موضوع : پژوهش | مقاله

علم حدیث

مجله  روشنای خرد1  سال اول، شماره اول، پائیز1392 

نویسنده : علیپور، محمدرضا
اغوائات شیطان و راههای مقابله با او با رویکردی بر احادیث معصومین
چکیده
آنچه در ارتباط با شیطان حائز اهمیت است، نحوه پیوند این موجود مرموز و خطرناک با مقوله شرّ و پلیدی است. در اندیشه اسلامی، شیطان مخلوق خداوند و از جمله جنّیان می باشد که از وی با عنوان ابلیس یاد می شود.

او هیچ تصرفی در عالم وجود نمی تواند داشته باشد و محدوده اختیار و ابتکار عمل او تنها در اذهان بوده و فقط می تواند انسان ها را وسوسه کرده و اغواء نماید. با این تنوع عملکرد، شیطان و نحوه تعامل وی با بشر در خور تأمل و مطالعه است؛

بنابراین صرف تمرکز بر روی یک یا چند حدیث به خصوص در باب شیطان، ما را به مقصد نرسانده و تأملات ما را تکمیل نخواهد کرد. این مهم تنها با بررسی خانواده ای از احادیث همگن و کاوش نحوه اغوائات شیطان و مباحث پیرامونی آن با رویکردی بر عمده زوایای موجود امکان پذیر است.

مفهوم «شیطان» در فرهنگ آموزه های اسلامی همواره با بدی ها، پلشتی ها و زشتی ها قرین بوده است. پیشوایان دین به اندازه ای به این مسئله، اهتمام و توجه داشته اند که در همه حال نسبت به خطرات این موجود پلید و وسوسه گر گوشزد نموده و انسان های مؤمن را از نزدیک شدن به آن بر حذر داشته اند.

این امر حتی جلوه خود را در احکام و دستورات عبادی نیز بازیافته است؛ به گونه ای که مستحب مؤکد است پیش از انجام هر کاری و قبل از اخذ تصمیمات مهم پس از آنکه نام زیبای پروردگار یکتا را بر زبان جاری ساختیم،

از شرّ شیطان و وساوس او به خداوند پناه ببریم.با بررسی احادیثی که در سنت روایی اسلام پیرامون شیطان وجود دارد، به این نکته پی می بریم که شیطان از وجودی حقیقی برخوردار بوده و مدام دست در نیرنگ و فریب آدمیان دارد.

البته این مفهوم با آنچه در سایر ادیان الهی در رابطه با ابلیس به چشم می خورد، بسیار متفاوت است. خاستگاه شیطان و نحوه فریب او در اسلام با آموزه های دینی شرایع یهود و مسیحیت تفاوت عمده ای دارد.

این تمایز در آئین زردشت نیز بسیار قابل توجه است و اساساً آنگونه که این دین ایرانی به دایره وجوی شیطان به عنوان نیروی شر در عالم، وسعت بخشیده است، آئین مبین اسلام چنین توسعی را برنمی تابد. پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرمایند:

«یا أیّها الناس إنّما هو اللّه و الشیطان و الحق و الباطل و الهدی و الضلاله و الرشد و الغی و العاجله و الآجله و العاقبه و الحسنات و السیّئات فما کان من حسنات فللّه و ما کان من سیّئات فللشیطان لعنه اللّه» (کلینی، 1407: ج 2/ 16).ای مردم جز این نیست که خدا و شیطان هست، حق و باطل هست، هدایت و ضلالت هست، رشد و گمراهی هست، دنیا و آخرت هست، خوبی ها و بدی ها هست. هر چه خوبی است از آنِ خدا و هر چه بدی است از آنِ شیطان ملعون است.

بنا بر آنچه گفته شد، می توان اینطور نتیجه گرفت که مفهوم شیطان با تمام ابعاد آن از جهات اعتقادی، اخلاقی و فقهی قابل تحلیل و بررسی است و این نیازمند گردآوری احادیث معصومین (ع): در ارتباط با این موضوع می باشد؛ بنابراین ما در این راستا با تشکیل یک خانواده حدیث پیرامون شیطان و کنار هم گذاشتن احادیث می توانیم محدوده نفوذ و تحرک شیطان را در فریب انسان به خوبی بشناسیم. این امر به ما کمک می کند تا این مسئله را با توجه به تمام ابعاد آن مورد سنجش قرار داده و به مطالعه آن بپردازیم.

شیطان و بهداشت تن و محیط
در نحوه ارتباط شیطان با بهداشت محیط، احادیث بسیاری در مجموعه روایی شیعه آمده است که شیطان را با مقوله نجاسات و پلیدی های ظاهری پیوند می دهد. این مسئله بیانگر آن است که هر کجا نجاستی وجود داشته باشد، شیطان نیز آنجاست؛

بنابراین یکی از راه های گریز از شیطان، دفع و امحاء نجاسات و زباله ها از خود و از پیرامون خود می باشد. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است:«لاتبیّتوا القمامه فی بیوتکم و اخرجوها نهارا، فانّها مقعد الشیطان» (ابن بابویه، 1413: ج 4/ 5).

زباله را شب در خانه های خود نگه ندارید و آن را در روز به بیرون از خانه منتقل کنید؛ زیرا زباله، نشیمن گاه شیطان است.

این حدیث معنای مذکور را به خوبی نشان می دهد. زباله، منبع نجاست و آلودگی است. نجاست و آلودگی از اموری است که با نوعی اشمئزاز توصیف می شود؛ بنابراین هر جا زباله ای انبار شده باشد، در آنجا شیطان لانه کرده است؛ بدان معنا که چنین محیطی مستعدّ گمراهی و فریب است. در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم a می خوانیم:

«بیت الشیاطین من بیوتکم بیت العنکبوت» (کلینی، 1407: ج 6/ 532).

خانه های عنکبوتی که در اتاق های شماست، لانه شیاطین است.

این حدیث با توجه به حدیث پیشین، معنا و مفهوم خود را باز می یابد؛ بنابراین با کنار هم گذاشتن هر دو روایت می توان اینگونه برداشت کرد که معصوم (ع) سخن فوق را با ملاحظه مسائل بهداشتی آن مطرح نموده است. موضوع آراستگی و دوری از آلودگی های ظاهری را با عنایت به حدیثی دیگر از پیامبر (ص) نیز ممکن است بتوان نشان داد. ایشان با اشاره به سفره آرایی و زینت سفره به وسیله سبزی که نمایانگر سبزی و خرمی است و موجب نشاط تن و روان می گردد، می فرمایند:

«زیـّنوا موائدکم بالبقل فإنّها مطرده للشیاطین مع التسمیه» (حسن طبرسی، 1413: 176).

سفره هایتان را با سبزی، زینت دهید؛ زیرا سبزی با بسم اللّه الرحمن الرحیم، شیطان را طرد می کند.

در ارتباط با این حدیث، به حدیث دیگری نیز می توان اشاره کرد که با برکت بخشی سفره و آغاز تناول طعام با نام خداوند در پیوند است. حضرت (ع) در این رابطه می فرمایند:

«إذا وضعت المائده حفّتها أربعه آلف ملک فإذا قال العبد: بسم اللّه قالت الملائکه: بارک اللّه علیکم فی طعامکم ثم یقولون للشیطان أخرج یا فاسق لاسلطان لک علیهم.» (کلینی، 1407: ج 6/ 292).

هرگاه سفره پهن می شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد می آیند. چون بنده بگوید: بسم اللّه، فرشتگان می گویند: خداوند به غذایتان برکت دهد. سپس به شیطان می گویند: ای فاسق! بیرون شو؛ تو بر آنان راه تسلط نداری.

این روایت به خوبی نشان می دهد که هر کاری که با نام خداوند متعال آغاز نشود، شیطان در آن کار، شریک انسان می شود و بدیهی است هر عملی که یک طرف آن شیطان باشد، سرانجامی نخواهد داشت؛ بنابراین باید دانست که سخن کریمه (بسم الله الرحمن الرحیم) نه تنها موجب آرامش و سکون نفس و روان می گردد، بلکه شیطان را نیز از ما دور خواهد نمود. در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) آمده است:

«إذا توضّأَ أحدکم و لم یسمّ کان للشیطان فی وضوئه شرک و إن أکل أو شرب أو لبس و کلّ شیء صنعه ینبغی أن یسمّی علیه فإن لم یفعل کان للشیطان فیه شرک.» (برقی، 1371: ج 2/ 433).

هرگاه یکی از شما وضو بگیرد و بسم اللّه الرحمن الرحیم نگوید، شیطان در آن شریک است و اگر غذا بخورد و آب بنوشد یا لباس بپوشد و هر کاری که باید نام خدا را بر آن جاری سازد، انجام دهد و چنین نکند، شیطان در آن خواهد بود.

به موضوع بهداشت تن و روان بازمی گردیم و در ارتباط با موضوع مورد بحث به دو حدیث دیگر از رسول اکرم (ص) و امام باقر (ع) اشاره می کنیم که مرتبط با بهداشت بدن است. البته ناگفته پیداست که مقوله بهداشت تن هرگز از بهداشت محیط، جدا نیست و این دو در پیوندی ناگسستنی با یکدیگر هستند؛ چرا که تن نیز خود جزئی از محیط پیرامون ماست. این دو حدیث ذیلاً بیان می شود:

«لایطولنّ أَحدکم شاربه ولاشعر إبطیه ولاعانـته فإنّ الشیطان یتّخذها مخبئاً یستتر بها» (حرّ عاملی، 1409: ج 1/422).

کسی از شما موهای سبیل و موهای زیر بغل و موی زیر شکم خود را بلند نکند؛ چرا که شیطان این نقاط را پناهگاه خود قرار داده و زیر موها پنهان می شود.

«إنّما قصّ الظفار لأنّها مقیل الشیطان و منه یکون النسیان.» (کلینی، 1407: ج 6/ 490).

کوتاه کردن ناخن، از آن رو لازم است که پناهگاه شیطان است و فراموشی می آورد.

حدیث نخست را پیامبر (ص) و حدیث دوم را امام باقر (ع) فرموده اند. حمل هر دو روایت بر معنای ظاهری آن خطایی نابخشودنی است. نباید تصور شود که واقعاً موجودی به نام شیطان در محل تجمع موهای زائد و نیز زیر ناخن رشد کرده و زندگی می کند.

این دو حدیث را در ارتباط با مفهوم احادیث قبلی باید به صورتی معنا کرد که متضمن مراد اصلی معصوم (ع) از این سخنان باشد؛ بنابراین با در نظر گرفتن مجموع احادیث ذکر شده، تطبیق شیطان بر آلودگی تن و محیط، نیکوترین معنایی است که می توان از روایات فوق برداشت کرد. حال با توجه به این مسئله به حدیث دیگری از رسول الله (ص) در مورد بهداشت دهان و بینی اشاره می کنیم. ایشان می فرمایند:

«لیبالغ أحدکم فی المضمضه و الإستنشاق فإنّه غفران لکم و منفره للشیطان.» (ابن بابویه، 1406: 19).

سزاوار است هر یک از شما در دهان و بینی، زیاد آب بچرخاند؛ چرا که این کار، مایه آمرزش شما و گریز شیطان است.

شیطان و ازدواج جوانان
جوانی دوران شور و نشاط و فعالیت است و هر کس در این دوران برای خود خوشه ای نیکو برچیند، در پیری آسایش و آرامش خواهد داشت. در احادیث بسیاری بر این نکته تأکید شده است که تا جوان هستید، ایمان خود را تقویت کنید و توشه خود را برای دوران سالمندی و از کار افتادگی مهیا سازید؛

چرا که معمولاً در دوران پیری دیگر فرصت و توانی برای این مسئله وجود ندارد. یکی از توصیه های همیشگی معصومین (ع): برای دوری از گناه و غفلت در دوران حساس جوانی و بهره بردن لازم از چنین برهه ای از حیات، ازدواج زودهنگام است.

جوان با ازدواج به موقع می تواند علاوه بر نیفتادن در دام معصیت، همه نیرو و توان خود را به کار گیرد و به خدمت خدا و خلق مشغول شود. حال با توجه به این مسئله، یکی از دسیسه های شیطان، بر حذر داشتن جوانان از ازدواج است؛ چه اینکه او به درستی می داند ازدواج نکردن یا به تأخیر انداختن آن، احتمال گناه و نافرمانی از اوامر الهی را افزایش می دهد؛

بنابراین همه همت خود را به کار می بندد تا مانع از وقوع چنین امری گردد. پس یکی دیگر از خاستگاه های حضور و ظهور شیطان، جوانی است که ازدواج خود را به تأخیر می اندازد. حال جوان با ازدواج به موقع می تواند تا حدودی از شرّ شیطان در امان باشد. پیامبر (ص)می فرمایند:

«ما من شاب تزوّج فی حداثه سنّه الاّ عجّ شیطانه: یا ویله یا ویله عصم منّی ثلـثی دینه فلیتّق اللّه العبد فی الثـلث الباقی.» (راوندی، بی تا 112).هر جوانی که در سن کم ازدواج کند، شیطان فریاد برمی آورد: وای بر من! وای بر من! دو سوم دینش را از دستبرد من مصون نگه داشت. پس بنده باید برای حفظ یک سوم باقی مانده دینش، تقوای الهی پیشه سازد.

شیطان و اعمال عبادی
عبادت خالصانه همواره انسان را از بدی ها و پلیدی ها دور می کند. مجموع فرائض و مستحبات و نیز دوری از اعمال حرام و مکروه، موجب قرب انسان به خداوند متعال می گردد.

هر چه این قرابت بیشتر باشد، بُعد شیطان نیز از آدمی افزون تر خواهد بود. با کنار هم گذاشتن احادیثی که متضمن این مفهوم است، می توان به چنین استنتاجی دست یافت که منظور از اعمال عبادی فقط ظاهر آن ها نیست، بلکه معنویتی است که در بطن آن قرار دارد؛

بنابراین انسان هر چه در جهت انجام فرائض و سنت های دینی خود بکوشد، اما حضور قلب نداشته باشد، ثمره ای برای او نخواهد داشت. آنچه مهم است حضور قلب و توجه به حقیقت عبادت است و این جز با تقواپیشگی حاصل نمی گردد.

یکی از دسیسه های شیطان آن است که انسان را از عبادت خداوند دور نگه دارد؛ چه اینکه بشر هر اندازه از خداوند دور شود، به شیطان نزدیک خواهد شد و این همان چیزی است که شیطان می خواهد و اساساً برای این منظور از خداوند مهلت گرفته است (اعراف/17-14). بنابراین همه همت و تلاش او غفلت انسان از عبادات است. در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است:

«ألا أخبرکم به شیء إن انتم فعلتموه تباعد الشیطان منـکم کما تباعد المشرق من المغرِب؟ قالوا: بلی قال: الصوم یسوّد وجهه و الصدقه تکسر ظهره و الحبّ فی اللّه و الموازره علی العمل الصالح یقطعان دابره و الإستغفار یقطع وتینه.» (مهریزی، 1378: ج 2/20).

آیا شما را از چیزی خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید، شیطان از شما دور شود، چندان که مشرق از مغرب دور است؟ عرض کردند: بله. فرمود: روزه روی شیطان را سیاه می کند، صدقه پشت او را می شکند، دوست داشتن برای خدا و همیاری در کار نیک، ریشه او را می کند و استغفار شاهرگش را قطع می کند.

پیامبر (ص) در حدیث دیگری در رابطه با اهمیت نماز اوّل وقت و نیز شتاب در انجام هر کار خیری بر این نکته تأکید دارند که شیطان در کمین است و هر لحظه در انتظار سستی و فتور آدمیان در انجام امور پسندیده می باشد. ایشان به حضرت علی (ع) سفارش می کنند:

«یا علی إذا حضر وقت صلاتک فتهیّ لها و الاّ شغلک الشیطان و إذا نویت خیراً فعجّل والاّ منعک الشیطان عن ذلک.» (مجلسی، 1403: ج 7/ 29).

ای علی! هرگاه وقت نمازت رسید، آماده آن شو وگرنه شیطان تو را سرگرم می کند و هرگاه قصد کار خیری کردی، شتاب کن وگرنه شیطان تو را از آن باز می دارد.

امیرالمؤمنین (ع) خود در حدیثی دیگر نماز را قلعه و دژی مستحکم معرفی می کند که انسان مؤمن را از شرّ وساوس و تهاجمات شیطان بر حذر می دارد:

«الصلاه حصن من سطوات الشیطان.» (آمدی، 1410: 56).

نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.

در پیوند میان احادیث مرتبط با موضوع مذکور، رابطه شیطان و وسوسه او در غفلت انسان از سنت هاب الهی به خوبی نمایان می گردد. با بررسی مجموع این احادیث می توان بر این نکته واقف گردید که اعمال دینی و عبادی از هر سنخی که باشد، چه واجب باشد و چه مستحب، مورد پسند شیطان نیست و او به هر تلاشی دست می یازد تا آدمیان را فریب داده و از این امور بازدارد. یکی از سنت های خداوندی، نماز شب است که هرچند واجب نیست، اما بسیار بر آن سفارش شده است. نماز شب از جمله اعمالی است که شیطان را از انسان دور کرده و وی را در پناه پروردگار یکتا قرار می دهد. پبامبر (ص) در این مورد می فرمایند:

«صلاه اللیل مرضاه للرب و حبّ الملائکه و سنّه الأنبیاء و نور المعرفه و أصل الیمان و راحه البدان و کراهیه للشیطان و سلاح علی الأعداء و إجابه للدعاء و قبول الأعمال و برکه فی الرزق.» (دیلمی، 1412: ج 1/191).

نماز شب، موجب رضایت پروردگار، دوستی فرشتگان، سنت پیامبران، نور معرفت، ریشه ایمان، آسایش بدن ها، مایه ناراحتی شیطان، سلاحی بر ضد دشمنان و مایه اجابت دعا، قبولی اعمال و برکت در روزی است.

شیطان و اخلاق نیکو
شیطان همواره در نقطه تقابل با خُلق نیکو و اخلاق پسندیده است. صفاتی از قبیل حسد، خشم، نفرت، بدزبانی، کژخلقی و امثال آن ها از امور ناپسندی محسوب می شوند که دلخواه شیطان هستند. با کنار هم نهادن احادیثی از این باب بر ما روشن می گردد که تمام صفات رذیله از شرور قلمداد شده و همه انسان ها از شرّ آن ها تنها باید به خداوند بزرگ پناه ببرند؛ بنابراین از دیگر وساوس شیطانی، این امر را می توان نام برد. برای شناخت بیشتر شیطان در این مسئله و نوع وسوسه گری او در این باب، به چند حدیث اشاره می کنیم. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:

«إنّ الغضب من الشیطان و إنّ الشیطان خلق من النار و إنّما تطفأ النار بالماء فإذا غضب أحدکم فلیتوضّ.» (پاینده، بی تا: 660).

خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش می شود. پس هرگاه یکی از شما به خشم آمد، وضو بگیرد.

ایشان در حدیثی دیگر می فرمایند:

«إذا بلغ الرجل أربعین سنه و لم یغلب خیره شرّه قبّل الشیطان بین عینیه و قال: هذا وجه لایفلح.» (علی طبرسی، 1385: 295).

هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبی اش بیشتر از بدی اش نشود، شیطان بر پیشانی او بوسه می زند و می گوید: این چهره ای است که روی رستگاری را نمی بیند.

در روایتی از امام صادق (ع) نیز آمده است:

«یقول إبلیس لجنوده: ألقوا بینهم الحسد والبغی فإنّهما یعدّ لأنهما عند اللّه الشرک.» (کلینی، 1407: ج 2/327).

شیطان به سپاهیانش می گوید: میان مردم حسد و تجاوزگری بیندازید؛ چون این دو نزد خداوند برابر با شرک است.

با تطبیق این سه حدیث از رسول الله(ص) و امام صادق (ع) می توان دریافت که شیطان جنودی از میان جن و انس دارد و از طریق آن ها به تدبیر شرور در عالم می پردازد.

تمامی شرور تحت فرمان او هستند و هر که در این مسیر با او همگام شود، خوی شیطانی پیدا می کند و در زمره سربازان شیطان قرار می گیرد. در حدیث نخست، با تشبیه بسیار زیبایی مواجه هستیم که بر عمق مطلب می افزاید؛

همانگونه که آب، آتش را خاموش می کند، وضو نیز آتش خشم و غضب را فرو می نشاند. در حدیث سوم نیز حسادت و تجاوزگری مورد مذمت قرار گرفته و حتی همپایه شرک محسوب گردیده اند.

این ها همه نشان دهنده آن است که چنانچه انسان صفات مذموم را بر صفات فضیله ترجیح دهد، گرفتار غفلت شده و اسیر جنود شیطان می گردد، به نوعی که خود نیز سرانجام جزء سپاهیان شیطان قلمداد خواهد شد. در حدیث دوم مطلق اعمال زشت و ناپسند مورد ذمّ قرار گرفته و تأکید شده است که صاحب چنین اعمالی به فلاح و رستگاری نخواهد رسید. با مقایسه این روایت با دو روایت دیگر ارتباط اخلاق رذیله و شیطان و محسوب شدن حسد، خشم و تجاوزگری در زمره اعمال ناپسند به خوبی آشکار می گردد. در همین رابطه به حدیثی دیگر از امام صادق (ع) اشاره می کنیم:

«إذا رأیتم العبد متفقّداً لذنوب الناس ناسیاً لذنوبه فاعلموا أنّه مکر به.» (حرّ عاملی، بی تا: 237).

هرگاه دیدید که بنده ای گناهان مردمان را جستجو می کند و گناهان خویش را فراموش کرده است، بدانید که او فریب شیطان را خورده است.

پیامبر اکرم (ص) نیز در ارتباط با همین موضوع می فرمایند:

«إذا رأیتم الرجل لایبالی ما قال و لا ما قیل له فهو شریک الشیطان.» (همان: 687).

هرگاه دیدید که فردی باکی ندارد که چه می گوید و چه درباره اش گفته می شود، چنین کسی شریک شیطان است.

در انتها به روایت دیگری از امام صادق (ع) اشاره می کنیم که یکی از مهم ترین صفات رذیله اخلاقی؛ یعنی رباخواری را که مرتبط با احکام اقتصادی و اجتماعی اسلام نیز هست، مورد مذمت قرار می دهد. ایشان می فرماید:

«آکل الربا لایخرج من الدنیا حتّی یتخبّطه الشیطان.» (مجلسی، 1403: ج 103/120).

رباخوار از دنیا نرود تا آنکه شیطان دیوانه اش کند.

نتیجه
آنچه از مجموع احادیث بررسی شده پیرامون شیطان برمی آید، وسعت نظر و اهتمام ویژه اسلام به مفهوم شیطان و نقش آن در زندگی انسان است. خانواده ای که از روایات پیرامون این مقوله فراهم می آید، نحوه ارتباط شیطان را با نیروهای شرّ در عالم به خوبی نمایان می سازد.

برخی از احادیث به تفسیر سایر احادیث می پردازند و این شیوه ای است که مانند تفسیر قرآن به قرآن، ما را در فهم احادیث مشابه در یک موضوع خاص یاری می رساند.

تحلیل مفهوم شیطان با توجه به احادیث مختلف با موضوعات متنوع، این ثمره را به ارمغان می آورد که به این مسئله از زوایای گوناگون پرداخته می شود؛ به گونه ای که شناخت شیطان در سیر مطالعاتی احادیث گوناگون، بسیار دقیق تر و علمی تر از تأمل و تمرکز در یک یا چند حدیث محدود است.

کتابنامه
* قرآن کریم.

1. ابن بابویه، محمد بن علی، (1406 ق)، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم: دارالشریف الرضی للنشر.

2. (1413 ق)، من لایحضره الفقیه، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین قم.

3. برقی، احمد بن محمد، (1371 ق)، المحاسن، تحقیق و تصحیح: جلال الدین محدث، قم: دارالکتب الإسلامیه.

4. پاینده، ابوالقاسم، (بی تا)، نهج الفصاحه، تهران: دنیای دانش.

5. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، (1410 ق)، غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم: دارالکتب الإسلامیه.

6. حرّ عاملی، محمد بن حسن، (بی تا)، جهاد النفس، قم: انتشارات نهاوندی.

7. (1409 ق)، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت.

8. دیلمی، حسن بن محمد، (1412 ق)، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم: دار الشریف الرضی للنشر.

9. راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، (بی تا)، النوادر، تحقیق و تصحیح: احمد صادقی اردستانی، قم: دار الکتاب.

10. طبرسی، حسن بن فضل، (1413 ق)، مکارم الأخلاق، قم: دار الشریف الرضی للنشر.

11. طبرسی، علی بن حسن، (1385 ق)، مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، نجف: المکتبه الحیدریه.

12. کلینی، محمد بن یعقوب، (1407 ق)، الکافی، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الإسلامیه.

13. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، (1403 ق)، بحار الأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.

14. مهریزی، مهدی؛ صدرایی خویی، علی، (1378)، میراث حدیث شیعه، قم: مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث.

محمدرضا علیپور

نظر شما