موضوع : پژوهش | مقاله

ویژگی هایی که حضور آنها در یک مدیر موفق ضروری است

موجودات عالم، به یک اعتبار به سه دسته تقسیم میشوند:
الف: موجودی که مدیریت می کند، ولی خود تحت مدیریت دیگری نیست ‍؛
ب: موجودی که تحت مدیریت دیگری است و خودش هم دیگری را تحت مدیریت دارد؛
ج: موجودی که تحت مدیریت دیگری است ولی خود به مدیریت دیگران اشتغال ندارد.
اولین موجود، خداوند تبارک وتعالی است که تدبیر عالم را به عهده دارد و خود تحت تدبیر دیگری نیست. گروه دوم، انسان ها هستند که تحت نظارت و تدبیر الهی قرار دارند و وخود نیز به تدبیر امور یکدیگر مشغولند. دسته سوم، غیر انسان است که مدیریتی بر دیگران ندارد، لکن تحت مدیریت موجود مافوق خود، قرار دارد.
بنابراین، اساس خلقت بر مدیریت است و هیچکس نمی تواند ادعا کند، من مدیریت نمیکنم و یا تحت مدیریت دیگری قرار ندارم. در واقع این سرنوشت محتوم هر موجودی است که با مدیریت ارتباط داشته باشد.
در این مقاله قصد داریم راجع به ویژگی های موثر مدیریت در گروه دوم بحث کنیم، یعنی مدیریت انسان بر انسان. در مدیریت انسانی، مباحث مختلفی وجود دارد که یکی ازمهم ترین آنها، ویژگی هایی است که حضور آنها در یک مدیر موفق ضروری است. این ویژگی ها به راحتی قابل احصاء نیست، اما در اینجا به برخی از مهمترین آنها، که در یک طبقهبندی سهگانه،گروه-بندی شدهاند، اشاره میشود:

1- مهارتهای شخصیتی:
• جنبه های ذاتی (رهبری)
• اصالت خانوادگی
• تقوی و تعهد
• عنایت الهی

2- مهارتهای حرفهای:
• اطلاعات
• تجربه
• قدرت تصمیمگیری
• مشاوره
• ایجاد روحیه خوف و رجاء

3- مهارتهای ارتباطی:
• خوشرویی و خوش اخلاقی
• هماهنگی در گفتار و رفتار
• رفتار غیر کلامی
o تماس چشمی
o تنوع صوتی
o مهارت شنیدن

گروه اول: مهارتهای شخصیتی

1- جنبه ذاتی
گروهی از علمای علم مدیریت اعتقاد دارند مدیریت، علم است و باید روشهای علمی این بحث را فرا گرفت و بکار برد. عده ای دیگر معتقدند، مدیریت هنر است و مانند سایر هنرها، بعضی ذاتا دارای این ویژگی هستند و بعضی فاقد این هنر میباشند. گروهی نیز میگویند، مدیریت تجربه است و هر فردی بایستی به روش آزمون و خطا به یافته هایی برسد که راهنمای او شود. لکن قول صحیح و غالب اکثریت دانشمندان این است که مدیریت، ترکیبی از علم، هنر و تجربه است. روشهای علمی، تجربههای شخصی و گرایش ذاتی افراد، هر سه در کار مدیر موثر هستند و نقش هیچ یک را نمیتوان نادیده گرفت.
البته جنبههای ذاتی یک نوع تقدم - تقدم رتبی - بر دو نوع دیگر دارد، زیرا کسی که دارای این زمینه است، از دو عنصر دیگر با سهولت و کارآئی بیشتر استفاده خواهد نمود. ولی کسانی که فاقد این گرایش ذاتی هستند، به تلاش بیشتری نیازمندند تا بتوانند از علم و تجربه، در موفقیت خود بهره مند شوند، افرادی که دارای استعداد مدیریتی هستند از دوران کودکی در رفتار، کردار و گفتارشان کاملا محسوس است و حتی در بازیهای کودکانه نیز معمولا در نقش رهبری گروه هم-بازی خود ظاهر میشوند. پاول هرسی می گوید:
صفات ممیزه رهبری، بخش جدا نشدنی مدیریت است. اگر بتوان این صفات ممیزه خاص رهبری را که در بعضی از افراد به صورت فطری وجود دارد، کشف نمود می توان گروه رهبران را از غیر رهبران غربال نمود. ( مدیریت رفتار سازمانی.جهاد دانشگاهی)

2- اصالت خانوادگی
اصالت خانوادگی در موفقیت افراد نقش تعیین کننده ندارد و بگونه ای نیست که بگوییم هیچ فردی موفق نمی شود، مگر اینکه دارای اصالت خانوادگی باشد. ولی در موفقیت مدیر مؤثر است. این تأثیر قابل کتمان نیست. هنگامی که مدیری دارای این اصالت باشد، روحیاتی مانند: بزرگواری، بزرگ منشی، سعه صدر، گذشت، سخاوت، حیا و... در او بروز داشته و در کار مدیریت او تأثیر قابل توجهی خواهند داشت؛ بر عکس، مدیری که از اصالت خانوادگی برخوردار نیست، احتمال دارد صفاتی در او بروز کنند که موانعی برای موفقیت وی ایجاد نمایند، صفاتی مانند: تنگ نظری، کوته بینی، عصبیت، خسّت، بی حیایی، و.... حضرت علی علیه السلام در نامه شماره پنجاه و سه نهج البلاغه به مالک اشتر می فرماید:
در اداره جامعه، از افرادی بهره بگیر که اهل تجربه و با شرم و حیا باشند، کسانی که از خانواده هایی پاکدامن، اصیل، با سابقه و پیشگام در اسلام باشند.

3- تقوی و تعهد
در عهد نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر، در همان ابتدا وی را به تقوی، ایمان به خدا و روز جزا امر می فرماید و اصرار دارد در انتخاب همکارانش این ویژگی را به عنوان اولین و مهمترین خصوصیت اجتناب ناپذیر یک مدیر اسلامی مد نظر داشته باشد، زیرا هنگامی که مدیری تقوی و تعهد نداشت، هیچ انتظاری از او نمیتوان داشت. در این صورت، به جای رشد و تعالی کار و کارکنان سازمان، همه همّ و غم وی مصروف رشد و تعالی خودش خواهد شد، اگر چه به قیمت نابودی سازمان تمام شود. به همین لحاظ تقوی و تعهّد به عنوان سنگ بنا ی مدیریت و رهبری تعریف شده و پیشوایان ما نیز هر جا در مورد مدیریت و رهبری سخنی راندهاند، به عنوان اولین اصل، به تقوی و تعهد اشاره فرموده-اند. در حالیکه دربعضی از روشهای غیر دینی، بر عکس آن توصیه شده است.
ماکیاول در کتاب "گفتار ها" می گوید:
لازم نیست مدیر و یا رهبر، معتقد به خدا و دارنده مذهب باشد، اهل تقوی و ایمان به حساب آید و پایبند انسانیت، حریت، مسئولیت، عطوفت، شرافت و طهارت باشد، بلکه کافی است به این ویژگی ها تظاهر کند و خود را واجد این خصائص نشان دهد!

4- عنایات الهی
هنگامی که مدیری اهل تقوی شد و رعایت اصول آن را در صدر کارهای خود قرار داد، خود به خود مشمول نتایج و بازتابهای حاصله از این امر قرار خواهد گرفت. خداوند تبارک و تعالی می-فرماید:
واتقوا الله و یعلمکم الله (بقره - 282)
تقوی پیشه کنید، خداوند علم را به شما اعطا خواهد نمود.
و در جای دیگر می فرماید:
ان تتقوا الله، یجعل لکم فرقانا (انفال - 29)
اگر تقوی پیشه کنید، خداوند به شما «فرقان» عطا می کند.
فرقان عبارت است از قدرتی که می تواند حق و باطل را تشخیص دهد. بدیهی است کسی که تقوا را نصب العین خود کند، از این عنایات نیز بهره مند خواهد شد و خدا در کارهای او برکتی قرار خواهد داد که کمبودهای دیگر نیز جبران خواهد شد.

 

منبع: سایت خبری  خبر آنلاین ۱۳۸۹/۸/۱۷
نویسنده : محمدرضا دربندی
 

نظر شما