جرم و راه های پیشگیری از آن
هدف از این تحقیق تعیین میزان تأثیر خانواده، مدرسه و سایر نهادهای اجتماعی در بروز جرم و جنایت در جامعه است.
در این مقاله سعی شده تا به نقش علل پدیدآورنده و سپس به نقش عوامل پیشگیری کننده توجه گردد. محرومیت های اقتصادی، تبعیض و نابرابری، جنگ، تراکم جمعیت، خانواده، مدرسه، رسانه های گروهی، تلویزیون، روزنامه ها و ماهواره در پیدایش جرم نقش بسزایی دارند. نقش خانواده از حیث گسسته بودن یا منسجم بودن، میزان تحصیلات والدین و شغل آنان از متغیرهای تعیین کننده جرم خیزی بوده است.
در رابطه با نقش مدرسه نیز، مطالب مورد تدریس، شیوه های تهیه و تدوین برنامه درسی، رابطه معلم و دانش آموز، اتخاذ شیوه های تربیتی و آموزشی با توجه به ویژگی های شخصیتی و روانی دانش آموز و تهیه و تدارک برنامه های اوقات فراغت از متغیرهای پیشگیری کننده و در عین حال تسهیل کننده شرایط بروز جرم به حساب می آیند. در ارتباط با نهادهای امنیتی، نقش پلیس و دستگاه های قضایی به عنوان متغیر پیشگیری کننده، آموزش دهنده و مراقبت کننده حایز اهمیت می باشد و اینکه این قشر بهتر است در نقش معلم به منظور جلب اعتماد اقشار مختلف، بخصوص نسل جوان، مطرح شود تا از این طریق به اهداف خود که بالا بردن میزان آگاهی و بینش مردم در ارتباط با قوانین اجتماعی برای سلامت فردی و اجتماعی است نایل گردد. سرانجام با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی سعی شد تا به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شود که بر این اساس رابطه معناداری بین عوامل یاد شده و بروز جرم در سطح 95 درصد مشاهده گردید.
مسئله بزهکاری و انحراف اطفال و نوجوانان از دیرباز در جامعه بشری مورد توجه اندیشمندان بوده است. همزمان با توسعه انقلاب صنعتی و وسعت دامنه نیازمندی ها، محرومیت های حاصل از عدم امکان تأمین خواست ها و احتیاجات زندگی موجب گسترش شدید و دامنه دار فساد، عصیان، تبهکاری، سرگردانی، دزدی و مانند آنها در اطفال و نوجوانان شده است. امروزه نوجوانان کشور ما هم با این گونه مسائل مواجه اند و آثار مهلک آنها در سیمای جامعه ما آشکار است. کودکان و نوجوانان سرمایه های جامعه هستند و سلامت روح و جسم آنها تضمین کننده سلامت جامعه آینده است. بنابراین، باید به مسائل آنها توجه کافی مبذول داشت.
مطالعات کشورهای غربی حاکی از آن است که تجربه رفتارهای بزهکارانه در میان نوجوانان بسیار شایع می باشد. برخی ادعا کرده اند 90 درصد نوجوانان مرتکب اعمالی شده اند که چنانچه به مداخله پلیس می انجامید موجب بازداشت آنان می گردید. این بررسی ها نشان می دهند که شیوع رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان بیش از آن است که مردم انتظار دارند. 1
تجربه نشان داده است تنها تعداد اندکی از نوجوانانی که دست به قانون شکنی می زنند دستگیر می شوند. از کسانی که دستگیر شده اند نیز تنها تعداد معدودی بازداشت می گردند. از میان بازداشت شدگان هم عده ای خاص به زندان فرستاده می شوند و از کسانی که محاکمه شده اند تنها بخشی به عنوان بزهکار محکوم می گردند. بنابراین، بسیار دشوار است که بدانیم در هر جامعه چند نفر بزهکار وجود دارد، چه کسی باید بزهکار نامیده شود و کدام نوجوان باید مورد مطالعه علمی قرار گیرد تا درباره ماهیت و منشأ رفتارهای بزهکارانه اطلاعات علمی صحیحی به دست آورد. 2
از نظر روان شناسان، بزهکاران یک گروه افراد جوان و نوجوان بسیار ناهمگون و نامتجانس هستند و مسیری که به بزهکاری ختم می شود گوناگون است. نوجوانانی را که با بزه درگیر هستند نمی توان به سادگی در الگوی رفتاری یا ویژگی های منحصر به فردی جای داد. بزهکاری پیامد و نتیجه تعامل و تأثیر متقابل عواملی است که در زندگی فرد حضور دارند. بنابراین، بزهکاری رفتاری است ناشی از عوامل گوناگون. 3
برخی روان شناسان و جامعه شناسان، مسئله ازدیاد جرم در سال های اخیر را نتیجه پیشرفت صنایع، افزایش کشورهای صنعتی، ایجاد کارخانه ها، ازدیاد سر و صدا، گسترش شهرها و تجمیع جمعیت می دانند. به عقیده آنان، بشر امروزی آن آرامش و آسایشی را که پیشینیان او داشته اند از دست داده و به نوعی «اضطراب روحی» یا «تشویش باطنی» دچار گردیده است. از این رو، با کمترین بهانه ای رشته عقل و منطق و صبر و تحمل را از دست داده، به ارتکاب جرم و جنایت دست می زند. بعضی از صاحب نظران نیز افزایش جرم را در جوامع کنونی ناشی از «اعتقادات مذهبی و ایمان به مبدأ» دانسته و چنین استدلال می کنند که بر اثر فرو ریختن اعتقادات و ضعف اخلاقیات در نزد پاره ای از مردم در جوامع شهری، وجدان، که پلیس باطنی هر فرد می باشد، دچار ضعف گشته و نمی تواند وظایف اساسی خود را که پاسداری از نیکی ها و پیشگیری از بدی هاست به نحو کامل و شایسته ای به انجام رساند. نتیجه این اهمال و قصور وجدان، ارتکاب اعمال ممنوعه مذهبی و قانون از ناحیه این گروه است.
بالاخره گروهی دیگر از اندیشمندان معاصر، گسترش روزافزون اعمال ضد اجتماعی، بخصوص در قشر نوجوان را ناشی از تکامل وسایل ارتباط جمعی به ویژه استقرار ماهواره و ویدئو می دانند. این گروه معتقدند: چون حس تقلید نوجوان قوی است، با مشاهده فیلم های گوناگون (غالباً سکس و جنایت) به تقلید از قهرمانان این گونه فیلم ها، که نوعاً ضداجتماعی بوده و به وسیله قانونگذاران منع شده اند، دست می زنند. این گروه برای اثبات نظر خود به مقایسه جوامع شهری و روستایی پرداخته اند: در جوامع شهری به دلیل نفوذ و گسترش بیش از اندازه سینما، تلویزیون و ماهواره، بزهکاری رواج دارد، ولی در جوامع روستایی هنوز این پدیده اغواگر قرن گسترش چندانی نیافته است.
ضرورت و اهمیت تحقیق
خسارات جانی و مالی فراوانی که از پدیده ضداجتماعی به بار می آید دولت ها را از همان ابتدا وادار به مبارزه با این پدیده کرده است. درباره ضرورت مبارزه، به هیچ وجه اختلافی بین دانشمندان و صاحب نظران نیست و چنانچه اختلافی باشد درباره شیوه های مبارزه است؛ اینکه آیا باید راه مبارزه را منحصر به مجازات نمود یا آنکه راه های دیگری هم در نظر گرفت. برای مبارزه اساسی با پدیده ضداجتماعی باید با علل آن به مبارزه برخاست نه با معلول. قرن هاست که دولت ها راه مبارزه را محدود و منحصر به برقراری و تشدید مجازات نموده اند. این سیاست کیفری نه تنها از میزان بزه نکاسته، بلکه تعداد آنها روز به روز قوس صعودی پیموده است. از سوی دیگر، همان گونه که در بیماری های جسمی، پیشگیری به درمان ترجیح دارد، در بیماری های روحی و روانی نیز بهتر است پیش از آنکه فرد دچاراختلال گردد به فکر پیشگیری بود. در خصوص بزهکاری و جرم نوجوانان دو مسئله اهمیت دارد: اول اینکه چه عواملی آنان را به سوی جرم سوق می دهد و دوم اینکه چگونه باید شخص مبتلا را درمان نمود تا به تدریج از میزان جرم کاسته شود. مطالعات بسیاری توسط ویکس، دوئرا و رینک، روی مشاغل خانوادگی، وضعیت اقتصادی، تحصیلات والدین، وضعیت درس نوجوان در مدرسه و نیز طرز رفتار نوجوان و والدین در خانواده به عمل آمد. همچنین انجام تست های هوش و شخصیت و تمایلات تا میزان 45 درصد برای تشخیص نوجوانان مجرم با موفقیت همراه بوده است. به عقیده کرو برای جلوگیری از جرم باید چهار اصل را رعایت نمود:
1. حق داشتن فرزند و تعداد آنها باید نسبت مستقیم باتوانایی های جسمی، روانی، اقتصادی و عاطفی والدین داشته باشد.
2. باید طرحی برای آموزش پدران و مادران امروز و فردا تهیه و اجرا گردد.
3. مؤسساتی برای کمک و سرگرم کردن نوجوانان و انجام کارهای سودمند برای آنان دایر گردد.
4. از توسعه و تراکم جمعیت در محله های فقیرنشین تا آنجا که امکان دارد جلوگیری به عمل آید.
اهداف پژوهش
اهداف پژوهش را می توان در موارد ذیل خلاصه نمود:
ـ تعیین میزان تأثیر خانواده در بروز آسیب های اجتماعی (بزهکاری) کودکان و نوجوانان؛
ـ تعیین میزان تأثیر مدرسه در بروز آسیب های اجتماعی (بزهکاری) کودکان و نوجوانان؛
ـ تعیین راهکارهای مناسب برای مقابله با آسیب پذیری اجتماعی کودکان و نوجوانان.
مبانی نظریه قانونی جرم شناسی
اساس نظریه قانونی جرم شناسی بر این باور استوار است که حقوق انسانی باید در برابر فساد و فشارهای اجتماعی موجود حفظ شود. نظام حقوقی در قرن هجدهم بسیار خردگریز بود؛ زیرا برخوردهای قانونی با افراد کج رفتار بر پایه های منطقی صورت نمی گرفت، بلکه اصولا مجازات ها امری وحشیانه و بر اساس نظر شخصی بود. کج رفتاری و انحراف به روشنی تعریف نشده بود و از این رو، شمول گسترده ای داشت. در همین دوره بکاریا کتابی را با عنوان رساله ای در جنایت ها و مجازات ها تحت تأثیر آراء و عقاید هابس و مونتسکیو نگاشت و اصول خویش را به شرح زیر تدوین کرد:
1. نظر به اینکه افراد بشر همواره به دنبال منافع خود هستند، بنابراین، کج رفتاری و جرم وجود دارد.
2. در جامعه نوعی تعلّق خاطر برای به زیستن فردی و مالکیت های خصوصی وجود دارد.
3. اعضای جامعه برای رسیدن به آرامش و اجتناب از ستیزه، دولت تشکیل داده، به قرارداد اجتماعی تن در می دهند.
4. مجازات و قوانین مربوطه در جامعه وضع شده تا حقوق دیگران محفوظ بماند.
5. مجازات باید متناسب با نوع کج رفتاری اعمال شود.
6. قوانین باید به روشنی مشخص شوند.
7. افراد پاسخ گوی کردار خویشتند و جملگی در برابر قوانین منزلتی یکسان دارند.
بنابراین، نظریه قانونی جرم شناسی، نظریه ای یک سویه است که بر اساس کنترل و نظارت اجتماعی بنا شده است؛ بدین معنا که بیشتر به نظارت و بازبینی خارجی توجه دارد تا به انگیزه درونی.
دیدگاه زیستی کج رفتاری
نیروی درونی افراد کج رفتار بسیار نیرومند است و این امر به نوبه خود به دلیل ویژگی های زیستی آنهاست که غالباً ارثی می باشد. بنابراین، طرفداران این نظریه ها می کوشند تا نوع انسان بزهکار را از طریق خصوصیات تشریحی اندام وی مشخص کنند. برای این منظور، آنان از ابزارهای اندازه گیری اندام انسان و دوربین عکاسی بهره می گیرند.
سزار لمبروزو پایه گذار نظریه زیستی جرم شناسی، به بازمانده ویژگی های زیستی انسان های وحشی اولیه در جنایتکاران عقیده داشت؛ بدین گونه که جنایتکاران از هنگام زاده شدن ویژگی های انسانی بزهکار را داشته اند.
آیزنک نخستین انگیزه انسان را لذت جویی و دردگریزی می داند. از این رو، اراده آزاد انسان و خردورزی او را به عنوان عامل تعیین کننده رفتار آدمی نمی پذیرد و متناسب کردن مجازات با بزهکاری را نیز در کاهش جنایت و جرم بی تأثیر می داند؛ زیرا در بیشتر موارد لذت جویی به گذشت زمان نیاز ندارد و آنی است، در حالی که مجازات در آینده در انتظار فرد است و به خاطر این شکاف زمان میان کج رفتاری ـ که لذت جویانه است ـ و مجازات ـ که رنج آور است ـ کج رفتاری تکرار می شود و مجازات نمی تواند مانع کج رفتاری گردد. علاوه بر این، امکان پنهان ساختن بسیاری از کج رفتاری ها و گریز از مجازات و جود دارد.
نظریه های اولیه جامعه شناسی
واژه «بی هنجاری» یا «آنومی» را برای اولین بار امیل دورکیم وارد حوزه جامعه شناسی کرد و به تدریج از مفاهیم اساسی آن به شمار آمد. این مفهوم در سه معنای جدا، ولی مربوط به هم به کار می رود:
1. نوعی نابسامانی فردی که موجب سرگشتگی انسان و نبودن قانون و قواعد رفتاری برای او می شود.
2. وضعیت اجتماعی که در آن، قواعد رفتار اجتماعی با یکدیگر در ستیز بوده، فرد برای سازش و پیروی از این قواعد دچار سرگشتگی می شود.
3. وضعیت اجتماعی که در آن قواعد رفتار اجتماعی وجود ندارد.
بی هنجاری از نظر امیل دورکیم
در تعبیر و تفسیرهایی که جامعه شناسان از آرای دورکیم در زمینه بزهکاری و انحرافات اجتماعی به دست داده اند، تفاوت های بسیاری به چشم می خورد. به نظر دورکیم، بزهکاری و انحراف یک واقعیت اجتماعی است، از این رو، بهنجار است و نه ناهنجار. این امر در هر وضعیت اجتماعی درست نیست. جنایت در واقع، تعیین کننده مرزهای وجدان اجتماعی و اخلاق جمعی است؛ بدین صورت، جنایت به وجدان جمعی بستگی دارد. با تحوّل وجدان اجتماعی مفهوم بزهکاری نیز دگرگون می شود. بدین گونه، بزهکاری با دگرگونی اجتماعی بستگی دارد و در مواردی دارای پیامدهای مناسب برای تحولات اجتماعی است. چه بسا که جنایتکاران امروز، نوآوران و رهبران فردا باشند.
بر اساس مطلب مزبور، سه نوع انحراف و کج رفتاری را در آثار دورکیم می توان متمایز کرد:
1. کج رفتاری زیستی و روانی که تنها نوع انحراف در یک اجتماع کامل و بی عیب است. به عبارتی، این نوع کج رفتاری و انحرافات را می توان به عنوان کردار فرد بیمار در جامعه سالم دانست.
2. کج رفتاری انقلابی که برای تغییر وضع نابسامان اجتماعی به وجود می آید؛ نظیر رفتار سقراط که برای دگرگونی اخلاق مردم آتن بپاخاست و سرانجام جام شوکران را نوشید. بنابراین، کج رفتاری انقلابی، انحراف فرد سالم در جامعه بیمار است.
3. کج رفتاری دو سویه که حاکی از رفتار افرادی است که هم تربیت اجتماعی مناسب نیافته اند و هم در جامعه بیمار زندگی می کنند. این نوع کج رفتاری یا از خودپرستی یا از بی هنجاری ناشی می شود که در اصطلاح آن را «کج رفتاری خودخواهانه» و «کج رفتاری بی هنجاری» می نامند.
عوامل مؤثر در بروز جرم
1. عوامل زیستی
تأثیر زیست شناختی وراثت و انتقال خصوصیات جسمانی، عقلانی و هوش والدین و اجداد انسان از دیرزمان موضوع مطالعه روان شناسان و علمای اخلاق بوده است. این موضوع تحت عنوان «وراثت عقلی و اخلاقی» مورد بررسی واقع شده است.
در بین دانشمندان علوم زیستی و وراثت، لمبرزو یکی از پیشگامان این نظریه می باشد. این دانشمند با آزمایش های متعدد و مطالعات طولانی بر روی 383 جمجمه جنایتکاران ایتالیایی و 5907 بزهکار زنده نتیجه گیری نمود که برخی اختلالات بیولوژیکی علت بزه این افراد می باشد. وی بر اساس این آزمایش ها فرضیه «جانی» را ارائه داد.
بررسی هایی که به منظور تأیید نظریه لمبرزو ارائه شد مربوط به دوقلوهای یک تخمکی بود. طبق بررسی های متعدد مشخص گردید که دوقلوهای یک تخمکی دارای شباهت های رفتاری بسیاری می باشند (3/67%)، در حالی که در دوقلوهای دوتخمکی این میزان بسیار کمتر بوده است. (17/32%) 4
2. عوامل درونی
رفائل گاروفالو (1978) از معتقدان تأثیر عوامل روانی در ارتکاب بزه می باشد. بررسی و شناخت عوامل روانی جرم مربوط به دانش روان شناسی جنایی است. از جمله رسالت های این دانش بررسی منش و شخصیت بزهکار و ارزیابی گرایش های ضداجتماعی و مطالعه روان خودآگاه و ناخودآگاه آنان به منظور تعیین مسئولیت اخلاقی و اجتماعی شان است.
در مطالعه ای که جرم شناسان دانمارکی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که 75 درصد مجرمان 18 تا 25 سال دارای بیماری روانی بودند. آنان همچنین دریافتند که 79 درصد مجرمان به بیماری ها و اختلالات روانی از قبیل نوروز، سایکوز و روان پریشی مبتلا هستند.
بر اساس دیدگاه روانکاوی فروید، خانواده و والدین کودک نقش بسیار بزرگی در ساختن شخصیت معتدل و استوار انسان دارند؛ زیرا چنانچه سیر طبیعی رشد کودک تا پنج سالگی تکمیل نگردد و در طی یکی از مراحل، توقف حاصل شود، این امر سبب بروز اختلال ها و واکنش های ضداجتماعی در رفتار آدمی خواهد شد. بر طبق دیدگاه روان شناسان، در تحلیل شخصیت بزهکار تمایلات و انگیزه های ناخودآگاه جایگاه مهمی دارند. از نظر این اندیشمندان مجازات افرادی که به علل اختلالات روانی مرتکب بزه می شوند نه تنها مثمرثمر نیست، بلکه آنان را به سوی جرایمی تازه نیز سوق می دهد. 5
3. عوامل اجتماعی
برخی از دانشمندان عوامل محیطی و اجتماعی را منشأ پدیده جرم تلقّی نمودند. به نظر این دانشمندان، جرم پدیده ای نیست که عوامل و شرایط جسمانی و روحانی افراد در آن تأثیر داشته باشد، بلکه عامل جامعه و محیط سبب بروز جنایت می گردد. 6
دکتر لاکاسانی (1843ـ1924م) رئیس مکتب محیط اجتماعی، تنها عامل محیطی و فرهنگی را موجب جرم معرفی نموده است. به نظر این دانشمند، همان گونه که هر میکروب در شرایط و محیط خاصی اجازه رشد و نمو و تکثیر می یابد، پدیده جرم نیز در محیط و فرهنگ مربوط به خود زاییده می شود. از نظر دکتر لاکاسانی، منشأ پدیده جرم تنها عوامل زیستی ـ روانی است. مارکی نیز پدیده جرم را ناشی از وضعیت نابهنجار اقتصادی می دانست. مکتب سوسیالیست او جامعه اشتراکی را به عنوان جامعه ایده آل معرفی می کرد که طبق نظر آنان جرم زاییده نظام سرمایه داری است. بنابر نظر محققان جرم شناسی، در بروز پدیده جرم عوامل پیچیده زیستی ـ روانی ـ اجتماعی دخالت دارند. 7
عوامل جرم زای اجتماعی
1. نابهنجاری خانوادگی
خانواده از جمله عوامل اساسی شکل گیری شخصیت و منش فردی و اجتماعی کودک است. از دیدگاه کودک، والدین مهم ترین و ارزنده ترین الگوهای جهان هستند.
کودک به موازات فراگیری زبان و نمود ارتباط با محیط و اعضای خانواده و جامعه، آداب و رسوم و خلقیات خانواده خود را کسب می کند و آنها را جزء شخصیت و منش خود می سازد. 8
رفتار خشونت آمیز والدین در خانواده با کودک و نیز با همدیگر، این عقیده نادرست را در ذهن کودک بارور می سازد که در جامعه هم خشونت و جدال حلّال مشکلات است.
به نظر جرم شناسان، خانواده از جمله محیط های اجتناب ناپذیر و نخستین کودک است. خانواده از آن رو محیط حتمی تلقّی شده که کودک در انتخاب آن نقشی ندارد. رفتارهای آتی کودک تا حد زیادی ناشی از برخوردهای ناسالم پدر و مادر نسبت به کودک در سال های اولیه زندگی است. 9
از مهم ترین ارزش هایی که لازم است کودک در محیط خانواده فرا گیرد عشق و محبت است. والدین باید با رفتار
عطوفت آمیز و انسانی خود کودکان را از عشق و محبت و ایثار و گذشت سرشار نموده و آنها را در گسترش و اشاعه این ارزش های والای انسانی در جامعه یاری دهند. 10
خانواده های بزه پرور دارای این ویژگی ها می باشند:
1. رایج بودن بزهکاری و میگساری؛
2. طلاق یا مرگ یکی از والدین (از هم پاشیدگی خانواده)؛
3. عدم مراقبت کافی از فرزندان به دلیل جهل یا تعمّد والدین؛
4. نامطلوب بودن فضای خانواده (تبعیض، افراط و تفریط، خشونت و...)؛
5. تفاوت و گونه گونی زیاد خانواده از نظر نژادی و مذهبی؛
6. مشکلات مالی، بی کاری و....
2. محرومیت اقتصادی و فقر
مطالعه اجمالی تاریخ نشان می دهد که آدمی در هر شرایط و موقعیتی به منظور بقای موجودیت خود، در تلاش برای کسب امکانات مادی بوده است. از این رو، مسئله تأمین معاش در معنای عام کلمه از مهم ترین مسائل زندگی محسوب شده است. فقر و محرومیت زاییده روابط ناسالم و نیز غیرعادلانه نظام اقتصادی حاکم بر جامعه است. مطالعه متون اسلامی نشانگر تأکید تأثیر فقر و محرومیت در نابهنجاری های روانی و انحرافات و تبهکاری هاست.
حضرت علی (علیه السلام) فقر را موت اکبر و دیوار کفر معرفی نموده است. بنابراین، فقر و محرومیت می تواند موجب نابسامانی ها و افزایش جرایم، بخصوص جرایم علیه اموال گردد. رسالت دین عبارت است از کنترل غرایز و احساسات آدمی. 11
3. تبعیض و نابرابری در اعمال قانون
از نظر جرم شناسان یکی دیگر از عوامل جرم زای اجتماعی، نابرابری در اعمال قانون است. اگرچه قانون اساسی همه افراد را در مقابل قانون متساوی الحقوق معرفی کرده است، اما جامعه در عمل شاهد و ناظر عملیات و جرایم سنگین برخی افراد ذی نفوذ است بدون آنکه مورد تعقیب قرار بگیرند. بعضی از شخصیت های حقیقی و حقوقی با استفاده از موقعیت ها و نیرنگ ها، بسیاری از منابع را به خود اختصاص داده و مرتکب سوء استفاده مالی می گردند. اینان به نحوی از زیر بار قوانین مالیاتی شانه خالی می کنند و مرتکب تقلّب در دفاتر مالیاتی می شوند. در جرم شناسی به این مجرمان «جنایتکاران یقه سفید» می گویند. مردم با ملاحظه این گونه افراد و سکوت دستگاه قضایی در مورد آنان اعتقاد و اطمینان خود را نسبت به عدالت و قانون از دست می دهند. آنان تصور می کنند قانون پناهگاه افراد متنفذ و هرزه ای است که با ظاهری آراسته ارزش های اخلاقی و قانونی را زیر پا می گذارند. در جامعه ای که این نوع بی اعتمادی در بین مردم شایع و رایج گردد و مردم قاضی درونی (وجدان) خود را نادیده انگارند، اعمال ضداجتماعی و جرایم اموری عادی قلمداد می گردند. 12
4. تأثیر جنگ در افزایش جرایم
بحران جنگ از جمله عوامل اجتماعی جرم زایی است که جرم شناسان و جامعه شناسان درباره تأثیر آن متفق القولند و برای توجیه آن دلایلی را ذکر نموده اند:
1. وجود موقعیت های نامناسب اقتصادی ـ اجتماعی از قبیل جیره بندی مواد غذایی، تثبیت آمرانه قیمت ها و بازار سیاه برخی کالاهای ضروری، جرایم را افزایش می دهند. لطمات و صدمات وارده، مقاومت افراد را در مقابل وسوسه های نفسانی کاهش داده، سبب بروز جرم می گردد.
2. پراکندگی خانواده ها در اثر وقوع پدیده جنگ.
3. هنگامی که کشور تحت محاصره دشمن قرار می گیرد تعدادی از نیروهای داخلی در صدد همکاری با نیروهای اشغالگر برمی آیند. این همکاری جزء جرایم محسوب می گردد. با این اوصاف، نمی توان گفت که پدیده جنگ خود به خود پدیده ای شر و منفور است، بلکه در بسیاری از اوقات جنگ سبب تقویت روحیه آزادی خواهی، گذشتوایثار نیزمی گردد. 13
5. تأثیر جمعیت شهری در وقوع جرم
بر اساس مطالعات انجام شده، وقوع جرم در جمعیت شهری به مراتب بیشتر از روستاها می باشد.
دلایل تأثیر جمعیت شهری:
1. افراد تبهکار، بخصوص حرفه ای ها به دلیل شلوغی شهرهای بزرگ بهتر می توانند از مراقبت و نظارت پلیس خارج شوند.
2. تجمّل و ثروت در شهرهای بزرگ عامل اغواکننده و محرک جرم می باشند. افراد ضعیف النفس کمتر قدرت مقاومت در برابر امیال وسوسه انگیز را دارند.
3. در خانواده های روستایی به لحاظ کوچک بودن محیط زندگی، میزان نظارت فردی و اجتماعی بیشتر از شهرهای بزرگ است. 14
تعریف پیشگیری
در جرم شناسی، پیشگیری عبارت است از: به جلوی تبهکاری رفتن با استفاده از فنون گوناگون مداخله به منظور ممانعت از وقوع بزهکاری. از نظر علمی می توان گفت: مراد از پیشگیری هر فعالیت سیاست جنایی است که غرض انحصاری یا غیر کلی آن تحدید حدود امکان پیشامد مجموعه اعمال جنایی از راه غیر ممکن الوقوع ساختن یا ساخت و دشوار کردن احتمال وقوع آنهاست بدون اینکه به تهدید به کیفر یا اجرای آن متوسل شوند. 15
انواع پیشگیری
1. پیشگیری ابتدایی
پیشگیری ابتدایی عبارت از مجموعه وسایلی است که معطوف به تغییر شرایط جرمزای اطرافیان به طور کلی اعم از طبیعی و اجتماعی می باشند. 16 به عبارت دقیق تر، پیشگیری ابتدایی راهکارهایی است که از طریق زمینه های اجتماعی و اقتصادی و دیگر زمینه های سیاست عمومی تلاش می کند. این حالت، به ویژه بر موقعیت جرمزا و علل ریشه ای ارتکاب جرم تأثیر می گذارد. هدف اصلی، ایجاد امیدوارکننده ترین شرایط برای زندگی است که شامل آموزش خانواده، ایجاد مسکن، استقلال و سرگرمی می باشد. 17
2. پیشگیری ثانویه
معطوف به مداخله برای پیشگیری از لحاظ گروه ها یا جمعیت های در معرض خطر جرم است. این امر شامل شناخت زودهنگام شرایط جرمزا و نفوذهایی است که بر این شرایط اعمال می شود. برای این گروه ها می توان تدابیری خاص اندیشید؛ تدابیر حمایتی در خصوص کودکان خیابانی، کودکان متعلق به خانواده های معتاد و بی سرپرست یا بدسرپرست.
3. پیشگیری ثالث
معطوف به پیشگیری از تکرار جرم در خلال اقدامات فردی برای سازگاری مجدد اجتماعی یا خنثا نمودن بزهکاران پیشین است. 18 پیشگیری از تکرار جرم توسط پلیس و دیگر عوامل نظام عدالت کیفری صورت می گیرد؛ تدابیر مربوط از ضمانت اجراهای قضایی رسمی تا بازپروری مجرم و زندانی کردن. در بسیاری از اوقات به دلیل محدودیت ضمانت اجراهای مبتنی بر اصلاح و درمان، این نوع پیشگیری به تدابیر سرکوبگرانه تنزّل پیدا می کند. 19
اجرای پیشگیری
جرم شناسی پیشگیری یک علم عملی است، به گونه ای که عملکرد و تأثیر نظریه ها و نظریه پردازی های مربوطه تنها در مقام عمل و با ارزیابی اثرات واقعی اجرای آن تدابیر آشکار می شود. در حیطه پیشگیری این امر منوط به وظیفه یک یا چند نهاد خاص نیست، بلکه تدابیر مشخص پیشگیرانه باید توسط همه نهادهای جامعه مدنی نظیر خانواده، مدرسه، نهادهای مذهبی (مساجد)، شوراهای شهر و روستاها، سازمان های غیردولتی، اصناف و اتحادیه ها و همه نهادهای دولتی نظیر مجلس قانونگذاری، دادگاه ها، پلیس، سازمان های تأمین اجتماعی و شهرداری ها اجرا شود. این امر مستلزم تبیین دقیق اصول و تدابیر پیشگیرانه با توجه به انواع گوناگون آن تدابیر و نیز تبیین وظایف هر یک از مراجع پیشگیری و به ویژه نظارت خاص یک نهاد علمی مسئول است که بتواند با همه مراجع پیشگیری دولتی و اجتماعی رابطه برقرار کند و راهنمایی و آموزش لازم را در اختیار آنان قرار داده و اثرات اقدامات پیشگیرانه را ارزیابی نماید.
تحصیلات اجباری
آموزش و پرورش مطلوب، یعنی آموزش و پرورشی که مشارکت و تفکر انتقادی را در کودک تقویت کند و با ارزش های مربوط به شأن و شرف آدمی عجین شده باشد، این قدرت را دارد که جامعه ها را در طول نسلی واحد دگرگون سازد. به علاوه تأمین شدن حق هر انسان در بهره مندی از تعلیم و تربیت موجب محافظت او از خطرهای گوناگون می شود؛ از جمله زندگی مقرون به صرفه. 20
در رابطه با جرم می توان گفت: یکی از عوامل بسیار عمده در عدم تطابق فرد با ارزش ها و هنجارهای جامعه، عدم آشنایی او با این ارزش ها و معیارها و به عبارت دیگر، عدم جامعه پذیری صحیح یا نقایص فرایند جامعه پذیری او می باشد. بعد از خانواده مدرسه نقش مؤثری در جامعه پذیری شایسته فرد دارد. آموزش و پرورش از جمله خدمات عمومی است که تک تک افراد جامعه باید از آن بهره مند شوند.
در ارتباط با اهمیت حق برخورداری از آموزش و پرورش همین قدر کافی است که بدانیم بین فقر و بی سوادی و محرومیت رابطه مستقیمی وجود دارد.
نکاتی را که در امر آموزش و پرورش بخصوص مدرسه باید به آنها توجه نمود عبارتند از:
1. متون درسی؛
2. چگونگی تدوین برنامه درسی؛
3. رابطه معلم ـ دانش آموز؛
4. تشویق و تنبیه؛
5. رسیدگی به مشکلات مدرسه؛
6. برنامه ریزی اوقات فراغت.
خانواده های بد سرپرست
خانواده های بد سرپرست به خانواده هایی اطلاق می شود که والدین نسبت به فرزندان یا فرزندخوانده هایشان خشونت فیزیکی و روانی اعمال می کنند، و نیز خانواده هایی که والدین یا یکی از آنها معتاد هستند و یا در معرض از هم پاشیدگی و طلاق قرار دارند. در این خانواده ها، کودکان و نوجوانان احساس آرامش نمی کنند. در چنین مواردی باید به مراجع خاصی برای اصلاح خانواده و یا نگهداری مؤثر از فرزندان آن متوسل شد. لازمه هرگونه اقدام در این زمینه آگاهی از وجود چنین اوضاع خطرناکی در خانواده هاست. این امر ایجاد یک دستگاه اطلاع رسانی دقیق در این خصوص را ضروری می سازد. همه اعضای جامعه باید از وجود نهادهای خاص حمایتی از کودکان (نظیر کمیسر کودکان، پلیس کودکان و سازمان های غیردولتی که در زمینه حمایت از کودکان و نوجوانان فعالیت می کنند) آگاه باشند تا بتوانند به راحتی با آنها ارتباط برقرار کرده و وضعیت خطرناک خود را عنوان نمایند. والدین نوجوان می توانند مسائل خاص نوجوان خود را در مراکز مشاوره و راهنمایی مطرح کرده و به نحو مناسبی خدمات دریافت نمایند. 21
اطلاعاتی درباره پژوهش حاضر
روش پژوهش: روش پژوهش از نوع علّی ـ مقایسه ای22می باشد.
جامعه آماری: کلیه بزهکاران نوجوانی که در سال 1382ـ1383 در کانون اصلاح و تربیت تهران به سر می بردند و از سابقه مدرسه ای نیز برخوردار بودند.
نمونه آماری: تعداد 90 بزهکار نوجوان پسر که در کانون اصلاح و تربیت تهران به سر می بردند.
ابزار تحقیق: پرسشنامه محقق ساخته که در برگیرنده ویژگی های فردی، اجتماعی، تحصیلی و شغلی مددجویان می باشد.
داده های پژوهش: استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد) جداول و آمار استنباطی (مجذور خی 2X)
با توجه به نتایج جدول، بیشترین دامنه سنی مربوط به سنین 17ـ15 سال است که دانش آموزان در دوره دبیرستان و در یک حالت انتقالی به سر می برند.
با توجه به نتایج جدول بالا، بیشترین مشکلات مربوط به مقوله بی کاری است که تعداد زیادی از بزهکاران از وجود این مسئله رنج می برند و این خود زمینه مناسب برای بزه می باشد.
بحث و نتیجه گیری
در این مقاله سعی گردید تا به عوامل ایجادکننده جرم و نیز به عوامل پیشگیری کننده پرداخته شود. متغیرهایی که در این زمینه بیشترین سهم را داشتند عبارتند از:
1. خانواده: ایجاد روابط صمیمانه در خانواده کمکی است به نوجوانان تا بتوانند مشکلات خود را صادقانه با والدین در میان بگذارند و مجبور نباشند به محیط خارج از خانه پناه ببرند. مشاهدات روزمرّه نشان داده اند که کودکان و نوجوانان بزهکار عادات ناپسند خود را از پدر و مادر منحرف خود فرا می گیرند و به عنوان تقلید دست به کارهای خلاف می زنند.
2. تأمین نیازهای مادی و معنوی: اگر نوجوان در این مورد دچار کمبود باشد به سرکشی و ستیزه جویی پناه می برد. حق هر فرزند است که از تغذیه، پوشاک، مسکن و تفریحات مناسب برخوردار گردد. دولت و مسئولان جامعه حتی در موقع طلاق
موظفند حداقل امکانات (یک زندگی معقول) را برای نوجوانان بخصوص افراد کم بضاعت فراهم آورند. بی کاری، تنهایی، نداشتن تحرّک و فعالیت و نداشتن سرگرمی از علل جرم می باشند. 23
3. تأمین محل و مسکن مناسب: شهرهای بزرگ که دارای تحرّک جمعیت می باشند از اطراف و اکناف مهاجران دارای آداب و رسوم و فرهنگ های گوناگون را به خود جلب می کنند. هر اندازه خاصیت یکپارچه کردن جمعیت دشوار باشد میزان جرم نیز بالاست.
4. آموزش و پرورش مناسب با توجه به تعداد شاگردان در یک کلاس، استفاده از افراد متخصص (به عنوان معلم، وسایل تفریح مناسب)؛
5. تربیت مذهبی؛
6. فراهم نمودن شغل و سرگرمی؛
7. دستگاه های تبلیغاتی: انتشار مطالب سودمند، انتشار عکس؛
8. مقرّرات تأمینی: بالا بردن سطح آگاهی مردم، گسترش خدمات بهداشتی، منع رفت و آمد به مراکز فساد، کنترل برنامه ها و افزایش وسایل تفریحی، وضع مقررات به منظور جلوگیری از ولگردی، تعیین ضوابطی برای جلوگیری از انحراف، سلب ولایت قهری از والدین غیرصالح، تحصیل تعلیمات برای رشد ذهنی کودکان و نوجوانان.
9. تهدید به مجازات: به طور بالقوّه شامل همه بزهکاران می شود.
10. ایجاد مؤسسات راهنمایی و تربیتی: استفاده از روان پزشک، روان شناس، مشاور و مددکار اجتماعی برای مشاوره والدین و نوجوان.
11. پلیس و دادگاه های نوجوانان: پلیس نقش مربی و راهنما داشته باشد نه نقش کیفردهنده. دکتر چسر معتقد است بزهکار بیماری است که باید معالجه شود نه مجازات. پلیس برای پیشگیری باید کنترل کننده باشد (در اماکنی مثل پارک ها، خیابان های شلوغ، محل تفریح، فروشگاه های بزرگ و باشگاه های ورزشی). پلیس باید فردی تعلیم دیده و آشنا به روان شناسی و جرم شناسی باشد. برای کودکان بهتر است از پلیس زن استفاده نمود. رفتار پلیس باید بر اساس تجربه او باشد. او قادر باشد تفاوت بین بزرگسالان مجرم ونوجوان را بشناسد.
در این خصوص نباید به شکنجه متوسل گردید، باید اعتماد نوجوان را جلب کرد. عمل معالجه نیز باید به صورت انفرادی و با توجه به تفاوت های فردی صورت گیرد.
به طور کلی، برای پیشگیری باید تمامی گروه ها و اقشار جامعه همکاری نمایند؛ مدرسه، نهادهای مذهبی، نیروهای انتظامی و انجمن ها. حتی کسانی که فرزند بزهکار ندارند باید در این امر شرکت نمایند. برای پیشگیری باید به کل بافت جامعه توجه نمود و نظریاتی را در همان اجتماع تدوین نمود نه اینکه از طرح های از پیش ساخته شده سایر جوامع برای حل معضل اجتماع خود استفاده کنیم. خدمات پیشگیری شامل روان درمانی، آموزش های انفرادی و گروهی می گردد.
پى نوشت ها
1ـ سعیده باباخانى پور، بزهکارى و راه هاى برخورد با آن، پایان نامه کارشناسى ارشد، تهران، دانشگاه تهران، 1376، به نقل از: آدینه عبقرى، پیشگیرى از جرایم کودکان، پایان نامه کارشناسى ارشد حقوق جزا، تهران، دانشگاه تهران، 1380.
2. Smith man, Adata about withdraw all of school bullet in of school research, 1995.
3. Young, A paper about prevention factor for delinguctjarnil, 1998.
4ـ آدینه عبقرى، پیشین.
5ـ هوشنگ شامبیاتى، بزهکارى اطفال و نوجوانان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1378، ص 75ـ79.
6ـ همان.
7ـ آدینه عبقرى، پیشین.
8ـ غلامعباس توسلى، نظریه هاى جامعه شناسى، تهران، سمت، 1369، ص 52ـ54.
9ـ همان.
10ـ جاوید صلاحى، بزهکارى اطفال، تهران، سمت، 1376، ص 23ـ32.
11ـ آدینه عبقرى، پیشین.
12ـ هوشنگ شامبیاتى، پیشین.
13ـ رزیتا دارویى، بزهکارى کودکان و نوجوانان و شیوه هاى پیشگیرى از آن، پایان نامه کارشناسى ارشد حقوق جزا، تهران، دانشگاه تهران، 1376.
14ـ جاوید صلاحى، پیشین،
15ـ هوشنگ شامبیاتى، پیشین.
16ـ گسن 1370، به نقل از: جاوید صلاحى، پیشین.
17. Graham, Further studies on family for mation, 1990.
18ـ گسن 1370، به نقل از جاوید صلاحى، پیشین.
19. Graham, op, cit.
20ـ رزیتا دارویى، پیشین.
21ـ آدینه عبقرى، پیشین.
22. Causal - Comparetive.
23. Young, A paper about prevention factor for delinguctjarnil, 1998.
منبع: / ماهنامه / معرفت / شماره 103، ویژه نامه جامعه شناسی
انویسنده : مهرانگیز شعاع کاظمی
نظر شما