هنر امام موسی صدر در ایجاد وحدت میان ادیان و مذاهب
مجله فرهنگ زیارت فروردین ماه 1393شماره 21
امام موسی صدر از نخستین اندیشمندانی بود که شعار وحدت امت اسلامی را سر داد. او با این باور که هیچ تناقض و اختلافی میان شیعه و سنی نیست و اینها پیروان دو مذهب از یک دین واحد هستند، به تلاش های وحدت بخش خویش ادامه داد و برای دفاع از حقوق اجتماعی مردم لبنان، مجلس اعلای این کشور را تأسیس کرد. او افزون بر وحدت ظاهری امت اسلام، به وحدت فقهی همه فرقه های اسلامی باور داشت و همواره بر آن تأکید می کرد. امام موسی پرچمدار همزیستی میان پیروان ادیان الهی بود و آن را یک سرمایه ملی در حل مشکلات اجتماعی می دانست. در این راستا، نشستی با عنوان «گفتگوی دوره ای میان اسلام و مسیحیت» برگزار و از اندیشمندان هر دو دین برای سخنرانی در آن دعوت کرد. او در نظر اندیشمندان و شخصیت های مسیحی لبنان، از جایگاه فوق العاده ای برخوردار بود؛ به طوری که برخی از آنان در آثار خود از امام موسی صدر با احترام یاد کرده اند. این نوشتار ضمن تبیین اندیشه های مذهبی و اجتماعی امام موسی صدر، تلاش های این روحانی اندیشمند شیعه را در راستای ایجاد وحدت میان ادیان و مذاهب ستوده است.
نویسنده : عبدالرحیم اباذری صفحه : 65
یکی از دغدغه ها و آرمان های مقدس امام موسی صدر در طول فعالیت های دوران حیات، وحدت امت اسلامی در سرتاسر جهان بود. او از آغاز جوانی که در حوزه علمیه قم اشتغال به تحصیل داشت، در این اندیشه بود و در محافل حوزوی و در محضر اساتید، پیوسته پی گیر آن بود. در سال 1326 شمسی که کمتر از بیست سال داشت، وقتی از ورود علامه امینی به تهران آگاه شد، فرصت را غنیمت شمرد و با یکی از دوستان به دیدار علامه در تهران شتافت و در محضر آن عالم بزرگ، ضمن طرح بحث های علمی گوناگون، از ضرورت وحدت میان مذاهب اربعه در مقابل دشمن مشترک سخن گفت و از آن دفاع نمود. [1]
در سال 1338 در همان بدو ورودش به لبنان، بدون فوت وقت، شالوده روابط صمیمانه با علمای اهل تسنن را در شهر صور پی ریزی کرد. از جمله با محی الدین حسن (مفتی اهل سنت) ارتباط دوستانه محکمی برقرار ساخت، تا جایی که در اکثر مناسبت ها، مانند: عید غدیر، شب های رمضان، ایام عاشورا و تاسوعا، این دو در کنار هم بودند و در یک مکان مشترک مثل «مسجد قدیم» یا «نادی امام صادق (علیه السلام)» به منبر می رفتند و مردم، اعم از شیعه و سنی پای سخنان آنها می نشستند؛ به گونه ای که اگر فردی خارج از شهر صور به این مجلس وارد می شد، تشخیص نمی داد کدام یک از اهل تسنن و کدام از تشیع می باشند. [2]
امام موسی صدر بر آن بود که هیچ تناقض و اختلافی میان شیعه و سنی نیست و اینها پیروان دو مذهب از یک دین اند. او با همین بینش به تلاش های وحدت بخش خویش ادامه داد تا این که در تابستان 1342 ش طی سفری دوماهه به کشورهای شمال آفریقا، در یک اقدام ابتکاری، ارتباط مستمر و کارآمدی را میان مراکز اسلامی کشورهای مصر، مغرب و الجزایر با حوزه های علمی و مراکز مهم شیعی در لبنان برقرار ساخت. [3]
یکی از کارهای مهم و سرنوشت ساز امام موسی صدر در لبنان تشکیل «مجلس اعلا» برای دفاع از حقوق اجتماعی کشور بود. او در روز تصدی ریاست این مجلس به تاریخ جمعه 2/ 3/ 1348 ش (23 مه 1969 م) طی سخنانی پرشور در حضور رجال علمی، سیاسی و اجرایی لبنان، از جمله آقای شارل حلو، رئیس جمهور وقت، ضمن تشریح برنامه ها و خطوط کلی مجلس، بر دو بند زیر تأکید دوچندان داشت:
1- اقدام اساسی برای عدم تفرقه میان مسلمانان و سعی فراوان به منظور دستیابی به وحدت کامل؛
2- همکاری با همه طوایف مذهبی لبنان و تلاش برای حفظ وحدت در کشور.
این خط مشی ها پس از یک هفته، در اولین بیانیه ای که از سوی مجلس اعلا صادر شد، دوباره منعکس و مورد تأکید قرار گرفت و در سرتاسر لبنان و در روزنامه های کثیرالانتشار منتشر شد. وی در این عرصه، به سخنرانی و صدور بیانیه بسنده نکرد؛ بلکه وارد میدان عمل شد. در آذرماه 1348 (اکتبر 1969) نامه ای تاریخی به مفتی اعظم وقت لبنان آقای شیخ حسن خالد نوشت و در آن، با طرح نکات ظریف و دقیق پیرامون وحدت بین مذاهب، خواستار یکی شدن اذان، افق شرعی، رؤیت هلال ماه رمضان و سایر اعیاد و تعطیلات اسلامی شد. [4]
وحدت فقهی، آرمان نهایی
در میان اندیشمندان و کارشناسان برجسته اسلامی، پیرامون وحدت بین مذاهب در مرحله اول دو نظریه مثبت و منفی وجود دارد. آنهایی که نگاه منفی به این موضوع دارند، می گویند: هیچ نقطه مشترکی بین شیعه و سنی نیست؛ بنابراین دلیلی برای وحدت نمی بینند. خوشبختانه صاحبان این تفکر، در اقلیت مطلق به سر می برند و اگرچه بعضی از آنان از روی حسن نیت و صداقت به این اندیشه باور دارند، ولی حقیقت این است که این نظریه همواره در طول تاریخ مورد سوءاستفاده دشمنان اسلام و استعمارگران غرب و شرق قرار گرفته و به یک معنا می توان گفت که این تفکر، در اصل ساخته و پرداخته آنان است و صاحبان این تفکر در واقع فریب آنان را خورده اند و آب به آسیب دشمنان می ریزند.
اما شخصیت هایی که نگاهی مثبت به این مهم دارند، به چند گروه تقسیم می شوند: گروه اول معتقدند که این موضوع هیچ ربطی به وحدتِ خود مذاهب ندارد و هر یک از این مذاهب باید به اصول و فروع خود پایبند باشند و تنها پیروان این مذاهب هستند که در عین حفظ اصول و فروع مذهبِ خود، باید با پیروان مذاهب دیگر متحد شوند.
گروه دیگر می گویند: تمام مذاهب اسلامی موظفند ضمن حراست از هویت مذهبی خویش، تنها به نقاط مشترک میان مذاهب همت گمارند؛ چنان که در این راستا گام های بلند و مبارکی هم برداشته شد مرحوم شیخ طوسی (رحمة الله علیه) و علامه حلی کتابهای «خلاف» و «تذکرة» را تألیف کردند و امروز کتب ارزشمند بسیاری در «فقه مقارن» به همت اندیشمندان و فقهای شیعه و سنی نوشته می شود.
گروه سوم که به احتمال قوی طلایه دار آن امام موسی صدر می باشد، ضمن احترام به صاحبان و پیروان نظریه های پیشین و با همه اهمیت و احترامی که به این نظریه ها داشت، ولی هرگز آنها را کافی نمی پنداشت. ایشان به «وحدت فقهی» اعتقاد داشت و می گفت: برج اسلامی که در پایه و اساس واحد است و امت اسلامی که در عقیده کتاب و مبدأ و معاد و منتها یکی است، نیاز مبرم دارد که در جزئیات هم یکی باشد. [5]
امام موسی صدر در ذی الحجه 1389 (آوریل 1970) که در کنفرانس سالانه «مجمع بحوث اسلامی» در قاهره شرکت داشت، ضمن سخنرانی مفصلی در حضور رجال علمی، بر همین موضوع تأکید کرد و طرح جامعی را در این باره به اجلاس تقدیم نمود که مورد توجه [6] و استقبال اغلب شخصیت ها واقع شد و او را به عضویت دائمی این مجمع درآورد. وی در حاشیه این کنفرانس نیز در مصاحبه ای با مجله «المصور» چاپ قاهره در پاسخ به خبرنگاری، پیرامون وحدت بین مذاهب گفت:
این موضوع بعد از دست یابی به وحدت فقهی امکان پذیر است و تنها با گفت وگوی خالی و مذاکره صوری رهبران مذاهب به دست نمی آید؛ چون مذاهب در عمق جان پیروان خویش شکل گرفته است و من به این مجمع که از علمای بزرگ جهان اسلام تشکیل شده، در تحقق این هدف مهم امید دارم. قاهره هم که در جهان اسلام از موقعیت مناسبی برخوردار است، می تواند در تحقق این هدف نقش مؤثری داشته باشد.
یک سال بعد یعنی در 19 آوریل 1971 پس از حضور در ششمین کنگره «مجمع بحوث اسلامی» در قاهره و بازدید از نیروهای نظامی مستقر در کنال کانال سوئز و جبهه های جنگ در مرزهای مصر، همزمان با اهتمام بر جهاد و مبارزه علیه دولت غاصب و غیرقانونی اسرائیل، به موضوع وحدت امت اسلامی در امر شعائر دینی و مظاهر مذهبی تأکید نمود. [7]
در سال 1352 شمسی به مناسب شرکت در هفتمین کنفرانس سالانه «شناخت اندیشه اسلامی» در الجزایر، ضمن مصاحبه ای با مجله «المجاهد» برای چندمین بار به تشریح وحدت فقهی پرداخت. [8] البته هدف امام موسی صدر از وحدت فقهی این نبود که هیچ اختلاف نظری در میان فقهای مذاهب نباشد و همه در احکام و مسائل، یک فتوای مشترک صادر کنند؛ زیرا این امر هرگز امکان پذیر نیست؛ بلکه او باور داشت که این گونه اختلاف ها موجب رشد و تکامل فقه و پویایی اجتهاد و تحرک مجتهد خواهد شد. وی می گفت: مادامی که این اختلاف بینش ها به عنوان یک نظریه علمی و تئوری مطرح است، همواره مایه خیر و برکت و رشد و بالندگی است؛ اما هر گاه تبدیل به فتوا برای عمل یا شعائر دینی در جامعه شود، ناخودآگاه پراکندگی و تعدد فتوا و شعار، منجر به تشتت و تفرقه پیروان آن فتوا و شعار خواهد شد. پس به ناچار لازم است همه این فتاوا و شعائر و نظریه ها به یک فتوا و شعار واحد منتهی گردد تا سبب اختلاف، چنددستگی و پراکندگی امت اسلامی نشود.
ایشان برای مثال، مناسک حج، اذان، اعیاد اسلامی و حلول ماه رمضان و شوال را مثال می زد و می گفت:
مثلًا می توان این پیشنهاد را بررسی کرد که در رؤیت هلال به طریق نوین علمی و تعیین زاویه دید هلال در افق تکیه کنیم و روز عید را با دقت علمی مشخص کنیم تا همه مسلمانان در یک روز عید داشته باشند و در بسیاری دشواری ها صرفه جویی شود و از لحاظ تعطیل و دید و بازدید، دشواری های ناشی از تعدد روزهای عید را نداشته باشیم و نیز می توان شکلی از اذان را که برای همگان مورد قبول باشد بررسی نمود. [9]
پیشنهاد وحدت فقهی را امام موسی صدر برای اولین بار در تاریخ 27 رجب 1389 (روز عید مبعث) در نامه ای به مفتی اعظم لبنان آقای شیخ حسن خالد اعلام کرد. از آن تاریخ حدود 47 سال می گذرد و امروز که کل دنیا، به ویژه جهان اسلام در اثر ارتباطات قوی ماهواره ای و اینترنتی به منزله یک دهکده کوچک درآمده و توطئه ها و ترفندهای دشمنان اسلام به سرکردگی آمریکا و جهان غرب عمق و دامنه بیشتری یافته است، بیش از پیش ضرورت احیا و اجرای تفکر وحدت فقهی در سطوح مختلف جهان اسلام با تمام وجود احساس می شود. در دنیایی که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا شعار جهان تک قطبی و خاورمیانه جدید و عربده اسلام ستیزی سر می دهد و هر از چند گاهی با تعلیم و تربیت و تقویت گروه های افراطی مانند القاعده و داعش سعی در ایجاد اختلاف و کینه توزی میان مسلمانان دارد، به هیچ وجه جایز و معقول نیست که از کوچه پس کوچه های این دهکده کوچک، صداهای متفاوت و متضاد به گوش برسد و نشست و برخاست های ناهماهنگ و ناهمگون به چشم بخورد.
روشن است تحقق این امر مهم به این آسانی میسر نیست و حتما به فرهنگ سازی، تدبیر، اندیشه و همت فقهای بزرگ و اندیشمندان دردمند و سیاست مداران تیزهوش و مدیر و مدبر جهان اسلام، اعم از شیعه و سنی نیاز دارد؛ به طوری که امام موسی صدر نیز به این حقیقت توجه جدی داشت و در بخشی دیگر از این نامه می نویسد:
با این حال، وصول به این هدف ها، به بررسی های دقیق و تعیین مسئولیت ها و ایجاد هماهنگی کوشش های همه فرزندان این کشور، در میان خود و در میان مسئولین کشور و نیز با کشورهای عربی و نیز به بسیج نیروهای همه مسلمانان جهان و صاحبان وجدان های بیدار و نیات خیر در همه مکان ها نیازمند است و مشارکت واقعی در این وظایف یعنی بذل آنچه در توان داریم. بر ماست که برای تحقق این امور، برنامه ها و شیوه های اجرایی آن را مشترکاً بررسی کنیم تا هماهنگی در فعالیت ها و شتاب و عمق آن آسان گردد. [10]
پرچمدار همزیستی با پیروان ادیان
امام موسی صدر علاوه بر وحدت بین مذاهب اسلامی، به یک نوع اتحاد، گفت وگو و همزیستی میان پیروان سایر ادیان الهی نیز معتقد بود. او از روزهای آغازین حضور خود در لبنان، توجه خاصی به این مهم داشت. در جهت گفت وگو و ارتباط با گروه های سیاسی و مذهبی مسیحیان این کشور برنامه ریزی کرد و به طور جدی وارد عمل شد و روز به روز هم بر عمق و وسعت آن افزود.
در نتیجه، در مدتی اندک با همه علما و شخصیت های برجسته مسیحی آشنا شد و با بیشتر آنان، به ویژه با اسقف «یوسف الخوری» (مطران مارونی) در اسفند 1338 به طور رسمی روابط دوستانه برقرار کرد. [11] او هرگز به این مقدار قانع نشد و همچنان روابط دوستانه اش را با سایر اقشار و طبقات مسیحی ادامه داد و برخی از معتمدان محلی و قبیله ای از شخصیت های مسیحی را در فعالیت های اجتماعی و امور خیریه با خود همراه ساخت. تابستان سال 1340 شمسی یکی از شخصیت های معروف مسیحی به نام «رفله منصد» یک سوم از سهام کارخانه یخ سازی خود را وقف مؤسسه «بِرّ و احسان» کرد که مؤسس این جمعیت خیریه مرحوم آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین بود و بعدها زیر نظر امام موسی صدر در جهت رسیدگی به محرومان جنوب لبنان اداره می شد. به علاوه، دو نفر پزشک مسیحی عضو رسمی این مرکز شدند تا به طور رایگان بیماران مراجعه کننده را معاینه و مداوا کنند. [12]
ماجرای بستنی فروش مسیحی
در تیرماه 1341 شمسی (ژوئیه 1962 م) در شهر صور، یک بستنی فروش مسلمان به همسایه مسیحی خود که او هم بستنی فروش بود، ستم کرده و در میان مردم تبلیغ می کرد که بستنی مسیحیان از نظر اسلام نجس است و خرید آن جایز نیست. این حرکت باعث شد تا کار مرد مسیحی به شدت کساد شود. مرد مسیحی خدمت امام صدر رفت و از او شکایت و دادخواهی کرد. امام صدر از وی دل جویی نمود و به آن مرد مسلمان هم پیغام فرستاد تا از این عمل ناشایست دست بردارد؛ اما آن مرد مسلمان گوش شنوا نداشت. چند روز بعد امام موسی صدر با تکیه بر فتوای صریح خود مبنی بر طهارت اهل کتاب، همراه چند نفر در مغازه بستنی فروشی مرد مسیحی حاضر شد و ضمن دل جویی عملی، از بستنی های او تناول نمود و با این عمل، از حقوق یک شهروند مسیحی که مورد ظلم واقع شده بود، دفاع کرد. [13]
این موضع در آن ایام انعکاس گسترده ای در سطح روزنامه های مهم لبنان از جمله النهار، الحیاة و لسان الحال یافت [14] و منجر به تحکیم روابط مسیحیت و اسلام به رهبری امام موسی صدر شد؛ زیرا او در همین سال به دعوت مطران «گریگوار حداد» و سایر اعضای برجسته به عضویت شورای مرکزی «جنبش حرکت اجتماعی» مسیحیان درآمد؛ چنان که پس از آن، وی مرتب به دعوت رهبران مسیحی در مراکز دینی مسیحیان برای بحث و گفت وگو و سخنرانی پیرامون موضوعات مختلف به ویژه «تعایش و همزیستی ادیان» شرکت کرد. [15]
تأکید مستمر بر همزیستی
امام موسی صدر با تمام وجود همزیستی ادیان را دنبال می کرد و می گفت:
ما طرفدار ایجاد یک جبهه متحد اسلامی هستیم که به ما امکان دهد از موضع قدرت به سوی هموطنان مسیحی خود دست همکاری دراز کنیم و همزیستی میان مسلمانان و مسیحیان را کاری ممکن سازیم که اسرائیل اصرار دارد آن را جهان غیرممکن جلوه دهد و به وجود آمدن یک فلسطین مستقل را که یهودی، مسلمان و مسیحی در کنار هم زندگی کنند، غیرممکن نشان دهد. [16]
او اعتقاد راسخ داشت که همزیستی مسلمانان و مسیحیان، یک سرمایه ملی مهم است و باید از آن در جهت حل مشکلات و معضلات اجتماعی بهره برداری کرد. [17] وی در این راستا به قدری پیش رفت که مورد اعتماد و استناد محافل دینی مسیحیان شد. امام صدر خود در این باره می گوید:
یک مؤسسه مسیحی لبنان به نام «دیر المخّلد» که به منزله حوزه علمیه آنهاست و کشیش تربیت می کند، از بنده دعوت کردند صحبت کنم. . . بعد از مدتی که از صحبت بنده گذشته بود، رئیس دِیر به مدیر کل تبلیغات لبنان که او هم مسیحی است، گفته بود: آن روحانیتی که سید موسی ظرف یک ساعت در محیط دیر ما ریخت، بیش از روحانیتی بود که در مدت شش سال ما به اینها می گوییم. این حقیقتی است که مربوط به بنده نیست؛ مربوط به دین مطهر اسلام است. [18]
یکی دیگر از محافل مهم مسیحی که امام صدر پیوسته در آن حضور می یافت و برای جوانان، دانشجویان و شخصیت های علمی مسیحی صحبت می کرد، کلیسای تاریخی و بزرگ «مارمارون» در شهر طرابلس بود. شهر «بشری» یکی دیگر از مراکز اصلی مسیحیان مارونی لبنان است. در این شهر هزاران نفر از جوانان از اقشار مختلف مسیحی اجتماع می کردند و با عشق و شور وصف ناپذیری به سخنان او گوش می دادند. جوانان مسیحی به قدری عاشق و شیدای امام موسی صدر شده بودند که اغلب مراسم عقد ازدواجشان را نزد ایشان برگزار می کردند و از وی درخواست می نمودند عقدشان را او جاری کند و وی نیز عروس و داماد مسیحی را به عقد هم درمی آورد. [19]
توسعه و تعمیق همزیستی ها
اردیبهشت 1344 شمسی (مه 1965 م) امام صدر در یک اقدام سرنوشت ساز دیگر و با همراهی شخصیت های علمی اسلام و مسیحیت، دست به راه اندازی اجلاسی علمی با عنوان «گفت وگوی دوره ای میان اسلام و مسیحیت» زد. در این اجلاس که در محل «الندرة اللبنانیه» برگزار می شد، از شخصیت های معروف هر دو دین مانند: نصری سلهب، جورج خضر، رانسو دوبره لاتور، یوسف ابوحلقه، حسن صعب، یواکیم مبارک و صبحی صالح در آن حاضر شده و به سخنرانی پرداختند. امام صدر در این نشست، بحث مفصلی پیرامون «اسلام و فرهنگ قرن بیستم» برای حضار ارائه داد که برای همه آنان تازگی داشت. [20]
جلسات حاشیه ای و میزگردهای گروهی این اجلاس با سخنرانی و ارائه نظرات اندیشمندان اسلامی و مسیحی تا تیرماه همان سال در جهت شناسایی راه کارهای تعمیق و گسترش فرهنگ گفت وگو میان ادیان ادامه یافت و در پایان با صدور بیانیه ای مشترک، اولین دور این گفت وگوها به پایان رسید. در این بیانیه بر چند موضوع مهم تأکید مضاعف شد که در این جا به آنها اشاره می شود:
1- اهتمام به وجوه مشترک ادیان در یکتاپرستی؛
2- سعی در حفظ ارزش های اخلاقی و انسانی؛
3- توجه به نقش استثنایی لبنان در توسعه فرهنگ گفت وگوی اسلام و مسیحیت؛
4- تأکید بر نقش مهم گفت وگو میان ادیان در تحکیم وحدت ملی لبنان؛
5- تأسیس دانشگاه عالی بررسی مقایسه ای ادیان آسمانی؛
6- لزوم همکاری همه اندیشمندان مسلمان و مسیحی در جهت تعمیق فرهنگ گفت وگو.
این اجلاس در سال های بعد نیز به همت و پشتکار امام موسی صدر به کار خود ادامه داد و موضوعات گوناگونی چون «عدالت در اسلام و مسیحیت» در آن بحث و بررسی شد. [21]
در کنار مسیحیان
او به عنوان یک روحانی و عالم شیعی، هرگز خود را تنها به شیعیان اختصاص نداد؛ بلکه همواره در تحکیم روابط خود با توده مردم و رجال سرشناس دینی، علمی و سیاسی مسیحیت تلاش کرد. ایشان در ایام عید و مناسبت های مختلف برای دید و بازدید به منازل و محافل جشن و سرور آنان وارد می شد و با حضور در مراسم ترحیم و عزای آنها خود را در غم و شادی مسیحیان شریک کرد، تا جایی که توده مردم مسیحی در حد رهبران روحانی و مسیحی خود، بلکه بالاتر از آن به وی احترام و ارزش قائل بودند و حتی در برخی رخدادهای سیاسی بیش از رهبران خود به وی اعتماد داشتند.
در 31 مرداد 1356 ایشان در مصاحبه ای با مجله Monday Morning موقعیت و جایگاه خود را در میان مسیحیان چنین معرفی می کند: من فکر نمی کنم کسی در لبنان بیش از من پرچم همزیستی تمام ادیان و وحدت ملی را برافراشته نگه داشته باشد. من بیش از آن که خودم باشم، به صورت رمزی برای وحدت ملی شده بودم؛ لذا از نظر توطئه گران می بایستی از بین می رفتم. من علاوه بر روابط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که با رؤسای تمام طوایف دینی داشتم، به درجه ای از اعتماد رسیدم که سه سال قبل موعظه روزه (مراسم ویژه دینی مسیحیان) را در کلیسای «کبریشین» برای مؤمنان مسیحی ایراد کردم و این شاید در تاریخ جهان بی سابقه باشد. برای این که متوجه بُعد قضیه بشوید عرض می کنم کاری که من کردم، مثل این است که یک پیشوای مذهبی مسیحی، خطبه های نماز جمعه را برای نمازگزاران مسلمان ایراد کند. لذا من رمز وحدت ملی و برادری ادیان توحیدی و پرچمدار همزیستی طوایف مختلف در لبنان صلح طلب بودم. لذا برای ترور شخصیت معنوی من به حمله های تبلیغاتی علیه من پرداختند و تمام کارها و مواضع سیاسی مرا زیر سوال بردند. [22]
امام صدر در نگاه شخصیت های مسیحی
کشیش «یواکیم مبارک» از رهبران مذهبی و سرشناس مسیحی لبنان در مقاله ای در روزنامه النهار چاپ بیروت در مورد وی می نویسد:
البته هیچ کس منکر نیست که سید موسی صدر شیعه است و فعالیت خود را به منظور رسیدگی به حقوق شیعیان این کشور آغاز کرد، ولی این فعالیت اکنون دارای دورنمای والاتری است و نباید فراموش کرد که شیعیان در اسلام همواره یک طبقه روشنفکر و خواهان عدالت بوده اند و در این راه جانبازی ها نموده و قربانیان زیاد داده اند. به همین جهت نیز صلاح لبنانیان در آن است همان طوری که دوره های گذشته تاریخ برای نهضت مارونی ها و دروزی ها اهمیت قائل شده و جنبه های آزادی خواهانه و انسانی این نهضت ها را در نظر گرفتند، اکنون نیز نهضت موسی صدر را پر و بال دهند؛ مخصوصاً که این نهضت با انقلاب فلسطین پیوند و هماهنگی دارد. [23]
استاد «الیاس الدیری» مفسر برجسته مسیحی در عرصه مطبوعاتی لبنان در مورد وی می نویسد:
خداوند امام موسی صدر را صد و یک سال حفظ فرماید و عمر او را هر چه طولانی تر کند تا ناقوس خروشان و فریادی طنین انداز در جهان باشد. وجدانی باشد که خفتگان غرق در خواب را به هنگامی که خلق از نگرانی دیده بر هم نمی گذارند و ناله می کنند، برآشوبد. خداوند او را برای طایفه محروم خود و سایر محرومان لبنان در طول تاریخ محفوظ بدارد. . . در این لبنان چقدر محرومان و ستمدیدگان بسیارند و چقدر نیاز به دستی که ستم و زور را بزداید و محرومیت را از میان بردارد، شدید و فراوان است. چقدر به صدایی همچون صدای حضرتش و به قلبی همچون قلب ایشان نیاز مبرم احساس می شود. شاید برای نخستین بار است که جنبش یک رجل دینی، رنگ فرقه گرایی ندارد و از نشان تعصب عاری است. دلیل آن، این است که جنبش این امام و رهبر شیعی، اعجاب و تقدیر و همدلی مارونی ها، سنی ها و ارتدکس ها را اجماعاً به خود جذب کرده است. [24]
«جورج جرداق» متفکر و ادیب مسیحی لبنان که آبان ماه 1393 درگذشت و کتابی بسیار ارزشمند در پنج جلد به نام «امام علی (علیه السلام)، صدای عدالت انسانی» نوشته است، 45 سال پیش به مناسبت انتخاب امام صدر به ریاست مجلس اعلای شیعیان لبنان در مقاله ای در مجله الصیاد بیروت می نویسد:
با خبر انتخاب امام موسی صدر به ریاست مجلس اعلای شیعیان لبنان غافلگیر نشدم. از شادی همه مردم لبنان، از شیعیان گرفته تا مسیحیان و اهل سنت به یک اندازه، برای انتخاب این مرد بزرگ به این منصب بزرگ غافلگیر نشدم؛ زیرا امام موسی صدر سیمایی آرمانی و زیبا و بزرگوار از یک عالم دینی است. اخلاقی والا و دلی مهربان و سینه ای گشاده به روی همه مردم دارد که برای عشق کامل و فراگیر گنجایش دارد و عقلی روشنگر و چهره ای مطمئن دارد. وقتی با او دیدار می کنی، گویی که پدرت یا برادرت یا کسی را دیده ای که آرزوی دیدارش را داشته ای و دست تقدیر آن را برایت میسر کرده است. امام موسی صدر سیمای زیبا و باشکوه انسان است؛ آن گونه که امام بزرگوار علی بن ابی طالب (علیه السلام) خواسته است: دادگر و راست گو و پاکدست و عالم و عامل به علم خویش است و مجال نیکوکاری را غنیمت می شمارد و در مسیر هدایت، به سبب اندکی شمار پویندگان آن دچار هراس نمی شود و نزدیکی او به مردم با نرم خویی و مهربانی و بخشش مال و گشاده رویی همراه است. این صفات علوی والا که در شخصیت امام موسی صدر گرد آمده، بارقه ای از این حدس را بر قومی افکند که گویی امام از زبان امام بزرگوار پسر ابوطالب به تو می گوید: «نیت دارم که بسیاری از کارهای نیک را انجام دهم و به دسته ای از آنها عمل کنم و بر آنچه از کفم رفته است، حسرت می خورم که چگونه بدان عمل نکرده ام. ساده ترین سخنی که می توان درباره شخصیت امام موسی صدر
گفت، این است که اگر با او همنشین شوی و گرمای مهرورزی و مهربانی و خُلق کریمش تو را در برگیرد، احساس می کنی که تشیع فقط صفت شیعیان نیست؛ بلکه در درجه نخست، از آن تو نیز هست. [25]
این اظهارات، تنها سخنان سه تن از شخصیت های برجسته مسیحی است که برای نمونه در مقاله آوردیم و موارد بسیار دیگری را می توان بازگو کرد؛ چنان که از شخصیت های معروف اهل سنت نیز در تجلیل و تکریم از ایشان سخن بسیار فراوان است. این گونه اظهارات اگرچه در ظاهر از زبان و قلم چند شخصیت مطرح می شود، ولی در واقع زبان حال همه مردم لبنان اعم از شیعه و سنی و مسیحی و یهودی است.
امام موسی صدر بدون این که آنها را به خود دعوت کند، با عملکرد درست و هنر مدیریتی خویش همه را شیفته و شیدای خود کرده بود. به عبارت روشن تر: توده مردم و جوانان لبنان و شخصیت های سیاسی و مذهبی، اعم از سنی، مسیحی و یهودی، بدون این که خود خبر داشته باشند، از فرهنگ شیعی و تفکرات سیاسی تشیع پیروی می کردند و در واقع به یک معنا شیعه شده بودند و این در سایه هنر مدیریتی امام موسی صدر بود.
از سوی دیگر برخی گروه های سیاسی و جناح هایی که منافع کشورهای بیگانه را تأمین می کردند، چون وجود او را مانع فعالیت خود می دیدند، ناجوانمردانه تهمت ها و نسبت های عجیب و غریب به ایشان می زدند. گروه های وابسته به آمریکا و اسرائیل، او را عامل شوروی می خواندند. جناح های حلقه به گوش شوروی، وی را وابسته به غرب تبلیغ می کردند. بعضی هم کسوتان نیز از روی ساده لوحی یا حسادت می گفتند: او از دین جدش خارج و مسیحی شده است! چه دلیلی بهتر و قوی تر از این که وی در دیرها، کلیساها و کنیسه ها حضور پیدا می کند! بعضی دیگر می گفتند: او سنی شده؛ چون رابطه گرمی با علمای سنّی دارد! و عده ای نیز می گفتند: او کمونیست شده! چرا به عنوان یک روحانی، به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرده است؟!
اما امام صدر هرگز به این تهمت ها و تخریب ها توجه نداشت و تنها به رسالت صنفی و تاریخی خویش می اندیشید. او در مقطعی از آرمان فلسطین و فلسطینیان حمایت می کرد که اغلب روحانیون شیعی در لبنان، ضد فلسطین بودند و آنها را دشمن می پنداشتند.
هنر امام موسی صدر در نگاه رهبری
امام موسی صدر حتی به مخالفان سرسخت نیز احترام می گذاشت. او همه این مسائل را امور حاشیه ای و بی اهمیت می دانست و تنها به آرمان و اهداف خود می اندیشید. هنر او این بود که بیش از چهل سال پیش به این مهم به عنوان یک ضرورت دینی و ملی در مقابل دشمن مشترک (آمریکا و اسرائیل) پی برد و وارد میدان عمل شد و توانست در محیط لبنان و حتی در سطح برخی سران کشورهای عربی و در میان طوایف مختلف شیعه، سنی و مسیحی وحدت، صمیمیت و وحدت به وجود آورد. او به حق یک مصلح بزرگ جهانی و رمز وحدت میان ادیان، مذاهب و طوایف شد؛ چنان که رهبر معظم انقلاب نیز با صدور بیانیه ای از این بُعد شخصیت ایشان چنین تجلیل کرد:
بخشی از خدمات بزرگی که آن عالم مبتکر و پرنشاط در مدتی نزدیک به بیست سال در صحنه اجتماعی و سیاسی لبنان به شیعه و به لبنان تقدیم کرد، وحدت و هویت بخشیدن به شیعه لبنان و ایجاد همزیستی و احترام متقابل میان پیروان ادیان و طوایف سیاسی در آن کشور از سویی و صراحت در معرفی رژیم غاصب صهیونیست به عنوان شرّ مطلق و اعلام حرمت همکاری با آن از سوی دیگر است. [26]
هنر امام صدر در نگاه سید حسن نصرالله
سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان درباره امام موسی صدر و زمانه ای که ایشان در آن ظهور کرد می گوید:
وقتی امام صدر به لبنان آمد، امری عجیب و غیرعادی بود؛ به گونه ای که داعیه دار چنین موضوعی به راحتی به ارتداد، الحاد، فسق، فجور و خروج از دین و اموری از این قبیل متهم می شد. سیاستمداران تحمل نداشتند که فردی برجسته، با اخلاص هوشیار و پاک به عرصه فعالیت آنان قدم گذارد. از سوی دیگر برخی روحانیون تاب و تحمل چنین فردی را نداشتند. . . امام موسی صدر تنها بنیان گذار مقاومت نبود، بلکه بنیان گذار اقدامات، طرح ها و دستاوردهای بسیاری بود که در صورت غفلت از آنها از قافله زمان عقب خواهیم ماند. حضور امام موسی صدر در لبنان باعث شد که روحانیت بار دیگر مسئولیت انسانی، شرعی و مدنی خود را بر عهده بگیرد و از کانالی انسانی، الهی و شرعی و نه قدرت طلبی و انتقام جوئی پا به عرصه سیاست بگذارد. . . ما از امام صدر آموختیم که سرزمین غصب شده را نمی توان از راه های مسالمت آمیز بازپس گرفت. آموختیم که سرزمین غصب شده را تنها از راه جهاد، شهادت، فداکاری، جنگ و خون و باجانفشانی شهادت طلبانی چون احمد قصیر و بلال فحصی می توان بازپس گرفت. بنابراین نقش تأسیسی امام صدر به یک عرصه محدود نمی شود، بلکه او در ابعاد مختلفی در کشور لبنان بنیان گذار و مؤسس به شمار می آید. [27]
او همه این موانع، مشکلات، تهمت ها و افتراها را به جان و دل خرید و تحمل کرد و در نهایت تحول بزرگی را در ابعاد وسیع در لبنان وحتی منطقه به وجود آورد. با صبر و تحمل، بسیاری از مخالفان سرسخت خویش را به زانو درآورد و به کرنش واداشت. شیخ حسن خطیب یکی از مخالفان وی می گوید:
من با این مرد خیلی جنگیدم! بسیار با او مبارزه کردم! اما هر چه قدر بیشتر مبارزه کردم، او بیشتر محبت نمود و بیشتر به دیدنم آمد. آن قدر محبت نمود که خودم شرمنده شدم. [28]
سخن پایانی
امروز هر تیری که به سوی رژیم غاصب صهیونیستی اسرائیل شلیک می شود و هر پیروزی مردم لبنان و فلسطین، به یقین این مصلح بزرگ سهم بزرگی در آن دارد؛ زیرا او مؤسس مقاومت و جهاد با دشمن مشترک و منادی وحدت و یکپارچگی طوایف در مقابل دشمن مشترک بود. در نتیجه دو دهه تلاش و خون دل خوردن های او، امروز ما شاهد شکوفایی بازوان قدرتمندی مانند جنبش حزب الله در لبنان و نهضت مقاومت اسلامی در فلسطین هستیم. در واقع این دو جنبش مبارک، در درجه اول جزء فرزندان و تربیت یافتگان مکتب فکری و انقلابی امام موسی صدر به شمار می آیند؛ چرا که اگر فعالیت های بیست ساله امام موسی صدر در آن منطقه نبود، هرگز جوانان لبنانی و فلسطینی نمی توانستند پیام انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن را به این آسانی و درستی دریافت کنند؛ همان گونه که در بعضی از کشورهای اسلامی این مشکل وجود دارد و می بینیم حتی جوانان شیعه، آن طور که باید و شاید نمی توانند پیام ها و آرمان های انقلاب اسلامی ایران را درک و دریافت کنند و نیاز ایجاد زمینه های مناسب دارند.
هنر امام موسی صدر این بود که توانست نه تنها شیعیان پراکنده و اهل سنت متفرق در میان خود را با هم متحد و برای هم و در کنار هم قرار دهد، بلکه حتی مسیحیان و یهودیان را نیز با مسلمانان همدل و همراه کرد و با حضور همه پیروان ادیان و مذاهب، یک جبهه متحد از همه موحدان و مؤمنان علیه استکبار جهانی و صهیونی تشکیل داد.
به همین سبب بود که دشمنان احساس خطر جدی کردند و او را از میان برداشتند. اگر او می ماند، به یقین این هنر را داشت که همین جبهه متحد موحدان و مؤمنان را در سطح خاورمیانه و جهان توسعه دهد و کشورهای اسلامی- عربی و حتی غیراسلامی را علیه زورگویان و انحصارطلبان جهانی بسیج کند.
[1] . نامه سفید، ش 16، ص 16.
[2] . الامام الصدر و الحوار، مرکز الامام الصدر للابحاث و الدراسات، بیروت، 1418 ق، ص 29.
[3] . اسرار ربوده شده، ص 44.
[4] . ترجمه فارسى این نامه در کتاب« امام موسى صدر، امید محرومان» آمده است.
[5] . بخشى از نامه ایشان به شیخ حسن خالد.
[6] جمعى از نویسندگان، فرهنگ زیارت - فصلنامه فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، تاریخى، 25جلد، سازمان حج و زیارت، حوزه نمایندگى ولى فقیه در امور حج و زیارات - تهران - ایران، چاپ: 1، 1388 ه.ش.
[7] . روزنامه المحرر، بیروت، 20/ 4/ 1971 م.
[8] . روزنامه المجاهد، ش 678، 13 رجب 1393.
[9] . بخشى از نامه ایشان به شیخ حسن خالد.
[10] . عبدالرحیم اباذرى، امام موسى صدر، امید محرومان، ص 278.
[11] . مصطفى جحا، سجین الصحراء، ص 414422.
[12] . سالنامه گفتار ماه، سال دوم، ص 39.
[13] . سید هادى خسروشاهى، یادنامه امام موسى صدر، ص 430 و 315 و 260؛ محسن کمالیان، عزت شیعه، ص 216.
[14] . سجین الصحراء، ص 426.
[15] . همان، ص 432.
[16] . على حجتى کرمانى، لبنان به روایت امام موسى صدر، ص 86.
[17] . الوحده والتحریر،( حوارات صحیفه 2)، ص 26.
[18] . سالنامه سیماى اسلام، ص 90.
[19] . عزت شیعه، ص 142 و امام موسى صدر امید محرومان، ص 281.
[20] . متن کامل این سخنرانى در کتاب« ابجدیة الحوار»( مجموعه سخنرانىهاى امام صدر، به کوشش حسین شرفالدین) چاپ شده است.
[21] . همان.
[22] . مجله، ترجمان، ص 42.
[23] . یاران امام، ویژه امام موسى صدر، ج اول، گزارش ساواک، تاریخ 23/ 9/ 1353.
[24] . مجله سروش، ش 161، ص 33.
[25] . پایگاه اطلاعرسانى مؤسسه فرهنگى تحقیقاتى امام موسى صدر، 15/ 8/ 1393.
[26] . روزنامه جمهورى اسلامى، دوشنبه 10/ 3/ 1378، ش 5783، ص 4.
[27] . همان، پنجشنبه، 17/ 9/ 1379، ش 6229، ص 15.
[28] . عزت شیعه، ص 214؛ امام موسى صدر امید محرومان، ص 180.
نظر شما