موضوع : پژوهش | مقاله

پارادایم عدالت علوی و مقوله توسعه


توسعه عدالت محور از جمله موضوعاتی است که در سیره و روش حضرت امام علی علیه السلام قابل مطالعه و الگوگیری است. توسعه اقتصادی در جامعه اسلامی از مظاهر برقراری عدالت در یک جامعه است ، بویژه جامعه ای که می خواهد با محوریت عدالت اسلامی الگوی جامعه توسعه یافته را ارائه کند.
امام علی رفاه عمومی را عامل برچیده شدن بساط فقر و باعث استقرار عدالت اجتماعی می دانند و از همین رو، خود آن حضرت در طول عمر بابرکت و نیز در زمان حکومتش به آن اهتمام می ورزیدند و فرمانداران و کارگزاران خود را به توجه به آن ، امر می فرمودند.

عمران و آبادانی شهرها
حضرت امام علی با علم و احاطه کامل به این موضوع که برقراری عدالت اجتماعی در اداره قلمرو حکومت اسلامی تا زمانی که عمران و آبادانی تعطیل باشد مقدور نیست ; در بخشهای متعددی از دستورنامه های خود بر آن تاکید فرموده اند، به نظر حضرت اگر رفاه و آسایش نسبی برای آحاد مردم ایجاد نشود، میان فقیر و غنی ، همواره فاصله خواهد بود و هر روز بر فقر فقیر و غنای غنی افزوده می شود.
حضرت در فر مان خود به مالک اشتر، هدف اصلی انتخاب مالک را به فرمانداری مصر چنین بیان می فرماید: این فرمان بنده خدا امیرمومنان به مالک اشتر پسر حارث است ، در عهدی که با او دارد.
هنگامی که او را به فرمانداری مصر برمی گزیند تا خراج آن دیار را جمع آورد و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح و شهرهای مصر را آباد سازد.1
امام فشارهای وارده بر مردم را در جریان تکالیف سخت حکومتی ، مثل پرداخت مالیات ، تنها در صورتی جایز می داند که شهرهای آباد و با امکانات رفاهی مناسب برای آنان آماده شود تا مردم درک کنند که اگر از ناحیه حکام برای دریافت مالیات فشاری وارد می شود، این گونه سختگیری ها در نهایت به رفاه و آسایش و عمران و آبادانی شهرهایشان منجر می شود، از این رو در بخش دیگری از فرمان خود به مالک اشتر می فرماید: باید تلاش تو در آبادانی ، بیشتر از جمع آوری خراج باشد که خراج جز با آبادانی فراهم نمی شود و آن کس که بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود می کند و حکومتش جز اندک مدتی دوام نیاورد. 2
به نظر امیرمومنان ، شرط بقای حکومت ها ایجاد عمران و آبادانی و رفاه برای مردم است. امام در قسمت دیگری از نامه خود به مالک اشتر یادآوری می کند که اگر بنای تو بر سازندگی و آبادانی باشد، مردم نه تنها مالیات خود را بموقع پرداخت خواهند کرد، بلکه در مشکلات صابر و یاری گر حکام خود خواهند بود: آن گاه اگر در آینده کاری پیش آید و به عهده شان بگذاری ، با شادمانی خواهند پذیرفت ; زیرا عمران و آبادانی ، قدرت تحمل مردم را زیاد می کند. 3
براین اساس شرط همراهی مردم با حکام این است که مردم به طور مستقیم نتیجه پرداخت ها و نتیجه تحمل های خود را در عرصه سازندگی و آبادانی لمس کنند، که اگر چنین نباشد، دیری نمی پاید که مردم امید و علاقه شان از حکومت سلب خواهد شد.

سرمایه گذاری مولد
امیرمومنان یکی از ابعاد توسعه اقتصادی برای نیل به عدالت اجتماعی را، ایجاد سرمایه گذاری های مولد و زیربنایی می دانند، به گونه ای که منافع و سود این گونه سرمایه گذاری ها بتواند به طور مستمر بنیه مالی جامعه را تقویت کند و مانع از آن شود که اصل سرمایه در جامعه اسلامی مصرف شود.
حضرت امیر (ع) نامه کوتاهی دارد که به وصیت اقتصادی آن حضرت معروف شده است. این وصیت کوتاه بیانگر نگاه بلند، عمیق و دقیق امام است درخصوص حفظ سرمایه کشور: و با هر کس که این اموال در دست اوست ، شرط می کنم اصل مال را حفظ کنند و تنها از میوه و درآمدش بخورند و انفاق کنند و هرگز نهال های درخت خرما را نفروشند... 4
مصداق بارز این موضوع، اتکای کشورهای اسلامی به فروش نفت به عنوان سرمایه اصلی کشور است.
استهلاک سرمایه آن گونه که امروزه برخی حاکمان و دولتمردان با منابع خدادادی کشورشان می کنند و منابع اصلی خود را که می تواند به سرمایه های مولد تبدیل شود، به صورت بی رویه و بی برنامه استخراج و به فروش می رسانند، به هیچ وجه با آموزه های اسلامی و شیوه حکومت داری امیرمومنان منطبق نیست ، متاسفانه این منابع بدون آن که به سرمایه های پایدار و زایا تبدیل شوند، با شتاب در حال تمام شدن و نابودی هستند.

توجه به گروههای آسیب پذیر
از نشانه های جامعه های توسعه یافته بویژه آنها که پیگیر توسعه عدالت محور هستند، توجه به گروههای کم درآمد و آسیب پذیر جامعه است.
اگر حاکمان جامعه ای بخواهند در مسیر توسعه قدم بگذارند، اما نسبت به ریشه کن کردن فقر و مظاهر آن در بین توده مردم اهتمام نورزند، در این گونه جوامع فرآیند توسعه یا امکان پذیر نیست و یا توسعه ایجاد شده، ابتر، غیرواقعی، نامتوازن، غیراسلامی و مقطعی خواهد بود.
اسلام فقر را ریشه بسیاری از نابسامانی ها و بزهکاری ها می داند و در بعضی روایات از فقر به عنوان ریشه کفر نام برده شده است.
انسان فقیر تربیت پذیر نیست و مستعد هرگونه خلاف و بزه است ، بنابراین از وظایف حکام اسلامی که به دنبال استقرار عدالت اجتماعی و یا به عبارتی توسعه عدالت محور هستند، این است که برای حل معضل فقر و محرومیت و ریشه کن کردن آن برنامه عملی داشته باشد.
امام علی در سفارش به فرزندش محمد بن حنیفه می فرماید: ای فرزند! من از تهیدستی بر تو هراسناکم ، از فقر به خدا پناه ببر، چرا که همانا فقر، دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان می کند و عامل برانگیخته شدن خشم خداوند است.5
امام علی آنچنان بر فقر می تازد که از فقر به عنوان «مرگ بزرگ» یاد می کند که «الفقر موت الاکبر».6
از منظر امام فقر نوعی بلاست که اگر بخشهایی از جامعه به آن مبتلا شود، مسیر رشد و شکوفایی سد خواهد شد. کلام صریح آن حضرت چنین است : آگاه باشید که فقر نوعی بلاست.7
در باب علل آن نیز حضرت، ریشه عمده فقر را توزیع ناعادلانه ثروت در سطح جامعه می داند و می فرماید:... فقیری گرسنه نمی ماند جز به کامیابی توانگران. 8
امیرمومنان در تمام زندگی پربار خود بویژه دوران اندک حکومتش ، ضمن تلاش بی امان برای از میان بردن مظاهر فقر، ریشه کن کردن آن را از وظایف حکومت اسلامی می دانستند و فرمانداران خود را به این مهم امر می فرمودند.
امام علی (ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر، بخش مفصلی را به توجه کردن به طبقات کم درآمد و آسیب پذیر جامعه اختصاص داده است.
در بخش دیگری از فرمان امام به مالک می خوانیم: خدا را! درخصوص طبقات پایین و محروم جامعه، که هیچ چاره ای ندارند... همانا در این طبقه محروم گروهی خویشتنداری می کنند و گروهی به گدایی دست نیاز برمی دارند، پس برای خدا پاسدار حقی باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است.
بخشی از بیت المال و بخشی از غله زمین های غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده ، زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیک ترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسوول رعایت آن هستی.
مبادا سرمستی حکومت ، تو را از رسیدگی همواره و فکر مشکلات آنان بازدارد و از آنان روی برگردانی ، بویژه به امور کسانی از آنان ، بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را کوچک می شمارند و کمتر به تو دسترسی دارند.9
امام متقیان (ع) در ادامه همین فرمان بر اهمیت این موضوع می افزایند و می فرمایند: من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان ، بی اضطراب و بهانه ای بازنستاند، رستگار نخواهد شد.10
سیره عملی آن حضرت به ما می آموزد علاوه بر آن که مردم خود باید نسبت به فقر و نیاز همنوعان حساس و مسوولیت پذیر باشند، این وظیفه حکومت اسلامی است که حق طبیعی و خدادادی محرومان را که همان بهره مندی از امکانات موجود برای رفع حداقل نیازمندی هاست ، ادا کند.
بر همین اساس است که حضرت پس از فرو نشاندن فتنه نهروان در سال 38 هجری ، خطبه ای ایراد فرمودند که در قسمتی از آن بصراحت یکی از اهداف حکومت خود را بازستاندن حق محرومان دانستند: ذلیل و فقیرترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را به او بازگردانم و نیرومند و دارا نزد من ضعیف است تا حق را از او بازستانم.11

برقراری امنیت، ایجاد تعادل و نفی تبعیض
مردم در قلمرو حکومت اسلامی باید دارای امنیت روحی روانی و آسایش خاطر باشند تا بتوانند به برقراری عدالت امیدوار باشند; و بدانند که در مسیر توسعه ، عدالت قربانی آن نشده و در زیر چرخهای توسعه اقتصادی له نمی شود، از این رو وظیفه حاکم اسلامی است که در تمام زوایا برای مردم امنیت ایجاد کند و در سطح جامعه مواظبت و مراقبت نماید که تعادل اجتماعی از بین نرود و تبعیض های ناروا به واسطه روابط قومی و قبیله ای حاکم نشود.
امیرالمومنین آن گاه که ابن عباس به سال 36 هجری فرماندار او در بصره بود، در قسمتی از نامه ای برایش چنین نوشت : با مردم به نیکی رفتار کن و گره وحشت از دلهای آنان بگشا....12
حضرت در همین نامه سفارش می کنند که با مردم رفتار میانه داشته باشد و نگذارد تعادل از میان برود و لذا می فرماید: پس مدارا کن ای ابوالعباس 13!
امام (ع) در نامه ای دیگر به عمر بن ابی سلمه اوجبی ، فرماندار فارس درباره رفتارش با غیرمسلمانان چنین می نویسد:... پس در رفتار با آنان نرمی و درشتی را با هم آمیز، رفتاری توام با شدت و نرمش داشته باش ، اعتدال و میانه روی را در نزدیک کردن یا دور کردن رعایت کن.14
امام (ع) برخورد با همه کسانی را که در قلمرو حکومت اسلامی زندگی می کنند، مستحق برخورداری از عدالت می داند و لذا به ماموران وصول مالیات می گوید: کسی را با تازیانه نزنید و به مال کسی ، چه نمازگزار باشد و چه در پیمان اسلام (ذمی) دست درازی نکنید.15
امام (ع) در نامه خود به مالک اشتر نیز به این مساله اشاره فرموده اند: مردم 2 دسته اند، دسته ای برادر دینی تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش اند.

پرهیز از تجمل گرایی و اسراف از جانب حاکمان
امام علی (ع) گرایش جامعه بویژه مسوولان و حاکمان را به سمت تجمل و اسراف از جمله موانع اجرای عدالت اجتماعی می دانند.
به نظر امام (ع) اگر مسوولان بتوانند خود را همسطح با جامعه نگه دارند، در پیشبرد اهداف عدالت محور حکومت اسلامی موثر است ، در غیر این صورت مسوولان و حکام نباید به تجمل و زخارف دنیا روی بیاورند.
سیره عملی آن حضرت به عنوان رهبر و امام مسلمین همواره این گونه بوده است که در پایین ترین سطوح زندگی امرارمعاش می کرده اند، به حداقل پوشاک و کمترین خوراک بسنده می کردند و چرایی این کار را همدردی با ضعیف ترین مردم می دانستند.
به امام علی (ع) گزارش رسید که عثمان بن حنیف فرماندار بصره بر سفره اغنیا می نشیند; امام (ع) بیدرنگ در نامه ای به فرماندارش چنین نوشت : من اگر خواستمی، می توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود غذا و پوشاک فراهم آورم. اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که طعام های لذیذ برگزینم.
در حالی که در حجاز و یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر ننموده باشد. یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی از گرسنگی به پشت چسبیده باشد و گلوهای سوخته وجود داشته باشد...
آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمومنین خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی های زندگی الگوی آنان نگردم؟ َ16
براساس گفته حضرت ، اگر مردم ببینند که مسوولان آنها در سختی ها و کمبودها با آنان همدرد و همراه هستند، تحمل سختی بر آنان آسان خواهد شد; اما اگر بین خود و مسوولان در برخورداری از امکانات فاصله ببینند; علاقه ای به پایبندی به حکومت در آنان باقی نمی ماند.
شریح بن حارث ، قاضی معروف زمان امام (ع) بود; وی منصب قضاوت را از زمان خلیفه دوم به مدت 60 سال به عهده داشت ، در زمان امام (ع) خلافی مرتکب و به دستور آن حضرت به روستایی در اطراف مدینه تبعید شد و پس از مدتی به کوفه بازگشت و دوباره منصب قضاوت را به عهده گرفت.
به امام (ع) خبر دادند که شریح خانه ای به 80 دینار خریده است ; امام وی را احضار و قاطعانه با او برخورد کرد.
امام خطاب به شریح قاضی چنین با عتاب فرمودند: به من خبر دادند که خانه ای به 80 دینار خریده ای و سندی برای آن نوشته ای و گواهانی آن را امضا کرده اند.
شریح در جواب می گوید: آری! ای امیرمومنین. امام نگاه خشم آلودی به او کرد و در ادامه چنین فرمود: ای شریح! بزودی کسی به سراغت می آید که به نوشته ات نگاه نمی کند و از گواهانت نمی پرسد; تا تو را از آن خانه بیرون کند و تنها به قبر بسپارد; ای شریح اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا پول حرام نخریده باشی ، که آن گاه ، خانه دنیا و آخرت را از دست داده ای...17
ملاحظه ای می شود که امام (ع) چگونه بر کارگزار حکومتی خود به خاطر خریدن خانه ای مجلل نهیب می زند و او را به واسطه توجه به زخارف دنیایی سرزنش و ملامت می کند.
عثمان بن حنیف ، فرماندار امام (ع) در بصره از صحابه شجاع و لایق بود، به امام خبر دادند که او در مهمانی فردی مالدار شرکت کرده است ; امام با وجود علاقه ای که به فرماندار خود داشت، در نامه ای پرعتاب وی را سرزنش کرد و چنین نوشت:
ای پسر حنیف! به من گزارش دادند مردی از سرمایه داران بصره تو را به مهمانی خویش فراخوانده و تو بسرعت به سوی آن شتافتی ; خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند و کاسه های پر از غذا پی در پی جلوی تو نهادند; گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندان بر سر سفره دعوت شده اند. اندیشه کن در کجایی؟ و بر سر کدام سفره می خوری؟ َ18

توجه به خواست عمومی مردم
از جمله مسائلی که امام علی (ع) آن را در جهت استقرار عدالت اجتماعی در جامعه مهم و اساسی ارزیابی کرده است ، توجه به خواست عموم مردم یا به عبارتی «مردمسالاری» است.
موارد متعددی از سیره آن حضرت وجود دارد که با این که می دانستند نظر اکثریت مردم صواب نبوده و نادرستی آن بر امام پیدا بود، اما چون پافشاری اکثریت و نظر جمع را بر آن متفق می دیدند، می پذیرفتند و از رای خود صرف نظر می کردند.
در سیره علوی ، حکومت از آن همه مردم است. تمام آحاد مردم یک جامعه اعم از مسلمان و غیرمسلمان حق زندگی دارند و هیچ کس به هیچ بهانه ای نمی تواند کسی را از حق اظهارنظر محروم کند.
آداب و رسوم مردم مورد احترام است ، آزار و بدرفتاری با مسلمان و غیرمسلمان ممنوع و مردود است و جلب رضایت مردم و خشنودی آنان در صدر خواسته های حکومت اسلامی قرار دارد.
امام علی (ع) 25 سال سکوت و دوری از سیاست و حکومت را تجربه کرده بود، اکثریت مردم نیز به رای سقیفه و شیوه انتخاب خلفا اعتراضی نداشتند، پس امام علی (ع) نیز به روش سکوت و دوری خود از حکومت ادامه داد تا این که ظلم و جور و بی عدالتی برخی حکام و فرمانروایان ولایات اوج گرفت و فتنه ها ایجاد شد. اوج فتنه آن زمان بود که به کشته شدن خلیفه سوم انجامید.
در این هنگام مردم این بار به طور خودجوش و خودخواسته سراغ علی (ع) رفتند و بر وی هجوم آوردند تا او را به خلافت برگزینند، امام در خطبه 3 نهج البلاغه شرح هجوم مردم را برای پذیرش خلافت ، بیان فرموده اند: روز بیعت ، فراوانی مردم ، چون یالهای پرپشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند تا آن که نزدیک بود حسن و حسین لگدمال گردند و ردای من از دو طرف پاره شد.
حضرت آن گاه در ادامه همین خطبه دلیل خود را برای پذیرفتن خواست بیعت کنندگان بازگو می کند: سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خدا از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته و رهایش می ساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم ، آن گاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است. 19
از این گفته برمی آید نخستین دلیل پذیرش خلافت از سوی حضرت ، حضور فراوان و انبوه بیعت کنندگان بوده است و امام علی (ع) در مقابل نظر و رای اکثریت تسلیم می شود و سکوت و کناره گیری 25 ساله خود را می شکند.
امام علی (ع) در جایی دیگر وقتی که از مردم عهد خود گله مند می شود و از بابت همراهی نکردن آنان با خود زبان به شکوه می گشاید، باز این موضوع را یادآور می شوند: دست مرا برای بیعت می گشودید و من می بستم ، شما آن را به سوی خود می کشیدید و من آن را می گرفتم!
سپس چونان شتران تشنه که به سوی آبشخور هجوم می آورند، بر من هجوم آوردید تا آن که بند کفشم پاره شد و عبا از دوشم افتاد و افراد ناتوان پایمال گردیدند. آن چنان مردم در بیعت با من خشنود بودند که خردسالان شادمان و پیران برای بیعت کردن ، لرزان به راه افتادند و بیماران به دوش خویشان سوار و دختران جوان بی نقاب به صحنه آمدند. 20
امام علی (ع) اعتقاد دارند که حاکم اسلامی باید در مسیر جلب رضایت عموم حرکت کند و از این که به واسطه برنامه ها و عملکرد حق طلبانه افرادی از اطرافش پراکنده شوند، هراس نداشته باشد.
این دیدگاه امام (ع) در فرمان به مالک اشتر پیداست : همانا خشم عمومی مردم ، خشنودی خواص را از بین می برد، اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند.
خواص جامعه همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می کنند. زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر و در اجرای عدالت از همه ناراحت تر و در خواسته هایشان پافشارتر و در عطا و بخشش ها کم سپاس تر و هنگام منع خواسته ها دیر عذرپذیرتر و در برابر مشکلات کم استقامت تر هستند، در صورتی که ستون های استوار دین و اجتماعات پرشور مسلمین و نیروهای ذخیره دفاع، عموم مردم اند. پس به آنها گرایش داشته باش و اشتیاق تو به آنان باشد. 21
براین اساس در حکومت «مردمسالار دینی» تحقق عدالت اجتماعی و یا هر پیشرفتی که مبتنی بر عدالت باشد، برگشت به توجه به خواست عمومی مردم است.
نقطه مقابل این تفکر، مدل حکومتی آریستوکراسی است که در آن اشراف و نجبا، مهمترین ارکان حکومت محسوب می شوند.
امام علی (ع) با قبول اصل تکثر در جامعه و این که در هر جامعه ای دسته ها، گروهها و سلایق گوناگونی وجود دارد، راه پیشرفت جامعه را حضور همه اقشار در جریان پیشرفت و توسعه می داند و دستیابی به توسعه همه جانبه و پایدار را حضور همه اقشار.
ای مالک بدان ! مردم از گروههای گوناگون هستند که اصلاح هر یک جز با دیگری امکان ندارد و هیچیک از گروهها از گروه دیگر بی نیاز نیست. 22
حضرت امیرالمومنین (ع) از دیگر ویژگی های مردمسالاری دینی را حضور و مشارکت مردم در کار حکومت می داند و از مردم می خواهد بدقت امور حکومتی را رصد کنند و در آن دخالت نمایند.
آن حضرت هنگام حرکت از مدینه به سمت کوفه در نامه ای خطاب به مردم فرمودند: پس از یاد خدا و درود! من از جایگاه خود، مدینه بیرون آمدم ، یا ستمکارم یا ستم دیده ، یا سرکشی کردم یا از فرمانم سرباز زدند، همانا خدا را به یاد کسی می آورم که این نامه به دست او رسد، تا به سوی من کوچ کند: اگر مرا نیکوکار یافت، یاری کند و اگر گناهکار بودم ، مرا به حق بازگرداند. 23
امام به عنوان رهبر حکومت اسلامی خود از مردم می خواهد مراقبت کنند که حکومت از معیار حق منحرف نشود و همواره ناظر کارهای حکومتی باشند.

ارتباط مردم با مسوولان
از ملزومات برقراری عدالت در جامعه این است که مردم به حکام و کارگزاران خود دسترسی آسان داشته باشند تا بتوانند براحتی مشکلات خود را با آنان در میان بگذارند و در کار حکومت دخیل باشند و این معنی در کلام مولا این گونه آمده است : هیچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار که پنهان بودن رهبران ، نمونه ای از تنگ خویی و کم اطلاعی در امور جامعه است ، پنهان شدن از رعیت ، زمامداران را از داشتن آنچه بر آنان پوشیده است باز می دارد. پس گاه بزرگ ، اندک و گاه اندک ، بزرگ جلوه می کند... همانا زمامدار آنچه را که مردم از او پوشیده دارند، نمی داند و حق را نیز نشانه ای نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود.24

نظارت و بازرسی
از جمله راهبردهایی که حکام اسلامی را در اجرای عدالت یاری می رساند، این است که حکومت مکانیزم های مطمئنی برای نظارت و بازرسی از کارگزاران خود در اختیار داشته باشد.
به تعبیر حضرت امیر: رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان ، سبب امانتداری و مهربانی با رعیت خواهد بود. 25

پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، نامه 53
2- همان، نامه 53/80
3- همان، نامه 53/85
4- همان، نامه 24
5- کلمات قصار 319
6- کلمات قصار 63
7- کلمات قصار 388
8- کلمات قصار 328
9- نهج البلاغه ، نامه 53
10- همان، نامه 53
11- همان، خطبه 37
12- همان، نامه 57
13- همان، نامه 18
14- همان، نامه 18
15- همان، نامه 19
16- نهج البلاغه، نامه 45
17- داستان های نهج البلاغه ; محمد اشتهاردی ; انتشارات پیام محراب
18- نهج البلاغه، نامه 45
19- همان، خطبه 3
20- همان، خطبه 229
21- همان، نامه 53
22- همان، نامه 53
23- همان، نامه 57
24- همان، نامه 53
25- همان، نامه 53


منبع: / سایت خبری / جام جم آن لاین ۱۳۸۶/۱۲/۱۷
نویسنده : محمد جعفر محمدزاده

نظر شما