آگوستین یک انقلاب درونی داشت
سنت آگوستین فیلسوف و قدیس قرن چهارم بعد از میلاد(354 م) از جمله کسانی است که تاثیر فراوانی بر دیانت مسیحی و سیر تاریخ فکر در غرب داشته است. پدر آگوستین آن گونه که مشهور است تا آخر عمر غسل تعمید نکرد و ملحد از دنیا رفت، اما بر خلاف پدر وی، مادرش، مونیکا یک مسیحی معتقد و پایبند به اصول دینی بود. همان طور که به وضوح پیداست عاقبت سرنوشت سنت آگوستین مطابق میل مادرش شد.
این جوان خوش آتیه چند سالی از جوانی خود را در شمال آفریقا گذراند. در این زمان او معتقد به دیانت مانوی(پیروان شخصی به نام مانی که گویا در ایران پیامبر بوده است) بود. حتی پس از چند سال از سفر او به ایتالیا نیز او به دیانت مانوی پایبند بود. آن سال ها یعنی اواسط قرن چهارم میلادی بر خلاف آفریقا، آغازی برای اوج گیری دیانت مسیحی در اروپا بود. مشهور است که آگوستین تحت تاثیر اشخاص مشهوری بود که در ایتالیا به این دین گرویده بودند. همچنین مادر او نیز در این سال ها به ایتالیا سفر کرده بود و روی آگوستین تاثیر می گذاشت. بالاخره این عوامل دست در دست هم داد تا انقلاب درونی بزرگی در او پدید آید. او خود در مجموعه کتاب اعترافات به این انقلاب درونی اشاره می کند. ایمان آوردن او به دیانت مسیحی همراه با ازدواجش با دختری سرمایه دار از ایتالیا بود.
از جمله مهمترین دغدغه های فلسفی او در دوره جوانی مسئله خیر و شر بود. این مسئله از جمله دلایلی بود که او دیانت مانوی را ترک کرد، چرا که مانویت پاسخ های درخوری برای مسئله خیر و شر نداشت. آشنایی او با فلوطین و به تبع آن افلاطون دریچه ای برای پاسخگویی به سئوال دوران جوانی اش بود. فلوطین معتقد بود شر امری عدمی است و نبود خیر است که مسبب شر می شود. به بیان دیگر شرور و بدی ها در طبیعت اصالت ندارند و خلق خداوند بدون نقص است. به کمک حل این مسئله این مسئله توسط آگوستین قدیس به خوبی شرح داده شد و منشا اثرات دیگری (مانند آنچه در لایب نیتس مشاهده می شود) شد.
مسئله دیگری که منجر به رساله دیگری از او شد، مسئله جبر و اختیار است. او باز هم بر خلاف عقاید مانویت که معتقد به جبر بودند، پیرو اختیار بود. مخالفان استدلال می کردند که اگر خداوند آگاه است و به همه زمان ها از جمله آینده آگاهی دارد، پس اعمال ما در آینده معلوم است و ما در تغییر آنها بی تاثیریم. آگوستین در مقابل آنها ایستاد و گفت خداوند عاری از زمان است. گذشته ، حال و آینده برای او یکسانند و خداوند خارج از زمان است. اشتباه مخالفان او در این بود که خداوند را درون زمان می دیدند. همچنین او اراده آزاد را مبنای تکلیف الهی می دانست. طبیعی است که تکلیف الهی یا حتی اخلاقی هنگامی معنا می گیرد که ما معتقد به اراده آزاد باشیم.
او پس از گرویدن به مسیحیت پله های ترقی را به سرعت پیمود. استادی زبان و بدیع، مقام کشیشی، مقام کاردینالی و معاونت اسقف هیپو و چندین پست دولتی از جمله انتصابات وی است. از او رساله های فراوانی در دست است که خصوصا افکار دینی و خداشناسی او را تبیین می کند.
ما در این مقاله کوتاه تنها سعی کردیم به نکاتی اشاره کنیم که دین قبلی او یعنی مانویت در آن به صورت مستقیم موثر بوده است. در بیست و هشتم ماه اوت سال 430 میلادی در حالی که شهر هیپو در محاصره بود، آگوستین در حالی که "مزامیر توبه" را می خواند جان داد.
پوسیدیوس نویسنده کتاب "مجموعه آشنایی با آبای لاتینی کلیسا" درباره وی می گوید: کسانی که نوشته های او(آگوستین) را درباره امور الهی بخوانندمی توانند بهره فراوانی ببرند. اما فکر می کنم اگر می توانستند موعظه های او را در کلیسا بشنوند، مخصوصا کسانی که افتخار گفتگوی دوستانه با او نصیبشان می شد، بهره بیشتری می بردند.(برگرفته از کتاب تاریخ فلسفه کاپلستون -جلد دوم ص 61)
منبع: روزنامه رسالت ۱۳۹۰/۹/۱۶
نویسنده : صدف کریمی
رایانامه
نظر شما