کاستوریادیس، لَه و علیهِ مارکسیسم!
کورنِلیوس کاستوریادیس[1] در سال 1922 در قسطنطنیه به دنیا آمد و همراه با خانواده خود تا پایان جنگ جهانی دوم، در آتن پایتخت یونان اقامت گزید. وی با کشیده شدن به سوی سیاست چپ رادیکال، به حزب کمونیست یونان پیوست. ولی با این وجود، نسبت به توان آن برای رهاییبخشی به طبقه کارگر، تردیدهایی را در دل داشت. کاستوریادیس که در ابتدا به تروتسکیسم[2] منتسب بود، به زودی این طرز تفکر را رها کرد. کاستوریادیس جوان، تعهد پرشوری نسبت به رهایی[3] داشت و در عین حال، با اتحاد شوروی و تلاش شماری از رادیکالها برای معرفی شوروی به عنوان یک رژیم مترقی، مخالفت میورزید.
گروه «سوسیالیسم یا بربریت»[4] که در سال 1948 از بینالملل چهارم[5] فاصله گرفته بود و کاستوریادیس نیز یکی از اعضای تاثیرگذار آن بود، به واسطه همین نوع مخالفت با حکومتهای کمونیستی متمایز میگردید. سوسیالیسم یا بربریت که افرادی چون کلود لوفور[6] و ژان فرانسوا لیوتار[7] از جمله اعضای برجسته آن به شمار میآمدند، در طی دهههای 1950 و 1960 همچون خاری در چشم احزاب کمونیستی در سرتاسر جهان صنعتی قلمداد میشد. کاستوریادیس با نگارش مقالاتی متعدد در این دوره، در برابر اقدامات اتحاد شوروی برای تحمیل قرائت ملالآور خود از سوسیالیسم، به ایستادگی پرداخته بود.
علیرغم یا شاید به خاطر ماهیت تاثیرگذار این نوع نقد، سوسیالیسم یا بربریت در سال 1967 توسط اعضای آن منحل شد. ولی با این حال، بسیاری از اصطلاحات و ایدههای کلیدی آن در رویدادهای 1968 پاریس و شاید طغیان ضد بوروکراتیک دوره پساجنگ، تاثیر خود را بر جای نهاد. کاستوریادیس در سال 1970 از سمت خود به عنوان تحلیلگر «سازمان همکاری اقتصادی و توسعه»[8]، کنارهگیری کرد و خود را وقفِ نظریهپردازی روانکاوانه و به ویژه، تلاش برای مقابله با نفوذ محنتبار [ژاک] لاکان[9] ساخت. نقطه اوج این نقدها، تدوین کتاب «نهاد خیالینِ جامعه»[10] بود. وی تا زمان مرگ خود در سال 1997 در کنفرانسها و مباحثات روشنفکری در سرتاسر جهان مشارکت میکرد و در این اثنا، ایده خودمدیریتی و جامعه خودسامان وی به عنوان چالشی بزرگ برای انتزاعات عجیب دیگر نگرشها و اندیشمندان به شمار میآمد. از وی مقالات بسیاری نیز بر جای مانده که بخش اعظم آنها در آثاری همانند «تقاطعها در لابیرنت»[11]، «جهان تکه تکه»[12]، و «سیاست، فلسفه و خودسامانی»[13] و همچنین «راهنمای کاستوریادیس»[14] گردآوری شدهاند. مجموعه دیگری از مقالات دوران پایانی عمر وی، تحت عنوان «موج فزاینده [بی]معنا[یی]»[15] انتشار یافتهاند که دربردارنده همان روح مبارزهجویانه و سرسخت آثار دهه 1940 وی میباشند.
کاستوریادیس از اینکه با هر نوع تعریفی از کلمه، یک «پسامارکسیت»[16] نامیده شود، هراس داشت. همان طور که خود وی در مقالات پایانی عمر خود اذعان داشت، نظریه «پسا» به معنای کنارهگیری، ناامیدی و ناتوانی است. این نظریه، پذیرش امر مفروض، محدودیتها و تسلیم شدن در برابر نیروهای ایدئولوژیک برتر را دربر دارد. وی یک مبارز نظریهپرداز، تندخو و سیاسی به سبک خود بود. این خصوصیات، به معنای مخالفت با ایدههایی است که میتوانند در تداوم سلسلهمراتب و سلطه رژیمهای سرمایهدار یا کمونیست همدست باشند.
باید اذعان داشت کاستوریادیس در عین این که مارکسیسم را یکی از پروژههای مهم نظری، فکری و سیاسی دوران خود میدانست؛ ولی همچنین آن را یکی از موانع عمده بسط اشکال نقد و مشارکت سیاسی قلمداد میکرد که میتوانند به ارتقای پروژه جامعه خودسامان یاری برسانند. این نگرش، به معنای دست و پنجه نرم کردن با آثار مارکس، رژیمهای تاسیس شده توسط مارکسیستها و اقدامات گروههای مارکسیستی برای شکلدهی به تحولات انقلابی پیشرو نیز میباشد.
در واقع، کاستوریادیس نمیتوانست مارکسیسم را پشت سر گذاشته و از آن خلاصی یابد؛ شاید مگر در دوران پایانی عمر خود که وی به دیگر سنت ارتدوکسی آن دوره، یعنی لاکانیسم[17] حمله میبُرد. رادیکالیسم کاستوریادیس «دَر و علیه مارکسیسم»[18] شکل یافته بود و شاید از همین رو، بتوان وی را یک پسامارکسیست نامید.
به هر صورت کاستورسادیس، هرگز مارکسیسم را رها نکرده و به لیبرالیسم یا لیبرالدموکراسی چنگ نزد. در واقع، وی از مارکسیسم فاصله گرفت تا همچنان یک رادیکال باقی بماند. فاصلهگیری کاستوریادیس از مارکسیسم بدین خاطر نبود که از منظر وی مارکسیسم بیش از حد رادیکال است؛ بلکه از این ایده نشات میگرفت که مارکسیسم دیگر به اندازه کافی رادیکال نیست.
برگرفته از:
Simon Tormey and Jules Townshend, Key Thinkers from Critical Theory to Post-Marxism, London: SAGE Publications, 2006, Pp 13 – 15.
* کارشناس ارشد علوم سیاسی پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی
[1] Cornelius Castoriadis
[2] Trotskyism
[3] Emancipation
[4] Socialisme ou Barbarie
[5] Fourth International
[6] Claude Lefort
[7] Jean-François Lyotard
[8] OECD
[9] Lacan
[10] The Imaginary Institution of Society
[11] Crossroads in the Labyrinth
[12] World in Fragments
[13] Politics, Philosophy, Autonomy
[14] The Castoriadis Reader
[15] The Rising Tide of (In)Significancy
[16] Post-Marxist
[17] Lacanianism
[18] in and against Marxism
منبع: / سایت خبری / سیاست ما ۱۳۹۰/۲/۳
نویسنده : یعقوب نعمتی وروجنی
نظر شما