غدیر خون ; گزارشی از حملۀ عثمانی ها به کربلا در سال ١٢۵٨ قمری
مجله فرهنگ زیارت مهر ماه سال 1392 شماره 18
گویی نام کربلا با خون نوشته شده و سرنوشت این شهر با خون عجین است. این شهر از عاشورای سال ۶١ هجری تاکنون، سه حادثۀ خونین را پشت سر گذاشته است؛ یک بار در سال ٨۵٨ قمری به دست شخصی سنگدل و خونریز به نام «مولا مشعشعی» که ادعای خدایی داشت. دیگربار در حملۀ وهابی ها در سال ١٢١۶ قمری و بار سوم در ذی الحجه سال ١٢۵٨ قمری، در دورۀ حاکمیت سلطان عبدالمجید عثمانی به دست محمد نجیب پاشا، والی وقت عراق. این مقاله ضمن بیان دلیل محاصره و حملۀ سپاهیان نجیب پاشا به کربلا و شرح جنایت ها و کشتار سپاهیان در این شهر، ماجرا را از قول چند شاهد عینی که در کتاب های معتبر ذکر شده، بیان می کند و در پایان، پیامدهای این واقعه که آن را «غدیر خون» نامیده، بیان می دارد.
نویسنده : محمد حسین خوشنویس
مقدمه
پس از عاشورای سال ۶١ قمری، فجایع خونبار فراوانی در عراق به وقوع پیوست که در این میان، سه حادثه، بسیار تکان دهنده بوده اند؛ حادثۀ اول به دست شخصی سنگ دل و خون ریز، به نام «مولا مشعشعی» به وقوع پیوست که ادّعای خدایی داشت. او در سال ٨۵٨ قمری اشخاص بسیاری را در نجف اشرف به شهادت رساند و خانه هایشان را تخریب و اموالشان را غارت کرد.
کشتار دوم در سال ١٢١۶ قمری با حمله وهّابی ها صورت گرفت. اینان بین سال های ١٢٠۵ تا ١٢٢٠ قمری بیش از پنجاه جنگ خرد و کلان با مسلمین داشته اند. فاجعۀ سوم که این مقاله به گزارش مختصر از آن پرداخته، توسّط عثمانی ها در ذی الحجّه سال ١٢۵٨ قمری، در دورۀ حاکمیت سی و یکمین سلطان عثمانی، عبدالمجید، با به شهادت رساندن چند هزار مرد و زن و کودک، رقم خورد. ١
قدرت روز افزون شیعیان در کربلا، باعث شد تا آنان خود را مستقّل از حکومت بدانند. علی رضا پاشا، والی وقت عراق نیز که از سال ١٢۴٧ قمری این سمت به او واگذار شده بود، شخصی مسامحه کاربود و بر مردم کربلا آسان گرفته بود و در نتیجه، در غیاب حاکمیت، افرادی از خلا قدرت، سوء استفاده کردند وگروهی را به نام عیار، تشکیل دادند.
برخی از اوباش نیز زیر پرچم عیاران به باج گیری و دزدی روی آوردند. در این میان، فراریان ارتش عراق و برخی از مجرمان و قانون گریزان نیز فرصت را غنیمت شمرده، دست به شورش و اغتشاش زدند. ٢
١). عبدالحسین امینی، شهداء الفضیلة، ص ٣٠۶
٢). محمد بن خاوند شاه بلخی، روضه الصفا، ج ١٠، ص ٢۶۵.
این نابسامانی موجب ناراحتی مردم از حکومت عثمانی شده بود؛ به طوری که دیگر نام سلطان عثمانی در خطبه های جمعه برده نمی شد و دستورات و فرامین حکومت مرکزی، مورد بی اعتنایی قرار می گرفت. و سرانجام، شیعیان بر ضد دولت عثمانی، دست به قیام زدند و می رفت که این آتش زیر خاکستر، به آتشی خانمان سوز مبدّل شود.
همچنین درگیری های شیعیان و فرقه گرایان شیخی ١مسلک در کربلا، با نقشۀ انگلیس و برخی عوامل نفوذی شیخی، روز افزون شده بود و به نوبۀ خود، به التهاب و در نتیجه، نگرانی حکومت می افروزد.
١). به پیروان شیخ احمد احسائی پایه گذار این فرقه، شیخی اطلاق می شود). شیخ احمد، عقاید خاصّی در باب اصول و فروع دین و مقوله هایی همچون معراج داشت که مورد پذیرش علمای شیعه قرار نگرفت.
علی رضا پاشا از سوی حکومت مرکزی، مأموریت یافت تا برای بررسی اوضاع، به کربلا برود؛ اما مردم مانع ورود او به شهر شدند و او نیز به زور متوسّل نشد و در پشت دروازۀ شهر، پس از انتصاب حاکم محلّی و متولّی حرم های مطهر، بازگشت.
تداوم این ناآرامی ها، حکومت عثمانی را بر آن داشت تا علی رضا پاشا را با سه هزار سرباز، به سوی کربلا بفرستد. آنان شهر را محاصره کردند؛ اما این محاصره به حمله منتهی نشد و علی رضا پاشا، بدون موفقیت و با قبول پیشنهاد مردم نسبت به پرداخت مالیات بیشتر، به بغداد بازگشت.
حکومت عثمانی فهمید که علی رضا پاشا از عهدۀ حل مشکل کربلا بر نمی آید و به همین دلیل، او را از ولایت عراق خلع کرد و در سال ١٢۵٨ قمری، محمد نجیب پاشا را که پیش از آن والی شام و به خشونت مشهور بود، به جایش منصوب کرد.
در همان ابتدا، موافقت با درخواست نجیب پاشا برای ورود به شهر کربلا، از سوی مردم، مشروط به عدم ورود سپاه و نظامیان شد.
والی جدید عراق که توقّع چنین برخوردی را نداشت، دستور محاصرۀ کربلا را صادر کرد و در بیانیه ای، فرصت یک ماهه ای به مردم داد؛ تا تسلیم خواسته هایش شوند.
این مهلت، به پایان رسید؛ امّا مردم تسلیم نشدند.
نجیب پاشا اعلام کرد که اگر مردم دروازۀ شهر را باز نکنند، او به زور وارد خواهد شد. در پی این اتفاقات، سید کاظم رشتی ١به همراه شاهزادۀ قاجاری، ظل السلطان به اردوگاه نجیب پاشا رفتند؛ امّا تلاش های مصرّانه این دو، سودی نبخشید. نجیب پاشا اعلام کرد که با مردم کاری ندارد و مردم باید سرنوشت خود را از یاغیان جدا کنند و قول داد که پناهندگان به حرم امام حسین و اباالفضل العباس (علیهما السلام) و حاضران در خانۀ سید کاظم رشتی و ظل السلطان، در امان باشند. ٢
محاصره و حمله به کربلا
نجیب پاشا برای فرماندهی سپاه برای حمله به شهر، «نعمان بغدادی ویسی زاده» را انتخاب کرد؛ کسی که از قتل و غارت و تجاوز، باکی نداشت. ٣
نعمان به دستور نجیب پاشا، قبل از ورود به کربلا، مدّت بیست و سه روز، شهر را محاصرۀ کرد و از رسیدن مواد غذایی به شهر، جلوگیری کرد و در این مدّت نیز گاهی شهر را آماج توپخانه سنگین قرار می داد. ۴
سرانجام، سربازان عثمانی در روز سیزدهم نوامبر سال ١٨۴٣ میلادی با ایجاد روزنه ای در ضلع شرقی حصار شهر، وارد شهر شدند و جنایت بزرگی را رقم زدند و اعلام کردند که برای سر هر یاغی، ١۵٠ پیاستر (واحد پول عثمانی) جایزه می دهند. ۵
خانۀ سید کاظم رشتی، مورد تعرض قرار نگرفت؛ اما حرم های مطهر در معرض حمله و اهانت واقع شدند و بخش هایی از آنها تخریب شدند و اشیای قیمتی آنها به غارت برده شدند.
سربازان، سوار بر مرکب، وارد صحن ها و گاهی روضه منّوره می شدند و مردم را مورد ضرب و جرح قرار می دادند. رفتار خشن و توهین آمیز سربازان نجیب پاشا، باعث شد تا مردم از وی به عنوان «یزید پاشا» نام ببرند. ۶
١). سید کاظم رشتی ( ١٢۵٩ ١٢١٢ ق). ) از شاگردان شیخ احمد احسائی بود و پس از وی به ریاست این فرقه رسید.
٢). جان گول، مکان های مقدس و جنگ های مذهبی (سیاست، فرهنگ و تاریخ شیعه)، ص ۵۶.
٣). فوام افرام بستانی، تاریخ نجف اشرف، ج ٢، ص ۴٧٨
۴). ادوین بلک وایلی، سیود جویی از عراق، نگاهی به تاریخ هفت هزار سالۀ جنگ و سود در عراق، ص ۶٩.
۵). تاریخ نجف اشرف، ج ٢، ص ۴٧٨.
۶). شهداء الفضیلة، ص ٣٠٧
عثمانی ها در سطح شهر، افراد بسیاری را کشتند. علاّمه امینی در کتاب «شهدای راه فضیلت» از قول چند شاهد عینی چنین می نویسد:
«بعد از خروج سپاه عثمانی از کربلا، در سوال و جوابی با قبرکن ها، فهمیدیم که آمار کشته ها به ده هزار نیز می رسد. آنها می گفتند که گاهی مجبور شده اند در یک قبر، چهار یا پنج و گاهی ده پیکر را به خاک بسپارند و نزدیک سی صد جسد نیز در سرداب حرم ابالفضل العباس (ع) یافت شد». ١
روایت شیخ محمد حسین کاشف الغطاء
کلید دار حرم امام حسین (ع)، سید وهّاب آل طعمه، با شنیدن خبر ورود نجیب پاشا به کربلا، فرار کرد و شخصی به نام سید مهدی آل طعمه، به سرعت به استقبال نجیب پاشا آمد و با لحنی خاضعانه گفت:
«ای سرور! ما هیچ گاه از اطاعت شما غافل نبوده ایم و از فرامین شما سرپیچی نکرده ایم ومیان مردم، اختلاف افکنی نکرده ایم. ما را به جرمی که دیگران مرتکب شدند، مجازا مکن».
نجیب پاشا به حالتی تحقیر آمیز و با بی تفاوتی، از کنار سید مهدی گذشت. فردای آن روز، نجیب پاشا سوار بر اسب، وارد صحن مطهر حسینی شد و این بار سید کاظم رشتی نیز او را همراهی می کرد. این بار نیز سید مهدی با حالتی از ترسی و قرآن به دست و همراه تنی چند از خادمان حرم، نزد نجیب پاشا آمد و دم اسب وی را بوسه زد. نجیب پاشا از اسب پیاده شد و وارد روضۀ منوره شد
١). محمد حسین کاشف الغطاء، عبقات العنبریة فی الطبقات الجعفریة، ص ١٠٧.
و پس از گذشت لحظاتی برگشت و خطاب به سید مهدی فریاد کشید: کلید دار کجاست؟
سید مهدی پاسخ داد: فرار کرده است.
نجیب پاشا نیز بی درنگ کلید دار فراری را عزل و سید مهدی را به جایش منصوب کرد. ١
سید مهدی از سال ١٢۵٨ تا ١٢٧٢ قمری، عهده دار این منصب بود.
محمد کریم خان، رئیس شیخی ها در کرمان که پس از سید کاظم رشتی به ریاست شیخیه رسید، در تحلیلی تاملّ برانگیز می نویسد:
«علت حملۀ نجیب پاشا به کربلا، این بود که مردم شیعۀ این شهر، خاطر سید کاظم را رنجانده بودند؛ آن هم تنها به این دلیل که افکار او را مغایر اندیشه خود می پنداشتند. نحوۀ تعامل علمای شیعه با سید، آن هم در یک سال پایانی عمرش، خدا را به خشم آورد و ائمه طاهرین را به انتقام از شیعه وا داشت؛ آن هم توسّط غداّری همچون نجیب پاشا.. . بی دلیل نبود که سپاهش کربلا را محاصره کردند و قریب سی هزار توپ جنگی به طرف آنها رها نمودند و قسمت بیشتر کربلا تخریب شد. این فضیلتی روشن و نشانه ای واضح بر جلالت و عظمت شان و رتبه سید بود و ائمه (علیهم السلام) می خواستند به این وسیله، این کرامت از آن سید عالی مقدار، بروز کند». ١٢
این در حالی است که کاظم رشتی به مرحوم نجفی، صاحب جواهر، جسارت کرده و فقهای شیعه را بسیار مذمّت می کرد و به ایشان دشنام می داد. کتاب «دلیل المتّحرین» سید کاظم رشتی، پر از توهین و ناسزا به عالمان شیعه است؛ تا جایی که به قول یکی از بزرگان، مناسب بود نام این رساله، «رساله شتمیه» گذاشته شود. ٢
نتایج و پیامدهای غدیر خون
دولت عثمانی پس از واقعۀ غدیر خون، به جای عذر خواهی، سیاست سخت گیرانه ای نسبت به مردم کربلا اعمال کرد و مالیات نانوایی ها را بیست درصد و مالیات حمام های عمومی را چهل درصد، افزایش داد و حتی نماینده ای از طرف دولت بر حسن اجرای این دستورات، منصوب کرد. ٣
١). محمد کریم خان کرمانی، هدایة الطالبیین، ص ١۵٢ تا ١۵۵.
٢). تنکابنی، قصص العلماء، ص ۵۶ و ۵٨
٣). اوژن اوبن، ایران امروز، ترجمه علی اصغر سعیدی، ص ٣٩٩.
شیخ حسن فرطوسی ١به همراه شیخ حسن کاشف الغطاء، در راس هیئتی از علما، برای گفت و گو با نجیب پاشا به کربلا رفتند؛ تا مانع ادامۀ سخت گیری ها بر مردم شوند. ٢
در گزارش کلنل فارین، نماینده ویژۀ روسیه، آمار کشته ها پنج هزار تن ذکر شده بود. در میان کشته ها سه هندی، بیست پاکستانی و یک روسی وجود داشت؛ اما در گزارش نامق پاشا، نمایندۀ دولت عثمانی آمده بود که حدود ۶۵٠ نفر کشته شدند که ۴٠٠ تن از ایشان از سربازان عثمانی اند. ٣
در پی حملۀ نجیب پاشا به کربلا، دولت ایران، میرزا جعفر خان مشیرالدوله، سفیرش در استانبول را به دلیل اهمال کاری در دفاع از شیعیان کربلا، فرا خواند. ۴
برخی منابع، آمار کشته های حادثۀ غدیر خون را فراتر از بیست هزار ذکر کرده اند. ۵
نجیب پاشا طی گزارشی تاکید کرد که همۀ این اقدامات جنایت گرانه، با دستور صدر اعظم عثمانی صورت گرفته است. ۶
در پایان سرکوب قیام شیعیان، ٣٠ نفر و به روایتی ۵٠ یا ۶٠ نفر از ایرانیان مقیم کربلا به دستور نجیب پاشا به استانبول انتقال داده شدند و همگی اعدام شدند. ٧
١). شیخ حسن فرطوسی، شاگرد شیخ انصاری بود). او از اندیشمندانی بود که کمتر دست به تالیف و نگارش زده بود و اثر معروف وی، شرح شرائع الاسلام بوده است.
٢). مسلمی عقیلی، تاریخ نجف اشرف، ج ٢، ص ۴۴٩.
٣). عبدالحسین آل طعمه، بغیة النبلاء فی تاریخ کربلا، ص ١٢١.
۴). عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ص ٢۵٨.
۵). احمد خان ملک، سیاستگزاران دوره قاجار، به کوشش سید مرتضی آل داوود، ص ٣۴٣.
۶). علی موجانی، بازسازی تاریخ فراموش شده، ص ١۵٢.
٧). همان.
در پی حملۀ عثمانی ها به کربلا، مذاکرات مفصّلی میان ایران و عثمانی از طریق مکاتبه، برای پایان دادن به این جنایت، صورت گرفت؛ ولی نتایجی در بر نداشت و به همین دلیل، نیروهای ایرانی، منطقۀ سر پل زهاب را که در
تصرف عثمانی بود، تصرف کردند. پس از این حادثه، مذاکرات معروف «ارزروم»، میان ایران و عثمانی آغاز شد. یکی از موضوعات مهم این مذاکرات که توسط «میرزا تقی خان امیر نظام»، نمایندۀ ایران، ارائه شد، تامین امنیت شیعیان کربلا و جبران خسارت های وارده از جانب دولت عثمانی بود. ١
نجیب پاشا برای پیش گیری از تکرار وقایع کربلا در نجف اشرف، وارد نجف شد و برای تسلیم مردم در برابر خواسته هایش، با علمای نجف به گفت و گو پرداخت. ٢
مهاراجۀ منطقه اورۀ هند، محمد علی بن سلطان ماجد علی شاه، پس از تعرّض و خسارات وارده به حرم حضرت اباالفضل العباس (ع) توسط قوای عثمانی، اقدام به بازسازی این حرم مطهر کرد. ٣
پس از فروپاشی آتش فتنه، نجیب پاشا، یک حاکم محلّی، یک قاضی و یک خطیب جمعه، برای کربلا منصوب کرد و به خطیب جمعه سفارش کرد که در خطبه های نماز جمعه برای سلطان و دولت عثمانی، دعا کند. ۴
پس از این حادثه، دو تن از علمای شیعه تبعید شدند؛ سید ابراهیم قزوینی ۵به بغداد و میرزا صالح داماد ۶(عرب) به کرکوک، تبعید شد.
١). همان.
٢). آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج ١، ص ٢٣٢.
٣). سلمان هادی آل طعمه، کربلا و حرم های مطهر، ترجمه حسین صابری، ص ١١٠.
۴). همان، ص ٩٧؛ تاریخ العراق بین الاحتلالین، ج ۶، ص ٢٣٩.
۵). از شاگردان سید علی طباطبایی صاحب ریاض و متوفای ١٢۶٢ قمری.
۶). سید صالح حائری، مشهور به سید صالح عرب بود و پدرش، داماد سید علی طباطبایی). وی در قرائت قرآن و امر به معروف و نهی از منکر، بسیار جدّی بود ( طبقات فقهاء، ج ١۴، ص ٧٣۵).
نظر شما