موضوع : پژوهش | مقاله

سامراء در منابع عربی

مجله  فرهنگ زیارت  دیماه 1393 شماره 24-25 

سامرا مرکز استان صلاح الدین، از شهرهای مذهبی کشور عراق است که امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) در این شهر به خاک سپرده شده اند. این شهر در دوران خلافت عباسیان، از آبادانی و اهمیت فراوانی برخوردار بود و پایتخت سیاسی حکومت عباسی به شمارمی رفت. به سبب وجود حرم امامین عسکریین (علیهما السلام) و سرداب غیبت، حوادث بزرگی که در طول تاریخ بر این شهر گذشته، قبور بزرگانی که در این شهر به خاک سپرده شده اند، زندگی و حلقه تدریس مراجع تقلید بزرگی چون میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو، انقلاب مردمی سال 1920 بر ضد استعمار انگلیس و نیز موقعیت جغرافیایی سامرا، این شهر همواره مورد توجه دانشمندان مسلمان بوده و از گذشته تا کنون، اطلاعات ارزشمندی در منابع اسلامی، به ویژه منابع عربی درباره این شهر وجود دارد که می تواند راهنمای پژوهشگران باشد. این نوشتار، منابع عربی که درباره سامرا نوشته شده یا به نوعی اطلاعاتی درباره این شهر در خود دارد در چهار بخش کتب تاریخی، موسوعه ها، کتب جغرافیایی و سفرنامه ها دسته بندی کرده و همراه با مطالب ارزنده ای از برخی از این منابع را در اختیار پژوهشگران قرار می دهد.
نویسنده : دکتر حسین علی محفوظ صفحه : 181
سامراء در منابع عربی [1]
دکتر حسین علی محفوظ[2]

مترجم: محمد حسین خوشنویس

درآمد
در این مقاله، با گشتی در کتُب و اسناد و مدارک عربی برآنیم تا آنچه نویسندگان و محققین درباره سامراء و مسائل پیرامونی آن، از جمله تاریخ، سیاست، جغرافیا و. . . جمع آوری کرده اند را به طور مختصر و البته بدون خدشه به محتوا برای خوانندگان عزیز گردهم آوریم. بسیاری از مطالب به طور مشترک و مکرّر در کتاب های مختلف آمده که برای جلوگیری از طولانی شدن مقاله فقط برای یک بار و به اجمال ذکر شده است. آنچه در این مجال مطرح شده، اطلاعاتی است که کمتر در کتاب های مشهور وجود دارد و کمتر کسی یافت می شود که به دنبال آن در منابع عربی بگردد. مطالب اصلی مقاله جُستاری در چهار صنف کتابِ تاریخی، جغرافی، موسوعه ها و سفرنامه هاست.

لازم به گفتن است که در بیان ماجرای تحریم تنباکو تا حدّی تفصیل داده شده تا هم عمق فاجعه آشکار گردد و هم نقش سامرّاء و مرجع عالی قدرِ آن شهر مقدس یعنی میرزا محمدحسن شیرازی (رحمه الله) به طور برجسته معلوم گردد.

در برخی موارد به بیان کلیاتی اکتفا شده و صرفاً آدرس برای مراجعه بیشتر داده شده تا در صورت نیاز یا علاقه، خوانندگان گرامی بدان مراجعه کنند. نام و لقب برخی شخصیت های مرتبط با جریان تنباکو در اصل مقاله آمده و در برخی موارد برای شناخت بهتر و بیشتر از ایشان بیوگرافی مختصری از آنان در پی نوشت یادآوری شده است. برخی القاب مبهم یا مشترک میان چند نفر نیز در پی نوشت توضیح داده شده؛ برای نمونه در مقاله نام «مُشیرالدوله» آمده که در پی نوشت، نام اصلی آن شخصیت به همراه اشاره کوتاهی به سوابق فعالیت های شخص مورد نظر آمده است.

1- سامراء در کتب تاریخی
«جامع مختصر»
- در ماه شعبان سال 602 ق «امیر سنجر» حاکم سامراء به دست برادرش کشته شد. [3]

«حوادث جامعه»
- در سال 640 ق آتش به حرم عسکریین (علیهما السلام) افتاد و صدمات بسیاری وارد کرد؛ امّا مستنصر خلیفه عباسی دور از انتظار شیعیان به بازسازی حرم مطهّر پرداخت و دو ضریح از بین رفته این حرم را دوباره بهتر از سابق ساخت. پیش از این، حرم عسکریین به دستور «ارسلان بساسیری» ساخته شده بود. [4]

- در سال 643 ق خلیفه وقتِ عباسی چهار کبوتر نامه بر برای مدائن، کوفه، قادسیه و سامراء فرستاد و برخلاف شیوه مرسوم در امر قضاوت، در یک دادگاهِ غیرحضوری در حلّ یک مسئله مداخله نمود.

- در سال 653 ق تخته سنگ بزرگی معروف به «تخت فرعون» از سامرّاء به بغداد انتقال داده شد و آن را در زیر خانه خلیفه قرار دادند؛ امّا چهار سال بعد دوام نیاورد و شکست. [5]

«دوحة الوزراء فی تاریخ وقائع بغداد الزوراء، از رسول کرکوکی»
- در سال 1210 ق برخی از سران مملکتی برای گذراندن تابستان به هوای معتدل سامرّاء پناه آوردند و پس از اتمام فصل گرما به بغداد بازگشتند. آغاز هجرت از بغداد در روز 21 شوّال بوده است. [6]

«تاریخ عراق بین احتلالین، از عباس غراوی»
- در سال 961 ق مأمور ویژه حاکم قبطی مصر برای زیارت مرقد عسکریین (علیهما السلام) به سامراء آمد. [7]

- در سال 1117 ق وزیر وقت عثمانی (حسن پاشا)[8] به سامراء آمد و فقرای این شهر را بسیار اکرام نمود و به خَدَمه حرم انعام بسیار داد. برای شکار نیز هر از گاهی به بیرون سامراء می رفت. [9]

- در سال 1132 ق طاعون در سامراء شایع شد و تلفات فراوان به بار آورد؛ به طوری که میانگین در هرروز جان بیش از هزار نفر را می گرفت. بسیاری از مردم فرار را بر قرار ترجیح دادند. نیروهای نظامی دست به کار شدند و امنیت شهر را برعهده گرفتند. [10]

- در اوائل شوّال 1210 ق «سلیمان پاشا» نخست وزیر وقت عثمانی از بغداد به سمت سامراء حرکت کرد و در بین راه چندروزی را با طایفه «بنی غرّ» گذراند و هر از گاهی نیز توقّف کرده و برای شکار اقدام می کردند. [11]

- در سال 1271 ق «محمّدرشید پاشا» وزیر وقت عثمانی دستور به حفر کانال دُجیل در منطقه ای از مناطق سامراء را صادر کرد. این اقدام جهت آب رسانی به مردم منطقه انجام شد. [12]

- در سال 1286 ق شهر سامراء از نظر جغرافیای سیاسی، ازجمله مناطق تحت پوشش بغداد درآمد. این تصمیم در روزگار امارت «مدحت پاشا»[13] گرفته شد. [14]

- در سال 1287 ق «ناصرالدّین شاه» قاجار[15] به عتبات عالیات، از جمله سامراء سفر کرد. [16]

- در سال 1296 ق شهر سامراء آماج حمله برنامه ریزی شده تعداد زیادی از اوباش قرار گرفت. [17]

- در اواسط سال 1335 ق که حکومت عثمانی دچار ضعف شدید شده بود، برای محافظت از آنچه دارد (ازجمله اسناد و پول) دستور داده که همه را با یک قطار به سامراء انتقال دهند. نیروهای عثمانی برای سازماندهی بیشتر در سامراء جمع شده اند و در این میان اتفاقات ناگوار متعدّدی به وقوع می رسد. شهر مقدس سامراء شاهد صحنه هایی از درگیری میان طرف های موافق و مخالف دولت است. جبهه ای که دولت در سامراء پیش بینی کرده، درحال شکست خوردن و از هم پاشیدن است. در این بین، نیروها در محاصره شدید غذایی نیز قرار گرفته اند که آنها را ضعیف تر کرده است.

دولت تلاش فراوانی برای بیرون کشیدن نیروهایش دارد، امّا تلاشش کمتر مقرون توفیق است. این حادثه معروف به «حادثه شِکر» شد؛ به این دلیل که بسیاری از جابه جایی ها با قطاری صورت می گرفت که برای حمل شکر از آنها استفاده می شد و گونی های پر از شکر در ایستگاه های قطار معطّل مانده بود؛ چرا که فرصت و مجال جابه جایی ئیش بدست نمی آمد. پس از «حادثه شکر»، «حادثه رویضات» به وقوع پیوست که شرحش مجالی دیگر می طلبد بعد از فروکش کردن درگیری ها، دولت تمرکز خود را بر سامراء بیشتر کرد و به جبران ناکامی در سامراء، تکریت را اشغال کرد. [18]

«الحقائق الناصعة فی الثورة العراقیة سنة 1920 و نتائجها از، آل فرعون»
انقلاب 1920 عراق علیه انگلیس
رهبر این نهضت «میرزا محمدتقی شیرازی» بود که آن روزها در سامراء اقامت داشت. [19] «مِیجر بری» حاکم انگلیسی تبار سامراء برای اختلاف افکنی میان دسته های مردم، برخی را علیه برخی دیگر می شوراند تا مانع اتّحادِ ایشان بر ضد انگلیس شود. او از دشمنی دیرینه دو عشیره غرّه و عُبید سوءاستفاده کرد و عبید را به آتش زدن خانه ها و تخریب اموال غرّه که مخالفِ سرسخت انگلیسی ها بودند، تشویق نمود.

اکثر عشیره های ساکنِ در سامراء مشارکت فعّالانه ای علیه انگلیس داشتند. عشیره «جبور» به رهبری عبدالحمید سلامه، عشیره «مُجَمَّع» به رهبری محمدالمهدی، عشیره «ابوأسود» به رهبری حسین مطر، عشیره «ابوفراج و غرّه» به رهبری علوان محمد، عشیره «بنی تمیم» به رهبری حاتم- هذال، عشیره «لفته» به رهبری هیلان و طوایف دیگری که با برنامه قبلی به سوی مرکز شهر سامراء حرکت کردند و شهر را به محاصره درآوردند. مِیجر بری و فورنو (رئیس پلیس) به خانه برخی از اهالی طرفدار ایشان پناه بردند و پناه دهندگان به این بهانه که آن دو در حمایت ایشان وارد شده اند، از تسلیم آنها به مردم سر باز می زدند. این افراد همان کسانی بودند که به ضرر انقلابیون، به انگلیسی ها کمک می کردند و همین کارشکنی ها باعث شد تا سامراء به طور کامل به دست مردم نیافتد. [20]

«شایع السرّا فی شأن سامرّاء، از شیخ محمد سماوی»
لفظ سامراء از نام سام پسر حضرت نوح (ع) گرفته شده است. سامراء در اصل «سام راه» یعنی همان مسیر سام یا راه سام می باشد. این شهر توسط معتصم عباسی تأسیس شد و آن گاه که سپاهیانش در بغداد به تنگ آمدند و به این شهر مهاجرت کردند. احتمال دیگری نیز درباره نام این شهر وجود دارد که از همین مهاجرت نشأت می گیرد. سپاهیان خلیفه عباسی وقتی به این منطقه آمدند، بسیار مسرور و خوشحال شدند و بدین ترتیب نام این شهر «سُرّ من رَآهُ» شد؛ یعنی هر کس که این منطقه را ببیند، مسرور می شود. با گذشت روزگار «سُرّ من رَآهُ» به «سُرّ من رَأی» و سامراء تبدیل شد. از طرفی این شهر یک پادگان تمام عیار نظامی بود که به آن «عَسْکر» یا «مُعَسکر» نیز گفته می شود. تأسیس این شهر به سال 221 ق بازمی گردد. هوایی معتدل و خاکی حاصلخیز و آبی فراوان دارد.

معتصم، معتمد، متوکل، مُنتصر، مُستعین، مُعتزّ، مُهتدی، معتمد ثانی و معتضد این شهر را به عنوان پایتخت حکومت خویش برگزیده بودند. معتضد به سبب فشار برخی از مردم به بغداد بازگشت و بغداد دوباره پایتخت عباسیان شد. سامراء حدود شصت سال بعد رو به تخریب نهاد. [21]

امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام) مورد سعایت برخی دشمنان و حسودان قرار گرفتند و با زهر خلفای عباسی به شهادت رسیدند. امام هادی (ع) در همان سال تولّد امام زمان (عج) یعنی سال 254 ق بدرود حیات گفت.

- در سال 333 ق «ناصرالدّوله حمدانی»[22] دیواری دورتادور سامراء کشید تا از گزند حوادث انسانی و تعرّض ها مصون بماند.

- در سال 337 ق «مُعزالدوله بویهی»[23] بخش هایی از حرم عسکریین (علیهما السلام) را تعمیر و بازسازی کرد و برای خدمه حرم مقرّری ماهانه قرار داد. چارچوب ضریح مطهر را تقویت کرد و به چاه خشکیده ای که منسوب به امام عسکری (ع) بود، کانال آبی متّصل نمود. پس از خشک شدن این چاه، مردم بدان تبرک می جستند و آن قدر از خاکش بردند که از سطحش به شدّت کاسته شد. حیاط حرم و دیوارها بازسازی شد و عمارت حمدانی تکمیل گردید.

- پس از او، «عضدالدوله»[24] در 368 ق روضه منوره را با چوب ساج و ضریح مطهر را با پارچه دیباج پوشاند و رواق ها را توسعه داد.

- در سال 445 ق «امیر ارسلان» گنبد حرم مطهر عسکریین را تجدید نمود و صندوقی چوبین از بهترین جنس چوب روی مراقد مقدسه ساخت.

- در سال 495 ق «برکیاروق سلجوقی»[25] درب های حرم مطهر را تعویض و گنبد و صحن اصلی را تعمیرات اساسی کرد. وکیل او در این امور، صدراعظمش «مجد الدّولة» بود.

- در سال 606 ق «ناصر عباسی»[26] گلدسته های حرم مطهر را بازسازی کرد و اسامی امامان دوازده گانه شیعه را روی دیوارها نگاشت. وکیل او در انجام این امور شخصی به نام «سید محمد» (یا سید معد بن محمّد) بود.

- در سال 640 ق «مستنصر عباسی» صندوق روی مرقد مطهر را که در آتش سوزی از بین رفته بود، تعویض کرد و برای این کار از «سید احمد بن طاووس»[27] کمک گرفت.

- در سال 750 ق «ابو أویس حسن جلایری»[28] ضریح و گنبد حرم را تجدید بنا کرد. یکی از اقدامات او این بود که قبور پراکنده در صحن را به فضای بیرون انتقال داد.

- در سال 1106 ق «شاه حسین صفوی»[29] ضریح مطهر عسکریین (علیهما السلام) را از پنجره فولاد ساخت و زمین روضه منوره را یکپارچه سنگفرش کرد.

- در سال 1200 ق «احمد برمکی» سرداب غیبت را بازسازی کرد و چوب های به کار رفته در بنای ساختمان را به سنگ مرمر تغییر داد. وکیل او در انجام این امور «میرزای سلماسی» بود. احمد برمکی پیش از تکمیل برنامه هایش از دنیا رفت و باقی کار را میرزای سلماسی از اموال شخصی اش ادامه داد تا به سرانجام رسید.

- در سال 1225 ق حسین، فرزند میرزای سلماسی سمت پدر را برعهده گرفت و همان خدمات را به گونه دیگری ادامه داد. تعمیر و رسیدگی به درب های حرم و سرداب غیبت و کاشی کاری گنبد، ازجمله فعالیت های اوست. حسین برای خود و پدرش دو قبر در رواق حرم عسکریین (علیهما السلام) در نظر گرفت که این با موافقت خود میرزا بود.

- در سال 1285 ق «ناصرالدین شاه» قاجار گنبد حرم عسکریین (علیهما السلام) را طلاکاری نمود و سنگ فرش روضه منوّره و رواق و صحن و شبستان را عوض کرد. وکیل شاه ایرانی در این کار «شیخ عبدالحسین تهرانی» معروف به «شیخ العراقین»[30] بوده است.

- در سال 1341 ق «ملک فیصل اول»[31] کوچه ها و خیابان های اطراف حرم را توسعه داد و پس از او «فیصل دوم»[32] نیز همین برنامه را ادامه داد.

- در سال 1343 ق حرم مطهر عسکریین (علیهما السلام) متّصل به شبکه سراسری برق شد و به برکت وجود برق، آب رسانی به مردم سامراء نیز صورت گرفت.

حوادث بزرگ
سال 260 ق: به زندان افتادن امام حسن عسکری (ع)؛

سال 279 ق: بازگشت معتضد به بغداد و انتقال پایتخت؛

سال 445 ق: جنگ میان بساسیری و سلجوقیان؛

سال 640 ق: آتش سوزی وسیع و هولناک در حرم عسکریین؛

سال 1106 ق: آتش سوزی مجدد در حرم؛

سال 1311 ق: وقوع فتنه داخلی میان اهالی سامراء؛

سال 1356 ق: به سرقت رفتن چند لوح طلا و نقره از حرم مطهر. [33]

قبور بزرگان
حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) و عمه امام عسکری (ع). 274 ق؛

نرجس خاتون همسر امام عسکری (ع) و مادر امام زمان (ع). 260 ق؛

محمدبن علی الهادی (ع) معروف به امام زاده «سیدمحمد» در 45 کیلومتری سامراء؛

ابوهاشم داود از نسل عبدالله بن جعفر بن ابی طالب 261 ق (از محدّثان شیعه)؛

احمد خوئی، حاکم خوی، 1200 ق؛

اسدالله شیرازی، برادر میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو. 1311 ق. [34]

المآثر الکبری فی تاریخ سامراء از ذبیح الله محلّاتی

حادثه تنباکو
واقعه مهمّی که در دوره زعامت میرزای شیرازی [35]- که آن روزها در سامراء اقامت داشت- رُخ داد، ماجرای اعطای امتیاز تنباکو توسط دولت و صدور فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی بود. ازجمله کسانی که با اعطای این امتیاز مخالف بود و ناصرالدین شاه سخت بر او عرصه را تنگ گرفت «سیدجمال الدّین اسدآبادی»[36] بود. ناصرالدّین شاه او را از ایران بیرون کرد و او مستقیم به بصره رفت و به میرزای شیرازی نامه ای نوشت تا ایشان را از اوضاع ایران آگاه کند. متن این نامه به سرعت در همه جا منتشر شد. «علّامه سید محسن عاملی»[37] می گوید: «من در نجف بودم که این نامه به آن جا رسید و همه آن را خواندیم. این نامه در شماره هایی از مجلّه «العرفان الصیداویة» نیز منتشر شد. این مجلّه در لبنان به چاپ می رسید».

«شکیب ارسلان»[38] می گوید: «ندای این سید (جمال الدین) از مهم ترین اسباب صدور فتوا توسط میرزای شیرازی بود که دولت ایران را مجبور به عقب نشینی و لغو امتیاز نمود».

امّا علامه «سید محسن عاملی» نظر دیگری دارد؛ او می گوید: «میرزای شیرازی پیش از رسیدن نامه سید جمال به سامراء، فتوا به تحریم تدخین تنباکو را صادر کرد و نامه سیدجمال تأثیری در صدور فتوا نداشته است». [39]

عراق؛ قدیم و جدیدیش از عبدالرّزاق حَسَنی
سامراء از شهرهای قدیمی در تاریخ شهرهای آباد است. برخی می گویند تأسیس این شهر به دوران پیش از اسلام بازمی گردد. این را حفّاری های باستان شناسان تأیید می کند. معتصم را گروهی زنده کننده یک شهر قدیمی می دانند، نه مؤسس سامرای فعلی.

خلفای عباسی یکی پس از دیگری آمدند و بر جلال و شکوه این شهر افزودند. تقریباً هر یک نیز برای خود قصری ساختند. سامراء در مسیر پیشرفت و توسعه در مدت شصت سال، یکی از زیباترین شهرهای عراق بود و محلّی برای استراحت و تفریح خاندان عباسی گشته بود. سامرای کنونی از نظر جغرافیائی با سامرای دوره معتصم مقداری فاصله دارد و در حقیقت یکی از محلّات مشهور آن دوران بوده است. امام هادی (ع) در آن منطقه سکونت داشته اند. در اطراف حرم مطهر در ابتدای قرن سوم خانه ها و ساختمان هایی ساخته شد و این خانه ها ترکیب کلّی خود را تا پس از انقراض دولت عباسی حفظ کرد. در دوره حکومت مدحت پاشا دولت به شهر سامراء توجّه خاصّی داشت.

سامرای فعلی در فاصله 128 کیلومتری شمال بغداد واقع شده است. بیشتر خانه ها با آجر ساخته شده و برگرفته از معماری سامرای قدیم است. اغلب ساکنان سامراء از عشایر هستند. معیشت این افراد غالباً از طریق رسیدگی به زوّار عسکریین (علیهما السلام) تأمین می شود. البته عده ای هم به کشت و زراعت می پردازند. آب شُرب مردم با پُمپ از نهرهای اطراف گرفته می شود. سابق بر این روشنایی خانه ها با روغن چراغ بود، امّا امروزه برق، روشنایی بخش خانه ها شده است. سابق بر این، مردم برای عبور از نهرها از قایق های چوبی استفاده می کردند که امروزه به قایق های پیشرفته و مدرن مجهّز هستند.

جمعیت سامراء در سال 1947 م حدود 65 هزار نفر بوده است. اداره آثار باستانی در سامراء برای حفظ آثار و اشیای قدیمی، موزه ای را در سال 1940 م در این شهر تأسیس کرد.

در نیمه دوم قرن بیستم میلادی سامراء مُحاط به دیواری به محیط دو کیلومتر بود که قسمت بزرگ تر آن به هفتصد متر می رسید. یکی از پادشاهان هند در بازسازی این دیوار نقش عمده داشت. این دیوار چهار دروازه به نام «قاطول، ناصریه، بغداد و ملطوش» داشت که به تدریج این دروازه ها برای توسعه شهر و ساخت وسازهای مختلف تخریب و برداشته شد. برای نمونه به جای دروازه غربی، ساختمانی برای شهرداری، یک باب بیمارستان، یک باب مدرسه و ساختمانی برای دو اداره برق و پُست ساخته شد. به جای دروازه جنوبی نیز یک کشتارگاه برای خوراک مردم و به جای دروازه شرقی یک موزه محلّی تأسیس شد.

نزدیک سامراء منطقه ای به نام «ثرثار» وجود دارد که سدّ مهمّی در آن جا ساخته شده و هنگام باران، بغداد را از زیر آب رفتن حفظ می کند. این سد بر روی نهری به طول 62 کیلومتر ساخته شده است. این سدّ برای نگه داری و هدایت آب به مزارع و تولید برق نیز استفاده می شود. طول سدّ نزدیک به 450 متر است و دارای پنجره هایی برای عبور آب است که هم با موتور برق باز می شود و هم با دستگیره های بزرگ و می تواند در هر ثانیه 9 هزار متر مکعب آب را به بیرون هدایت کند. این سدّ عظیم در سال 1956 م ساخته شد. در آن روز ساخت سدّ شانزده میلیون دینار هزینه برداشت، امّا برکات زیادی را در پی داشت.

2- سامراء در موسوعه ها
اخبار الدُول و آثار الأوَل فی التاریخ، از احمد بن یوسف [40]

سامراء شهر بزرگی است که در ضلع شرقی دجله واقع شده است. امروزه مردمان کمی در آن زندگی می کنند و به مانند روستائی کوچک درآمده است. [41]

أحسن الودیعة، از سید مهدی اصفهانی

دولت آلمان پس از گرفتن امتیاز از دولت عراق، خطّ آهنی از بغداد به سامراء کشید. این شهر در طول تاریخ، فراز و نشیب بسیار داشته است. میرزا سید محمدحسن شیرازی این شهر را به منزله یک مرکز علمی برای طُلّاب قرار داد و طلّاب علوم دینی از اقصا نقاط عراق به سوی این شهر سرازیر شدند. میرزا مدرسه ای بزرگ تأسیس کرد که تا امروز این مدرسه مأوای طُلّاب است. [42]

اعیان الشیعه، از سید محسن امین

پس از فوت میرزای شیرازی در سال 1312 ق تعداد شیعیان در این شهر کم شد و به مرور جنبه علمی آن نیز به ضعف گرایید. [43]

تاریخ الشیعه، از محمد حسین مظفّر

هیچ دوره ای از دوران های تاریخ این شهر تا امروز نبوده است که این شهر تا این حدّ از مردان علمی و چهره های بارز دینی و اجتماعی خالی شده باشد. این اتفاقات پس از رحلت میرزای شیرازی به وقوع پیوست. هدف مرحوم میرزا از سکونت در این شهر، توجّه به سامراء به عنوان یک شهر مذهبی مهم برای شیعیان بود. [44]

مُعجم البُلْدان، از یاقوت حَمَوی

بر اساس متون تاریخی، این شهر در عصر ساسانیان زیر سلطه ایران بوده و مردم آن منطقه ناچار به پرداخت مالیات به پادشاهان ایرانی بوده اند. مورّخان یکی از دلایل تسمیه آن را به «سامراء» همین دانسته اند. سامراء به معنای محلّ حساب و کتاب است. از دیگر نام های سامراء، می توان به تیرهان و سامره اشاره کرد. [45]

الکامل فی التاریخ، از ابن اثیر

در سال 221 ق چون معتصم، تُرکان را بر امور نظامی و دیوانی در بغداد مسلّط ساخته بود، هفتادهزار نظامی تُرک، بغداد را جولانگاه تاخت و تاز اسب های خویش قرار دادند و برای مردم ایجاد مزاحمت می کردند. این شُد که معتصم به فکر انتقال پایتخت به سامراء افتاد.

مروج الذّهب، از مسعودی

شکایت های مردم به معتصم باعث شد او به فکر چاره ای باشد و در اطراف بغداد، بهتر و مناسب تر از این مکان نیافت. (ج 2، ص 467) پس از ساخت شهر سامراء، ترکان را به آن جا بُرد تا مردم شهر بغداد نفس راحتی بکشند.

کاربرد سامراء در منابع فقه
از سامراء به مناسبت در باب های صلاة، جهاد و مزار نام برده شده است. مثلًا در «الحدائق الناضرة» از شیخ یوسف بحرانی (ج 6 ص 393) آمده است که از راه های دستیابی به جهت قبله، محراب معصوم (ع) است؛ مانند مسجد منسوب به امام هادی (ع) در «سامراء». یا مثلًا در «مسالک الافهام» از شهید ثانی (ج 3، ص 167) یا «جواهر الکلام» از شیخ محمدحسن نجفی (ج 21، ص 281) آمده است که فقها در تبیین معنای دارالسلام، یکی از مصادیق آن را شهری دانسته اند که در دوره اسلامی ساخته شده و کفّار در بنای آن نقشی نداشته باشند؛ مانند «سامراء».

در باب مزار نیز قاضی ابن برّاج در «المهذب البارع» (ج 2 ص 15) و شهید اوّل در «الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه» (ج 2، ص 15) چنین می نویسند: «زیارت عسکریین (ع) در سامراء و زیارت امام زمان (عج) در هر زمان و مکان به ویژه سرداب مقدّس در «سامراء» مستحبّ است».

3- سامراء در کتب جغرافیا
راهنمای عراق
خرابه های سامراء
این خرابه ها در کنار شهر جدید سامراء ساخته شده است. این خرابی ها مشتمل بر آثار مهمّی است که به تاریخ دوره های پیشین دلالت دارد. در این شهر زندانی بود که متوکل عباسی آن را ساخته بود و امروزه به تلّی از خاک تبدیل شده است. [46]

راهنمای مواطن و آثار تاریخی عراق
سامرای امروز مرکز استان صلاح الدین است. در قلب سامرای جدید حرم عسکریین (علیهما السلام) واقع شده است. امام هادی (ع) را در خانه خویش و امام عسکری (ع) را در کنار ایشان به خاک سپردند. در کنار حرم عسکریین سرداب غیبت هست که معروف است محلّ غیبت حضرت ولی عصر (ع) بوده است. مجموع عشایر ساکن در سامراء یازده عشیره است. تعداد نفوس این عشایر دائما در حال تغییر است. شهرک های جدیدی اطراف سامراء ساخته شده است. [47]

4- سامراء در سفرنامه ها
سفرنامه ابن جُبیر
صُبح روز پنج شنبه 18 ماه صفر سال 580 ق در ساحل دجله، نزدیک قلعه ای به نام معشوق فرود آمدیم. نقل است که این مکان تفرّج گاه زبیده، دخترعموی هارون الرشید و همسرش بوده است. روبه روی این قلعه در ساحل شرقی دجله، شهر «سُرّمن رأی» قرار گرفته است. آنچه امروز از سامراء مانده، درس عبرتی است برای هر بیننده ای. معتصمش کو؟ واثقش کو؟ متوکلش کو؟! سامراء شهر بزرگی بوده که بخشی از آن خراب شده است. مسعودی در توصیف این شهر می گوید: «هوایش خوب است و منظره خوبی دارد و واقعاً هم همین جور است. امروز برای استراحت در این شهر اقامت کردیم». [48]

سفرنامه ابن بطوطه
سامراء رو به خرابی گذاشته و جز مقدار کمی از آن باقی نمانده است. در این شهر مسجدی است که به نام صاحب الزّمان (ع) معروف است. [49]

نزهة الجلیس و منیة الأدیب الأنیس، از سید عباس مکی
برای زیارت عسکریین (علیهما السلام) از بغداد به طرف سامراء حرکت کردیم و سه روز را در این شهر اقامت داشتیم و سپس به بغداد بازگشتیم. مناره ای که در این شهر قرار دارد، یکی از عجایب است. [50]

سفرنامه مُنشی بغدادی
سامراء هوای خوبی دارد و دوهزار خانه در این شهر وجود دارد. این شهر در هر سال سی هزار زائر دارد. مناره ای دارد که برخلاف سایر مناره ها که از داخل پله دارد و به بالا می رود، مسیرش به سمت بالا، از بیرون است. سامراء میوه ای دارد شبیه طالبی که قرمز رنگ و بسیار خوشمزه است. [51]

سفرنامه عبدالوهّاب عزام
شنبه 27 رمضان سال 1349 ق روز بسیار خوبی است. به سامراء سفر کرده ایم. برخی مخالفین به جای «سُرّ من رأی»، «غمَّ مَنْ رأی» به این شهر می گویند؛ یعنی مغموم و ناراحت می شود هر کسی به این شهر سفر می کند. سفر ما به سامراء با اشتباهاتی همراه بود. اول این که به مدت دو ساعت مسیر را با الاغ رفتیم؛ در حالی که می شد با ماشین برویم. چند ماشین کوچک کرایه کردیم و از بغداد راه افتادیم. در اولین پُمپ بنزین 45 دقیقه معطّل شدیم. خرابی ماشین ها در مسیر نیز ما را بسیار معطّل کرد.

در مسیر به قصر بزرگی در رود دجیل رسیدیم که می گفتند ساخته دست مستنصر است و روی آن آیات قرآن و اسامی خلفای عباسی نوشته شده است. ما تمام این نوشته ها را یادداشت کردیم. برخی را نیز روزگار محو کرده بود. تاریخ ساخت قصر 629 ق بود. به حرکت ادامه دادیم تا به ساحل دجله رسیدیم. حدود ساعت 5 عصر به سامراء رسیدیم و چاره ای نداشتیم جز این که ماشین ها را یکی یکی از معبری که در دو طرف ساحل بود، عبور دهیم. این کار نیز وقت زیادی از ما گرفت.

نزدیک ترین خرابه های سامرای قدیم به سامرای فعلی، مسجد معتصم است که انسان را به یاد مسجد ابن طولون می اندازد. معتصم دارای قصر بزرگی در ساحل دجله بوده است و روی قصرش گنبدی بزرگ دیده می شود. . . . در سامراء حرمی است در طراز حرم کاظمین و کربلا و نجف؛ البته کوچکتر و دارای گنبدی کوچک. چهار قبر در این حرم است که حضرت هادی و حسن عسکری و سکینه خاتون و حکیمه خاتون (علیهم السلام) که یکی همسر امام هادی (ع) است و دیگری عمّه ایشان.

به راننده ها گفتیم در ساحل دجله بمانند تا ما از زیارت برگردیم. وقت بازگشت، گفتیم حرکت کنیم، اما ایشان امتناع کرده و گفتند: ما شب ها رانندگی نمی کنیم؛ در ضمن، بنزین هم نداریم. بعد از زیارت حرم عسکریین (علیهما السلام) برگشتیم، امّا بعداً تأسف خوردیم که چرا به سرداب غیبت نرفته ایم. شش سال بعد که دوباره به سامراء مسافرت کردیم، آن جا را بسیار تغییر یافته دیدیم. خیابان های اصلی و فرعی بسیاری ساخته شده بود. این بار به سرداب غیبت هم رفتیم. مکانی که دارای دو دهلیز بود و در انتهای سرداب کاری جالب با چوب دیده می شد. از دیوارهایی که دور تا دور قصرهای مستنصر و معتصم کشیده شده بود خبری نبود. [52][53]

نکته قابل توجّه و مشترک این سفرنامه ها این است که سفرنامه نویسان عرب مثل ابن بطوطه وقتی از سامراء یا دیگر شهرهای مقدّس نام می آورند، تعبیر به زیارت یا توسّل و امثال آن دارند و این نکته برای عدّه ای که با اصل زیارت و توسّل جستن به بزرگان دین مخالفند، باید مدّ نظر قرار گیرد و این کار را برخلاف توحید و مصداقی از مصادیق شرک نشمارند. این سفرنامه نویسان اغلب از اهل سُنّتی هستند که مطابق مذهبشان، توسل را شرک نمی پنداشتند و آن را به عنوان یک سیره عقلایی و مشروع قبول داشتند.

پی نوشت:
[1] . این مقاله برگرفته از« موسوعه عتبات عالیات» تألیف جعفر خلیلى، بخش مربوط به سامراء است..

[2] . دکتر حسین على محفوظ( 1926- 2009 م) نویسنده معروف عراقى است. در شهر مقدّس کاظمین چشم به جهان گشود و دروس ابتدایى را در همین شهر گذراند. پس براى تحصیلات تکمیلى به بغداد آمد و بالاخره به کرسى استادى در دانشگاه بغداد و دانشکده زبان فارسى دست یافت. از ایشان تألیفات متعدّدى به یادگار مانده است. وى در علوم و فنون ادب عرب نیز ید طولایى داشت و دو بار مفتخر به دریافت جایزه کتاب سال شد..

[3] . جامع مختصر، ص 176..

[4] . حوادث جامعه، ص 152..

[5] . همان، ص 306..

[6] . رسول کرکوکلى، دوحة الوزراء، ص 199..

[7] . عباس عزاوى، تاریخ عراق بین احتلالین، ج 4، ص 72..

[8] . اولین فرمانده تُرک در عراق. این طیف سیصد سال حکومت عراق را در دست داشتند. این فرمانروایى به حکومت مملوک‏ها یا ممالیک معروف است..

[9] . همان، ج 5، ص 166..

[10] . همان، ص 199..

[11] . همان، ج 6، ص 115..

[12] . همان، ج 7، ص 109..

[13] .« مدحت پاشا» از رجال قرن نوزدهم حکومت عثمانى است. مدتى صدر اعظم بود. در سال 1883 م به دستور سلطان عبدالعزیز او را در زندان خفه کردند. از مدحت‏پاشا به عنوان پدر مشروطه اوّل و واضع قانون اساسى 1876 م یاد مى‏شود. تجدّدگرایى نیز یکى دیگر از اوصاف او بوده است..

[14] . همان، ص 169..

[15] . چهارمین شاه از دودمان قاجار، ناصرالدین است. از او به« سلطان صاحب‏قران» یاد مى‏شود. در شانزده سالگى تاج‏گذارى کرد. در پنجاهمین سالگرد پادشاهى‏اش در حرم حضرت عبدالعظیم( ع) به دست میرزا رضاى کرمانى ترور شد..

[16] . همان، ص 244..

[17] . همان، ج 8، ص 43..

[18] . همان، ص 305..

[19] . فریق مزهر آل‏فرعون، الحقائق الناصعة، ج 1، ص 79..

[20] . همان، ص 330..

[21] . شایع السرّاء، ص 3..

[22] . حمدانى‏ها دولتى شیعى بودند که حکومتشان نزدیک به یک قرن به طول انجامید. آنان به واسطه عباسى‏ها به حکومت رسیدند. مکتفى امارت موصل را به عبدالله بن حمدان داد. او منطقه موصل را به فرزندش ناصرالدوله داد تا در آن حکومتى تشکیل دهد..

[23] .« احمد بن بویه» معروف به« مُعزالدوله» از فرمانروایان آل‏بویه است. حکومت آل‏بویه صد و ده سال به طول انجامید، در دوران احمد، حرم‏هاى امامان شیعه بازسازى شد..

[24] . ابتدا بنا بود« تاج الدّوله» لقب بگیرد، ولى معزالدوله این لقب را بیش از شأن او دانست و لقب« عضدالدوله» یعنى بازوى حکومت برایش انتخاب شده است..

[25] .« برکیاروق» سومین شاه سلجوقیان است. او در 25 سالگى به علت بیمارى سل از دنیا رفت..

[26] . سى و پنجمین خلیفه عباسى است که 46 سال حکومت کرد..

[27] . او برادر سید بن طاووس، صاحب کتاب« اللهوف» است. جدّ پدرى احمد با 13 واسطه به امام حسن مجتبى( ع) مى‏رسد و از طرف مادرى از نوادگان شیخ طوسى است. علّامه حلّى از جمله شاگردان اوست. در حدود بیست اثر از او بر جاى مانده است. سید احمد فرزندى داشت که او نیز به ابن‏طاووس معروف است. سید احمد در حلّه درگذشت و همان‏جا به خاک سپرده شد..

[28] .« جلایر» نام یکى از طوایف مهم مغول است. آنان مروّج زبان تُرکى در عراق بودند. ابواویس یا شیخ اویس مهم‏ترین فرد در این خانواده شمرده مى‏شود که با آمدنش آل‏جلایر به اوج خود رسید و با رفتنش آل جلایر به ضعف گرایید..

[29] .« شاه حسین صفوى» آخرین پادشاه از خاندان صفوى است که سى سال حکومت کرد. حکومتش با قیام افغان‏ها و سقوط اصفهان که پایتخت بود، به پایان رسید..

[30] .« شیخ العراقین» از شاگردان برجسته صاحب جواهر است. محدّث نورى وى را زبده اعاظم محققین لقب داده است. شیخ العراقین مورد اعتماد امیرکبیر بود. امیرکبیر با دقّتى که در احوال مردمان داشت، وى را وصى خویش قرار داد..

[31] . اولین پادشاه عراق و بنیان‏گذار سلسله هاشمى است. او پسر سوم حسین بن على است. حسین بن على، معروف به« شریف حسین» و« شریف مکّه» است. از 1921 تا 1933 م پادشاه عراق بود بود. یک سال نیز در سال 1920 م پادشاه سوریه بود..

[32] . آخرین پادشاه عراق که در کودتاى ضد سلطنتى در سال 1958 م به رهبرى عبدالکریم قاسم از پادشاهى خلع و کشته شد..

[33] . شایع اسراء، ص 28- 37..

[34] . همان، ص 41..

[35] .« سیّد محمّدحسن حسینى شیرازى» پس از شیخ انصارى سى سال مرجعیّت شیعه را بر عهده داشت. وى در سن 82 سالگى بر اثر مسمومیّت از دنیا رفت. دروس سطوح مقدمات و فن نویسندگى و وعظ و خطابه را نزد دایى‏اش گذراند. ایشان مدّتى را نیز در اصفهان تحصیل کرد؛ سپس به کربلا و پس از آن به نجف رفت. شیخ انصارى مى‏گفت: من درسم را براى سه نفر مى‏گویم که یکى از آنها میرزاى شیرازى است. تحریم تنباکو از مهم‏ترین اتفاقات زمان حیات وى است. امام خمینى( رحمه الله) در وصف فتواى میرزا مى‏گویند:« همان نصف سطر میرزاى شیرازى رضوان الله تعالى علیه مملکت ما را از توى حلقوم خارجى‏ها بیرون کشید». شیخ عبدالکریم حائرى و میرزا جواد ملکى تبریزى استاد اخلاق امام خمینى از شاگردان میرزاى شیرازى هستند..

[36] . از سیّد جمال‏الدین اسدآبادى به عنوان آغازگر نهضت بیدارى اسلامى در سده‏هاى اخیر نام برده مى‏شود. مدتى در مصر به تدریس پرداخت و در تحولّات سیاسى مصر نقش موثر داشت. سید به دستور شیخ انصارى عازم هندوستان شد و سعى کرد مردم آن سامان را علیه انگلیس بشوراند. وى در سال 1275 ش در استانبول از دنیا رفت و پیکرش در دانشگاه کابل به خاک سپرده شد..

[37] .« علّامه سید محسن عاملى» در سال 1284 ق متولّد شد. نسب وى به« زید شهید» مى‏رسد. در جبل عامل دروس سطوح اول را خواند و در سال 1308 ق به نجف هجرت کرد. آخوند خراسانى از اساتید وى است.« اعیان الشیعه» و« کشف الارتیاب» دو اثر مهمّ وى است. 75 کتاب و رساله از ایشان به یادگار مانده است..

[38] .« شکیب ارسلان» متفکر لبنانى، ملقب به« أمیر بیان»، فعالیّت‏هاى سیاسى هم داشت، به چهار زبان عربى، ترکى، فرانسوى و آلمانى به خوبى سخن مى‏گفت. در راه بیدار کردن امت عرب نسبت به نقشه استعمارگران نسبت فلسطین بسیار تلاش کرد. از وى بیش از ده اثر بر جاى مانده است..

[39] . المآثرالکبرى، ج 2، ص 27..

[40] . انتشار یافته در عالم الکتب بیروت..

[41] . احسن الودیعه، ج 2، ص 221..

[42] . همان..

[43] . سید محسن امین عاملى، اعیان الشیعه، ج 1، ص 367..

[44] . تاریخ الشیعه، ص 101..

[45] . یاقوت حموى، معجم البلدان، ج 3، ص 172..

[46] . راهنماى رسمى عراق، ص 663..

[47] . راهنماى مواطن، ص 41. از جمله کتب جغرافى درباره عراق مى‏توان به کتاب« اماکن مقدّس در عراق» اشاره کرد. کتاب دیگر« جغرافیاى عراق» است. این کتاب‏ها توسط گروهى از محققین به سفارش شهردارى کربلا و کاظمین به نگارش درآمده است..

[48] . سفرنامه ابن جبیر، ص 232..

[49] . سفرنامه ابن بطوطه، ج 1، ص 138 تا 147..

[50] . نزهة الجلیس، ج 1، ص 119..

[51] . سفرنامه مُنشى بغدادى، ص 88. محمّد بن مؤیّد بغدادى خوارزمى، مُنشى علاءالدّین خوارزمشاه و سلطان محمد بود. او سه سال نیز در زندان بوده است. در اواخر قرن ششم قمرى مى‏زیسته است..

[52] . سفرنامه عبدالوهاب، ص 77..

[53] برخى دیگر از منابع عَرَبى که درباره« سامراء» مطالبى نوشته‏اند:

1. عیون اخبار الرضا، ابن بابویه، ص 494.

2. جمهرة اانساب العرب، ابن حزم، ص 61.

3. اشارات إلى معرفة الزیارات، ص 72.

4. جغرافیاى عراق، طه الهاشمى، ص 123.

5. وفیات الأعیان، ج 2، ص 373 و 435.

6. سامراء؛ دراسة فى النشأة والبنیّة الکسانیّة، دکتر صالح احمد العلى.

7. تاریخ فخرى، ابن طقطقى، ترجمه وحید گلپایگانى.

8. جولة فى الأماکن المقدّسة، موسوى زنجانى.

9. سامراء؛ عاصمة الدّولة العربیّة فى عهد العبّاسییّن، احمد عبدالباقى.

10. تاریخ بغداد، خطیب بغدادى، به طور مکرّر در مجلّدات متعدّد.

 

نظر شما