ایمان به مثابه امری انفسی
در این مقاله به بررسی افکار متفکری غربی که به نظر می رسد تفکراتش از منظر دینی اهمیت دارد، پرداخته شده است. نویسنده در این اثر سعی کرده گرایش دینی کی یر کگور را با توجه به شاخصه های اصلی تفکر او و همچنین آثار متفاوتش تبیین کند. به نظر نویسنده، کی یر کگور شاهد عدم مقبولیت دینداری سنتی در زمانه خود است. لذا آن را نقد می کند و در مقابل آن الگوی دیگری را مطرح می کند. الگوی کی یر کگور باز ایمانی است. کی یر کگور تجسم واکنشی فعال به مرگ ایمان در اروپای قرن نوزدهم است.
کی یر کگور مسیحی تبار حیاتی مرتاضانه داشت که وقف نوشتن بود. دارای ریشه و تربیتی لوتری بود. اما مسیحیت پدران خویش را مورد انتقاد قرار می داد. همچنین با روحانیت مسیحی دارای ارتباط بود و به واسطه آموزش های کلامی جهت احراز نقش یک کشیش در کلیسای لوتری دانمارک واجد شرایط کشیشی شد. (هرچند هرگز کشیش کلیسایی نشد.)
اندیشه
کی یر کگور در افکارش به رابطه تحقیق در مساله دین و بررسی های روان شناسانه واقف است. همچنین به رابطه اعتقاد دینی و اخلاقیات توجه و به پذیرش شادمانه جهان تاکید دارد. جهتگیری فلسفی او مبتنی بر اصالت وجود انسان (اگزیستانسیالیسم) است. کی یر کگور در نقد دینداری سنتی، مخاطب خود را متوجه شکلهای تثبیت شده اجتماع مذهبی می کند و نه در نفس دین و به طور اخص در دیانت مسیحی. پذیرش شادمانه جهان در نزد کی یر کگور به عنوان ثمره روح «باایمان» مطرح است. (به خلاف امثال نیچه که احراز پذیرش شادمانه را پس از انکار همه خدایان ممکن می داند)
اسامی مستعار کی یر کگور و چند صدایی بودن او
کی یر کگور با 10 نام مستعار مختلف در آثار خود ظاهر می شود. همان طور که یوهانس کلیماکوس نویسنده کتاب «جستارهای فلسفی» و آنتی کلیماکوس مولف «بیماری تا سر حد مرگ» است.
کی یر کگور می گوید: «در کتابهایی که با اسم مستعار منتشر می شود، حتی کلامی از خود من موجود نیست.» کی یر کگور نویسنده ای چندصداست. قائل شدن به این فرض که ما همیشه می توانیم جهت توجیه منظور یوهانس دوسیلنتیو به نقل قول از یوهانس کلیماکوس بپردازیم، کاری اشتباه است. چون این نویسندگان ساختارهای ایمانی گوناگونی را طرح می افکنند.
یوهانس دوسیلنتیو در کتاب «ترس و لرز» با توسل به روایتی از تمثیل اعلای ایمان یعنی ابراهیم به توجیه ایمان و مقتضیات سخت آن می پردازد. کلیماکوس در کتاب موخر کاملا دیگر گونه عمل می کند و مفهومی از ایمان به معنای مشهور حقیقت ذهنی به دست می دهد. به نظر یوهانس دوسیلنتیو در کتاب ترس و لرز تردید شکست در ایمان است و فارس (شهسوار) ایمان تردید روا نمی دارد. در کتاب موخره ندای ایمان این است: «غیرممکن است، هیچ منطقی آن را تایید نمی کند!» در حالی که در کتاب ترس و لرز ندای ایمان که با اعتقاد ابراهیم می خواند، این است: «من می دانم که میثاق خداوند حقیقی است!».
شباهت های قابل ملاحظه ای نیز میان آنها دیده می شود. زیرا هم به نظر یوهانس دوسیلنتیو و هم کلیماکوس ایمان یک اعتقاد موروثی یا اجتماعی بدون تلاش نیست ؛ ایمان شور و اشتیاق است و رابطه ای الهی. کی یر کگور با طرد استدلال ها و براهین آفاقی ایمان را از مقوله ای انفسی می داند که اساسی ترین خصیصه آن شورمندی بی حد و حصر است. استدلال آفاقی همان چیزی است که ما در علوم می شناسیم. یعنی هر آن چه از طریق علم ریاضیات، علوم تجربی، علم تاریخ، منطق و... حاصل می شود.
ایمان از این مقوله نیست و به این طریق حاصل نمی شود، بلکه تصمیمی است انفسی و درونی. ایمان متکی به دلایل آفاقی نیست و نباید باشد، زیرا اگر دلایل آفاقی ایمان را تایید کند دیگر ایمان واجد شورمندی بی حد و حصر و خطر کردن نیست و ایمانی که واجد خطر کردن نباشد ایمان نیست. کی یر کگور اعتقاد دارد خدا به صورت پنهان در جهان متجلی می شود.
علت تجلی پنهان (و نه آشکار) خدا در جهان این است که اگر خدا خود را به صورت آشکار متجلی کند دیگر همه او را خواهند پذیرفت و دیگر میزان و تفاوت عشق انسان ها به خدا آشکار نمی شود. عشق به خدا در جایی آشکار می شود که در ایمان به خدا جایی برای خطر کردن وجود داشته باشد و انسان با وجود احتمال خطر کردن، باز با شورمندی تمام به خدا ایمان آورد.
اخلاق
در زمینه اخلاقیات به کی یر کگور انتقاد می شود که در کتاب ترس و لرز مسائل اخلاقی و اصول علم اخلاق را از حیات ایمانی جدا و مجزا ساخته است. اما به نظر برخی دیگر کی یر کگور اخلاقیات را از زندگی ایده آل مجزا نمی داند. گرچه نزد او اخلاقیاتی که مناسب با زندگی ایده آل است، اخلاقیات متعارف نیست. به نظر کی یر کگور (در کتاب ترس و لرز) اضطراب، بخشی از ایمان است. ابراهیم نیز در ایمان خود دچار اضطراب است. برای اضطراب ابراهیم دلایل چندی وجود دارد که یکی از آنها این است که عمل ابراهیم جهتی ضداخلاقی دارد، پس نمی تواند اعمال خویش را برای دیگران ابلاغ یا توجیه کند. کیفیت واقعی آنچه او باید به عهده بگیرد، فی نفسه وحشت زاست.
پس از انتشار کتاب ترس و لرز، کی یر کگور به چاپ کتاب مفهوم اضطراب (با نام مستعار ویرجیلوس هافنین) همت گماشت. او اضطراب را با سرگیجه مقایسه می کند: «اضطراب، سرگیجه آزادی است.» به آینده و احتمالات متعدد جاری در آن مربوط می شود. برای او اضطراب همیشه به آینده و احتمالات متعدد جاری در آن مربوط می شود که ناشی از آزادی انسان در انتخاب کردن است.
ایمان
نزد کی یر کگور در کتاب ترس و لرز ایمان دقیقا و مطلقا عمل نیست. ابراهیم تمثیل اعلای ایمان و شخصیت الگوواره او به مثابه شهسوار ایمان مطرح است و مولف کتاب ترس و لرز درصدد است که به ما نشان دهد ایمان از طریق تعمق جدلی درباره شخصیت و رفتار ابراهیم و در امتحاناتی که به عنوان شخص مومن از سر می گذراند چه معنایی می دهد. با این حال نمایش ایمان ابراهیم به صورت عمل و تعهد با استنباط عامه از ایمان نامتجانس است.
ایمان ابراهیم که یوهانس در توجیه آن می کوشد، ایمانی است که ابراهیم در بحران امتحان الهی از خود نشان می دهد. ابراهیم به تهیه چوب و مهیا کردن محراب و بستن دست و پای فرزند می پردازد. آری، او تردید روا نمی دارد. تردید نکردن شرط لازم ایمان ابراهیم است. اعتقاد او آن است که پسرش، زنده خواهد ماند. به نظر یوهانس دوسیلنتیو، اعتقاد او مبنایی براساس امر غیرمعقول [پوچ] دارد. مفهوم مقوله پوچ در کتاب ترس و لرز مشخص می شود.
معنای امر پوچ و غیر معقول در کتاب ترس و لرز
آنچه کی یر کگور «پوچ» می نامد، چیزی است فراسوی احتساب انسانی. پوچ یعنی آنچه فراسو و مباین با عقل سلیم انسانی است. اگرچه ابراهیم ایمان می ورزد، دچار اضطراب است. آنچه از داستان ابراهیم حذف شده است، مساله اضطراب است. در واقع برای یوهانس اصولا روایت داستان ابراهیم بدون ذکر مساله اضطراب ناممکن است، زیرا اضطراب بخش اساسی ایمان اوست. اضطراب بخشی از ایمان و تردید شکست ایمان است. تردید، مخالف و حذف کننده ایمان است. و ناامیدی یعنی فقدان ایمان.
کی یر کگور در تصویری که از ابراهیم ارائه می کند، به درستی می گوید که ابراهیم بدون داشتن تردید، اما با اضطراب نسبت به این که فرزندش زنده خواهد ماند، به اجرای فرمان خداوند اقدام می کند. دراینجا منشا اضطراب او، تردید درباره آنچه بر سر فرزند خواهد آمد نیست، بلکه به منشا اضطراب مربوط می شود. به هر صورت، در کتاب ترس و لرز ابراهیم به کاری وحشتناک دست می زند و وحشت را احساس می کند.
او با ترس و لرز به کار خود اقدام می کند، ولی تردید ندارد که فرزند از او دریغ نخواهد شد. این مساله که فرزند از او مضایقه نخواهد شد، چنان که قبلا نیز گفتیم، هدف قطعی ایمان ابراهیم است و اگر ابراهیم به خداوند توکل نداشته باشد رابطه ایمانی او مخدوش می شود. عنصر حیاتی دیگری از ایمان ابراهیم وجود دارد که باید مورد مطالعه قرار گیرد. آن عنصر سرور ابراهیم است. برای یوهانس فقدان سرور، فقدان ایمان است. به نظر کی یرکگور، ایمان یک نقیضه است.
ولی همچنین ایمان از این جهت یک نقیضه است که اساسا شادمانه است: ابراهیم حتی در حین امتحان خود، حتی دراضطراب خویش، شادمان است! توکل با وجود اضطراب و سرور است، سرور منبعث از عنصر پوچ.
کشیشان
کی یر کگور از مسیحیت انتقاد نمی کند، بلکه از تمدن مسیحی انتقاد می کند. او از ایمان انتقاد نمی کند بلکه از آن چه ایمان نامیده می شود انتقاد می کند. کی یر کگور درباره آنچه مسیحیت خوانده می شود، انتقادهای تندی به کشیشان دارد.
به نظر او دین امری آسان نیست بلکه بسیار دشوار است. همچنین دین ارتباط تنگاتنگی با فردیت انسانها دارد و مسوولیت دینی مسوولیتی فردی است. اما کشیشان مسیحیت را آسان می کردند تا آنچه مسیحیت نیست را با عنوان مسیحیت جلوه دهند. آیینهای مسیحی مثل غسل تعمید و... هم از باب این است تا به آنچه به حال اجتماع مفید است، مشروعیت داده شود و این نادیده گرفتن مسوولیت فردی است.
اراده
به نظر کی یر کگور، (هم در کتاب ترس و لرز و هم در کتاب بیماری تا حد مرگ) اتکای کامل به اراده خویش و تعلق خاطر قطعی به آن، یعنی نسبت به تصمیم خود شخص (بدون توکل) عملی شیطانی است. نزد کی یر کگور مفهوم اراده با ایمان نیز مرتبط است. به نظر وی در کتاب موخره، ایمان تلاش مداوم در جهت فائق آمدن بر تردیدهای خویشتن و تمسک به ایمان با وجود نوعی اطمینان نداشتن عینی است.
کی یر کگور تردید ندارد که ایمان و معرفت یکدیگر را حذف می کنند. لذا ایمان از آن جهت که حسی است برخاسته از تلاش مداوم به باور کردن به امری غیر متقن با اراده مرتبط است.
به نظر کی یر کگور، برخلاف انسان های غیرمذهبی که بسیاری از کارها مثل رفتن به پارک را بدون تفکر و فارغ از دغدغه بارها انجام می دهند، فرد مذهبی برای انجام این کارها با سوال روبه رو می شود.
مثلا از خود می پرسد که آیا مجاز است به پارک برود؟ آیا این کار از لحاظ دینی مجاز است؟ آیا رابطه با خدا اجازه چنین کاری را می دهد؟ یا این که این کار صرفا هوسی است زود گذر؟ او نمی داند و دستخوش تردید می شود. اگر چه کی یر کگور ما را مطمئن می کند که این بیماری، بیماری تا حد مرگ نیست ؛ یعنی از مقوله یاس خارج است. اما از آنجا که ایمان او کوششی در مقابل تردید است، پس باید برای تصمیم گرفتن در مقابل تفننی از قبیل رفتن به پارک در مقابل تردید خود درآویزد.
اما در نهایت تصمیم می گیرد با وجود تردیدهای منتفی شده اش به پارک برود و می رود. او هنگامی که به آنجا می رود از کار خویش لذت می برد. الگوی ایمان در کتاب موخره کی یر کگور این است: ممتنع است، عقل برخلاف آن حکم می کند، با این حال من ایمان دارم.
بررسی
به نظر می رسد توصیف کی یر کگور از ایمان تا حد زیادی منبعث از دریافت او از مسیحیت است و نه کاوشی که در همه ادیان انجام داده باشد. اعتقاد به تجسد خدا در مسیح و خدا بودن در عین بشر بودن از عقاید مهم مسیحیت است که با استدلال های عقلی و فلسفی سازگار نیست. (جان هیک، فیلسوف دین مسیحی ناسازگاری این عقیده را با براهین عقلی می پذیرد و به همین سبب در این عقیده تشکیک می کند) همچنین مساله مسیح به عنوان فردی اثبات شده در تاریخ تا حدی معضل زا است.
حتی کتاب مقدس دین او هم منسوب به زمان حیات خود او نیست، بلکه متاخر از او است. به همین دلیل حتی هنگامی که کی یر کگور به رد تاثیر دلایل آفاقی در ایمان آوردن می پردازد بیشتر به علم تاریخ تاکید می کند (برخلاف ایمان گرایان مسلمان که بیشتر به رد فلسفه می پردازند.)
منابع:
1- کی یر کگور و نیچه
2- اکبری، ایمان گروی
3- کی یر کگور، ترس و لرز، رشیدیان 4- اندرسون، فلسفه کی یر کگور، دیهیمی
منبع: / سایت خبری / جام جم آن لاین ۱۳۸۵/۱۱/۱۹
نویسنده : امیر میرهاشمی
نظر شما