موضوع : پژوهش | مقاله

مدیریت، جنسیت، شایستگى‏

تفکر و مدیریت‏
انسان ابعاد گوناگونى دارد و داراى مسئولیت‏هاى متفاوت اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و خانوادگى... است. پس انسان موجودى تک‏بعدى نیست و به تبع در پى آن، مسئولیت‏هایش نیز محدود به یک بعد خاص نمى‏شود و در همه امور مسئول است. همچنین ابعاد مختلف انسانى محدود به مرد نمى‏شود و مرد و زن هر دو به عنوان یک انسان داراى ابعاد متفاوت مى‏باشند. که در پى آن هر دو داراى تکالیف و مسئولیت‏هایى هستند.
پس از نظر عقل و درک میان تکالیف زن و مرد تفاوتى نیست پس نمى‏توان گفت عقل و درک زن، کمتر از مرد است. چرا که اگر کمتر بود خالق او در آیات مختلف، «یا ایها الناس»، «یا ایها الذین آمنو...» همه را مورد خطاب قرار نمى‏داد و براى خطاب و بیان مسئولیت‏ها، مرد و زن را به صورت منفک مورد خطاب قرار مى‏داد.
انجام تکالیف نیازمند تلاش، اندیشه و از همه مهم‏تر عقل است و چنان که گفتیم تقرییاً تمامى تکالیف الهى میان مرد و زن مشترک است. پس براى انجام تکالیف باید در تمام موارد و صحنه‏ها دوشادوش هم حضور داشته باشند چرا که نشانه جامعه پویا حضور و همکارى متقابل مرد و زن مى‏باشد.

زنان و مدیریت:
مدیریت یک گروه براى رسیدن به اهداف نیازمند عقل و تفکر است. آنگونه که بیان شد در این امر بین زنان و مردان تفاوتى نیست. مصداق بارز مدیر زن، که در قرآن نیز از آن سخن به میان آمده است معرفى زنى است که فرمانروایى سرزمینى را به عهده دارد و طایر اندیشه‏اش در مدیریت و برخورد با مسائل از مردان بلندپروازتر است. و چنانکه داستان آن بیان مى‏شود ملکه سبا هرگز استبداد رأى ندارد و بخوبى با شرایط آشناست. با مشورت و قدرت اندیشه تصمیم‏گیرى مى‏نماید. (1)
با وجود مصادیق تاریخى و نوع فعالیت مدیریت که اساساً بر اندیشه‏ورزى مبتنى است. در طول تاریخ بخش مهمى از انرژى زنان هر جامعه صرف مبارزه جهت دستیابى به حقوقى شده است که مردان بدون هیچ تلاشى از آنها برخوردار بوده‏اند. حق بودن، حق داشتن، حق آموختن، حق سخن گفتن، حق اظهارنظر کردن، حق رأى دادن... مبارزه در راه رسیدن به هر یک از این حقوق با تأثیرات فراوان براى زنان همراه بوده است. لذا دستیابى به هر یک از آنها را با در نظر گرفتن شرایط سخت و دشوارى که سرشار از سلسله فشار و تبعیض جابرانه بوده است بایستى براى آنها یک پیروزى به حساب آورد. (2)
در عصرى که نظریه‏پردازان نامدار معتقدند قرن بیست و یکم میدان نبرد قدرت اندیشه‏هاست بهره‏گیرى از نیروى زنان از جمله عوامل دستیابى به رشد و توسعه است. انتخاب مدیران و کارگزاران براساس نظام شایستگى موجب خواهد شد که ضوابط و شایستگى‏ها به عنوان عامل تعیین‏کننده محسوب شوند و در نتیجه استعدادها و خلاقیت‏ها ظهور پیدا کند. در این راستا دیگر جنسیت، قوم و نژاد مگر در موارد خاص مطرح نبوده بلکه شایستگى و توانمندى فرد، حائز اهمیت خواهد بود. بنابراین ضمن بسط اعتقاد و باور عمومى به توانمندى زنان در مناصب بالاى اجتماعى، حمایت و استفاده مناسب از نیروى زنان در کانون‏هاى برنامه‏ریزى، سیاستگذارى و اجرایى کشور و برخورد منصفانه براى واگذارى مسئولیت و دورى از هرگونه تسامح و غفلت در بهره‏گیرى از استعدادها و تخصص‏ها لازم مى‏آید. (3)

برنامه‏ریزى، واقعیت، علل و موانع:
در برنامه پیشنهادى که براى زنان طراحى و تهیه شده در قسمت مشارکت سیاسى و تصمیم‏گیرى اهداف و خطمشى‏هایى بدین شرح پیشنهاد شد:
- تقویت روحیه مسئولیت‏پذیرى در زنان و بکارگیرى استعدادهاى برجسته آنان جهت افزایش مشارکت زنان در امور سیاسى، اجتماعى و در سطوح تصمیم‏گیرى.
- تقویت نقش زنان در تصمیم‏گیرى‏هاى محلى، ملى، منطقه‏اى و بین‏المللى.
- گسترش فرصت‏هاى مناسب جهت افزایش مشارکت زنان در تصمیم‏گیرى‏ها و احراز مسئولیت‏هاى کلیدى در بخش‏هاى عمومى و خصوصى کشور.
- تعیین ملاک صلاحیت افراد براساس تعهد، کاردانى، لیاقت و تخصص و امانت در انتصابات و مسئولیت‏ها بدون توجه به جنسیت آنان.
- ایجاد و تقویت جایگاه اجرایى دولتى براى مشارکت در طراحى، برنامه‏ریزى و سیاستگذارى و اعمال نظارت در زمینه ارتقاء و بهبود وضعیت زنان در عالى‏ترین سطح.
- ایجاد زمینه و فضاى مناسب براى حضور زنان در شئون مختلف مدیریتى و تصمیم‏گیرى در جامعه از طریق رسانه‏ها. (4)
اما با نگاهى به آمار مشارکت زنان در مسئولیت‏ها و پست‏ها بخصوص در سطوح بالاى تصمیم‏گیرى‏ها تا چه حد به این اهداف و برنامه‏ریزى‏ها جامه عمل پوشانده شده است.
جهت بررسى این روند نگاهى مى‏کنیم به آمار و وضعیت زنان در تحصیلات و سپس بحث اشتغال و در پى آن دستیابى به سطوح بالاى تصمیم‏گیرى:
یکى از شاخص‏هاى مهم اجتماعى در توسعه هر کشور، سواد است. سواد، موجب ارتقاى آموزش عمومى جامعه مى‏شود و بر میزان و چگونگى مشارکت سیاسى - اقتصادى و اجتماعى مردم تأثیر مى‏گذارد. آمار تحصیلات در بین زنان براساس اطلاعات ارائه شده تا سال 84 بدین شرح مى‏باشد.
همان‏طور که از آمار ارائه شده استنباط مى‏شود هر ساله بر تعداد زنان که وارد دانشگاهها مى‏شوند افزوده شده است. یعنى ارتقا در سطح سواد که یکى از شاخص‏هاى مهم در توسعه هر کشور مى‏باشد.
با توجه به آمار افزایش ورود زنان به دانشگاهها حال به آمار اشتغال بر حسب مدرک تحصیلى و جنس مى‏پردازیم.

آمار کارکنان دستگاههاى اجرایى (مشمول و غیر مشمول قانون استخدام کشورى) و نهادهاى عمومى غیر دولتى بر حسب نوع استخدام و مدرک تحصیلى به تفکیک جنس سال 1384
با نگاهى به آمار اشتغال توزیع کارکنان دولت در سال 84، 66% آمار مربوط به مردان و 34% مربوط به زنان مى‏باشد. و از این تعداد تنها 3% مدیران ارشد نظام را زنان تشکیل مى‏دهند. شرکت عمومى زنان در روند حضور در اجتماع و احراز مسئولیت حرکتى مخروطى است که قاعده آن یعنى تحصیلات 64% اشتغال 34% و مدیریت ارشد 3% است. این حرکت حرکتى هماهنگ با آمارهاى جهانى است.
بنا بر آمار سازمان ملل متحد دو سوم کارهاى جهان به عهده زنان است اما 10% ثروت و دارایى جهان در اختیار اینان مى‏باشد. تنها 1% پست‏هاى کلیدى جهان (نظیر ریاست جمهورى و نخست‏وزیرى) از آن زنان است. تحقیق‏هاى سازمان ملل نشان مى‏دهد که اگر این روند ادامه یابد، زنان مى‏باید حداقل پنج قرن منتظر باشند تا در دستیابى به پست‏هاى تصمیم‏گیرى با مردان در شرایط مساوى با آنان قرار مى‏گیرند. (5)
آنگونه که از آمار و اطلاعات استنباط شد درصد زنانى که به عنوان مدیر به کار مشغول‏اند، بسیار کمتر از مردان است. اگر با توجه به همین استدلال بپذیریم که زنان مستعد و واجد صلاحیت در تلاش خود براى تصدى پست‏هاى مدیریت و سرپرستى در سازمان‏ها با موانع گوناگونى مواجه‏اند و هنوز هم برخى از این موانع وجود دارد، باید تلاش کرد که به درستى موانع شناخته شوند و نسبت به رفع آنها اقدامات بایسته صورت گیرد.

نتیجه‏گیرى:
مدیریت زن در جامعه اسلامى ظاهراً هیچ مباینتى با اصول و موازین اسلامى ندارد کما اینکه چه در صدر اسلام در سطوح میانى مدیریت و چه در حال حاضر در بالاترین سطح مدیریتى جامعه اسلامى نمونه‏هاى موفقى از مدیران زن دیده شده است.
مدیریت در هر سطحى داراى الزاماتى است که به شرایط احراز و ابراز قابل تفکیک است. اگر تشخیص این شرایط و تعیین آنها در هر فردى را به اهل نظر واگذار کنیم آن وقت مسئله زن و مرد بودن منتفى شده و مسئله اهلیت و اصلیت مطرح مى‏گردد. (6)
جهت رفع مشکلات به صورت اساسى باید پژوهش‏هاى دقیق و عمیقى در رابطه با مشکلات مدیریت زنان صورت گیرد. از سوى دیگر تلاش در ترویج کاهش مردسالارى و تغییر دیدگاهها و نگرش‏ها در رابطه با مدیریت که از دیدگاه جنسیت مورد بررسى و نگرش نباشد بلکه دیدگاه شایسته سالارى دیدگاه غالب در مدیریت باشد.
تردیدى نیست که عدم وجود شرایط لازم جهت حضور زنان و تلاش کسب تجربه و آموزش در زمینه‏هاى مدیریت نیز شرایط حاکم بر جامعه بر روند پیشرفت زنان به سطوح بالاى مدیریت تأثیرگذار بوده است و باید در جهت از بین بردن این موانع فرهنگى گام برداشت.
در عصر اطلاعات که تفکر و اندیشه و داشتن اطلاعات قدرت محسوب مى‏شود نگاه به مدیریت از دیدگاه جنسیت امرى است منسوخ شده و مانع. چرا که جامعه اسلامى پویا جامعه همکارى متقابل زن و مرد است. همانگونه که خداوند در قرآن مى‏فرماید: مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند، به نیکى فرا مى‏خوانند و از بدى بازمى‏دارند. (7) مراد از دوستى در این آیه همکارى و همیارى و مشورت با یکدیگر است.

فهرست منابع:
1- ایمانى، محمدتقى، تقى آذرخش، مهدى اسماعیل‏تبار، 1383، مدیریت، انتشارات فرهنگ سبز.
2- باقر الموسوى، محسن، 1382، مدیریت و نظام ادارى از دیدگاه امام على (ع)، سیدحسین سیدى، آستان قدس رضوى.
3- باهر، حسین، 1379، جستارى در زمینه مدیریت و جنسیت در نگرش اسلامى، خلاصه همایش نقش زن در گفتگوى تمدن‏ها، مرکز امور مشارکت زنان.
4- جزنى، نسرین، 1380، مدیریت منابع انسانى، نشر نى.
5- حبیبى، شهلا، بلادى، صدرالدین، 1377، مبناى برنامه‏ریزى با رویکرد جنسیتى، مؤسسه فرهنگى هنرى ریحانه نبى‏
6- سالنامه آمارى کارکنان دستگاههاى اجرایى کشور در پایان سال 84، ناشر سازمان مدیریت و برنامه‏ریزى کشور، چاپ‏85.
7- سالنامه آمارى کشور، 1384، مرکز آمار ایران، انتشار دى 1385.
8- ساعتچى، محمود، 1380، روانشناسى کار، نشر ویرایش.
9- صابر، فیروزه، 1374، ضرورت مشارکت بیشتر زنان در سطوح تصمیم‏گیرى، تدبیر، شماره‏59.
10- فضل‏اللَّه، سید محمدحسین، 1375، اسلام و نقش اجتماعى زنان، سید مهدى علیزاده، ماهنامه پیام زن، شماره 4.
11- قوامى، سیدصمصام‏الدین، 1384، زنان، کارکردهاى مدیریتى، تداخل نقش‏ها، ماهنامه پیام زن، شماره یکم.

پى‏نوشتها:
1) فضل‏اللَّه، ج‏7، ص‏33.
2) قوامى، 84.
3) صابر، ج‏5، ص‏50.
4) حبیبى و بلادى، ج‏77، ص‏85، 82.
5) قوامى، 84.
6) باهر، 79، ص‏98.
7) توبه، آیه‏71.
«وَالمؤمِنون و المؤمِنات بعضهم اَولیاءُ بعض یأمرون بالمَعروف وَ یَنهونَ عَن المنکَر؛
مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند به نیکى فرا مى‏خوانند و از بدى باز مى‏دارند.»

منبع:  ماهنامه  پیام زن  1387 / شماره 197، مرداد ۱۳۸۷/۰۵
نویسنده : زینب عسکرى‏
 

نظر شما