موضوع : پژوهش | مقاله

تـوجهات ویژه اهل بیت علیهم السلام به شیعیان و محبین

مجله  فرهنگ زیارت  تابستان 1399 - شماره 43 

نویسنده : بابائی، قاسم
چکیده
مقاله پیـش رو بـه تـبیین کارکردهای وجود انسان کامل - که مصداق اتم آن اهل بیت: هستند - پرداخته است. ائمه اطهار: هـمان طور که در عالم هستی جایگاه بلندی دارند، در مقام واسطه فیض بودن نیز مقام بـالایی دارند و به سبب وجـود بـلند آنهاست که فیض خداوند متعال در بخش تکوین و تشریع به سبب معیت و همراهی با جهان ماسوی الله به بشریت می رسد.

معیت و همراهی گاهی درباره خداوند متعال به کار می رود که به سه قـسم معیت قیومی، رحیمی و معیت قمری تقسیم می شود و گاهی معیت درباره اهل بیت: - که دارای وجود امکانی، و مجرای فیض الهی هستندـ استفاده می شود که به سه گونه معیت قیومی ظلّی، معیت رحیمی ظـلّی و مـعیت قهری ظلّی قابل تقسیم است. یکی از توجهات اهل بیت: به شیعیان همراهی در حل مشکلات و یاری رساندن به آنان در موقعیتهای بحرانی است که به چند نمونه از آن اشاره می شود.

مقدمه

اهل بیت: مصداق بارز انسان کامل هستند که درجه ارزشی و درجه هستی آنـها قـابل قیاس با کسی نیست. مقام وجودی اهل بیت: نیز از فرشتگان و ملائکه مقرب الهی بالاتر است؛ زیرا بر اساس روایت «لایقاس بهم احد » (ابن بابویه، 1385ق، ج2، ص320) - که بیانگر نفی مقایسه اسـت - ایـن نـفی شامل تمامی موجودات حتی مـلائکه مـی شود (جـوادی آملی، 1384، ص271)

بنابراین همچنان که در مسئله نبوت، مقایسه کردن افراد دیگر با پیغمبر غلط است، در امر خلافت و امامت نیز با وجود افرادی در این سـطح، سـخن از دیگـران و برتری آنها بیهوده است (مطهری، 1395، ج4، ص848- 849)؛ ازاین رو انسان کـاملْ دارای بـرترین مرتبه فیض خداست و واسطه فیض خدا و عالی ترین مرتبه انسان کامل، امامت است و عرفا به آن نظر دارند.

اهل بیت: هـمان طور کـه در آفـرینش مقام بالایی دارند، در واسطه فیض بودن نیز دارای مقام بالایی هـستند و به سبب وجود بلند آنهاست که فیض خداوند متعال در بخش تکوین و تشریع به بشریت می رسد؛ زیرا به سـبب بـساطت خـداوند متعال در صقع ربوبی، ناممکن است که بدون هیچ واسطه ای به تـدبیر عـالم بپردازد. (یزدان پناه، 1384، ص604)

بنابراین به واسطه معیت و همراهی اهل بیت: با انسان ها و تمامی موجودات، برکات الهی نـازل، و بـلایا دفـع می شود. معیت و همراهی اهل بیت:، زیر سایه معیت خداوند متعال است و هـمان طور کـه خـداوند متعال سه گونه معیت دارد، اهل بیت نیز سه گونه معیت دارند و در هر معیتی بـرکاتی بـر آنـها نازل می شود.

سه گونه حضور و معیت خداوند با موجودات
حضور و همراهی خداوند در همه حـال بـا موجودات است. امکان فقری، هسته مشترک همه موجودات در جهان هستی است و همه عـالم نـسبت بـه خداوند متعال، وجود رابط هستند که فقر و نیاز وجودی به خداوند در ذات آنها قرار دارد؛ بـه بـیان ملاصدرا، ذات موجوداتْ عین الربط است؛ نه آنکه ذاتی دارد که نیازمند به واجب بـاشد، بـلکه حـقیقت هستی آنها نیاز است. این نیاز - هم در ابتدای پیدایش و هم در بقا - همراه با موجودات اسـت؛ چـراکه موجودات سواد الوجه در دنیا و آخرت هستند. لذا حضور و معیت خداوند متعال با مـوجودات، مـخصوصاً انـسان، در سه بخش است:

1. معیت قیومی
معیت قیومی به سبب فقر وجودی موجودات و وابستگی آنها بـه خـداوند مـتعال در مقام پیدایش و بقاست. این نیاز به خداوند متعال، برگرفته از هستی آنهاست. تـبیین دقـیق درک همراهی خداوند در مثال زیبای غزالی است که در بیان رابطه میان نور و رنگ است. تردیدی نیست کـه هـمه ما رنگ ها را می بینیم و گمان ما این است که غیر از رنگ چیز دیـگری نـیست و می گوییم فقط رنگ سبز را دیدیم چیز دیـگری نـدیدیم و وجـود نور همراه آن را انکار می کنیم. حال آنکه دیـده شـدن رنگ به سبب همراهی با نور است؛ چراکه حقیقت نور، ظاهرکننده خود و روشـنگر دیـگر موجودات است.

وقتی هوا تـاریک شـد و خورشید غـروب کـرد و تـاریکی سایه افکند، در این هنگام - که رنـگ قـابل رؤیت نیست - به حقیقت نور پی می بریم و درمی یابیم که نور حقیقتی جدا از رنـگ دارد، ولی بـه سبب اتحادش با رنگْ ادراک نـمی شود و به سبب شدت وجـودش مـخفی است. در عالم هستی نیز آنـکه در مـرحله اول وجود دارد و به سبب آن، علمْ رنگ وجود می گیرد، خداوند متعال است که به سـبب نـور وجودی او عالم نیز ظهور پیـدا مـی کند (غـزالی، 1416ق، ص280). بر همین اسـاس فـرمود {وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مـَا کـُنْتُمْ) (حدید: 4)؛ «هر کجا باشید، او با شماست»؛ چراکه عالم محضر خداست.

خداوند با هر مـوجودی مـعیت دارد؛ چه با انسان خوب و چه بـا انـسان بد. این مـعیت، هـم بـه انسان امید می دهد کـه هرگز ناامید نشود و هم هشداری نسبت به انسانی است که بداند در مشهد و در محضر خداست تـا بـا غفلت زندگی نکند. لذا خداوند متعال مـی فرماید:

{وَنـَحْنُ أَقـْرَبُ إِلَیـْهِ مـِنْکُمْ وَلَکِنْ لَا تُبْصِرُونَ}. (واقـعه، 85)

و مـا از شما به او (محتضر) نزدیکتریم ولی نمی بینید.

{وَاعْلَمُوا أَنَّ الله یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}. (انفال: 24)

بدانید که هـمانا خـدا مـیان مرد و قلبش حایل است.

انسان وقتی خـود را بـشناسد و پی بـه وجـود خـود بـبرد که در حقیقت وجودش در قبال خداوند عددی به حساب نمی آید، در این صورت توجهش به خداوند بیشتر می شود و تلاش می کند که رنگ الهی بگیرد. امام خمینی در این باره می فرماید:

آن وقتی که قلم به دست می گیرید، بدانید که در محضر خدا، قلم دست گرفته اید. آن وقتی که می خواهید تکلم کنید، بدانید که زبان شما، قلب شما، چشم شما، گوش شما در محضر خـداست؛ عـالم محضر خداست؛ در محضر خدا معصیت خدا نکنید. در محضر خدا با هم دعوا نکنید سرِ امور باطل و فانی. برای خدا کار بکنید و برای خدا به پیش بروید. اگر ملت مـا بـرای خدا و برای رضای پیغمبر اکرم به پیش برود، تمام مقاصدش حاصل خواهد شد. (خمینی، 1368، ص461).

آری، انسانی که با علم حضوری خدا را درک کند، تلاش مـی کند کـه رنگ و بوی الهی بگیرد؛ چـراکه هـمنشین، تأثیرگذار در همنشین است. به فرمایش علامه حسن زاده آملی «الهی همنشین از همنشین رنگ می گیرد؛ خوشا به حال آنکه با تو همنشین است ». این گونه شناخت خـدا و در مـحضر او بودن، راهگشایی مهم در کـسب فـضائل و نشستن در ساحل آرامش است.

2. معیت رحیمی
معیت و همراهی دیگر خداوند با انسان ها، مخصوصاً انسان های مؤمن و اولیای الهی، معیت رحیمی است. معیت رحیمی، توجه خاص الهی به مؤمنان است که بـه سـبب ایمان به خداوند متعال و استقامت در مسیر بندگی، خداوند به آنان پاداشی می دهد؛ چنان که فرمود: (هو مَعکُم أینَ ما کنتُم) (حدید: 4)؛ «او (خداوند ) با شماست؛ هر کجا که باشید».

معیت رحیمی، هـمان هـدایت ویژه ای اسـت که محصول معیت مقید است. (جوادی آملی، 1397ش، ص283) قرآن کریم در نقل جریان موسی و هارون، به همراهی رحیمی خداوند بـا آنها اشاره می کند و می فرماید: (قالَ لا تَخافا إِنَّنِی مَعَکما أَسْمَعُ وَ أَری) (طه: 46)؛ [خـداوند بـه مـوسی و هارون] فرمود: نهراسید من با شمایم؛ می شنوم و می نگرم»

نمونه دیگرْ همیاری و معیت خداوند متعال با پیامبر اکـرم (ص) اسـت. خداوند به مردم مکه گوشزد می کند که گمان نکنید اگر شما خود را از جهاد و یاری پیامـبر کنـار بـکشید، کار او و اسلام زمین می ماند! اگر او را یاری نکنید، خدایی که در سخت ترین حالات و به شکل معجزه آسایی او را یاری کرد، قادر است بـاز از او حمایت کند: {إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ} (توبه: 40 ).

پیامبر اکرم(ص) به معیت و همراهی رحـیمی خداوند اطمینان داشت. وقـتی مـشرکان مکه توطئه خطرناکی برای نابود کردن پیامبر چیدند و تصمیم گرفتند شبانه به پیامبر اکرم حمله کنند و او را در بسترش بکُشند، که پیامبر به فرمان خدا از این جریان مطلع شد و آماده بیرون رفتن از مکه و هـجرت به مدینه گشت. ایشان نخست برای اینکه کفار قریش به او دست نیابند، به غار ثور - که در جنوب مکه قرار داشت - پناه برد. وقتی همراه پیامبر در داخل غار نگران و محزون بود، پیامبر(ص) بـا اطـمینانی که از رحمت خداوند داشت. او را دلداری داد و گفت: غم مخور. خدا با ماست: {إِذْ یقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا} (توبه: 40).

3. معیت قهری
همراهی دیگر خداوند، معیت قهری است. قرآن کریم درباره مـعیت قـهری خداوند با فرعون و معیت رحیمی با موسی(ع) می فرماید: {قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ} (شعرا: 15)؛ «چنین نیست، [آنان کاری نمی توانند انجام دهند]! شما هر دو با آیات ما [برای هـدایتشان] بـروید. ما با شما هستیم و [سخنانتان را] می شنویم». این آیه بیانگر معیت قهری خداوند است. حضور و همراهی خداوند در معیت قهری، همانند معیت رحیمی و قیومی است، ولی حضوری غضبناک. بر همین اسـاس فـرمود: (وَالله مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ). (بقره: 19) احاطه خـداوند بـه کـافران، احاطه قهری است؛ چراکه نمی توانند از قدرت او خارج شوند؛ چنان که در دعای افتتاح آمده است:

وأیقنت أنک أنت أرحم الراحمین فی موضع العـفو و الرحـمة و أشـد المعاقبین فی موضع النکال و النقمة. (مفاتیح الجنان)و یـقین دارم کـه حضرتت در جای عفو و رحمتْ مهربان ترین مهربانان هستی و آنجا که جای عقاب و مجازات باشد، شدیدترین عقاب کنندگانی.

خداوند در این معیت بـرای تـبهکاران نـیز به صورت {إِنَّ رَبَّک لَبِالْمِرْصادِ} (فجر: 14) ظهور می کند؛ چراکه (وَ هـُوَ مَعَهُمْ إِذْ یبَیتُونَ ما لا یرْضی مِنَ الْقَوْلِ) (نساء: 108)؛ «خدا با کافران است هنگامی که در محفل محرمانه شبانه گفتاری دارند که خـوشایند خـداوند نـیست». (جوادی آملی، 1397ش، ص283)

سه گونه معیت اهل بیت: با انسان ها
همان گونه کـه خـداوند متعال سه گونه معیت دارد، اهل بیت نیز با توجه به مقام رفیعشان، سه گونه معیت دارنـد؛ امـا مـعیت آنها مستقل نیست و ظلی، و در طول معیت خداوند است. در این بخش به دو گـونه از مـعیت اهـل بیت: (معیت قیومی ظلّی و معیت رحیمی ظلّی) می پردازیم:

1. معیت قیومی ظلّی اهل بیت:
مـعیت قـیومی ظـلّی اهل بیت: بیانگر گونه ای از معیت است که اختصاص به موجود خاص ندارد و همه مـوجودات از آن بـهره مندند. همچنین بیانگر واسطه فیض بودن در امور تکوینی است که مربوط به رحمت رحـمانی عـام و گـسترده الهی است که همه مخلوقات خدا را در بر می گیرد و به گروهی خاص اختصاص ندارد؛ مانند وسـاطت در روزی رسـاندن، نزول باران، برقراری نظام آفرینش، آرامش زمین و....

جملاتی نظیر «بِکمْ فَتَحَ الله وَ بِکمْ یخـْتِمُ وَ بـِکمْ ینـَزِّلُ الْغَیثَ وَ بِکمْ یمْسِک السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ وَ بِکمْ ینَفِّسُ الْهَمَّ وَ یکشِفُ الضُّرَّ» (ابـن بـابویه، 1363، ج2، ص615 )؛ «خداوند [عالم وجود را] به شما آغاز کرد و به شما نیز ختم می کند و بـه واسـطه شـما، باران را فرو می ریزد و به واسطه شماست که آسمان را از اینکه بر زمین افتد [جز به اذن او] نگه مـی دارد و بـه واسـطه شما، اندوه را می زداید و سختی را برطرف می کند»

در حقیقت، اشاره به این معنا دارد. این بـه واسـطه حضور و وجود پیامبر عظیم الشأن و اهل بیت: و همراهی آنان با جهان هستی است که فیض به جـهان مـی رسد. در عصر حاضر نیز حضور امام عصر[، واسطه رسیدن فیض است. ازاین رو قـرآن کـریم یکی از ویژگی های پیامبر عظیم الشأن را رحمت برای عـالمیان عـنوان مـی کند: (وَ مَا اَرسَلْناک اِلّا رَحمَهً لِلْعالَمین). (انبیاء: 107)1

در روایت اسـت کـه هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر از جبرئیل پرسید: «هل اصابک من هذه الرحمة شی ء»؛ «آیا چـیزی از این رحـمت عائد تو شد»؟ جبرئیل در پاسـخ عـرض کرد: «نعم، انـی کنـت اخـشی عاقبة الامر، فامنت بک، لما اثـنی الله عـلی بقوله عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکینٍ »؛ «من از پایان کار خویش بیمناک بودم؛ اما به خاطر آیه ای که در قـرآن بر تو نازل شد، از وضع خـود مطمئن شدم. (مکارم شـیرازی، 1374، جـ 13، ص527).

گستره معیت قیومی ظلّی انـسان های کـامل، شامل کفّار هم می شود و آنها از این رحمت بهره می برند؛ چراکه تا حضرت در بین کفـّار هـست، عذاب اِستیصال دامنگیر این مردم نـمی شود (جـوادی آمـلی، ج24، ص478 )؛ چنان که خداوند فـرمود: (مـَا کانَ اللهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَ اَنـتَ فـِیهِم) (انفال: 23)؛ [ای پیامبر،] تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد».

همان گونه که حـضور پیـامبر(ص) برای عالیمانْ رحمت است، حضور و وجـود ائمـه اطهار - کـه مـصداق انـسان کامل هستند - نیز بـرای جهانیان رحمت است. معیت و همراهی اهل بیت - که به سبب وجود آنها، همه برکات بـه اهـل عالم می رسد - معیت قیومی ظلّی اسـت کـه بـاعث ایـجاد مـوجودات و رساندن رزق به آنـها مـی شود؛ چنان که در زیارت امام حسین(ع) آمده است:

بِکمْ یبَینُ اللُه الْکذِبَ وَ بِکمْ یبَاعِدُ اللهُ الزَّمَانَ الْکلِبَ وَ بـِکمْ یفـْتَحُ اللهـُ وَ بِکمْ یخْتِمُ اللهُ وَ بِکمْ یمْحُو اللهُ مـَا یشـَاءُ وَ بـِکمْ یثـْبِتُ وَ بـِکمْ یفـُک الذُّلَّ مِنْ رِقَابِنَا وَ بِکمْ یدْرِک اللهُ تِرَةَ کلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ تُطْلَبُ وَ بِکمْ تُنْبِتُ الْأَرْضُ أَشْجَارَهَا وَ بِکمْ تُخْرِجُ الْأَشْجَارُ أَثْمَارَهَا وَ بِکمْ تُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ بِکمْ یکشِفُ اللهُ الْکرْبَ وَ بِکمْ ینَزِّلُ الله الْغَیث (ابن بابویه، 1363، ج2، ص596)

«ال» در کلمه (العالمین) نشانگر عمومیت داشتن رحمت خداوند است. خداوند به واسطه شما، دروغ را آشکار می کند و دوران سخت را دور می سازد و به واسطه شما، کارها را می گشاید و به پایان می برد و به واسطه شما، هـر آنـچه را بخواهد، محو یا ثابت می کند و به واسطه شما، ذلت را از گردن ما باز می کند و به واسطه شما، از خون ریخته شده هر مرد و زن باایمان، خونخواهی می کند و انتقام می کشد و به واسطه شماست که زمـین، درخـتانش را می رویاند و به واسطه شماست که درختان میوه می دهند.

به واسطه شماست که آسمان، قطره های برکتش را فرومی ریزد. با شما، خدا اندوه را می زداید و با شما خدا بـاران را مـی باراند. معیت قیومی ظلّی ائمه اطـهار، هـمانند معیت پیامبر اکرم(ص)، شامل همه موجودات، حتی کفار، می شود.

2. معیت رحیمی ظلّی
معیت دیگر اهل بیت:، معیت رحیمی ظلّی است که عنایت مخصوص آنـها بـه مؤمنان می رسد. این مـعیت و هـمراهی، هم در دنیا شامل شیعیان می شود و هم در آخرت. پیروان و دوستداران اهل بیت:، مورد عنایت و توجه و تقدیر خاندان پیامبرند. به فرمایش آیت الله جوادی آملی، این معیت رحیمیْ در امور تشریعی است و همانند رحـمت رحـیمی خاص خدا، به مؤمنان و معتقدان آنها اختصاص دارد.

کسانی که در مسائل عقیدتی، فکری و عملی احساس خطر کنند، می توانند خود را در این پناهگاه مستحکم وارد گردانند و در پناه آن بیارامند. (جوادی آملی، 1396، ج2، ص87) این گونه معیت اهل بیتْ: بـرای شـیعیان است و در مـوقعیت های مختلف به کمک آنان می آیند؛ زیرا پیروان اهل بیت:، در لوای پرچم اهل بیت اند و از آنها جدایی ندارند؛ چـنان که امام سجاد(ع) فرمود:

ان شیعتنا لمکتوبون معروفون باسمائهم و اسماء آبائهم، اخذالله المـیثاق عـلینا و عـلیهم، یردون مواردنا و یدخلون مداخلنا». (مجلسی، 1403ق، ج23، ص313)

[ما هر کس را ببینیم، می شناسیم که مؤمن حقیقی است یا منافق]. شـیعیان مـا ثبت شده اند و نام هایشان و نام های پدرانشان معروف است. خدا از ما و از آنان پیمان گرفته اسـت. هـر جـا که ما وارد شویم، آنان نیز وارد می شوند.

عنایات ویژه اهل بیت: به مؤمنان، به سبب مـقام بلندی است که نزد خداوند متعال دارند؛ همچنان که امام باقر(ع) در حدیث قرب نـوافل می فرماید: هنگامی که پیـامبر(ص) بـه معراج رفت، گفت: پروردگارا، حال مؤمن نزد تو چگونه است؟ خدا فرمود: ای محمد، هرکه به یکی از دوستانم اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شـتابان ترم. من در هیچ کاری به اندازه ای که درباره وفات مؤمن تردید دارم، تردید ندارم؛ زیرا او از مرگْ بدش می آید و من از ناراحتی او بدم می آید.

و به راستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصـلاح نـکند [و حالشان را نیکو نسازد] و اگر آنها را به حال دیگری درآورم، نابود و هلاک می شوند و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر آنها را به حال دیگری برگردانم، هرآینه هـلاک مـی شوند. و هیچ یک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوب تر باشد از آنچه بر او واجب کرده ام.

و به درستی که به وسیله نافله به من تقرب می جوید تا آنـجا کـه من دوستش می دارم و چون دوستش دارم، آنگاه گوش او می شوم که با آن می شنود و چشمش می شوم که با آن می بیند و زبانش می گردم که با آن سخن می گوید و دستش می شوم که به آن می گیرد. اگـر بـخوانَدَم، اجـابتش می کنم و اگر خواهشی از من کـند، بـه او مـی دهم. (کلینی، 1407ق، ج۲، ص۳۵۲)

اهل بیت:، بر اساس حدیث قرب نوافل، مجرای فیض خدا هستند و خدای سبحان در مقام فعل - و نه در مقام ذات و نـه در مـقام صـفات ذات - چشم و گوش و دست و زبان آنان خواهد بود و این آثـار، هـمگی حقیقی است و نمود آن در قلمرو خارج است. این نیز به نوبه خود، بخشی از مقام خلیفة اللّهی را تبیین می کند. (جوادی آملی، 1382، ص182) اهـل بـیت: بـراساس این روایت عبد سالک و محبوب خدا هستند و خدا محبّ آنـهاست.

همه مجاری ادراکی و تحریکی آنها به عهده خداست. اگر او می فهمد، با نور علمی خدا می فهمد و اگر کاری انجام می دهد، بـا قـدرت خـدا انجام می دهد. اگر می شنود، با سمع خدا می شنود و اگرمی بیند، بـا بـصیرت الهی می بیند و اگر سخن می گوید، با زبان الهی سخن می گوید. (جوادی، 1392، ص86) معیت رحیمی ظلّی اهل بـیت: بـه گـونه های مختلفی ظهور می کند. در این بخش به دو گونه مساعدت های اهل بیت: (مساعدت در حـل مـشکلات مـؤمنان و مساعدت در پیشرفت عملی و معنوی آنان) اشاره می گردد.

الف) مساعدت در حل مشکلات
یکی از همراهی های اهل بـیت: بـا شـیعیان، همراهی در حل مشکلات و یاری رساندن به آنان در موقعیت های بحرانی است؛ به گونه ای که ائمـه اطـهار: درد و غم مؤمن را درد و غم خود می بینند و به او در مشکلات یاری می رسانند؛ چنان که امام کاظم(ع) مـی فرماید:

مـَا مـِنْ أَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا یمْرَضُ إِلَّا مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ وَ لَا اغْتَمَّ إِلَّا اغْتَمَمْنَا لِغَمِّهِ وَ لَا یفْرَحُ إِلَّا فَرِحْنَا لِفَرَحِهِ وَ لَا یغِیبُ عـَنَّا أَحـَدٌ مِنْ شِیعَتِنَا أَینَ کانَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ أَوْ غَرْبِهَا. (ابن بابویه، 1362ش، ص3)

هیچ یک از شـیعیان مـا نـیست که بیمار شود، مگر اینکه ما نیز با بیماری او بیمار می شویم و غمگین نمی شود، مگر ایـنکه بـا غم او اندوهگین می شویم و شاد نمی شود، مگر اینکه با شادی او شاد می شویم و حـال هـیچ کـدام از شیعیان ما، در شرق یا غرب جهان، از چشم ما پنهان نیست.

ملاحظه حال شیعیان و توجه بـه حـال آنـان، نعمتی است که خداوند به مؤمنان داده است و به سبب همین نعمت، بـلایا از شـیعیان دفع می شود؛ چنان که امام مهدی[ در توقیع شریف فرمود: «همانا ما از رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و شـما را از یـاد نمی بریم؛ چه در غیر این صورت، سختی ها و گرفتاری ها بر شما فرو می آید و دشـمنان، شـما را ریشه کن می کنند و از بین می برند». (راوندی، 1403ق، ج 2، ص903)

داسـتان مـحمود آقـا سیدرضی (پدر آقای مستنبط)

زمانی در نجف بیماری وبـا - کـه بسیار خطرناک و مرگ آور بود - شیوع پیدا کرده بود. محمود آقا سیدرضی، پدر آقای مـستنبط - از عـلمای بزرگ نجف - هم به ایـن بـیماری مبتلا گـشته و در حـال احـتضار بود. پس از مدتی از حال رفت. اطرافیان احـساس کـردند که ایشان از دنیا رفته است، چون نمی خواستند جنازه بر زمین بماند و بـیماری سـرایت کند، تابوتی تهیه کردند و ایشان را در تـابوت گذاشتند و آماده رفتن شـدند.

نـاگهان دیدند آقا سیدرضی، در تابوت بـلند شـد و نشست و گفت: «من گرسنه ام، برایم غذا بیاورید، من خوب شدم ». همه تعجب کـردند. پرسـیدند: «چطور شما شفا یافتی»؟! آقـا سـیدرضا گـفت: «وقتی در حال احـتضار بـودم، شیاطین آمدند و با مـن مـشغول مباحثه شدند. گفتند: که تو باید از دینت دست برداری؛ زیرا دین تو باطل است.

مـن بـا آنان به مباحثه پرداختم و از دینم دفـاع کـردم. این مـباحثه مـدتی بـه طول انجامید. ناگهان مـشاهده کردم که شیاطین همگی معدوم شدند و در همین لحظه آقا امیرالمؤمنین(ع) تشریف آوردند و فرمودند: آقا سـیدرضی، خـداوند تبارک و تعالی از مباحثه تو با شـیاطین خـوشش آمـد و 33 سـال بـر عمر تو افـزود».

هـنگامی که متفقین در تبریز ایشان را با تعدادی از علما برای دارزدن به چوبه دار بستند، آقا سیدرضی به مأمور گـفت: «ایـن کـیسه را از جیب من در بیاور و چپق را چاق کن. مـی خواهم چـپق بـکشم». مـأمور تـعجب کـرده، می گوید: «تو عجب سیدی هستی! می خواهند تو را بکشند. به فکر چپق هستی»! سید رضی می گوید: «من کشته نمی شوم. تو چپق را چاق کن». لحظاتی بعد دستور می دهند کـه آنان را رها کنید. (حجت الاسلام آقا سیدجواد گلپایگانی از قول ابوالزوجه شان، آقا مصطفی)

ب) مساعدت در پیشرفت علمی و معنوی
بخش دیگری از معیت و همراهی خاص اهل بیت:، در کمک رساندن به پیشرفت مؤمنان است که بـرای مـؤمنین با درخواست از آن ارواح مقدسه برکات و رحمت الهی نازل می گردد. آنان نزد خداوند مقربند و خداوند به واسطه آنان شیعیان را تحت رحمتش قرار می دهد؛ چنان که امام صادق(ع) می فرماید: «نشفع لشیعتنا فـلا یـردنا ربنا»؛ «ما برای شیعیان خود شفاعت می کنیم، خداوند هم شفاعت ما را رد نمی کند». البته ارتباط و کسب فیض و معیت

با اهل بیتْ منوط به سـنخیت اسـت؛ یعنی شیعیان باید خود را در مـجرای فـیض قرار دهند تا دریای رحمت شامل حالشان شود. امام صادق(ع) فرمود:

روزی من و پدرم از خانه خارج شدیم. آنجا پدرم با عده ای از اصحاب - ما بین قبر و منبر - روبـه رو شـد. نزدیک آنها شد و بـر آنـها سلام کرد. سپس فرمود: «به خدا قسم من بوی شما و نفس شما را دوست دارم. ما را بر این محبت به وسیلۀ پرهیزگاری و سعی و تلاشِ خود یاری کنید و بدانید جز به پرهیزگاری و تلاش و کوشش، کسی بـه ولایت و دوسـتی ما نرسد.

هرگاه یکی از شماها اقتدای به بنده ای از بندگان خدا کرد، باید مثل او عمل کند. شما شیعیان خدایید، شما سربازان خدایید، شما یاوران خدایید، و شما پیشی گیرندگان اولین و آخرین هستید و در دنیا اولین پیشی گیرندگان بـه ولایت مـایید و در آخرت پیشـی گیرندگان به سوی بهشت هستید. ما به ضمانت خدا و رسولش بهشت را برای شما ضمانت کرده ایم». (طبرسی، 1379، ج1، ص171)

بنابراین کـسب فیض، منوط به همراهی با آنان است. اهل بیت: همانند خـورشید تـابناک هـستند که برای کسب فیض باید با آنان همراه شد.

داستان علامه امینی
اقای مستنبط نقل می کند کـه عـلامه امینی می گفت: حاجتی داشتم. متوسل به علی(ع) شدم؛ ولی یک ماه طول کشید و حـاجتم بـرآورده نـشد. روزی بالای سر حضرت مشغول نماز بودم. عربی را دیدم که با تندی و جسارت خاصْ کنار ضـریح آمد، پنجره را گرفت و مشغول صحبت شد و حاجاتش را یکی پس از دیگری عرضه داشت. مثل ایـنکه بچه ام مریض است، پول نـدارم.

مـن با نگاه خود او را تعقیب می کردم. ناگهان دیدم حاجتش را گرفت، از حضرت تشکر کرد و از حرم بیرون رفت. خیلی عصبانی شدم. از خود بی خود شده، بلند شدم و جلو آمدم و رو به حضرت گفتم: «من یک مـاه است برای گرفتن حاجتم به اینجا رفت وآمد می کنم و در اینجا معطلم، حاجتم را نگرفتم؛ ولی حاجت این مرد عرب را با آن زبان تند و بی ادبش برآورده کردی. می روم و دیگر به حرم نمی آیم». از حرم بیرون آمـده، بـه منزل رفتم، بعد از ظهر خوابیدم و در عالم خواب آقا امیرالمؤمنین(ع) را دیدم. حضرت فرمود: «آقاشیخ عبدالحسین چه خبر است»؟ گفتم: «آقا حاجتی دارم و یک ماه است می آیم و می روم و نتیجه نمی گیرم ». فرمودند: «شما امـروز آمـدید و باعصبانیت هم آمدید. بفرمایید این هم حاجت».

سپس کشف کردم که در این مدت که به حرم می رفتم و متوسل می شدم، انقطاع کامل از مخلوق پیدا نکرده بودم و شاید هنوز به زیـد و عـمرو امیدوار بودم. اما وقتی به طور کلی از مخلوق منقطع شدم و حاجتم را از حضرت خواستم، برآورده شد. معلوم شد که برای گرفتن حاجت باید به طور کامل انقطاع پیدا کرد ».

ظـاهراً حـاجت مـرحوم علامه امینی در رابطه با نـوشتن کـتابی دربـاره حضرت امیر(ع) بوده است. (ناقل حجت الاسلام والمسلمین سیدجواد گلپایگانی)

بدین ترتیب همراهی و مساعدت ها و کمک های اهل بیت: به همه موجودات خصوصاً انـسان ها - بـا دو بـخش معیت رحیمی و معیت قیومی - می رسد.

خلاصه و نتیجه گیری
1. اهـل بـیت: مصداق بارز انسان کامل هستند که درجه ارزشی و درجه هستی آنها قابل قیاس با کسی نیست. مقام وجودی اهـل بـیت: از فـرشتگان و ملائکه مقرب الهی نیز بالاتر است. ازاین رو انسان کامل، دارای بـرترین مرتبه فیض خداست.

2. حضور و همراهی خداوند در همه حال با موجودات است. امکان فقری هسته مشترک همه موجودات در جـهان هـستی اسـت. حضور و معیت خداوند متعال با موجودات، مخصوصاً انسان، در سه بخش اسـت: مـعیت قیومی، معیت رحیمی و معیت قهری.

3. معیت قیومی به سبب فقر وجودی موجودات و وابستگی آنها به خـداوند مـتعال در مـقام پیدایش و بقاست. این نیاز به خداوند متعال، برگرفته از هستی آنهاست.

4. معیت و هـمراهی دیـگر خـداوند با انسان ها، مخصوصاً انسان های مؤمن و اولیای الهی، معیت رحیمی است. معیت رحیمی، توجه خـاص بـه مـؤمنان است که به سبب ایمان به خداوند متعال و استقامت در مسیر بندگی، خداوند همراهی بـا آنـان در همه حال را به آنها پاداش می دهد.

5. همراهی دیگر خداوند، معیت قهری است. حضور و هـمراهی خـداوند در مـعیت قهری، همانند معیت رحیمی و قیومی است؛ ولی حضوری غضبناک است.

6. همان گونه که خداوند متعال سـه گـونه معیت دارد، اهل بیت نیز با توجه به مقام رفیعشان، سه گونه معیت دارنـد؛ امـا مـعیت آنها مستقل نیست و ظلّی و در طول معیت خداوند است.

7. معیت قیومی ظلّی اهل بیت: بیانگر گـونه ای از مـعیت است که اختصاص به موجود خاص ندارد و همه موجودات از آن بهره مندند. همچنین بـیانگر واسـطه فـیض بودن در امور تکوینی است که مربوط به رحمت رحمانی عام و گسترده الهی است که همه مـخلوقات خـدا را در بـر می گیرد و به گروهی خاص اختصاص ندارد.

8. معیت دیگر اهل بیت:، معیت رحـیمی ظـلّی است که عنایت مخصوص آنها به مؤمنان می رسد و مؤمنان مورد عنایت و توجه و تقدیر خاندان پیامبرند.

9. مـعیت رحـیمی ظلّی اهل بیت به گونه های مختلفی ظهور می کند که می توان به مـساعدت در حـل مشکلات مؤمنان و مساعدت در پیشرفت عملی و معنوی آنـان اشـاره کـرد.

منابع:

ابن بابویه، محمد بن علی (1385ق). عـلل الشـرایع، قم، مکتبة الداوری.

صفات الشیعة، تهران، چاپ اول، انتشارات منیر.(1362ش).

من لا یحضره الفقیه، قم، جـامعه مـدرسین.(1363).

الغزالی، ابوحامد (1416ق). رسائل الامام الغـزالی ، بـیروت، دارالفکر.

جـوادی آمـلی، عـبدالله (1397ش). تفسیرموضوعی قرآن کریم، جلد16، قم، اسـراء، چـاپ هفتم.

ادب فنای مقربان، جلد2، چاپ پنجم، قم، اسراء.(1388).

حیات حقیقی انسان در قـرآن، قـم، اسراء.(1382ش).

بنیان مرصوص امام خمینی(ره) در بـیان و بنان، اسراء، قم، اسـراء.(1384).

ولایت در قـرآن، قم، اسراء.(1392).

خمینی، روح الله (1368ش)، صحیفه امـام، جـلد دهم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

قطب راوندی، (1403ق). الخرائج و الجرائح، قم، مـؤسسه امـام مهدی[، چاپ اول.

طبرسی، علی بـن حـسن (1379). مـشکاة الانوار فی غـرر الاخـبار، قم، دار الثقلین.

یزدان پناه (1384). مـبانی و اصـول عرفان نظری، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.

مکارم شیرازی، ناصر (1374). تفسیر نمونه، تـهران، دارالکـتب الاسلامیه.

مجلسی، محمدباقر (1403ق). بحار الانوار، جـلد 23، بـیروت، دار احیاء التـراث العـربی.

نظر شما