موضوع : پژوهش | مقاله

مقایسه قدرت ویرانگری نهاد و فرامن

در نظریه روان‌کاوی فروید، نهاد (Id) و فرامن (Superego) دو بخش متضاد و در عین حال تأثیرگذار بر شخصیت انسان هستند. این دو بخش، در صورت عملکرد نامتعادل و بدون مدیریت “من” (Ego)، می‌توانند به شکل‌های مختلفی ویرانگر باشند. در ادامه، به بررسی و مقایسه قدرت ویرانگری نهاد و فرامن پرداخته می‌شود.

۱. ویرانگری نهاد (Id)

تعریف و عملکرد نهاد:

  • نهاد منبع غرایز اولیه و ناخودآگاه انسان است که تحت تأثیر اصل لذت عمل می‌کند.
  • نهاد به دنبال ارضای فوری نیازهای غریزی است، بدون توجه به قوانین، هنجارها یا پیامدهای اجتماعی و اخلاقی.

عوارض عملکرد نامتعادل نهاد:

طغیان غرایز لذت‌جو:

  • اگر انرژی‌های نهاد به خوبی مهار نشوند، غرایز لذت‌جو و سرکش آن باعث می‌شوند فرد از مسئولیت‌های اجتماعی و اخلاقی شانه خالی کند.
  • این فرد ممکن است قوانین و هنجارهای اجتماعی را نقض کرده و به دنبال ارضای فوری و بی‌قید و شرط غرایز باشد.

تعارض میان لذت و واقعیت:

  • فرد درگیر تضاد دائمی میان لذت حاصل از ارضای غرایز و درد ناشی از تحمیل واقعیت‌های زندگی می‌شود.
  • این تعارض می‌تواند به کشمکش‌های عمیق روانی و تعادل روانی فرد آسیب برساند.

رفتارهای غیرمسئولانه:

  • فردی که تحت سلطه نهاد است، ممکن است رفتارهای غیرمنطقی، خیال‌پردازانه و بی‌توجه به عواقب از خود نشان دهد.
  • این رفتارها می‌توانند به سقوط فرد در زندگی اجتماعی و شخصی منجر شوند.

نتیجه ویرانگری نهاد:

  • نهاد، در صورت عدم کنترل، انسان را به سمت لذت‌جویی افراطی، بی‌قیدی و نابودی تعادل روانی سوق می‌دهد.
  • این وضعیت می‌تواند به نابودی شالوده وجودی انسان منجر شود، زیرا فرد در چرخه‌ای از لذت‌های زودگذر و رنج‌های ناشی از آن گرفتار می‌شود.

۲. ویرانگری فرامن (Superego)

تعریف و عملکرد فرامن:

  • فرامن نمایانگر وجدان اخلاقی و نظام ارزش‌های اجتماعی است و تحت تأثیر اصل کمال‌گرایی عمل می‌کند.
  • این بخش به دنبال رعایت اصول اخلاقی و هنجارهای اجتماعی است و اغلب سخت‌گیر و مصالحه‌ناپذیر است.

عوارض عملکرد نامتعادل فرامن:

سرکوب شدید غرایز:

  • اگر فرامن بر “من” مسلط شود، فرد به شدت غرایز و نیازهای طبیعی خود را سرکوب می‌کند.
  • این سرکوب می‌تواند به تعارضات درونی، احساس گناه و اضطراب شدید منجر شود.

نابودی “من” و از کار افتادن سازماندهی شخصیت:

  • در شرایطی که فرامن کاملاً بر “من” مسلط شود، “من” دیگر نمی‌تواند تعادل میان نهاد و فرامن را برقرار کند.
  • در این حالت، فرد تمام وجود خود را به احکام وجدان و ارزش‌های افراطی فرامن واگذار می‌کند و دیگر قادر به تشخیص عدم تعادل در شخصیت خود نیست.

شکل‌گیری شخصیت ویرانگر و متعصب:

  • فرامن سلطه‌جو می‌تواند فرد را به موجودی متعصب و نابودگر تبدیل کند که با ایمان به آرمان‌های خود، هرگونه جنایت یا ظلم را توجیه می‌کند.
  • تاریخ نشان داده است که بسیاری از جنایات بزرگ بشری ناشی از سلطه فرامن بوده است، زیرا افراد باور داشتند که اعمالشان در راستای اصلاح و مصلحت است.

کمال‌گرایی مفرط و غیرواقع‌گرایی:

  • فرامن مانند نهاد، غیرواقع‌گرا است و به دنبال کمال مطلق است.
  • این کمال‌گرایی افراطی می‌تواند به نابودی تعادل روانی و اجتماعی فرد منجر شود.

نتیجه ویرانگری فرامن:

  • سلطه فرامن می‌تواند فرد را به شخصیتی متعصب، سخت‌گیر و نابودگر تبدیل کند که نه تنها به خود آسیب می‌زند، بلکه می‌تواند به دیگران و جامعه نیز آسیب برساند.
  • این وضعیت می‌تواند به جنایات و ویرانگری‌های بزرگ منجر شود، زیرا فرد باور دارد که اعمالش درست و اخلاقی است.

۳. مقایسه قدرت ویرانگری نهاد و فرامن

الف) شباهت‌ها:

  1. هر دو می‌توانند تعادل روانی را مختل کنند:
    • نهاد با لذت‌جویی افراطی و بی‌قیدی، و فرامن با سخت‌گیری و کمال‌گرایی، تعادل روانی فرد را به هم می‌زنند.
  2. هر دو غیرواقع‌گرا هستند:
    • نهاد به دنبال لذت فوری است، بدون توجه به واقعیت‌ها.
    • فرامن به دنبال کمال مطلق است، بدون در نظر گرفتن محدودیت‌های دنیای واقعی.

ب) تفاوت‌ها:

نوع ویرانگری:

  • نهاد باعث رفتارهای لذت‌جویانه، غیرمسئولانه و بی‌قید می‌شود.
  • فرامن باعث سرکوب غرایز، تعصب و رفتارهای نابودگر به نام اخلاق و ارزش‌ها می‌شود.

آگاهی از عدم تعادل:

  • در ویرانگری نهاد، فرد ممکن است از عدم تعادل خود آگاه باشد (به دلیل احساس گناه و قضاوت فرامن).
  • در ویرانگری فرامن، فرد به دلیل تسلط کامل فرامن، از عدم تعادل خود آگاه نیست و اعمال خود را کاملاً درست می‌داند.

تأثیر بر دیگران:

  • ویرانگری نهاد بیشتر به خود فرد آسیب می‌زند و او را از جامعه و قوانین دور می‌کند.
  • ویرانگری فرامن می‌تواند به دیگران و جامعه نیز آسیب برساند، زیرا فرد ممکن است اعمال نابودگر خود را با توجیهات اخلاقی و آرمانی انجام دهد.

نتیجه مقایسه:

  • ویرانگری نهاد: بیشتر به خود فرد آسیب می‌زند و او را در چرخه‌ای از لذت و رنج گرفتار می‌کند.
  • ویرانگری فرامن: می‌تواند به دیگران و جامعه آسیب برساند و به جنایات و نابودی گسترده منجر شود.
  • بنابراین، ویرانگری فرامن از نظر تأثیرات اجتماعی و تاریخی، خطرناک‌تر و گسترده‌تر از ویرانگری نهاد است.

۴. نتیجه‌گیری کلی

نهاد و فرامن دو قطب متضاد شخصیت انسان هستند که در صورت عدم مدیریت توسط “من”، می‌توانند به ویرانگری‌های مختلفی منجر شوند.

  • نهاد: با طغیان غرایز، فرد را به لذت‌جویی افراطی و بی‌قیدی سوق می‌دهد.
  • فرامن: با سرکوب غرایز و کمال‌گرایی افراطی، می‌تواند فرد را به موجودی متعصب و نابودگر تبدیل کند.

پیام کلیدی:
تعادل میان نهاد و فرامن تنها زمانی ممکن است که “من” قوی و مقتدر باشد. “من” باید بتواند میان خواسته‌های نهاد، الزامات فرامن و واقعیت‌های محیطی تعادل برقرار کند. ضعف “من” می‌تواند به سلطه یکی از این دو بخش منجر شود و شخصیت فرد را به سمت نابودی سوق دهد.

نظر شما