گودی که مرکز پرگار عالم است
موضوع : شهرشناسی | تهران شناسی

گودی که مرکز پرگار عالم است

نخست:

هوای ملَس، نسیمی هُوْل، بعدازظهر خواب‌آلوده و گنجشک‌هایی که چرت نیمروز را مزمزه می‌کنند، ناگهان با صدای سه‌زنگ مرشد مجتبی، چرت همه پاره می‌شود. صاف‌تر می‌نشینیم.

زورخانه

همشهری آنلاین - علی اخباری: قضیه جدی است. مرشد «ضرب» می‌گیرد و پهلوان به سماع می‌رسد. مرشد می‌خواند و پهلوان «علی» می‌کشد. پهلوان «شنو» می‌رود و مرشد جان می‌دهد به گودی که مرکز پرگار عالم شده.

شهدای آتش‌نشانی؛ پهلوانان واقعی

ناگهان نگاهم می‌دود به «جلال ملکی» که از «پلاسکو» در چشم ما پهلوان شد و اکنون به وجد آمده بود و از خود بی‌خود، دست و بالش با ضرب مرشد هماهنگ شده بود. با همان لباس آتش‌نشانی، از پهلوان رخصت گرفته و بیرون گود، «میل» می‌گیرد. می‌گوید: ورزش، جزء لاینفک آتش‌نشانی است و پهلوان واقعی شهدای آتش‌نشانی‌اند و با دست به عکس ۶۵شهید آتش‌نشانی اشاره می‌کند. می‌گوید: اگر مرشد و گود و زورخانه نباشه ما ۲۰ شنو می‌رویم و اگر این بزم فراهم شود، بدون اینکه بفهمیم، ۲۰۰ شنو.

مرشد زنگ آخر را می‌زند و در زورخانه جهان پهلوان نامجو عکس یادگاری می‌گیریم. اما دیگر آن قبلی نیستیم. دیروز دنبال باشگاه بودیم، و الان داشتیم نزدیک‌ترین زورخانه محل را در ذهن جست‌وجو می‌کردیم.

زورخانه‌ای در زندان

دوم:

کلاغ‌ها، قصر اسبقِ قاجار و زندان سابق پهلوی و باغ‌موزه فعلی را روی سرشان گذاشته بودند. زورخانه‌ای در زندان ساخته بودند برای اوباش و نوچه‌های «شعبون بی‌مخ»، که نتوانسته بود با توصیه خلاص‌شان کند و حبس صوری می‌کشیدند تا ورزیده‌تر شوند و برای ۲۸مردادها آماده‌تر! و جالب‌تر اینکه زندانیان بند سیاسی حق استفاده از گود و ورزش را نداشتند.

فریادرس جذامی‌ها

سوم:

پهلوان در حرم امام رضا(ع) خوابش برد. خواب مولا علی (ع) را دید. به او فرمود: به داد جذامی‌ها برس! از خواب پرید، شیفته و آشفته. شیفته از دیدار یار و آشفته از دستان بی‌بار. به دالان جذامیان طرد شده سر کشید و وضعیت اسباب‌بارشان را سنجید. گیوه‌ها را ورکشید. دامن همت به کمر زد. عرق شرم بر پیشانی‌دواند. حجره حجره بازار را رو زد، هر حجره ۱۰ تومان. برای جذامی‌ها سرپناه آبرومند ساخت و خود میوه‌ تر بر دهانشان گذاشت. پهلوان علی شیرازی ملقّب به «علی کاکا» تا آخر پای خواسته مولا ایستاد تا به صاحب نامش پیوست. این حکایت و حکایت‌های بی‌شماری از این دست را در زورخانه «نیروشادی» پای صحبت پهلوان منصور آیینه‌چی یافتیم.

راهشان پر رهرو باد!

تحلیل متن

این متن، با لحنی ادبی و ترکیبی از روایت‌های شخصی و استعارات فرهنگی، به بررسی نقش و اهمیت زورخانه‌ها و پهلوانان در جامعه می‌پردازد. در ادامه، تحلیل دقیق‌تر بخش‌های مختلف متن ارائه می‌شود:

صحنه‌سازی آغازین:

  • هوای ملَس و نسیمی هُول: تصویر ابتدایی از یک بعدازظهر گرم و آرام در یک زورخانه سنتی.
  • صدای سه‌زنگ مرشد مجتبی: نمادی از نظم و انضباط زورخانه. مرشد به عنوان هدایت‌کننده و مربی نقش مهمی دارد.
  • چیدمان پهلوانان و مرشد: نشان‌دهنده هماهنگی و تربیت در زورخانه است که نه تنها جنبه فیزیکی بلکه روحی نیز دارد.

شهدای آتش‌نشانی:

  • پهلوانان به عنوان پهلوانان واقعی: تاکید بر این است که پهلوانان ورزشکار، از طریق فعالیت‌هایشان شبیه به قهرمانان واقعی جامعه هستند.
  • اشاره به ۶۵ شهید آتش‌نشانی: ارتباط بین ورزش و خدمت به جامعه، جایی که پهلوانان به عنوان قهرمانان واقعی شناخته می‌شوند.
  • تاکید بر اهمیت باشگاه و زورخانه: بدون وجود این مراکز، تعداد پهلوانان کمتر می‌شد، اما با تأسیس آن‌ها، این تعداد افزایش یافته است.

زورخانه در زندان:

  • ساخت زورخانه در زندان برای اصلاح زندانیان: نشان‌دهنده تلاش برای تربیت و اصلاح رفتار افراد در زندان از طریق ورزش و زورخانه.
  • عدم دسترسی زندانیان به گود و ورزش: نقدی بر نبود امکانات لازم برای اصلاح زندانیان و تأثیر منفی آن بر روند اصلاح.

فریادرس جذامی‌ها:

  • فکرهای پهلوان به منظور کمک به جذامی‌ها: پژواک روحیه امداردی و مسئولیت اجتماعی پهلوانان در کمک به اقشار کم‌درآمد و نیازمند.
  • تجارب و اقدامات پهلوان علی کاکا: توصیف اقدامات عملی برای بهبود وضعیت جذامی‌ها از طریق ساخت سرپناه و توزیع کمک‌ها.
  • تغییر وضعیت اجتماعی از طریق ورزش و فعالیت‌های اجتماعی: نشان‌دهنده نقش ورزش در بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه.

نقش پرگار عالم:

  • تغییر افراد از دنبال‌کنندگان باشگاه به پهلوانان فعال: بیان تحول فردی و اجتماعی از طریق ورزش و فعالیت در زورخانه.
  • ذکر اهمیت لباس آتش‌نشانی و نقش ورزش در این حرفه: برجسته کردن ارتباط بین ورزش و حرفه‌های خدماتی مانند آتش‌نشانی.

نتیجه‌گیری

این متن با استفاده از تصاویر زنده و توصیفات دقیق، نقش ارتقاء‌دهنده و تربیتی زورخانه‌ها و پهلوانان را در جامعه به تصویر می‌کشد. از یک سو، زورخانه‌ها به عنوان مکان‌هایی برای تربیت جسمانی و روحی مردان شناخته می‌شوند و از سوی دیگر، به عنوان نمادی از مقاومت و مسئولیت اجتماعی در مقابل مشکلات و ترک‌های اجتماعی مطرح می‌شوند. همچنین، ارتباط ابزارهای سنتی مانند زورخانه با مسائل مدرن و اجتماعی، نشان‌دهنده پیوند عمیق فرهنگ و جامعه است.

روایت‌هایی مانند داستان پرویز افشار و نقش خانواده‌اش در توسعه ده مهرآباد، نمونه‌ای از تعاملات اجتماعی و فرهنگی در زمان‌های گذشته را به نمایش می‌گذارند. این داستان‌ها نه تنها ارزش‌های فرهنگی را حفظ کرده بلکه نشان‌دهنده توانمندی جامعه در مقابله با چالش‌ها و تغییرات تاریخی هستند.

در نهایت، این متن به ما یادآوری می‌کند که ورزش و فعالیت‌های بدنی می‌تواند فراتر از تقویت جسمانی، نقش مهمی در بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه ایفا کند. نقش پهلوانان و زورخانه‌ها در این مسیر، نمادی از قدرت تربیتی و اجتماعی ورزش است که می‌تواند به تأسیس مجتمعات سالم‌تر و مقاوم‌تر کمک کند.

نظر شما