد شد. علمایی که در قم منادراک کرده‏ام کسانی بودند که در دنیا نمونه بودند؛ در علم و تقوا، من امیدوارم که ادامه پیدا کنداین علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان سلام ا... علیه. من هر جا باشم قمی هستمو به قم افتخار می‏کنم. دل من پیش قم است و قمی و دل من پیش همه اهل تقواست و همهکسانی که به اسلام خدمت می‏کنند. من گر چه از قم مع‏الاسف تا یک مقداری دور هستم لکن بهحسب قلب نزدیکم.(5)

و در جای دیگر» می‏فرماید:

«نام بزرگ قم در بین ملت ایران به رشد سیاسی و فعالیت و جان فشانی در تاریخ ثبت شد.نام بزرگ چهارمردان(6) در فدارکاری و جان نثاری در تاریخ عالم ثبت شد.(7)

و در بیانی دیگر در وصف قم چنین می‏گویند:

«از قم علم منتشر می‏شود. از قم قدرت منتشر می‏شود. قم نمونه بود و من مفتخر بودم که درقم هستم»(8)

ما در این نوشتار برآنیم که با توجه به حضور و سکونت امام در قم که نزدیک به نیم قرن بهطول انجامید. به گشت و گذاری در این شهر پرداخته و اماکنی که به نوعی منسوب به ایشاناست را معرفی کنیم و اگر خاطره‏ای از یاران حضرت امام در خصوص حضور امام در ایناماکن هست، بیان کنیم.

البته باید توجه داشت به واسطه روحیه اجتماعی و مردم داری حضرت امام شاید کمترنقطه‏ای از شهر قم را بتوان یافت که یاد و خاطره‏ای از حضرت امام در آنجا نتوان یافت. ولیملاک ما در این نوشتار و معرفی اماکن براساس وقایع و اتفاقات حساس و مهمی است کههمزمان با حضور امام یا به واسطه حضور امام رخ داده است و یا امام از آن مکان خاطره یاسخنی بیان کرده‏اند. البته بسیاری از این اماکن به سبب مرور زمان و تحولات زیادی که در اینشهر رخ داده است یا به طور کلی از بین رفته و دیگر اثری از آنها نیست و یا تخریب وبازسازی شده و از ساختمان قبلی آن اثری نیست.

این اماکن به طور کلی به پنج دسته تقسیم می‏شوند:

الف: مساجد و اماکن مقدسه:

ب: مدارس علمیه:

ج: منازل و باغات و روستاها:

د: مراکزی که به دستور امام تأسیس شده‏اند:

ه: مقابر منسوبان به امام:

 

بخش اول: مساجد و اماکن مقدسه.

1- حرم حضرت معصومه

شاید در بدو امر این سؤال مطرح شود که حرم حضرت معصومه(س) چه انتسابی بهحضرت امام ، ولی باید گفت ایشان انس و علاقه زیادی به حرم ائمه و حرم حضرت معصومهداشته‏اند. بطور متواتر نقل شده است و بعدها نیز اکثریت افرادی که در نجف اشرف حضورداشته‏اند در خاطرات خود گفته‏اندکه حضرت امام در ایام تبعید در نجف اشرف هر شب رأسساعت معینی به حرم مولا امیرالمومنین وارد شده و به زیارت مشغول می‏شدند. این نوعزیارت کردن مدام و خصوصا خواندن ادعیه و زیارات از روی مفاتیح از اختصاصاتحضرت امام بوده و کمتر کسی خصوصا در بین مراجع تقلید چنین مداومتی از خود نشانداده و حتی خواندن زیارت و ادعیه از روی کتاب را کسر شأن خود می‏دانسته‏اند. این سیره درزمان حضور در شهر قم و در جوار حرم حضرت معصومه هم ساری و جاری بوده است. وامام همیشه پس از تدریس به حرم حضرت معصومه مشرف شده و زیارتمی‏کرده‏اند. یکی از یاران امام می‏گوید:

«اغلب موقع ظهر می‏دیدم که در مدرسه فیضیه به نماز جماعت حاضر می‏شدند و پشتسر مرحوم آقای زنجانی نماز می‏خواندند و هر وقت هم آقای زنجانی نبودند، ایشان نمازمی‏خواندند. حتی وقتی تابستان بود و هوا خیلی گرم، نماز جماعت ایشان ترک نمی‏شد. زمانیهم که در صحن بزرگ تدریس می‏فرمودند، هر روز بعد از درس به حرم مطهر حضرتمعصومه(س) مشرّف می‏شدند. این برای هر طلبه‏ای ممکن نبود. حتی من سراغ ندارم کهمراجع بزرگ هم هر روز به زیارت حضرت معصومه(س) مشرّف شوند».(9)

همچنین آیة‏ا... سید حسن طاهری خرم‏آبادی (عضو شورای نگهبان) نقل کرده‏اند: « هرروز عصر ایشان بعد از تدریس به حرم مشرف می‏شدند و به اندازه چهار- پنج دقیقه زیارتمی‏کردند و برمی‏گشتند».(10)

 

2- مسجد صاحب‏الزمان (عج)(جمکران)

در حومه شهر قم مسجدی وجود دارد که منسوب به امام زمان(عج) است و به سبباعتقادی که مردم به آن پیدا کرده‏اند جمعیت زیادی از اطراف و اکناف کشور به این محلمی‏آیند و به راز و نیاز مشغول می‏شوند. حضرت امام نیز در جوانی به همراه دوستان و رفقایخود به این محل می‏رفته‏اند.

آیة‏ا... سبحانی در خاطرات خود نقل می‏کنند:

«خود ایشان(امام خمینی) می‏فرمود: در دوران جوانی پنجشنبه و جمعه‏ای بر ما نگذشتمگر این که با دوستان جلسه‏ای تشکیل می‏دادیم و به خارج از قم و بیشتر به سوی جمکرانمی‏رفتیم (11)

 

3- مسجد سلماسی

یکی از مساجدی که با نام امام عجین شده و کمتر کسی است که نام این مسجد را بشنود ویادی از دوران تدریس امام در این مسجد نکند، مسجدی است که در انتهای خیابان آیة‏ا...مرعشی نجفی در داخل کوچه‏ای به نام آقازاده واقع شده است. و به واسطه فاصله نسبتا دوریکه در قدیم نسبت به حرم حضرت معصومه داشته است کمتر فردی از مراجع در آن به تدریساشتغال داشته است و اصولاً کسی که درس خارج فقه و اصول تدریس می‏کند و درس او یکیاز شلوغ‏ترین درس‏هاست نباید چنین مکانی را برای تدریس انتخاب کند، ولی حضرت امامکه به شدت از مطرح شدن برای مرجعیت و قبول ریاست دنیوی احتراز داشتند و به هیچ وجهدر صدد مطرح کردن خود و قبول مسئولیت و پیامدهای آن نبودند، وقتی تعداد شاگردان زیادمی‏شود و دیگر مکان قبلی(مسجد محمدیه) گنجایش شاگردان را ندارد به این محل نقل مکانمی‏کنند.

این مسجد بسیار ساده و به دور از تزئینات و معماری‏های معمول و هم اکنون نیز به واسطهعدم رسیدگی به آن در شرف تخریب است و به جاست متولیان امر و مسئولان شهر خیریه بهبازسازی آن اقدام کنند تا یادگار سالیان طولانی تدریس امام تخریب نشود و مسجدی هم آبادو احیا شود.

این مسجد سال‏های سال محل تدریس دروس خارج فقه و اصول امام بوده و حضرت امامدر طول دهه 30 شمسی در این مسجد تدریس می‏کرده‏اند. یاران امام خاطرات زیادی از آندوران نقل کرده‏اند که به اختصار به بعضی از آنها اشاره می‏شود:

آیة‏ا... سید محمد حسن مرتضوی لنگرودی می‏فرماید:

«حضرت استاد، ابتدا در مسجد کوچکی که نزدیک سه راه موزه بود، تدریس می‏کردند.چون مکان کوچک بود و شاگردان زیاد، پیشنهاد شد که جای دیگری را برای تدریس انتخاببفرمایند. ایشان مسجد سلماسی را انتخاب کردند. این، نشان دهنده تقوای ایشان بود. زیراکسی که نزدیک حرم تدریس می‏کند، قاعدتا باید به مسجد اعظم و یا حداقل مسجد امام برود.نه جایی مانند مسجد سلماسی که دور از حرم و داخل کوچه است!

در مسجد سلماسی، ابتدا ایشان روی زمین می‏نشستند. به هنگام درس، به ستون قسمتشمال شرقی تکیه می‏دادند و تا آخر درس دو زانو می‏نشستند. یک روز از شرکای بحث، برایایشان پتویی پهن کرده بود. ایشان آن روز روی پتو نشستند، ولی بعد از درس به آن آقافرمودند:

فردا پتو نیاورید.

جمعیت درس که زیاد شد، از ایشان درخواست شد که روی منبر قرار بگیرند تا صدا بههمگان برسد. ایشان آن روز منبر رفتن را بهانه‏ای برای موعظه طلبه‏ها قرار دادند. این موعظه،همه را تحت تأثیر قرار داد حضرت امام در بخشی از بیانات خود فرمودند:

مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی، دار فانی را وداع می‏گوید. مرجعیت، تقریبا به مرحوممیرزای نائینی منتقل می‏شود. جمعیت شاگردان زیاد می‏شود. از این روی، از میرزا می‏خواهندکه برای تدریس، به منبر تشریف ببرند. میرزا روی منبر قرار می‏گیرد و شروع می‏کند به گریهکردن. می‏فرماید: چه روزگاری شده که ما باید به منبر برویم. منبری که مشایخ بزرگ بر آنمی‏نشستند!

برخی از شاگردان ، چون به درس‏های متعددی می‏رفتند، گاه دیر در درس حاضر می‏شدند.ایشان از این وضع، ناراحت بودند. روزی فرمودند:

من نمی‏گویم به درس من بیایید، ولی هر درسی که می‏روید، سعی کنید از اول درس، حاضرباشید. مجلس روضه که نیست که به هر جای آن رسیدید، ثواب آن را ببرید!»

حجة‏الاسلام و المسلمین عبدالعلی قرهی که سال‏ها همراه امام بوده‏اند در این خصوصمی‏گویند:

«امام در مسجد سلماسی که درس می‏فرمودند پای درس ایشان شاگردان زیادی می‏آمدند وجا نبود. هرچه به آقا عرض می‏کردیم که این جا تنگ است، یک جای دیگر تشریف ببرید،قبول نمی‏کردند. نظر آقایان دیگر هم این بود، نه این که ما می‏خواستیم ترویج و تبلیغ ایشان رابکنیم. امام می‏فرمودند:«بیایید جلو،کم‏کم جا می‏شود»، جمعیت حتی روی سکوهای مسجدمی‏نشستند و امام هم منبر می‏رفتند و با آن کثرت جمعیت درس می‏گفتند، تا این که آقای شیخنصرا... خلخالی که از یاران امام بود ایشان را با التماس جهت تدریس به مسجد اعظم بردند.

امام حاضر نبودند در جاهایی که مثلاً نمایش قدرت ایشان باشد حاضر شوند.»(12)

 

4- مسجد اعظم

مسجد اعظم قم که نام بامسمایی هم دارد و از شاهکارهای معماری اسلامی در عصر جدیداست، به همت مرحوم آیت‏ا... العظمی بروجردی و در زمان زعامت ایشان ساخته شده و درجوار حرم حضرت معصومه واقع است که شاید بتوان گفت یکی از پربرکت‏ترین مساجد اینعصر است؛ چرا که در طول روز کمتر ساعتی می‏توان این مسجد را خالی از محصلین وطلاب علوم دینی دید. و در سایر اوقات نیز مراسم و محافل و اجتماعات عظیم در آن برپامی‏شود. در این مسجد به طور مرتب و ساعت به ساعت جلسات درس در شبستان‏هایمختلف آن برقرار است. حضرت امام نیز در اواخر دوران حضور در قم و در زمانی کهشاگردان ایشان زیاد شده بود با اصرار دیگران محل درس خود را در این مسجد قرار داد. وچون چندین سخنرانی مهم امام در این مسجد ایراد شد، و در طول دوران مبارزه و انقلاب نیزمحافل و اجتماعات و سخنرانی‏های زیادی در آن ایراد شده است از شهرت زیادی برخورداراست و نام امام نیز با آن عجین است.

 

5- مسجد محمدیه

در نزدیکی حرم حضرت معصومه(س) ،مسجد کوچکی واقع است که مسجد محمدیه نامیدهمی‏شود. این مسجد چندین سال محل تدریس امام بوده و پس از این که تعداد شاگردان ایشانافزایش یافت به محل مسجد سلماسی منتقل شد. آیت‏ا... واعظ‏زاده خراسانی در اینخصوص نقل می‏کند:

درس خارج اصول حضرت امام خمینی به درخواست آقای مطهری و بعضی دیگرتأسیس شده بود. موضوع آن درس، ادلّه عقلیه جلد دوم«کفایة‏الاصول» بود. من از آیت‏ا...مطهری پرسیدم: «این درس خصوصی است یا کسان دیگر هم می‏توانند در آن شرکت کنند؟»گفت:: «نه، خصوصی نیست» درس تا مبحث استصحاب رسیده بود که من در آن شرکت کردمو در حدود دو سال دیگر ادامه داشت تا به پایان رسید. در این درس، که اولین دوره خارجاصول حضرت امام بود، به جز آقای مطهری، حدود ده تن دیگر از فضلا شرکت می‏کردند، ازجمله آقای حاج شیخ ابراهیم امینی و آقای حاج شیخ جواد خندق آبادی.

این درس در مسجد کوچه حرم، واقع در خیابان امام به طور مرتب، یک ساعت و نیم بهغروب مانده شروع و تقریبا سه ربع ساعت به غروب تمام می‏شد و حضرت امام با همهشاگردانشان دسته جمعی در مدرسه فیضیه یا مسجد عشقعلی در درس اصول استاد بزرگحوزه و مرجع عالی قدر، آیت‏ا... بروجردی حاضر می‏شدند و تا آن جا که من به یاد دارم، تاآخرین روزهای حیات مرحوم بروجردی، حضرت امام در آن درس شرکت می‏فرمودند، درحالی که خود، حوزه درس فقه و اصول چهارصد- پانصد نفری را اداره می‏کردند و به طورقطع، درس امام در آن هنگام، پر رونق‏ترین درس حوزه شمرده می‏شد و با استعدادترینطلبه‏های جوان و روشنفکر را به خود جلب کرده بود. این، آن تواضع و خضوع علمی است کهخاص فقها و علمای ربانی است».(13)

آیة‏ا... یثربی امام جمعه کاشان نیز در خاطرات خود از درس امام می‏فرمایند:

«این جلسه در یکی از مسجدهای نزدیک صحن تشکیل می‏شد و حضرت امام تعدادمحدودی شاگرد داشتند. خوب یادم هست که مرحوم شهید استاد مطهری و فکر می‏کنممرحوم شهید بهشتی و عده دیگری در آن درس شرکت می‏کردند. وقتی از آنجا رد می‏شدیم،صدای بحث و جنجال بلند بود و معمولاً شاگردان همان روح اعتراض را داشتند و ایشان همکه استادی بزرگوار بودند، پاسخ می‏دادند. مثل اینکه هنوز آن صداها در گوشم است. درسایشان، درسی بسیار عمیق بود که در عین حال، با بیانی ساده و همه کس فهم طرح می‏شد وطبیعتا برای شاگردانشان لذت بخش بود. ایشان نظرات استادان دیگر را نقل می‏فرمودند و اگرنقصی، ایرادی یا انتقادی بر آن داشتند، طرح می‏کردند و بالاخره نظر شریف خودشان را بازگومی‏کردند».(14)

 

 

6- مسجد امام حسن عسکری(ع)

در انتهای خیابان آستانه و در جنب رودخانه قم مسجد نسبتا بزرگی وجود دارد، کهمنسوب به امام حسن عسکری(ع) است و به همین نام نامیده میشود. این مسجد محل تدریسمرحوم آیت‏ا... حاج سید محمد تقی خوانساری بوده است.

حضرت امام چندین سال در محضر ایشان تحصیل می‏کرده‏اند. آیت‏ا... خوانساری درزمانی که مبحث نمازجمعه را تدریس می‏کردند به این نتیجه می‏رسند که اقامه نمازجمعه درعصر غیبت واجب است و لذا در همین مسجد به اقامه نماز جمعه پرداختند. که این نماز تازمان پیروزی انقلاب ادامه داشت، و پس از رحلت ایشان مرحوم آیت‏ا... العظمی اراکی اقامهآن را برعهده گرفتند. حضرت امام که خود در آن زمان در درس مرحوم آیت‏ا... سید محمدتقی خوانساری شرکت می‏کردند،در نمازجمعه ایشان نیز شرکت می‏کردند.

 

7- مسجد امام حسن مجتبی (ع)

در ابتدای جاده قدیم قم- تهران که هم اکنون متصل به شهر شده است مسجد مجللیوجود دارد که توسط مرحوم حاج یداللّه رجبیان بنا گردیده است. حضرت امام پس ازبازگشت از تبعید و پیروزی انقلاب هنگامی که به قم مشرف می‏شوند مورد استقبال عظیم مردمو علمای بزرگ این شهر واقع شدند و در این مسجد حضور یافته و با مراجع عظام قم ملاقاتنمودند.

و بدین ترتیب اولین ملاقات رسمی امام، با علما و مراجع قم پس از پانزده سال دوری ازوطن در این مسجد صورت گرفت.

 

8- مسجد روستای کاج و محمدآباد

حضرت امام چندان دنبال ساخت و ساز ابنیه و مساجد وتکایا نبودند و معتقد بودندعمران مسجد که خداوند امر به آن کرده است با پرورش دادن مصلّی و نمازگزار صورتمی‏گیرد نه با ساختن مصلّی و لذا تمام همت خود را در راه هدایت مردم و ساختن جامعه‏ایالهی به کار بردند. در خاطرات اصحاب امام ثبت است که ایشان به کسی اجازه استفاده ازوجوهات برای ساخت مسجد و امثالهم رانمی‏دادند و می‏فرمودند: داشتن مسجد از نیازهایعمومی مردم است و خود مردم باید مسجد بسازند نه این که از وجوهات شرعیه برای ساختآن مصرف شود. به همین جهت کمتر در مراسم کلنگ‏زنی یا افتتاح ابنیه شرکت می‏کردند. ولییک مسجد حالت استثنا به خود گرفته و حضرت امام برای کلنگ‏زنی آن تشریف بردند. برایتوضیح مطلب بهتر است تفصیل جریان را از زبان آیه‏ا... محمد مومن عضو فقهای شوراینگهبان که خود شاهد قضیه بوده‏اند بشنویم:

«خاطره‏ای را که اکنون می‏خواهم بگویم، شاید کمتر کسی شاهدش بوده باشد. در یکی ازروستاهای نزدیک قم، یکی از دوستان من که خود از شاگردان حضرت امام نیز بود، به امرتبلیغ دینی مشغول بود و از این رو مدام به آنجا می‏رفت. مردم این روستا به یک مسجداحتیاج داشتند و هنگامی که بحث ساختن مسجد در میان مردم روستا در گرفت، دو نفر ازمالکان آنجا که از نظر مالی توانایی انجام آن را داشتند، داوطلب شدند. این دو نفر که خود بهدلیل خصوصیاتی که از حضرت امام شنیده بودند، از مقلدان ایشان بودند، شرط خاصی راگذاشته بودند. آنها گفته بودند: «در صورتی ما این مبلغ را می‏پردازیم که حضرت امام بیایند وکلنگ مسجد را بزنند.»

دوست روحانی من، مطلب را به وسیله داماد محترم امام، مرحوم آقای اشراقی، رضوان‏ا...علیه، خدمت ایشان عرض کرد. حضرت امام فرمودند:«من که اهل این کارها نیستم.»

اما واقعیت این بود که در آن روستا به وجود مسجد احتیاج بود و برای ساختن آن هم هیچراهی غیر از کمک گرفتن از همان دو نفر مالک وجود نداشت. از این رو دوست بزرگوارمدوباره با آقای اشراقی صحبت کرد که بالاخره چه باید کرد و تکلیف چیست.

آقای اشراقی به او گفت: «آنچه را که امام در مقابل آن خاضع است، وظیفه الهی است. اگرمسأله برای ایشان توضیح داده شود و احساس بفرمایند که وظیفه‏شان است و باید بروند،حتما می‏روند.»

به این ترتیب نزد امام رفتند و جریان روستا و احتیاج آن به مسجد و اعلام کمک مشروطآن دو مالک را به طور مفصل برای ایشان بازگو کردند. و بالاخره امام آماده رفتن شدند.

برای رفتن دو ماشین سواری تدارک دیده شد. در این سفر، من هم همراه حضرت امام(ره)بودم و مقصد، روستایی در جاده تهران به اسم کاج و محمدآباد بود. در این روستا مسجدقدیمی محقری بود که قرار بود در کنار آن زمینی در نظر گرفته و به زمین مسجد افزوده شود وبه این ترتیب، مسجد بزرگی ساخته شود.

امام پس از ورود به روستا به همان مسجد قدیمی تشریف بردند و کلنگ مسجد را همهمان جا زدند. هنگامی که برای زدن کلنگ مسجد از میان جلسه‏ای که تشکیل شده بود،برخاستند تا بروند، به طرف جوانی که در کنار من نشسته بود، آمدند. اندکی مکث کردند وآهسته چیزی به او گفتند. الان به یاد ندارم که خودم صحبت امام را شنیدم یا بعد از آن جوانپرسیدم. در هر صورت امام به آن جوان فرمودند:

این انگشتری که دستت است، اگر انگشتر طلاست، بیرون بیاور.

 

9- حجرات صحن حرم حضرت معصومه(س)

در اطراف صحن حرم حضرت معصومه حجراتی در ابعاد مختلف ساخته شده که مقابربزرگان و اشراف در آنها قرار دارد. این حجرات از قدیم الایام به عنوان محلی برای تدریسدروس اساتید نیز مورد بهره‏برداری قرار گرفته است. هر استاد به تناسب تعداد شاگردان خوددر این حجرات به تدریس مشغول شده است. حضرت امام نیز در اوایل دوران تدریس خوداز این حجرات استفاده می‏کرده‏اند. ولی نکته جالب توجه این است که برخلاف عرف شایع ومعمول بین مدرسان که همگی به دنبال جذب شاگردان بیشتر هستند و به تناسب افزایش تعدادشاگردان اماکن وسیع تری را در نظر می‏گیرند، حضرت امام سعی می‏کردند حجره محلتدریس کوچک باشد و به اندازه‏ای وسعت داشته باشد که فقط تعداد محدودی از شاگردان کهاز لحاظ درک و فهم مطالب عرفانی و فلسفی مورد تأیید هستند بتوانند شرکت کنند. در اینخصوص مناسب است به خاطرات حجه‏الاسلام والمسلمین علی دوانی توجه کنیم که از قولحضرت امام نقل می‏کنند:

وقتی من در صحن حضرت معصومه(ع) حکمت، درس می‏گفتم، حجره‏ای را انتخابکرده بودم که حدود 17 نفر جا داشت. عمدا چنان جایی را انتخاب کرده بودم که بیشتر نیایند.به آنها که می‏آمدند و افراد خاص و شناخته شده‏ای بودند هم می‏گفتم درس مرا بنویسید وبیاورید. اگر دیدم فهمیده‏اید، اجازه می‏دهم بیایید وگرنه شما نباید فلسفه بخوانید چون مطالبرا درک نمی‏کنید و باعث زحمت خواهید شد. هم زحمت خودتان و هم زحمت من! چونخواهید گفت که ما پیش فلانی فلسفه خوانده‏ایم.(15)

 

 

 

بخش دوم: مدارس علمیه

1- مدرسه دارالشفاء

درجوار حرم حضرت معصومه(س) و مدرسه فیضیه قم، مدرسه‏ای وجود دارد به ناممدرسه علمیه دارالشفاء که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به طور کلی تخریب و به شکل بسیارزیبا بازسازی شده است و هم اکنون مرکز مدیریت حوزه علمیه هم در آن قرار دارد. اینمدرسه مدت مدیدی مسکن و مأوای حضرت امام بوده است ایشان پس از ورود به قم وحضور در مدرسه فیضیه به حجره‏ای وارد شدند که مشترک بوده و ایشان به جهت این که بهدنبال حجره‏ای انفرادی بوده‏اند پس از چندین بار حجره عوض کردن عاقبت در مدرسهدارالشفاء حجره مورد نظر خود را پیدا می‏کنند. این حجره سال‏های سال محل تجمع دوستانو یاران ایشان بوده و حضرت امام خاطراتی از این ایام نقل می‏کنند. ایشان در یکی از بیاناتخود می‏فرمایند:

صبح که می‏شد قبل از آفتاب این طلبه‏های اهل علم باید فرار کنند بروند در باغات و شببرگردند توی حجره‏هایشان. شما نمی‏دانید که به ما چه گذشت در این زمان‏ها- ما نمی‏توانیم-من در مدرسه دارالشفاء حجره داشتم. رفقای ما یک عده‏ای بودند و آنجا مجتمع می‏شدند ومی‏نشستند و درد دل می‏کردند، چند روز که این اجتماع بود یک شخصی آمد( که خدا از اوبگذرد) آمد نشست اینجا و گفت که خوب است که اینجا اجتماع نکنید که چطور و فلان. باملایمت گفت، رفقا هم با شوخی با او صحبت کردند و رفت. فردا یک نفر کارآگاه آمد، ایستاددم در ، گفت که آقایان اینجا نباید باشند اگر باشند چه خواهد شد. که از فردا ما نتوانستیم. چندنفر جمعیت هفت، هشت نفر بود اجتماع نبود ما نتوانستیم این پنج شش نفر، هفت هشتنفری که بودیم در مدرسه دارالشفاء در آن حجره بمانیم، صبح که می‏شد یواش می‏رفتیم درمنزل یکی از آقایان آنجا یا مثلاً دوره آنجا مجتمع می‏شدیم و با هم درد دل می‏کردیم. به همهبد گذشت و سخت گذشت.»(16)

 

2- مدرسه فیضیه

نام فیضیه برای مردم ما نامی آشناست. چرا که انقلاب اسلامی ایران که حادثه‏ای عظیم دراین قرن بود از دل فیضیه جوشید و در فیضیه ادامه یافت و به نقاط دیگر رسید.

نام فیضیه با نام امام عجین است . همه جای این مدرسه بوی امام می‏دهد. آیت‏ا... جبلعاملی در خاطرات خود چنین می‏گویند:

«زمانی عده‏ای از دراویش آمده بودند و بعضی از حجره‏های مدرسه فیضیه را به قصداقامت تصرف کرده بودند. بیرون راندن آنها با اشکالاتی روبرو شده بود. امام در این قضایاحریف بودند. ایشان بعد از مشاجره با دراویش، سیلی محکمی به گوش یکی از آنها زدند وهمین مقدمه بیرون راندن آنها شد و آنها را از مدرسه بیرون کردند.»(17)

امام به این مدرسه و حضور در آن عشق می‏ورزید به طوری که در یکی از سخنرانی‏هایخود به کتیبه‏ای که قبلا بر سردر فیضیه نصب شده بوده است اشاره می‏کنند و می‏فرمایند:

«در این مدرسه فیضیه اگر یک وقت ملاحظه کنید آن دری که از مدرسه فیضیه می‏خواهدوارد بشود به صحن مطهر حضرت معصومه، یک کتیبه داشت، من حالا سی سال است ندیدمآن را، یک کتیبه آنجا دارد آن کتیبه را آن وقت که ما در مدرسه بودیم گفتند که یک عده‏ای ازکارشناس‏های خارج آمدند و اینها را بررسی کردند و گفتند این را در هیچ جای دیگرنمی‏توانند درست کنند برای این که این مرکب از چند جور ... رنگ هایی هست که هرکدامشان یک پخت خاص دارد که اگر کم و زیاد بشود فرق می‏کند. یکیش چند درجه حرارتمی‏خواهد، یکیش چند درجه حرارت و این جوری این‏ها درست کردند. آن وقتکارشناس‏های ما و صنّاع ما طوری درست کردند که این چند جور حرارت را طوری درستکردند که روی اینجا خراب نشده، آنها نقل کردند که گفتند که این اصلاً قابل قیمت کردن نیستبرای این که دنیا دیگر نمی‏تواند این را درست کند.»(18)

بنابراین فیضیه را باید جدای از دیگر مراکز قم مورد بررسی و معرفی قرار داد و هر گوشهآن به نوعی مرتبط با امام است. مدرس فیضیه، صحن فیضیه، حجرات فیضیه، مدخل ورودیصحن حضرت معصومه به فیضیه و...

 

الف: مدرس و مدرسه فیضیه

یکی از اماکنی که حضرت امام در آن به تدریس اشتغال داشتند مدرسی است که امام در آندرس اخلاق می‏گفتند. آیت‏ا... محمد رضا توسلی در خاطرات خود در خصوص درس اخلاقامام می‏گویند:

«هنگامی که رضا خان دستور داد حجاب از بین برداشته شود، مجالس وعظ و روضه وتعزیه از بین بروند و همه معممان عمامه از سر بردارند، هیچ کس جرأت نکرد که پاسخی بهعمل او بدهد. در آن زمان تنها کسانی حق عمامه بر سر گذاشتن داشتند که جواز تدریس درحوزه علمیه قم را گرفته بودند. در آن شرایط حضرت امام در مدرسه فیضیه قم، درس اخلاقیگذاشتند که در جلسه‏های آن، مردم را موعظه و نصیحت می‏کردند. کم‏کم عده حاضران در اینجلسه‏ها فزونی گرفت و علما و بازاری‏ها و حتی مردم عادی از شهرهای مختلف برای شرکتدر این درس خود را به قم می‏رساندند.

کار به جایی رسید که مأموران رضاخان، طبق نقشه‏ای حساب شده، به مدرسه ریختند وتقاضای تعطیل درس را کردند. امام فرمودند:

من تعطیل نمی‏کنم. اگر شما بیایید و جلوگیری کنید، من دیگر تکلیف ندارم. اما تا وقتی کهمن قدرت داشته باشم ، تکلیف ایجاب می‏کند که این درس را ادامه بدهم.

سرانجام درس به مدرسه مرحوم حاج ملاصادق ، یکی از مدارس دور افتاده قم، منتقلشد. در ابتدای ورود من به قم ، این درس در روزهای پنجشنبه و جمعه در مدرسه فیضیه ادامهداشت. حدود هشت سال این درس ادامه پیدا کرد. بعد افرادی که نظیر آنها در هر صنفی پیدامی‏شود، کسانی که نمی‏توانستند ببینند که انسانی چنین در قلب‏های مردم نفوذ پیدا کرده است،به بهانه‏های مختلف کار می‏کردند که درس اخلاق تعطیل شود. به این صورت که اعلاممی‏کردند: «امروز در این مجلس، روضه‏خوانی داریم.» و در سر کلاس درس، مرتب فاتحهمی‏خواندند. به این ترتیب، کاری کردند که امام درس را تعطیل کردند. در هنگام تشکیل شدنکلاسها، قبل از ایام حوزه، طلبه‏ها را نصیحت می‏کردند:

خودتان را مهذب کنید. تهذیب اخلاق قبل از علم تهذیب است و اگر انسان بخواهد ازعلمش استفاده کند، اول باید مهذب شود.

در درس اخلاق امام علاوه بر طلبه‏ها و اهل علم، دیگر طبقات مردم هم شرکت می‏کردند.گاهی اوقات سخنان حضرت امام چنان اثر می‏گذاشت که اشک‏ها بر روی گونه‏ها جاریمی‏شد و صداها به گریه بلند می‏شد.

یکی از روزها، هنگام ورود امام، زیلویی به عرض یک متر سر راهشان انداخته بودند. امامکفشهای خود را درآوردند که از روی زیلو عبور نکنند. در همان هنگام یکی از طلبه‏ها- که ازعلاقه‏مندان درس امام بود- وارد شد و از روی زیلو عبور کرد. امام به ایشان فرمودند:

با کفش وارد نشوید، این مخصوص نماز است».(19)

 

ب:حجره مشترک استاد مطهری و آیة‏ا... منتظری

یکی از اماکنی که در فیضیه واقع است و با یاد و نام امام بسیار آشناست. این حجره است .امام مدتهای مدیدی درس اختصاصی برای این دو نفر ارائه می‏کرده‏اندو دیگر طلاب ساکن درفیضیه شاهد رفت و آمد دائم امام و رابطه خاص الخاص این دو طلبه با امام بودند. امام درتربیت این دو نفر سعی و تلاش وافری داشتند و علاوه بر رابطه استادی و شاگردی رابطهعاطفی و قلبی هم داشتند حضرت آیة‏ا... العظمی فاضل لنکرانی در خاطرات خود در اینخصوص می‏فرمایند:

«در همان اوایل طلبگی می‏دانستم که ایشان درس خارج اصولی را برای اولین بار درمدرسه فیضیه شروع کرده‏اند. کسانی که در این درس شرکت می‏کردند، از چند نفر تجاوزنمی‏کردند از جمله مرحوم استاد شهید مطهری، آیت‏ا... منتظری و یکی - دو نفر دیگر که الاندرست آنها را به خاطر ندارم».(20)

 

ج: مدخل ورودی مدرسه فیضیه

مدرسه فیضیه چهار درِ ورودی دارد. که یک درِ آن به صحن حرم حضرت معصومه بازمی‏شود و ورود و خروج امام به مدرسه فیضیه در روزی که سخنرانی مهیج و پرشور عصر روزعاشورای سال 1342 بود از این در، صورت گرفت که آن سخنرانی در خاطر کلیه افرادی کهدر آن مجلس حضور داشتند باقی مانده است.

1سوره مزّمل، آیة2

2- سورة مدّثر، آیة 2

3-صحیفه نور، ج1، ص3.

4-پابه‏پای آفتاب، ج4، ص 222.

5-صحیفه نور، ج12، ص 51.

6-نام محله‏ای در شهر قم و خیابانی که هم اکنون به نام خیابان انقلاب نامیده شده است.

7-صحیفه نور، ج 6، ص 85

8-صحیفه نور، ج5، ص13.

9-پابه‏پای آفتاب ج3، ص271.

10-پابه‏پای آفتاب، ج3، ص314.

11-پابه‏پای آفتاب، ج3، ص214.

12-برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج2، ص137.

13-پابه‏پای آفتاب، ج4، ص303.

14-پابه‏پای آفتاب ،ج4،ص309.

15-پابه‏پای آفتاب، ج3، ص104.

16-صحیفه نور، ج6، ص133.

17-برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج2، ص293.

18-صحیفه نور، ج10، ص277-276.

19-پابه‏پای آفتاب، ج1، ص273-272،

20-پابه‏پای آفتاب،ج4، ص54.

21-انتشارات دانشگاه تهران، 1363.

نظر شما