شهید حرم سامراء زندگی نامه شهید سید حمید تقوی فر
مجله فرهنگ زیارت دیماه 1393 شماره 24-25
سید حمید تقوی فر در شهرستان کارون زاده شد و در نوجوانی با پیوستن به گروه منصورون، به عرصه مبارزه با حکومت پهلوی گام نهاد. شهید تقوی فر پس از انقلاب به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در سرکوب ضدانقلابیان خوزستان حضوری چشمگیر داشت. با آغاز جنگ تحمیلی، همراه با پدر و برادرانش رهسپار جبهه های نبرد شد و پدر و یکی از برادران او در راه اسلام و انقلاب به شهادت رسیدند. شهید سید حمید تقوی فر پس از سال ها خدمت صادقانه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته شد؛ ولی مبارزه با ظلم و ستم برای او پایانی نداشت و برای دفاع از حرم اهل بیت (علیهم السلام) رهسپار عراق شد. نیروهای مدافع حرم با فرماندهی این سردار رشید اسلام، خوارج زمان را از شهر سامرا بیرون کردند؛ ولی در بهمن 1393 این مبارز نستوه، در زادگاه امام زمان (عج) به آسمان پر کشید و به پدر و برادر شهیدش پیوست. این مقاله، پس از معرفی کوتاه این سردار رشید اسلام، به برخی ویژگی های اخلاقی این شهید والامقام اشاره کرده است؛ ویژگی هایی چون: ساده زیستی، دوری از تجملات، کمترین بهره مندی از بیت المال، سخت کوشی، انجام مأموریت ها به بهترین شکل ممکن و هم نشینی با محرومان.
نویسنده : سیده زهرا حسن زاده صفحه : 249
«فیالیتنی کنت معکم فأفوز معکم»؛ [1]پس ای کاش با شما بودم، تا با شما به رستگاری نایل می شدم.
به تعداد دفعاتی که این فراز از زیارت وارث را می خوانیم، به این می اندیشیم که چه کسانی جزو این گروهند و به عبارت دیگر، چه کسانی در این ادعا صادقند؛ به طوری که اینان اگر در روز عاشورا حضور می داشتند، از یاران امام شهیدان، امام حسین (ع) می شدند و آن حضرت را یاری می کردند؟ آری، امروز هم مدافعان صادق حریم و حرم اهل بیت (علیهم السلام) نشان می دهند که مدعیان صادقی برای این فراز از زیارت وارثند. یکی از این پیروان صادق نهضت حسینی، سردار شهید سید حمید تقوی فر است که در اعصار مختلف، بارها این دعا را زمزمه کرد. او از مؤمنان صادقی بود که به پیمان خویش با پروردگارش وفا کرد: (مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا)؛ [2] در میان مؤمنان، مردانی هستند که بر سر عهد و پیمانی که با خدا بستند، صادقانه ایستاده اند؛ پس بعضی پیمان خود را به انجام رساندند [و در راه او به شهادت رسیدند] و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نداده اند».
شهید سید حمید تقوی فر در 20 فروردین 1338 در روستای «ابودیس» شهرستان کارون (کوت عبدالله)[3] متولد شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در این منطقه محروم به پایان رساند و برای تحصیلات دوره متوسطه به دبیرستان سعدی اهواز رفت و در همان جا با شهید
اسماعیل دقایقی، محسن رضایی و علی شمخانی آشنا شد و به گروه «منصورون» پیوست [4] و گام در راه مبارزه با رژیم طاغوتی پهلوی گذاشت. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهید تقوی فر به عضویت سپاه پاسداران درآمد و به انجام وظیفه پرداخت. وی در مبارزه با توطئه های ضد انقلاب در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی که با تحریک استعمارگران ناامنی و آشوب برپا می کردند، نقش محوری در خوزستان داشت و به دلیل آشنایی با زبان عربی، نیروهای گروه خلق عرب را که به عنوان ستون پنجم دشمن عمل می کردند، شناسایی و دستگیر کرد. [5] از آغازین روزهای حمله رژیم بعثی عراق به ایران اسلامی، برای دفاع از میهن اسلامی به جبهه های نبرد شتافت و از پدرش نیز برای حضور در جبهه دعوت کرد و برادرانش را نیز تشویق به حضور در جبهه کرد و آنان نیز در جبهه های نبرد حضور یافتند.
سرانجام سید نصرالله تقوی فر، پدر شهید تقوی فر در سال 1362 در عملیات خیبر به شهادت رسید و برادرش، سید خسرو تقوی فر نیز در عملیات والفجر 8 به خیل شهیدان پیوست. او تربیت شده مادری بود که خود را رهرو حضرت زینب (علیها السلام) می دانست. از این رو، در برابر شهادت همسر و فرزندش جز صبر و پایداری، واکنشی نشان نداد. شهید تقوی فر پس از آغاز جنگ، در جبهه سوسنگرد واحد اطلاعات و عملیات را تشکیل داد و فرماندهی قرارگاه رمضان را نیز بر عهده گرفت. [6] با وجود سال ها حضور در جبهه های نبرد، شهید تقوی همچنان در صف منتظران شهادت بود و با پایان جنگ نیز در عهد و پیمان او تغییر و تبدیلی پدید نیامد.
سیره اخلاقی شهید تقوی فر
شهید تقوی فر زندگی ساده و بی آلایشی داشت و از تجملات دوری می کرد. بیشتر روزها روزه می گرفت. هنگامی که مسئولیتی بر عهده داشت، در استفاده ا ز امکانات بیت المال به حداقل اکتفا می کرد و با آن که از سرداران سپاه بود، امّا از ماشین دولتی و راننده شخصی استفاده نمی کرد و با این که یک بار هم مورد سوء قصد قرار گرفته بود، امّا حاضر نشد از محافظ شخصی استفاده کند و معمولًا با موتور سیکلت یا وسایل نقلیه عمومی رفت وآمد می کرد. در انجام مأموریت، سخت کوش بود و اگر مأموریت یا دستوری به وی ابلاغ می شد، مسئولان بالاتر مطمئن بودند که این کار به بهترین صورت انجام خواهد شد. در محل مأموریت و مسئولیت، مانند نیروهای عادی کار می کرد و اگر نیروها مشغول کار ساختمانی بودند، با این که فرمانده بود، همراه آنها کار می کرد. کار ستادی و پشت میز نشینی را دوست نداشت و همواره در جبهه ها به دنبال کارهای سخت بود و این روحیه را با گذشت سی و چند سال از پیروزی انقلاب، همچنان حفظ کرده بود. منصب، مقام، جایگاه و شخصیت ظاهری برایش اهمیتی نداشت و با محرومان و پابرهنگان معاشرت می کرد.
با پایان جنگ، شهید تقوی فر، فعالیت خویش را در سپاه قدس ادامه داد و سرانجام در سال 1390 از خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته شد؛ امّا پایان تعهد رسمی و اداری سید حمید، پایان تعهد اخلاقی و اسلامی او نبود و روح تعهد و مبارزه با ظلم و ستم این بار او را عازم میدان های نبرد در فراسوی مرزها کرد. او به مرزهای ظاهری اعتقادی نداشت؛ زیرا اسلام مرز نمی شناسد و هر جا نام پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) طنین انداز است، آن جا سرزمین اسلام و تشیع است.
دست استکبار این بار از آستین خوارج زمان، یعنی گروه های تکفیری بیرون آمد و عناصر مزدور تکفیری به مردم مظلوم عراق حمله کردند و به هتک حرمت حرم های اهل بیت (علیهم السلام) پرداختند. این بار هم سردار شهید سید حمید تقوی فر، قدم در میدان نبرد نهاد و برای دفاع از حرم های اهل بیت (علیهم السلام) رهسپار عراق شد. در عملیات سامراء که خمپاره های داعش در حرم مطهر امامین عسکریین فرود می آمد و سه روز طول کشید، با فرماندهی سردار تقوی فر داعش مجبور به عقب نشینی شد و منطقه پاک سازی گردید. سرانجام سید حمید تقوی فر در سامراء، در زادگاه امام عصر (عج) و در دفاع از حرمین مطهر، توسط عوامل تکفیری داعش در تاریخ 6/ 10/ 1393 به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از انتقال به اهواز و تشییع باشکوه در شهر کارون در کنار پدر شهیدش به خاک سپرده شد. [7]
پی نوشت:
[1] . فراز آخر زیارت وارث..
[2] . احزاب، آیه 23..
[3] . این منطقه در گذشته جزء شهرستان اهواز بود..
[4] . ستاره عرفانى راد، در جستوجوى شهادت( یادنامه سردار شهید حاج سید حمید تقوىفر)، اداره کل حفظ آثار و ارزشهاى دفاع مقدس، اهواز، 1393، ص 9 و 74..
[5] . همان، ص 51..
[6] . همان، ص 11..
[7] . همان، ص 13..
نظر شما