موضوع : پژوهش | مقاله

زیارت و ارتباط آن با عالم قدس

مجله  معارف رضوی و رسانه  دوفصلنامه‌ معارف رضوی و رسانه 3 (بهار و تابستان 1392) 

نویسنده : نوایی، علی اکبر
چکیده
زیارت، ارتباطی روحانی، معنوی و قدسی با وجودی مقدس، الهی و معنوی، و پاسخی به ندای درونی قدسیت خواهی انسان، و ارتباطی با نفوس کامله و نیرومند است که بر اثر ارتباط دائمی به مبدأ نور و عظمت، در نهایت احاطه و استیلای بر امور عالم ماده اند و مأذون از جانب خدایند که فریادهای ملکیان را بشنوند و آنها را به فضای قدسیت و نور و عظمت، وارد کنند و از آلامشان بکاهند و خواسته هایشان را برآورند.

در زیارت، درهای حقیقت گشوده و زائر، به عالم قدس، متصل می شود و انوار حقیقت، بر او تجلی می کند. این مقوله مهم را با تبیین زیارت امام رضا علیه السلام، می توان فهمید و درک کرد. امام رضا علیه السلام، سراج الهی و نور و خورشیدی فروزنده است که بر اثر اتصال دائمی به عالم قدس، وجودش تجلی قدسیت خداوند است.

در زیارت آن امام بزرگ، دروازه های ملکوت به روی زائر گشوده و بهره ها و دریافت های بی شماری نصیب زائر می شود. همچون ورود به عالم حقیقت و باز شدن دریچه های عالم معنا، بخشش گناهان، تقرب به خدا، ورود به بهشت رحمت الهی، درک شفاعت اهل بیت علیهم السلام، درک فضیلت هزاران حج و عمره، اجر شهیدان، برآورده شدن حاجات، وقوف بر مقامات عالی امامان. البته این بهره ها حاصل نمی شود، مگر با تخلیه باطن از شوائب و ناپاکی ها، و آراستن آن به اندیشه های پاک و معرفت امام و برخورداری از طهارت ظاهر و باطن و رعایت آداب حضور در محضر نورانی آن امام.

زیارت و ارتباط آن با عالم قدس
در ساحت روح انسان، حسی فراتر از آنچه در نمودهای ظاهر عالم است، وجود دارد؛ حسی که او را به رستن و گسستن از عالم کدورت ها و ظلمت ها می خواند و به تعالی ها، قدسیت ها و طهارت ها دعوت می کند.

این گرایش، از آن جهت است که روح انسان، از عالم قدس است و ذاتاً بی انتهاست و به نورانیت ها گرایش دارد. با این خصیصه است که آدمی، عالم قدس را عالم کمال و فعلیت می داند؛ عالمی که محیط بر همه عوالم است و امور آنها را تمشیت می کند و سامان می دهد. جلوه عالم قدس است که قادر است کاستی ها را مرتفع کند، کدورت ها را به صفا، ناپاکی ها را به پاکی و طهارت، آلام و دردها را به شادی ها، خواسته ها را به اجابت مبدل سازد و با این باور قلبی و عمیق است که انسان در هنگامه اضطراب ها و کاستی ها، دستی به عالم بالا و عالم قدس، بلند می کند و ساکنان عالم قدس را به دادرسی می طلبد.

پیامبران الهی و ائمه علیهم السلام، به دلیل برخورداری از نفوس کامله و نیرومندشان، بر اثر ارتباط دائمی با مبدأ نور و عظمت و انفصال قلبی و همیشگی از عالم ملک و طبیعت، پس از آزادی از قفس تن، در نهایت احاطه و استیلا بر امور عالم ماده قرار می گیرند و مأذون از جانب خدا می گردند که فریادهای ملکیان را بشنوند و با اذنی که یافته اند، در زدودن آلام و رنج هایشان با اراده الهی بکوشند و از خدا بخواهند که محرومان از حقیقت و فرورفتگان در عالم نقص و کاستی را به عالم قدس، وارد سازند و از آلامشان بکاهند و به دریای احدیت و وحدانیت، متصلشان کنند.

با این همه والایی و عظمت که در زیارت نهفته است، متأسفانه این مفهوم، کمتر به سطح درک و فهم اجتماعی وارد شده و در وادی پژوهش، کمبودهای فراوانی هست و اصولاً متنی پاسخگو و شوق برانگیز، درباره موضوع این پژوهش وجود ندارد. از نظر بیانی و تبلیغی نیز، کاستی عمده ای موجود است، چنان که در زیارت حضرت رضا علیه السلام و عتبات مقدسه و به ویژه زیارت بیت الله شریف، برداشتی جامع و سیراب کننده روح، در میان زائران وجود ندارد.

چنانکه همه زائران، باور دارند که ارتباط قدسی بایسته و جامعی برایشان رخ نداده و دلیل آن هم رخداد این ارتباط قدسی، بر اثر مانع ها، تزاحم ها، فقدان ها و روشنگری هاست که اینها درحد انتظار نیست.

مفهوم زیارت
زیارت، یعنی هنگامی که در تنهایی و غربت عالم ماده، که عالم تزاحم ها و فقدان هاست، گرفتار هستی، و هیچ سبب و وسیله ای، در آن، تو را به خود نمی خواند، به مبدأ نور و عظمت و فیض و رحمت، متصل و در پیشگاه معشوق مطلق، حاضر شوی و با وجودی قدسی و ملکوتی، نجوای دل را بازگویی، تا غمی را از تو بکاهد و روحت را بگدازد و مرهمی بر زخم درونت باشد و گم شده قلبی ات را به تو نشان دهد و پس از آن، حس کنی از خلأ ها و ظلمت ها، دور و به شبکه های نوری متصل شده و به سلطنت عشق محبوب ازلی، راه یافته، و تجربه ای معنوی و گران بها را رؤیت کرده و بال گشوده و تا حریم قدس، بی محابا طی طریق کرده ای.

احمد بن فارس می گوید: «الزاءُ وَ الوَاوُ الرّاءِ اصل واحِد یدُلُّ عَلَی المَیلِ وَ العُدُولِ. و مِن ذَالِک الزُورِ، الکذب. لِاَنَّهُ مائِل عَن طَریقَةِ الحَقِّ... یقالُ: اَزُورُ کذَا، اَی مالٍ عَنهُ؛ زیارت که از «زاء» و «واو» و «راء» است، اصلی واحد است که دلالت بر میل و عدول از چیزی می کند. کذب و دروغ را زور می گویند، چون دروغ سرپیچی و عدول از مسیر حق است». (ابن فارس، 1399: ج 3، 36)

زائر را از این جهت زائر می نامند که وقتی به زیارت وجودی قدسی و معنوی می رود، از غیر او سر می پیچد و تنها به او می اندیشد و لذا برخی را عقیده بر آن است که زیارت، به معنای قصد و توجه است.

میل هواش می کنم، طال بقاش[1] می زنم

حلقه به گوش و عاشقم طبل وفاش می زنم

از دل و جان شکسته ام، برسرره نشسته ام

قافله خیال را بهر لقاش می زنم

این دل همچو چنگ را مست وخراب دنگ را

زخمه به کف گرفته ام همچو سه تاش می زنم

دل که خرید جوهری، از تک حوض کوثری

خفت و بها نمی دهند بهر بهاش می زنم

شب چو به خواب می رود گوش کشانش می کنم

چون به سحر دعا کند، وقت دعاش می زنم

در دل هر فغان او، چاشنی سرشته ام

تا نبری گمان که من سهو و خطاش می زنم[2]

یا در مثنوی دیگری، شرح بی قراری برای زیارت کاملی را باز می گوید:

روزم به عیادت شب آمد

جانم به زیارت لب آمد

یار آمد و جام باده برکف

زان می که خلاف مذهب آمد

هر بار زجرعه مست بودم

این بار، قدح لبالب آمد

بر هر فلکی که ماه او تافت

خورشید کمینه کوکب آمد

این بس نبود شرف جهان را

کو روح و جهان چو قالب آمد[3]

مکانهای مقدس، دروازه ملکوت
«واژه هایی نظیر مقدس، قدسی، تقدّس و... از کلمات کلیدی در ادیان محسوب می شوند. معادل کلمه مقدس و قدسی در زبان انگلیسی، دو کلمه «SACRED» و «HOLY» است که به معانی مقدس، روحانی، معنایی، مینوی و... می باشند و متضاد آنها که «Secular» به معنای عرفی، دنیوی، غیردینی است. متضاد دیگر کلمه «Secred»، کلمه «Profan» است که به مفهوم کفرآمیز، زشت دنیوی، بی حرمتی به امور مقدس و خدا و مقدسات است».[4]

کلمه مقدس، از قدس گرفته شده است. «قَدَّسَ ه‍: تقدیس کردن، تطهیر کردن (کسی یا چیزی را)، قداست بخشیدن. (به کسی یا چیزی) اختصاص دادن، وقف کردن، اهدا کردن (چیزی را) بزرگ و منزه خواندن (خداوند را)، حرمت کردن، احترام گذاردن، محترم شمردن (کسی یا چیزی را)، در زمره مقدسان و قدیسین شمردن». (آذرنوش، 1379: 530)

«قدسی: پاک، مقدس، فرخنده، قدسی، در خور اولیاالله و قدیسین، مقرّب، ولی، قدّیس». (همان)

با توجه به مفهوم کلمه مقدس، دانسته می شود که مکان های مقدس، مکان هایی هستند که در آن، ولی ای از اولیای الهی، پیامبری، امامی یا فردی وارسته و متصل به کانون معنویت جهان، قرار دارد. خواه زنده باشد یا به عالم دیگری رفته باشد. با همین معناست که بیت الله، مقدس است. محضر پیامبر در قید حیات و مماتش، مقدس است.

فلسفه قداست آن فرد، ارتباطش با خدای متعال و ذوب شدن و فانی شدنش در ذات الهی است. با این وصف، صور قدسی فراوانند که شامل کتاب (کتاب آسمانی) تمثال و صورت مقدس، علم مقدس، انسان قدسی، زمان قدسی (لیلة القدر) مکان قدسی، (مکه، مدینه، نجف، کربلا و مشهد) دین مقدس (اسلام و...) می شود.

«کثرت صور قدسی، امری بدیهی و انکارناپذیر است که متأسفانه امروز به عنوان بهانه هایی برای نفی و انکار همه صور قدسی و نیز علم قدسی که در پس این صور و ورای آنها قرار دارد، مورد استفاده واقع شده است». (نصر، 1380: 464)

بنابراین، امر مقدس، در مکان های مقدس، مانند حرم ها، مساجد، کتاب های آسمانی، شخصیت های قدسی، تجلی و بروز می یابد. در قرآن مجید، کلمه قداست و مشتقات آن، حدود ده بار به کار رفته است. مثلاً قدوس.[5] از اسما و صفات الهی ارض مقدس[6] یا وادی مقدس[7]، روح القدس به کار رفته است.

در تعبیر های اسلامی، امر قدسی و مقدس، هر آن چیزی است که پیوسته و وابسته به خداوند، به عنوان قدوس هستی است. به همین دلیل، برخی مکان ها، مانند کعبه، مدینه، بقیع، نجف، دارای قداست ویژه و مقدسی هستند.

امر مقدس، فراعقلانی است و با مقیاس های مادی قابل وصف و ادراک نیست که این امر فراعقلانی درباره کعبه، مساجد، حرم ها، امامزاده ها، قبور و مزارات عرفا و قدیسان، قابل ادراک فراعقلانی، یعنی روحانی می شود.

اماکن شریفه ای که در آنها، پیامبر یا امام یا ولی ای از اولیای الهی مدفونند، دروازه ملکوت الهی اند و «نماد انقطاع از سطحی به سطح دیگر، و ارتباط با ملکوت است». (ایلیاده، 1372: 72)

اینکه اماکن مقدس، دروازه ملکوتند، به این دلیل است که در درون جان انسان، شبکه های معنویت وجود دارد، که در هنگامه های خاصی، این دروازه ها و شبکه ها به سوی ملکوت گشوده می شوند. چنان که در لیلة القدر و در سفر روحانی حج و در هنگامه نماز و نیایش و شنیدن موعظه های اثرگذار، شبکه های معنایی وجود انسان، به سوی افق ملکوت گشوده می شود. حرم های مقدس، خود دروازه ملکوتند و هر کس بدان جا راه یابد، پروازی به ملکوت می کند و به افق معنایی جهان می نگرد و متصل می شود. در واقع، ملکوتی در قطعه ای زمین، به وسیله قرار گرفتن بدنی قدسی، به وجود آمده و آنجا را دروازه ملکوت ساخته است.

سید محسن امین، در العقود الدّریه چنین می نگارد:

خداوند بین آفریده هایش، تفاوت هایی قرار داده است. خاک، با طلا برابر نیست. ماه رمضان بر ماه های دیگر فضیلت دارد. از ایام هفته و ساعت های روز، برخی برترند. خورشید بر سَها (نام ستاره) و ماه، بر فرقد ( نام ستاره) برتری روشن دارد. سرزمین ها هم همین گونه متفاوتند. شرافت مکه، بیش از صرخد (شهری در شام) است و مسجدالاقصی در فضیلت، مانند دیگر جاها نیست. قبرها هم به اعتبار کسانی که در آن آرمیده اند. در فضل و شرف متفاوت است». (امین، 1374: 289)

از ابی بصیر، از امام صادق علیه السلام نقل شده که ایشان از پدرانشان نقل فرموده اند که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:

عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله، عن آبائه علیهم السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ اخْتَارَ مِنْ کلَّ شَیء، شَیئاً، اَخْتَارَ مِنَ الاَرْضِ مَکة، وَاخْتَارَ مِنَ المَکة المَسْجِدَ وَاخْتَارَ مِنَ الْمَسْجِِدِ المَوْضعَ الَّذی فِیهِ الکعْبَة،.. . وَاخْتَارَ مِنْ الاَیامِ یوْمَ الجُمْعَة، وَ اخْتَارَ مِنَ الشُّهُورِ شَهْرِ رَمَضَان، وَ مِنَ اللَّیالِی لَیلَةَ الْقَدْر، وَاخْتَارَ مِنَ الْناسِ بَنی هاشِمَ وَاخْتارَنی وَ عَلیاً من بَنی هَاشِم، وَاخْتَارَ مِنّی وَ مِن عِلی، الحَسَنَ وَ الحُسَین وَ یکمِّلُهُ اِثنَی عَشَرَ اِمَاماً من وُلدِ الْحُسَینِ، تاسِعُهُم باطِنُهُم وَ هُوَ ظاهِرُهُم وَ هُوَ اَفْضَلَهُم وَ هُوَ قائِمُهُم؛ (کلینی، 1363: ج4: 68)

خداوند متعال از هر موجودی در عالم، چیزی را برگزیده، از زمین، مکه را برگزیده و از مکه، مسجد را و از مسجدالحرام، مکانی را که در آن کعبه قرار دارد و از روزها جمعه را برگزیده و از ماه ها، ماه رمضان را، و از شب ها، شب قدر را و از مردم، بنی هاشم را و من و علی را از بنی هاشم برگزیده، و از من و علی، حسن و حسین را برگزیده و با دوازده نور پاک از فرزندان حسین علیه السلام آنها را کامل نمود. نهمین از نسل حسین علیه السلام، باطن آنهاست و او برترینشان و قائمشان می باشد.

نمونه های فراوانی مانند این حدیث شریف است که نفوس قدسی را در عالم حقیقت، خدای متعال برگزیده است.

نفوس قدسی، چه کسانی اند؟
نفس قدسی، چنان که اشاره شد و از عنوانش پیداست، عنصری رحمانی و ملکوتی است که جسمش به ظاهر، در ساکنان عالم ملک است، ولی روحی طاهر، رها شده از ظلمت ها دارد و به همه نفسانیات، پشت پا زده و متصل به عالم ملکوت است. چنان که علی علیه السلام درباره آنان می فرماید: «لَهُمٌ اَبْدَان أروَاحُهَا مُعَّلَقَه بِالمَحَلِ الاَعْلَی؛ آنان را بدن هایی است، ولی روح های پاکشان چسبیده به محل اعلای هستی است».[8]

نفس قدسی، انسانی است که آب از سرچشمه خورده است، میوه ها را از شاخه ها چیده، نامه را سر بسته می خواند، حقایق را بی پرده رؤیت می کند. از مبدأ هستی، قبس ها برگرفته و نورها کسب کرده است.

مشاهده عالم نور و رهایی از حجاب تن و تابش اشراق های بی پایان، از سوی نورالانوار که بی واسطه یا با واسطه انجام می گیرد، خوشی و سعادت انوار اسپهبدی (نفوس) است که پس از آگاهی از حقایق و مزین شدن به سرچشمه های نور و حیات و پاک شدن از پلیدی اجسام، قابل حصول است. (سهروردی، 1380: 226)

نفوس قدسی، پس از اینکه صاحب شرف شدند و به واسطه تقدس الهی و ارتباطی که با او یافتند، قداست می یابند و صاحب قدرت، جلالت و نفوذ و تسلط بر ممکنات عالم می شوند و رأس همه نفوس قرار می گیرند. سعادت نفوس و عظمت و رهایی آنها از عالم تن و حضورشان در عالم قدس، بر مبنای نوعی قرب و ادراک آنها از عظمت حق است.

فَإِذا انقَطَعَت تِلک العَلاقَةُ بِالکلِّیة ارتَفَعَتِ الشَواغِلُ وَ زَالَ الحِجابُ فَشاهَدَت ذاتهَا وَ جَمیع المُجَرَّداتِ العَقلِیة؛ هنگامی که این ارتباط با عالم ماده به کلی قطع گردد، تمام مانع ها برطرف گشته و حجاب ها برداشته می شود. نفس قدسی، ذات حقیقی عالم را ادراک کرده و جمیع مجردات عالم عقلی را رؤیت می کند. (شهروزی، 1372: ج 2: 6 و 9)

نفس قدسی، اتصال دمادم با حضرت حق و با حضرت اعیان ثابته جمیع عالم وجود است.

«ظهور لوازم اسما در حضرت اعیان ثابته، تنها توسط عین ثابت انسان کامل صورت می گیرد، بنابراین ظهور اعیان، ظهور عین انسانی است. وتنها ارباب شهود به مقام عرفان، به این امر دست می یابند». (امام خمینی، 1360: 34)

مرحوم نراقی در جامع السعادات، چنین می نگارد: «بدان که نفوس قدسی، خصوصاً پیامبران عظیم الشأن و ائمه علیهم السلام، هنگامی که بدن های خود را وامی گذارند و از آن مجرّد می شوند و به سوی آسمان صعود می نمایند، در نهایت احاطه و استیلا و توجه بر عالم هستند و دنیا برای آنان، مکشوف و ظاهر است و هر کس که قبرهای آنها را زیارت کند، بر این امر اطلاع پیدا می کند و آنان بر این معنا شاهد هستند. (بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ)، پس آنها اطلاع و آگاهی کامل از زوار قبور خود داشته و تقاضاهای آنها را می شنوند و توسل آنان را درک می کنند، پس الطاف خود را شامل حال آنان کرده و از انوار خود بر آنان افاضه کرده و در پیشگاه خداوند تعالی شفاعتشان می کنند تا گناهانشان بخشیده و حوائجشان برآورده شود و سختی ها از آنان برداشته شود». (نراقی، 1963: ج 3، 398)

امام رضا علیه السلام، نفس قدسی الهی
امام رضا علیه السلام، به دلیل برخورداری از ملکه نفسانی عصمت و فنا در ذات الهی و ارتباط عمیق و همه جانبه با مبدأ نور در عالم هستی، به سراج الله ملقب شده اند. این لقب است که انسان متعمق و ژرف اندیش را وا می دارد که در این نور الهی، ذوب و فانی شود تا به بقا و ابدیت دست یابد. وجودش، چشم و گوش و قلب و زبان و همه هستی اش، منور و از وجودش، نور الهی ساطع شود.

علی بن موسی الرضا علیه السلام، سراج الله است که در همه قطعات و لحظات پربار عمر شریفشان، چه در مدینه، آن هنگام که شیعیان از آن حضرت بهره می گرفتند و پرسش های عمیق علمی اش را در ابواب مختلف می پرسیدند یا درباره تعاملاتشان با انسان ها و با حاکمیت، از آن حضرت مطالبه راهنمایی می کردند و چه زمانی که به جبر از مدینه، به سمت خراسان آورده می شدند و چه پس از پذیرش اجباری ولایت عهدی و دوران سخت و جانکاه ولایت عهدی اجباری که هرگز آن را نپذیرفتند و چه در مناظرات علمی با رؤسای ادیان مختلف و چه زمانی که برای نماز باران و نماز عید فطر رفتند، همه وجود نورانی اش، سراج و چراغ روشن راه بود و اکنون ذخایر گران سنگ و میراث گران بهای وجودی اش و نیز قبر و مضجع نورانی اش، سراج الله است و همچون خورشیدی فروزنده می درخشد و راه می نماید و تشنگان حقیقت و طالبان زلال معرفت را هادی و راهنماست و در زدودن غم ها و خواسته های دل زائرانش، خورشیدی روشنگر و راهنما و باب برآورده شدن حاجات است.

علی بن ابی عبدالله خوافی در رثای آن وجود گرامی چنین سروده است:

یا ارض طوس سقاک الله رحمته

ماذاحویت من الخیرات یا طوسُ

طابت بقاعک فی الدنیا و طیبها

شخص ثوی بسناباد مرموسُ

شخص عزیز علی الاسلام مصرعه

فی رحمة الله مغمور و مغموس

یا قبره انت قبر قد تضمّنه

حلم و علم و تطهیر و تقدیس

فخراً فانّک مغبوط یجثّته

و باالملائکة الابرار محروسُ

(شیخ صدوق، 1373: ج2؛ 616)

ای سرزمین طوس، خداوند تو را از آب رحمتش سیراب فرماید که چه اندازه از این خیر و برکت و خوبی در خود نهفته داری. پاک و پاکیزه باد در دنیا قطعات زمین تو ای طوس و این طهارت و پاکی از آن شخصی است که در سناباد اقامت گزیده و به خاک سپرده شده است.

کسی که برای اسلام، رفتنش بسیار گران بود و اکنون او در رحمت خداوند، غرق و غوطه ور است.

ای آرامگاهی که او را دربرگرفته ای، بدان که در تو حلم و علم و طهارت و قداست دفن شده است.

بناز ای قبر؛ زیرا همه سرزمین ها برای آن کسی که در برداری، بر تو رشک می برند و اینکه فرشتگان مقرب الهی از تو نگهبانی می کنند.

امام رضا علیه السلام علاوه بر لقب های چهارده گانه، ملقب به سراج الله هستند. علامه مجلسی نقل می کند که «آن حضرت را القابی چند است که از جمله آنها «سراج الله» است». (مجلسی، 1403ه‍. ق: 49: 304)

سراج دارای دو نوع ظهور است و در فرهنگ قرآنی ما، به هر دو ظهور اشاره شده است:

الف) ظهور دنیوی
چنان که خدای متعال، خورشید را سراج می نامد که عالم ماده را روشن می سازد:

تَبارَک الَذِی جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِیهَا سِراجاً وَ قَمَراً مُنِیراً؛ مبارک و گرامی است آن خدایی که در آسمان ها برج هایی قرار داد و در آن خورشید و ماهی تابنده نهاد. (فرقان: 61)

در این آیه چنین ترسیم شده که خورشید (سراج)، عالم ماده را روشن می کند.

ب) ظهور معنایی و ملکوتی
سراج در این ظهور، در حوزه معنا و قدسیت و معنویت و ملکوت، به کار رفته است. چنان که وجود نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، سراج منیر نامیده شده است.

یا أَیهَا النَّبِی إِنّا أَرسَلناک شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً؛ ای پیامبر ما تو را شاهد بر بشریت، بشارت دهنده و ترساننده و خواننده به سوی خدا به اذن خودش و خورشیدی فروزنده قرار دادیم.[9]

در این دو آیه، چنین ترسیم شده که کائنات عالم ماده، چراغی پرگهر و فروزنده به نام خورشید دارند و منظومه عالم معنا و قدس هم، دارای چراغی روشنگر و فروزنده و خورشیدی تابنده است و آن، خورشید وجود نبوی است که عالم قدس و معنا و طهارت را با وجود خود، روشن ساخته و گرما بخشیده و جهت داده و به تعالی رسانده است. از گرما و حرارت وجود نبوی، انسانیت، گرما، معنا و جهت گرفت. در نتیجه، به رشد و نمو و تکامل رسید. وجود نبوی، به معادن وجودی انسان ها تابید و از وجودش، حرارتی بدان ها منتقل شد و گرما و نوری تابید و عالم انسانی را مزین و مفتخر و روشن ساخت.

نور نبوی در امتداد وجودی خودش، در وجود نورانی و قدسی حضرت رضا علیه السلام (عالم آل محمد صلی الله علیه و آله ) متبلور شد. چنان که امام حسین علیه السلام، در رجز خویش در روز عاشورا فرمود:

وَ جَدِّی رَسُولُ الله أَکرَمُ مَن مَضَی وَ نَحنُ سِراجُ اللهِ فِی الخَلقِ نَزهَر[10]

جدّ من رسول خداست؛ گرامی ترین فرد بشریت است که وجودش از جهان رخت بر بست.

امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید:

رسول خدا صلی الله علیه و آله را به همراه علی علیه السلام در خواب دیدم، در حالی که انگشتر، شمشیر، عصا، کتاب و عمامه ای با ایشان بود. به آن حضرت گفتم: اینها چیست؟ فرمود: عمامه سلطنت، شمشیر عزت، کتاب نور، عصای قدرت الهی و انگشتر همه انبیاست. آن گاه فرمودند: آنها به سوی فرزندت علی علیه السلام می روند و علی، فرزند تو سراج الله است. که به نور الهی می نگرد.[11]

اهمیت ارتباط قدسی (زیارت) حضرت رضا علیه السلام
حضور در محضر نورانی امام همام، علی بن موسی الرضا علیه السلام و زیارت آن وجود نورانی، سراج الهی، نُورُالهُدی، مَکیدَةٌ المُلحِدِین، کافِی الخَلق، الرَضی و الِّرضا،

به حقیقت، از بزرگ ترین عطیه ها و هدایای الهی است که به زائر عاشق آن وجود نورانی، داده می شود. به انجام رساندن عهدی از جانب خداست که برگردن شیفتگان و موالیان آن حضرت قرار دارد.

آن حضرت درباره این میثاق الهی می فرماید:

إنَّ لِکلِّ امام عَهْداً فِی عُنُقِ اَولِیائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِن تَمامِ الوَفاءِ بِالعَهدِ وَ حُسْنِ الاَداءِ زِیارَةُ قُبُورِهِمْ، فَمَنْ زَارَهُمْ رَغَبةً فِی زِیارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کانَ اَئِمَّتهُم شُفَعائهُم یوْمَ القِیامَة؛ هر امامی را عهدی و پیمانی است بر عهده دوست داران و شیعیانش، و از جمله تمامت و انجام عهد و وفای به آن، زیارت قبور آنهاست. پس هر کس آنها را با رغبت و عشق، زیارتشان نماید، (امامان) شفعای آنها در قیامت خواهند بود. (حر عاملی، 1409:؛ صدوق، 1373: 2: 643)

زیارت آن حضرت، به عنوان امام واجب الاطاعه، حاکم بر قلب ها و ضمائر و نیت ها، از اهمیت والایی برخوردار است که می فرماید:

کسی که با دوری راه، خانه و مزارم را زیارت کند، روز قیامت در سه مکان، نزد او خواهم آمد و او را از بیم و گرفتاری نجات خواهم داد. (إذَا تَطَایرَتِ الْکتُبُ یمیناً وَ شِمالاً. ) هنگامی که نامه های اعمال به راست و چپ پراکنده شوند. (و عِندَ الصِّراطِ) در نزد صراط (عبور به سوی مقصد در جهان آخرت) (وَ عِندَ المِیزانِ) هنگام سنجش و وزن شدن اعمال. (صدوق، 1373: 2: 626)

و نیز فرمود:

برای زیارت هیچ قبری بار سفر مبندید و سفر ننمایید، مگر برای زیارت قبور ما اهل بیت، بدانید که من با زهر، شهید خواهم شد و محل دفنم در غربت خواهد بود. پس هر کس برای زیارت من سفر نماید، دعایش مستجاب و گناهانش آمرزیده خواهد شد. (همان)

در روایتی دیگر، آن حضرت، محل دفن خویش را محل آمد و شد ملائکه معرفی فرموده اند. چنان که می فرماید:

قَالَ: إِنَّ بِخُرَاسَانَ لَبُقْعَةً یأْتِی عَلَیهَا زَمَانٌ تَصِیرُ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِکةِ فَلَا یزَالُ فَوْجٌ ینْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ فَوْجٌ یصْعَدُ إِلَی أَنْ ینْفَخَ فِی الصُّور؛ همانا در سرزمین خراسان بقعه ای است که در زمانی، محل آمد و شد ملائکه خواهد شد. و همواره گروهی از ملائکه، فرود آمده و گروهی بالا می روند، تا زمانی که در صور دمیده شود. (همان، 630)

زیارت امام رضا علیه السلام، در خراسان، فضیلتی بالاتر از حدّ ادراک و تصور دارد که حتی برتر از حج و عمره و نیز در روایاتی برتر از زیارت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام دانسته شده است. عبدالعظیم حسنی، از قول امام جواد علیه السلام نقل فرموده است که آن حضرت فرمودند: «ضَمِنتُ لِمَن زارَ اَبِی علیه السلام بِطُوسٍ، عارِفاً بِحَقِّهِ الجَنَّة عَلَی اللهِ تَعَالَی؛ برای کسی که مزار پدرم امام رضا علیه السلام را در طوس زیارت کند، در صورتی که عارف به حق ایشان باشد، بهشت را از جانب خدای متعال ضمانت می نمایم». (همان، 629)

در روایت دیگری فرمود: «زیارت پدرم افضل از زیارت امام حسین علیه السلام است؛ زیرا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را همه مردم زیارت می کنند، اما پدرم را جز خواص شیعه زیارت نمی کنند». (همان، 263)

بهره ها و دریافت ها در زیارت امام رضا علیه السلام

هر کس به اندازه اوج و صعودش و به اندازه توجه قلبی و باطنی اش، از زیارت امام رضا علیه السلام بهره می گیرد و فضیلت ها به چنگ می آورد. زائر به اندازه حضورش در محضر نورانی امام، مرتبط می شود و اتصال به نفس قدسی و ملکوتی امام حاصل می کند. زائر با این اتصال و ارتباط، حضوراً وارد گفت وگو می شود و نیاز وجودی خود را در هر زمینه ای با امام مطرح می کند.

زائری که قادر شده است این ارتباط را برقرار کند، گاهی در خطاب هایش چنان صریح می شود که گویا هیچ حجاب و فاصله ای بین او و امام وجود ندارد. با هر سلامش، جوابی را و با هر خواسته اش، پاسخ و اجابتی را دریافت می کند.

زیارت، کلاس تربیت نفوس مستعد است؛ زیرا نفوس مستعد بر اثر این ارتباط، به مفاهیم عالیه معنوی انس می گیرند. عامل تعالی روح و معنویت است؛ زیرا بر اثر هم نشینی روحانی با مزور، روح تصعید و تکامل می یابد. اتصال قلبی با مبدأ فیض، کسب نور از واسطه در فیض است و اتصال با کسی است که همواره در نور فرو رفته است.

راه یابی و هدایت است؛ زیرا با مهدی و هدایت یافته ربانی، اتصال و ارتباط حاصل می شود. عامل قرب به خداوند به وسیله اتصال با نفسی رحمانی و قدسی است. به همین جهت فرمود: «مَن زارَنِی فِی غُربَتِی... جعل فِی الدَّرَجاتِ العُلَی فِی الجَنَّةِ رَفِیقَنا؛ هرکس مرا در غربتم زیارت نماید، خداوند او را در درجات عالیه بهشت با ما محشور می کند و او رفیق ما و همراه ما در بهشت خواهد بود». (همان، 630)

در زیارت با اولیای الهی، همان گونه عمل می شود که طهارت و قدسیت مزور، آن را طلب می کند؛ یعنی حضور در محضر و از او مطالبت کردن و کاستی ها را مرتفع ساختن و به خواسته های دل، نائل شدن و رسیدن.

زیارت امام رضا علیه السلام دارای بهره ها و دریافت هایی است که بر حسب روایات، به بهره ها و دریافت ها اشاره می کنیم.

1. بخشش گناهان
زیارت معصومان وارهیده از ظلمت های عالم ماده و فرو رفته در انوار الهی، کتاب وجودی انسان را در محضر ولی خدا می گشاید و به نقاط نقص و ضعف زائر، اشاره و آنها را برای ولی خدا که چشمی باز و بنیاد اطلاعی گسترده دارد، مکشوف می کند. از نمونه های برجسته چنین حضوری، حضور در محضر نورانی امام رضا علیه السلام است؛ امامی که ملقب به امام رئوف است. حبل الهی است.

عَنِ النُعمَانِ ابنِ سَعدٍ، قال: قالَ اَمِیرالمؤمنینَ عَلِی بنِ اَبِی طالِب علیه السلام: سَیقتَلُ رَجُل مِن وُلدِی بِأَرضِ خُراساٍن بِالسَّم ظُلما، اِسمُهُ اِسمِی وَ اِسمُ اَبِیهِ اِسمُ ابنِ عِمران مُوسَی علیه السلام، أَلا فَمَن زَارَهُ فِی غُربَتِهِ، غَفَرَاللهُ تَعَالَی لَهُ ذُنُوبِهِ مَا تَقَدَّمَ مِنهَا وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَو کانَت مِثلُ عَدَدِ النُجُومِ وَ قَطرُ الاَمطارِ وَ وَرَقِ الاَشجَار؛ نعمان بن سعد روایت کرده که گفت: امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند: از فرزندان من، مردی در سرزمین خراسان با زهر به قتل می رسد، از روی ظلم و ستم. نام او نام من است و نام پدرش، نام پسر عمران، موسی علیه السلام است. آگاه باشید که هر کس قبر او را در غربت زیارت نماید، خداوند تعالی می آمرزد گناهان او را. گناهان اولیه و آفرینش را. هر چند به عدد ستارگان و قطره های باران ها و برگ های درختان باشد. (همان، 637)

2. تقرب به خدا و اجر و پاداش هزاران شهید
زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام و معصومان و اولیای الهی، موجب تقرب به خداوند است؛ زیرا ارتباط با نفس رحمانی آن امام همام، در نزدیکی و قرب به خدا تأثیری شگرف دارد که به این مقوله در روایات فراوانی اشاره شده است. حمزه بن حمران روایت کرده که گفت: امام صادق علیه السلام فرمودند:

نوه من در خراسان، در شهری به نام طوس به شهادت می رسد. هر کس به زیارت آن حضرت برود و به حق او آشنا و عارف باشد. (مقام و عظمت او را بشناسد) روز قیامت من دست او را گرفته داخل بهشتش خواهم نمود، هر چند از اهل گناهان بزرگ باشد. حمزه بن حمران می گوید: پرسیدم: فدایت شوم عرفان حق او چیست؟

فرمود: بداند که او امام واجب الاطاعه است و بداند که او را شهید نموده اند هر کس او را با این شناخت زیارت نماید، خداوند اجر هفتارهزار شهید، از شهدایی که به حقیقت، در پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله و در رکابش شهید شده اند».[12]

علت این امر آن است که زائر حریم رضوی، آهنگ پیوست به خدا می کند و این آهنگ را با زیارت آن حضرت عملی می کند و به مقیاس حضور و درکی که از روح امام دارد، به خدا تقرب می جوید و این، نهایت کمال معنوی و روحانی است. زیارت، تجدید دیدار و پیمان با انسان کامل است، پیمان قرب الی الله و انفصال از ماسوای او.

به همین دلیل، در روایات معصومان، از قول موسی بن جعفر علیه السلام نقل شده است که فرمود: «مَن زَارَ قَبرِ ولدِی عَلِی کانَ کمَن زَارَ الله تَعَالَی فِی عَرشِهِ؛ هر کس قبر فرزندم علی را زیارت کند، مانند کسی است که خدا را در عرش زیارت نموده است».[13]

3. ورود در بهشت رحمت الهی
ورود در محضر نورانی رضوی، ورود به عالم قدس و طهارت است که قطعه ای از بهشت است. زائر با ورود به حریم رضوی، وارد قطعه ای از بهشت می شود، چنان که امام فرمود: «إنَّ بَینَ جَبَلَی طُوس قَبضَۀً قبَضتَ مِنَ الجَنَّةِ، مَن دَخَلَهَا کانَ آمِناً یومَ القِیامَة؛ به راستی که در میان دو کوه شهر طوس، مشتی خاک از بهشت است. (قطعه ای از بهشت)، هر کس در آن وارد شود، روز رستاخیز در امان خدا خواهد بود».[14]

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «به زودی پاره ای از تن من در سرزمین خراسان مدفون می گردد، هیچ مؤمنی به زیارتش نرود، مگر اینکه واجب نماید خدا بر او بهشت را. «اَوجَبَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الجَنَّة» و بدنش را بر آتش جهنم حرام فرماید».[15]

4. درک شفاعت اهل بیت
شفاعت، به مفهوم تقویت و کمک کردن به فرد ضعیف است و نیز به مفهوم درخواست بخشش برای کسی است.

«در اصطلاح شرعی و مذهبی، شفاعت جایی مطرح می شود که شخصی در نزد خداوند برای دیگری طلب مغفرت و آمرزش کند یا بخواهد عقابی که بر اثر گناه، متوجه نفس گنه کار شده، از او برداشته شود یا تخفیف یابد. در این حال، شخص گنه کار، شفاعت شونده و خداوند، پذیرنده شفاعت شفیع خواهد بود. شفاعت، به این معنا از مسلمات دین اسلام به شمار می رود».[16]

زیارت، یکی از انوار طیبه اهل بیت علیهم السلام و ارتباط با روح کلی ولایت الهی است که به همین معنا اشاره دارد. به همه آنها نور واحدی هستند که زیارت نفوس قدسی یکی از آنها، برای زائر این توفیق و امکان را فراهم می سازد از شفاعت اهل بیت علیهم السلام و همه آنها برخوردار شود. چنان که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام می فرماید:

ای اباالحسن، به درستی که خدای تعالی قبر تو و فرزندان تو را بقعه هایی از بقعه های بهشت قرار داده و دل های بزرگان و برگزیدگان بندگان خود را به آنها متمایل ساخته تا اذیت و خواری در راه زیارت شما را متحمل شوند، قبور شما را تعمیر کنند و بسیار به زیارت قبور شما بیایند تا موجبات تقرب به خدا و دوستی پیامبرش را فراهم کنند. یا علی، شفاعت من مخصوص این گروه خواهد بود و آنان بر حوض من وارد خواهند شد و زیارت کنندگان من در بهشت خواهند بود.[17]

و نیز امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود: «هیچ فردی از دوستدارانم و شیعیانم مرا زیارت نمی کند، در حالی که عارف به حق من باشد، مگر اینکه او را در روز قیامت شفاعت خواهم نمود».[18]

و نیز فرمود: «من در سرزمین شما دفن می شوم. من پاره تن پیامبرم. من، امانت و ستاره آن خاندانم. هر که مرا با شناخت آنچه خداوندتبارک و تعالی از حقم و اطاعتم واجب نموده، زیارت کند من و پدرانم در روز قیامت شفیع اوخواهیم بود وهرکس را که ما شفیع او در قیامت باشیم، جزء نجات یافتگان است، گرچه به قدر جن و انس گناه داشته باشد».[19]

5. درک فضیلت هزاران حج و عمره
این مسئله از مسلّمات آموزه های اسلامی، به ویژه شیعی است که ولایت، ستون اصلی خیمه دین و محور اصلی اعمال است و بدون ولایت هیچ عملی، پذیرفته نمی شود. چرخیدن بر مدار ولایت انسان الهی به همه اعمال، افکار و اندیشه ها و اقدام های انسان مسلمان جهت می دهد.

چنان که حرکت امام حسین علیه السلام از صحرای عرفات و ناتمام گذاشتن حج، برای عملی شریف تر و بس عظیم تر بود و آن، حفظ ولایت الهی و تعارض عملی با ولایت غیرالهی و ولایت طاغوت بود. این شیوه و منش را، همه امامان شیعه در دوران حیات سیاسی خود نشان دادند.

چنان که علی بن موسی الرضا علیه السلام در حدیث سلسلة الذهب، ولایت خویش را مدار همه امور قرار می دهد و می فرماید: «الاّ بِشَرطِهَا وَ شُرُوطِهَا وَ أَنَا مِن شُرُوطِهَا».[20] آگاه باشید، «لااِلهَ إِلاّ الله» دژ محکم الهی است، اما به شرطش و من از جمله شرط هایم که مفهوم این است که بدون این شرط آن سخن و عقیده ناتمام است.

ولایت، والاترین، بالاترین و ارجمندترین و عظیم ترین آموزه اسلامی است و به فرموده آن حضرت، «أُسُ الْإِسْلَامِ النَّامِی».[21] اساس اسلام بالنده است. با این دریافت روشن است که هزاران حج بی ولایت، کمترین ارزشی را ندارد و داشتن ولایت و چرخیدن بر مدار ولی و حرکات خود را بر آن مبنا تنظیم کردن، برتر از هزار حج و هزار عمره ای است که در آنها ولایت تجلی نمی یابد. در همین زمینه می فرماید:

مَن زَارَنِی فِی تِلک البُقعَة کانَ کمَن زارَ رَسوُل الله صلی الله علیه و آله وَ کتَبَ اللهُ تَعَالَی لَهُ ثَواب اَلفَ حجَّةٍٍ مَبرُورُةٍ وَ اَلف عُمرَة مَقبُولَةِ؛ هرکس مرا در این بقعه شریفه زیارت نماید، همچون کسی است که پیامبر را زیارت کرده و خداوند برایش پاداش هزار حج و عمره کامله و مقبوله را می نویسد.[22]

و در موردی دیگر می فرماید: «... اَلا فَمَن زَارَنِی فِی غُربَتِی، کتَبَ اللهُ تَعالَی لَهُ اَجرَ مِأَة اَلف شَهِیدٍ وَ مِأَة اَلفِ صِدّیقٍ وَ مِأَةَ اَلفِ حاجٍ وَ مُعتَمِر...؛ آگاه باشید، هر کس مرا در غربتم زیارت نماید، خداوند متعال برای او اجر و پاداش یک صد هزار شهید و یک صد هزار صدیق و یک صدهزار حاجی و معتمر را می نویسد». (همان، 585)

امام جواد علیه السلام در پاسخ به پرسش سائلی که از ثواب هزار حج تعجب کرده بود، فرمود: «اَی وَالله اَلفَ اَلفَ حجه لِمَن زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّةِ؛ آری به خدا ثواب هزار هزار حج برای کسی است که او را با معرفتش زیارت کند».

در این زمینه، روایات فراوانی وجود دارد که به ذکر این نمونه ها بسنده می کنیم.

6. برآورده شدن حاجات
امامان شیعه و از جمله علی بن موسی الرضا علیه السلام، درهای ورودی اسلامند. به همین دلیل، باب حاجات و برآورده شدن آن هستند. نیک می دانیم که آنها زنده ابدیند، می شنوند و از خدا اجابت دعای زائر خویش را می طلبند و اجابت می شود. چنان که فرمود: «اَلا وَ إِنِّی مَقتُولٌ بِالسَّمِّ ظُلماً وَ مَدفُونٌ فِی مَوضِعِ غُربَة. فَمَن شَدَّ رَحلِهِ اِلَی زِیارَتِی استَجِیبَ دُعاؤُهُ...؛ بدانید که من با زهر، شهید خواهم شد و محل دفنم در غربت خواهد بود. پس هر کس، برای زیارت من سفر کند، دعایش مستجاب و حاجاتش برآورده خواهد شد». (همان، 626)

7. وقوف بر مقامات بلند امامان
زیارت هر یک از امامان شیعه علیهم السلام، با شناخت مقام و جایگاه آنها کامل می شود. از این رو، زائر می کوشد این مقامات عالیه را بشناسد. البته در بین زیارات، زیارت جامعه کبیره که از امام هادی علیه السلام وارد شده، مدخلی عالی بر شناخت مقامات عالیه امامان است. زائر عارف می کوشد، این زیارت را با دقت و توجه به مضامین بی نظیری که دارد، بخواند که خود وقوفی کامل بر مقامات بلند نفوس قدسیه امامان را دربردارد.

«اهل بیت نبوت، جایگاه رسالت، محل آمد و شد ملائکه، جایگاه هبوط وحی الهی، معدن رحمت، خزانه های علوم و دانش، منتهای حلم و بردباری، استوانه های کرامت و ارجمندی، رهبران امم، صاحبان نعمت ها، ارکان و بن مایه های نیکان، سیاست مداران خلق، ارکان شهرهای خدا، درهای ایمان، امنای الهی، سلاله نبوت ها، انتخاب شده همه مرسلین، عترت بهترین پیامبر الهی، امامان هدایت، چراغ های در تاریکی ها و ظلمت، علم ها و نشانه های تقوا، صاحبان درک و خرد، پشتوانه بشریت، حجت های الهی بر اهل دنیا، جایگاه های معرفت الهی، مساکن برکت خدا، معدن های حکمت خدا، حافظان سرّ الهی، حاملان کتاب خدا، اوصیای نبی و رسول خدا صلی الله علیه و آله و...». (قمی، 1372: 544)

خصلت های یاد شده، بخشی از آغازین جملات زیارت جامعه کبیره است که هر کدام از این صفات و صفات والای دیگری که در ادامه زیارت آمده، نیازمند شرحی جامع و بلند است که بابی بلند بر شناخت مقام امامان، از جمله حضرت امام رضا علیه السلام است که خوانندگان محترم را به دقت در مضامین عرفانی و معرفتی و بلند زیارت جامعه کبیره فرا می خوانیم.

شرایط ورود به عالم زیارت (عالم قدس)
زیارت، عالمی ویژه، حسی معنوی و مینایی و انجذابی روحانی و ملکوتی است که دنیای ویژه ای دارد. ورود به این عالم که همان وادی قدس است، برای هر مدعی رخ نمی دهد، بلکه ورود به این عالم، دارای شرایط ویژه ای است. هر فردی به اندازه بهره مندی از این شرایط و به میزان برخورداری از آنها، وارد عالم زیارت، که همان عالم قدس و طهارت و دلدادگی و انجذاب است، خواهد شد. از این رو، در بخش پایانی نوشتار، باید شرایط ورود به این عالم بهجت افزا و فرح انگیز را به اختصار و ایجاز توضیح دهیم.

1. تخلیه باطن و تحلیه آن
انسان تا هنگامی که در ظلمت ماده غوطه ور است و در دریای کثرت ها غوطه می خورد و باطنش با ماده عجین شده، امکان ندارد به فضای قدس و طهارت وارد شود. اراده ای عظیم می خواهد که باطن را از اغیار، تخلیه و به عشق دوست، تحلیه و زینت و زیور کند.

«بشر مادی در بیداء ظلمت مادیت زندگی می کند و در دریای بیکران شهوات و کثرات، غوطه می زند و هر آن، موجی از علایق و وابستگی های مادی، او را به طرفی پرتاب می کند. هنوز از لطمات و صدمات آن موج، به حال نیامده، موجی سهمگین تر و دهشت انگیزتر، که از علایق به مال و ثروت و زن و فرزند سرچشمه می گیرد، سیل های متوالی به صورت او نواخته و او را در قعر امواج خروشان این بحر ژرف و دریای هولناک فرو می برد». (حسینی تهرانی، 1389: 24)

هنگامی که زائر قصد ورود به مضجع نورانی نفوس قدسی را دارد، نفحه ای الهی می ورزد که باید قدرش را بداند. باید باطن را از اغیار پاک کند و به نور محبت دوست و ولی الهی و امام شهید و مزور خود بیاراید تا زمینه برای ورود به عالم قدس و طهارت فراهم شود.

«سالک باید بسیار بیدار و هوشیار باشد که در زوایای خانه دل، چیزی از این خیالات به جای نمانده باشد؛ زیرا دأب این موجودات خیالی، این است که در موقع بیرون کردن آنها، خود را در گوشه و زوایای مخفیه دل پنهان می کنند، به طوری که سالک فریب خورده گمان می کند از شرّ آنها خلاص شده، ولی آن هنگام که مسافر می خواهد به چشمه حیات راه یافته و از عیون حکمت سیراب گردد، ناگهان بر او تاخته و با تیغ قهر و جفا، کارش را می سازند». (همان، 27)

زائر باید خود را از شرّ موجودات خیالی در هنگام قصد مزور و ولی الله، رها کند و بداند که امام، محط کرامت الهی و منبع خزانه سرّ الهی است و زنده و جاوید است و او را به محضر راه می دهد و باید در محضر او که بیت الهی است، پاک و صاف شد و با پاکی و صافی وارد شد. البته عشق ولّی الهی، باطن را صفا می دهد و جان را آماده دیدار ولی الهی می کند، به گونه ای که افرادی خاص، با ولی الهی سخن می گویند و کلام ولی الهی را می شنوند و او را رؤیت می کنند.

2. معرفت امام
معرفت و شناخت عظمت و ژرفای وجودی امام، از مهم ترین ارکان زیارت و ورود به عالم آن، که همان عالم قدس است، به شمار می رود. معرفت مقامات معنوی، روحانی، الهی، علمی و فکری و اخلاقی امام، باعث می شود زائر ادب حضور را رعایت کند و با طمأنینه و وقار و جلالت و ابهّتی ویژه به محضر راه یابد.

امام رضا علیه السلام، عالم آل محمد صلی الله علیه و آله، «پیشوای هدایت پیشگان، مخزن سرّ الهی، صاحب ودیعه الهی، مهبط وحی الهی، معدن حکمت الهی، حجت الهی، مصباح هدایت، مثل اعلای بندگی، حجت، نور، برهان، صراط الهی، معصوم، صادق، برگزیده، معدن سرّ، پاک از هر رجس و ناپاکی است. و امامی است که کلامش نور، امرش رشد، وصیتش تقوا، و عادتش احسان و کرم است و همه صفات والایی که در یک فرد هادی و راهنما و امام باید باشد، در او تمثّل عینی و وجودی دارد». (قمی، 1372: 545)

با این نوع شناخت می توان به محضرش وارد شد و در محضرش، نورانیت را به دست آورد و از قدسیتش بهره برد.

3. برخورداری از طهارت و رعایت آداب
کسب طهارت، انجام وضو و تنزیه ظاهر و باطن، ادبی مهم است که آداب دیگر پس از آن، مورد توجه زائر باید قرار گیرد تا با طهارت و رعایت آداب، به عالم قدس راه یابد.

در عنوان طهارت، غسل زیارت، پوشیدن لباس نظیف، پاک و از مال حلال و بهره بردن از عطر و بوی خوش، بسیار اثرگذار است و در رعایت آداب وقار و طمأنینه، خضوع و خشوع، ذکر تکبیر، تسبیح و تهلیل، بالا برنده عظمت زائر و پاکی او در نزد امام معصوم و مزور است. چنان که باید اذن دخول بخواهد، به جایگاه ولی الهی ارج نهد. به قبر و مضجع نورانی نزدیک گردیده و نسبت به قبر مطهر با تکریم و تعظیم و توجه قلبی و ادراک باطنی بنگرد.

از آداب باطنی زیارت، خواندن زیارت هایی مانند زیارت جامعه کبیره است و در نزد مضجع نورانی، دعای بسیار کردن و قرائت قرآن را شعار خود ساختن است.

محدث قمی نقل می کند که «شیخ صدوق در فقیه و عیون نقل روایت کرده از موسی بن عبدالله نخعی که گفت: «عرض کردم به خدمت امام علی النقی که یابن رسول الله مرا تعلیم فرما زیارتی با بلاغت که کامل باشد که هرگاه خواستم زیارت کنم یکی از شما را، آن را بخوانم. فرمود: چون به درگاه رسیدی بایست و بگو شهادتین را، أشهَدُ أَن لا إله إلاّ الله وَحدَهُ لا شریک له وَ أَشهَدُ أنَّ مُحَمّداً صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و با حال غسل باشی تا داخل حرم شوی و...». (قمی، 1372: 544)

در موردی دیگر امام هادی علیه السلام فرمودند:

مَن کانَت لَهُ اِلَی اللهِ حَاجَةٌ فِی قُنُوتِهِ فَإِنَّهُ یستَجِیبُ مَا لَم یسئَل مإثماً أَو قَطِیعَه رَحِم؛ هر کس به درگاه خدا حاجتی دارد. در قنوت نماز، حاجتش را از خدا بخواهد، خداوند اجابت می کند اگر خواسته اش گناهی یا قطع رحمی نباشد. (عاملی، 1409ه‍. ق: 10: 407)

آداب و شرایط فراوان دیگری برای ورود به عالم روحانیت و قدس و مضجع نورانی امام وجود دارد که به کتاب های مربوط ارجاع می دهیم.

نتیجه
ره آورد و نتیجه ای که از این نوشتار به دست می آید، می توان در چند نکته مطرح کرد:

1. زیارت، تجلی حس معناخواهی انسان است و گرایشی قوی در باطن است که بر اثر آن انسان، با اتصال به وجودی قدسی می خواهد این گرایش باطنی و تشنگی نهایی را پاسخ گوید.

2. زیارت، دیدن حقیقت است و باز شدن دریچه های ملکوت به سوی انسان زائر.

3. مکان های مقدس، نظیر کعبه، مدینه، مشاهد مشرفه امامان و حرم های اولیای الهی، دروازه ملکوتند.

4. قدسیت، امری فراعقلانی، حسی روحانی و معنوی و مینایی و اصل عالم است و نفوس قدسی، نفوس متصل به عالم قدس و ملکوتند.

5. امام رضا علیه السلام، نفسی قدسی است که زیارت ایشان در تعالیم و سیره امامان اهمیت فراوانی دارد. آن حضرت، سراج الهی و نور تابنده خداوند است.

6. در زیارت امام رضا علیه السلام، بهره هایی همچون اتصال به ملکوت، بخشش گناهان، تقرب به خدا و برآورده شدن حاجات وجود دارد که زائر شیفته و عاشق را به خود جذب می کند.

7. معرفت، تخلیه باطن و تحلیه آن، و برخورداری از طهارت و قدسیت و پاکی، شرایط وصول به آن ره آوردها و مقامات عالیه است.

پیشنهادات رسانه ای
با عنایت به نکاتی که در این نوشتار در باب زیارت حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام آمد نقش رسانه ملی در چند بعد، نقشی بی بدیل خواهد بود:

ـ نخست، آموزش آداب زیارت از منظر اعمال ظاهری زیارت همچون آمادگی کامل داشتن در زمان تشرف، نیت پاک داشتن، توجه کامل قلبی، ذکر «اَستَغفِرُ اللهَ ذَاالجَلالِ و الاِکرام مِن جَمیعِ الذُّنوبِ وَ الآثام» از محل اقامت تا ورودی صحن مطهر، با احترام در ورودی حرم مطهر ایستادن و قرائت اذن دخول، استحباب عتبه بوسی و سجده شکر، ذکر شریف «الله اکبر» هنگام رویت ضریح مطهر و قدم برداشتن در روضه مقدسه و.. .

ـ دوم، آموزش اسرار و ابعاد باطنی زیارت مانند درک لحظات ناب و شیرین وصال. زائر بداند که زیارت، اول از همه، دل کندن و پاره کردن زنجیرهایی که ما را از دوست باز می دارد، باید به خودمان نهیب بزنیم که در حریم باشکوه رضوی همان غوغایی برپاست که در ملکوت و مظلومیت و غربت بقیع است، توجه به ادعیه و.. ..

ـ سوم، تهیه ویژه برنامه هایی در زمینه رعایت آداب و ادب زیارت ثامن الائمه علیه السلام از زبان بزرگان دین و به تصویر کشیدن حالات معنوی و روحانی خاص زائران بارگاه رضوی به هنگام زیارت، نقش بی نظیری در فرهنگ سازی و جذب جامعه بیشتر زائران مشتاق زیارت به همراه خواهد داشت.

آموزش آداب زیارت امام رضا علیه السلام برای هر گروه سنی، مطابق درک و بینش آن گروه صورت گیرد. مثلاً ضروری است آموزش آداب زیارت برای گروه سنی کودک و نوجوان در قالب نمایش های کودکانه انجام شود تا کودک قدرت درک محتوای برنامه را داشته باشد.

منابع

آذرتاش، آذرنوش. 1379. فرهنگ عربی، فارسی. نشر نی.

ابن فارس، احمد. 1399ه‍. ق. مقاییس اللغة (جلد3)، بیروت، دارالفکر.

امام خمینی، روح الله، 1360. مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة. به اهتمام: سید محمد فهری.

امین، سیدمحسن. 1374ه‍. ق. العقود الدّریه. طبیع دمشق.

حرعاملی، 1409ه‍. ق. وسایل الشیعه. قم: موسسه آل البیت.

حسینی تهرانی، سیدمحمدحسین. 1389. رساله لب اللباب. قم: بوستان کتاب.

سبحانی، جعفر، 1380. مفاهیم القرآن (جلد 4). قم: انتشارات اعتماد.

شهروزی، محمدبن محمود. 1372. شرح حکمة الاشراق. پژوهشگاه علوم انسانی.

شیخ صدوق، ابن بابویه قمی. 1373. عیون اخبارالرضا (جلد2). ترجمه: علی اکبر غفاری. نشر صدوق.

شیخ طوسی، محمد بن حسن. 1418ه‍. ق. تهذیب الاحکام (جلد 6). نشر صدوق.

صبحی صالح. نهج البلاغه. 1395ه‍. ق. بیروت: دارالعلم.

عمید، حسن. 1342. فرهنگ عمید. کتابخانه ابن سینا.

قمی، شیخ عباس. 1372. مفاتیح الجنان. دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

کلینی، محمدبن یعقوب. 1363. اصول کافی (جلد4). تهران: انتشارات خوارزمی.

لوییس، معلوف. 1378. المنجد فی اللغة. چاپخانه قدس.

مجلسی، محمدباقر، 1403ه‍. ق. بحارالانوار (جلد 49). موسسه الوفاء بیروت:

مولانا محمد بلخی، جلال الدین. 1378. مثنوی معنوی. دفتر ششم. رینولد نیکلسون. مقدمه. بدیع الزمان فروزانفر. تهران: انتشارات امیر مستعان.

مولوی، جلال الدین محمد، 1405. دیوان شمس.

ایلیاده, میرچا. 1372. رساله ای در تاریخ ادیان. ترجمه: جلال ستاری. تهران: سروش.

نراقی، محمدمهدی. 1963. جامع السعادات (جلد3). النجف الاشرف: چاپ نجف.

نصر، سیدحسین، 1380. معرفت و معنویت. نشر سهروردی. ترجمه: ان شاءالله رحمتی.

سهروردی، شیخ شهاب الدین. 1380. مصنفات شیخ اشراق. تصحیح: هانری کربن، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.

پی نوشت ها:

[1] مفهوم طال بقاش، از کلمه و جمله طال بقائه است؛ یعنی زندگی اش دراز باد.

[2] جلال الدین محمد مولوی، دیوان شمس، غزل 1405.

[3] جلال الدین مولانا محمد بلخی، دفتر ششم،

[4] Pallathomposnpocketoxford. universitypress 2000

[5] حشر: 23. «الْمَلِک الْقُدّوسُ السّلامُ»

[6] مائده: 21. «یا قَوْمِ ادْخُلُوا اْلأَرْضَ الْمُقَدّسَةَ»

[7] طه: 12. «إِنّک بِالْوادِ الْمُقَدّسِ»

[8] صبحی صالح، نهج البلاغه، حکمت 147، ص 497.

[9] احزاب: 45.

[10] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص 49.

[11] ابن بابویه قمی صدوق، عیون اخبارالرضا7، ج 2، ص 385.

[12] همان، ص 638.

[13] همان، ص 641.

[14] همان، ص 629.

[15] همان، ص 628.

[16] جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج4، ص 21.

[17] محمد بن حسن شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص 22.

[18] عیون اخبار الرضا، ص 637.

[19] ابن بابویه قمی صدوق، من لایحضره الفقیه، ص 584.

[20] عیون اخبارالرضا، ص 45.

[21] همان، ص 122.

[22] همان، ص 584.

نظر شما