بازخوانی اوصاف شخصیتی شهید مطهری
نویسنده:بیژن ذبیحی
غم فراق و فقدان آموزگار فرهیخته انقلاب، روشنفکر متعهد، استاد شهید مطهری 27 ساله شد.استاد شهید مرتضی مطهری از برجسته ترین و عالی ترین نخبه های فکری حوزه علمیه قم و نهضت اسلامی ایران بود. او فردی مورد اعتماد امام راحل و از تئوریسین های تراز اول انقلاب اسلامی بود که متأسفانه در اولین بهار انقلاب از بوستان پرطراوت انقلاب چیده شد.درحالی که انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید استاد مطهری در 12 اردیبهشت 1358 مظلومانه به شهادت رسید. بدین ترتیب استاد در کمتر از سه ماه در دوران حیات نظام مقدس اسلامی حضور داشتند در طول این مدت علاوه بر فعالیت های گسترده ای که به انجام می رساندند تعدادی مقاله و سخنرانی درباره انقلاب اسلامی و موضوعات اساسی پیرامون آن عرضه کردند.پس اردیبهشت ماه هر سال، همه اهل فرهنگ و دین و قلم و بیان را یادآور مردی می سازد که حضورش برکت بود، و قلمش انعکاس دانایی و بیانش فریاد آگاهی و شاید بتوان همه حیات او را در دو ساحت آموختن و آموزاندن خلاصه کرد از این رو بهتر که او را شهید عرصه علم و معرفت و تفکر و اندیشه و آگاهی و دانایی نامید. در اردیبهشت 58 صاحب فضیلتی را از دست دادیم که امیر عارف جماران او را فرزند عزیز و حاصل عمر خویش توصیف کردند که پشتوانه ای برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود.استادی که دعوت و ارشاد و مبارزه با تحریف ها و بدعت ها را اولین مسئولیتی می دانست که در دوره خاتمیت پیامبران به عالمان، انتقال یافته و خود نیز سنگربانی متعهد برای این جایگاه بود.دیروز شیوه دشمن در برخورد با رهبران و مغزهای متفکر انقلاب اسلامی، از میان برداشتن شخص او بود و امروز شیوه دشمن در برخورد با مغزهای متفکر انقلاب اسلامی از میان بردن یاد و نام و خاطره آنهاست. دشمن باید بگوید و بنویسد که:«آن قدر از مطهری سخن به میان آمده که او نیز همچون دین، دولتی شده است».
آیا این نگرش نشانه فرسنگ ها فاصله از تعقل و تدبر و تفکر نیست؟!
اگر چه دشمن، دیروز، استاد را از ما گرفت اما امروز وظیفه و رسالت ما این است که اجازه ندهیم اندیشه و تفکر استاد- که به تعبیر امام راحل همه بدون استثناء مفید و آموزنده هستند - را تخطئه کنند و تفکر مطهری از جامعه رخت بربندد.
در بازخوانی و پژوهشی در شخصیت و آثار استاد شهید مطهری(ره) به ویژگی ها و خصوصیات و رویکرد ایشان بیشتر می توان پی برد که نویسنده در این مقاله به اهم شاخص های آن اشاره می کند با هم آن را از نظر می گذرانیم.
1- مردمگرایی
رویکرد مردمی به عنوان عامل جاودانگی استاد مطهری شمرده می شود چنانکه وی به گروهی خاص و همچنین از زبان گروهی خاص نیز سخن نگفت، و با وجود سطح عالی علمی، به جای ماندن در حوزه و پرداختن به مسائل صرف علمی و تألیف کتاب به میان مردم و قشر دیندار آمد تا به وظیفه خود عمل نماید درواقع استاد اندیشمندی مردمی بود.
2- رویکرد عدل گرایی و عدالت محوری و نگاه ویژه به مقوله عدالت اجتماعی
وجه برجسته و بارز آثار استاد مطهری توجه خاص به عدل و عدالت گستری در اسلام می باشد در میان آثار متعدد ایشان کتاب عدل الهی چون نگینی بر تارک ادبیات اسلامی می درخشد و از ارزشمندترین متون اسلامی است که مبحث عدالت را در اسلام و در سیره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و بزرگان دین مورد بررسی و تفسیر و تأویل قرار می دهد. توجه جدی به طرح عدالت اجتماعی به طوری که ایشان عدالت را از جنبه فردی خارج کرده و از بعد اجتماعی مورد بررسی قرار دادند و حتی شهادت حضرت علی(ع) را در جهت تحقق عدالت اجتماعی می دانند.
3- پرهیز از روشنفکرمآبی
در آثار شهید مطهری ما، لحن و کلامی روشنفکرانه و بهره گیری از لغات پرطمطراق و اصطلاحات سنگین فقهی- فلسفی و ادبی را هرگز مشاهده نمی کنیم.
4- ارائه اندیشه های نوین
استاد مطهری از سویی با زبانی ساده و بی پیرایه اسلام ناب را بدون پیرایه های خرافی- سنتی ارائه می کرد و از سوی دیگر مکاتب انحرافی و خط مشی های افراطی را در زمینه های دیگر برای مردم و جوانان جویای فکر و علم به چالش می کشاند.
5- آسیب شناسی دینی
اصطلاح آسیب شناسی دینی یک اصطلاح جدید در حوزه اندیشه دینی است شاید بتوان مدعی شد که استاد مطهری اولین کسی بود که این واژه را وارد حوزه اندیشه دینی کرد و در آثار خود از آن بهره برد (احیاء تفکر اساسی ص 32) یعنی شناخت آسیب ها و اشکالاتی که بر اعتقاد و باور دینی و یا آگاهی و معرفت دینی و یا عملی در رفتار جامعه دینی وارد می شود و یا ممکن است که وارد شود از این منظر بخش اعظمی از تلاش های علمی استاد مربوط به آسیب شناسی دینی است زیرا فعالیت هایشان در جهت شناسایی و ترمیم آسیب ها و دفع شبهات وارد بر دین، باورهای دینی، معرفت دینی و دینداری بود. که مرحله درمان یا همان رفع نقاط آسیب دیده از سرفصل های مهم در آسیب شناسی است و استاد تلاش وافری در شناخت و درمان نقاط آسیب دیده انجام داده است.
استاد مطهری برای درمان و رفع آسیب مفاهیم دینی ابتداء به علل آن پی برده و با نقد و دفع آن علل، درمان آن آسیب را میسر می نماید. مثل «تحریفات عاشورا» یا «حماسه حسینی» که استاد در این اثر برای اصلاح و شناساندن تحریفات حادثه کربلا، بخش مهمی از کتاب حماسه حسینی را به عوامل تحریف این حادثه اختصاص داده و پس از آن فصلی از کتاب را با عنوان وظیفه ما، در برابر تحریف ها نامگذاری فرموده اند که این نمونه ای از میزان اهمیت و تأثیرگذاری شناخت علل آسیب دیدگی در مرحله درمان آسیب درنظر استاد می باشد.
6- کارکردهای فعال در حوزه فکری، اجتماعی و عملی
چنان که به نظر استاد مطهری جنبش های اصلاحی اسلامی، برخی فکری و برخی اجتماعی و برخی دیگر، هم فکری بوده و هم اجتماعی (نهضت ها درصد ساله اخیر ص 13) و حرکت استاد نیز در راستای تقسیم بندی، آخری قرار می گیرد که دارای کارکردهای فعال در حوزه های فکری و اجتماعی بوده است.
7- التقاط زدایی یا مبارزه با شبهه گرایی و دفاع از تعالیم و اندیشه های اسلامی
برخی روشنفکران این شبهه را مطرح می کردند که تعالیم اسلامی با تغییرات زمان سازگاری ندارد و لذا قابل استفاده در عصر حاضر نیست. استاد در کتاب امدادهای غیبی در زندگی بشر صفحات 59-15 بیان می کند که تعالیم اسلام تعالیمی بی نقص و از سویی نیز همیشه زنده است و خورشید دین هرگز غروب نمی کند. و در حوزه های مختلف دین بارها از تعالیم مورد اتهام دفاع نموده است. دفاع از مسائل اعتقادی نظیر قضا و قدر، شفاعت، انتظار و یا دفاع و دفع شبهه از قوانین و مقررات اسلام چون مباحث حقوق زن، برخی مقررات جزایی و جهاد و یا دفاع از اخلاق اسلامی.
مثلا در پاسخ به این شبهه که آموزه های اسلامی را کهنه و یا مرده تلقی می نماید بحث های مبسوط و مفصلی را تحت عنوان کلی اسلام و مقتضیات زمان را دارند که در فرازی می فرماید: «اسلام نمرده است، مسلمین مرده اند. اسلام نمرده چرا؟ چون کتاب آسمانیش هست، سنت پیغمبرش هست و اینها به صورت زنده هستند یعنی دنیا نتوانسته بهتر از آنها بیاورد پس نقص کار در کجاست؟ نقص کار در تفکر مسلمین است. یعنی فکر مسلمین، طرز تلقی مسلمین از اسلام، به صورت زنده ای نیست؟ به صورت مرده ای است.» (حق و باطل ص77) و یا در جای دیگر می فرماید: «حقایق دین و اصول کلی که دین ذکر کرده است.» هرگز مردنی نیست آن چیزی که می گوییم می میرد... معنایش این است که در میان مردم می میرد، فکر مردم درباره دین، فکر مرده ای است... اسلام یک حساب دارد و مسلمین حساب دیگری دارند اسلام زنده است و مسلمانان فعلی مرده» (ده گفتار ص134) لذا پایه اصلی شخصیت والای استاد مطهری التقاط زدایی از پیکر تفکر دینی بود که ریشه در دقت، تیزبینی و مطالعات گسترده و عمیق اسلامی آن حکیم فرزانه داشت.
8- رویکرد اصلاح طلبی اسلامی یعنی اصلاح خود و اصلاح زاویه دید نسبت به اسلام نه اصلاح اسلام
استاد در این زمینه می فرماید:
«ما باید تصور خودمان را درباره اسلام تصحیح کنیم و این است معنی تفکر اسلامی یعنی ما باید طرز تفکر و طرز بینش خودمان را درباره اسلام اصلاح کنیم آن عینک و زاویه دید خودمان را اصلاح کنیم تفکر اسلامی خودمان را به شکل تازه ای درآوریم تلقی خودمان را از اسلام عوض کنیم.» (حق و باطل ص136).
9- مسئولیت گرایی فراگیر در اصلاح گرایی
استاد شهید در مورد تحریفات حادثه عاشورا می فرمایند:
«نگاهی به گذشته کنیم و ببینیم مسئول این تحریفات چه کسانی هستند. آیا خواص و علما مسئول این تحریفاتند و یا توده و عوام الناس؟... معمولا در این گونه قضایا علما به گردن عوام می اندازند و عوام به گردن علما... ولی حقیقت این است که در این تقصیر و در این مسئولیت، هم خواص مسئولند و هم عوام.» (حماسه حسینی 92-91) و استاد در راهکار درمانی خود در این بخش، از سویی خود دینداران را مسئول شمرده و بخشی از وظیفه اصلاح در این حوزه را متوجه ایشان می دانند و معتقد است که عوام باید بکوشند و خود را از جهالت و بی خبری نجات بخشند و از سوی دیگر وظیفه مبارزه با علل آسیب دیدگی از ناحیه دینداران را متوجه علما و دین شناسان کرده و فرموده اند: «وظیفه علماست که در این موارد حقایق را بدون پرده به مردم بگویند ولو مردم خوششان نیاید. وظیفه علماست که با اکاذیب مبارزه کنند وظیفه علماست که مشت دروغگویان را باز کنند» (حماسه حسینی104)
10- صاحب نظریات بدیع و ابتکاری
از نظر استاد یکی از عوامل آسیب دیدگی نگرش های دینی را می بایست در حوزه دین شناسان جستجو کرد. مثلا برخی از دین شناسان در ناحیه فهم، عمدتاً دچار معضلات و آفاتی می شوند. آفاتی از قبیل روش های نادرست فهم نظیر عقل گرایی محض، حس گرایی محض، اخبارگری، اشعرگری وهابی گری.
استاد مطهری در این حوزه نیز فعالیت های قابل توجهی دارند. نقدهای ایشان بر روشهای نادرست فهم، نمونه ای از این فعالیت هاست مانند:
نقد عقل گرایی محض (انسان کامل 178- 115)
نقد حس گرایی محض (اصول فلسفه و روش رئالیسم ج1 مقالات 1و 2)
نقد اخبارگری (ده گفتار 110-106) اسلام و مقتضیات زمان (ج1-151-141)
نقد اشعری گری (بیست گفتار 50-46) جهان بینی توحیدی (76-72)
نقد وهابی گری (جهان بینی توحیدی 80-76)
اما علت اصلی این آسیب به سبب گستردگی و پیچیدگی موضوعات مورد فهم می باشد که نگرش های دینی را دچار آسیب می نماید و در رفع این معضل دو پیشنهاد ارائه می دهند:
1- تشکیل شورای فقهی و اجتهاد گروهی (ده گفتار 128-125)
2- اجتهاد تخصصی (همان 125-124)
11- تیزبینی، بصیرت و فراست سیاسی
استاد شهید مطهری یک آسیب شناس بزرگ جهان اسلام بود که قدرت فوق العاده ای در درک شرایط فعلی و تطبیق آن با شرایط مورد انتظار داشت. برهمین مبنا بود که 41سال پیش و 15سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از افق حرکت آینده صهیونیزم پرده برداشت و نسبت به خطر رو به رشد آن در درون کشورهای اسلامی هشدار دادند.
در عرصه های داخلی نیز استاد در 27سال، پیش از خطر انحراف در جبهه اسلام سخن راند و مسئولان نظام را به خطر گسترش اندیشه هایی که به ظاهر اسلامی اند اما در باطن به تبلیغ سکولاریزم می پردازند هشدار داد.
استاد شهید مطهری پس از حضرت امام راحل اولین شخصی بود که به خطر نفاق و سران منافقین پی برد و حتی تغییر در ایدئولوژی آنها را نیز سالها پیش از بروز، پیش بینی نموده و حتی مبارزه اش با رژیم شاه مانع از آن نشد تا از خطر گروه ها و جریان های انحرافی غافل بماند.
12- به روز بودن و ناظر به زمانه بودن آثار
این رویکرد را به مخاطب خود نیز می آموزد، مثلا در بحث قیام عاشورا می فرماید که شمر هزاروسیصد سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس؛ و یا مباحث حقوق زن در اسلام گویا این مطالب برای وضع همین امروز جامعه ما بیان شده اند.
استاد مطهری بدرستی دریافته بود که پرسشهای نوین و مستحدثه، پاسخ های کهن را برنمی تابند و کلام قدیم بدون بازسازی و بازفهمی و پالایش و پیرایش، جوابگوی نیازهای انسان معاصر نمی تواند باشد. لذا کوشید از افق جدیدی به مسائل دینی و اجتماعی نظرافکند و آن را از چشم انداز نوینی به تصویر کشد.
13- آگاه به حوزه های مختلف
شهید مطهری با تسلطی که به مبانی جهان بینی اسلامی و سیر تطور و تحول تاریخ تفکر مسلمین داشته و آگاهی که از شرایط پیدایش اندیشه های علمی و فلسفی داشت و همچنین آگاهی که از شرایط پیدایش اندیشه های علمی و فلسفی معاصر کسب می کند و تطبیق علم و دین و هماهنگی دینداری و نوگرایی را به گونه ای متفاوت از پیشینیان ترسیم می نماید. تا جائیکه اعتقاد به نوگرائی را مساوی با نفی و طرد دینداری پنداشتن و لازمه تکامل اجتماعی و توسعه اقتصادی را که به شدت مورد نیاز جوامع تازه از زنجیر استعمار رسته بوده را در حذف دین و مبانی ارزشهای اخلاقی از ساحت اجتماع و تصمیم گیریهای کلان برشمردن تا اینکه و گرایش های تجددطلبانه بصورت جنبش های اجتماعی و نهضت های ناسیونالیستی و شبه دینی، در درون جوامع اسلامی قد برافراشت و زمینه پیدایش حکومت های لائیک و سکولار را در دنیای اسلام هموار ساخت در این اوضاع و احوال و مواجهه با چنین فرآیندی استاد مطهری را به تکاپو برای نجات اسلام و مسلمین از رکود حاکم و همگام نمودن آنان با تحولات جهانی وامی دارد.
در عین حالی که استاد پرورش یافته فرهنگ اصیل اسلامی بود از مبانی فرهنگ و تمدن غرب نیز مطلع بود بر همین اساس به خوبی می توانست خطوط التقاط و انحراف را از صراط مستقیم تشخیص دهد. او رخنه ادبیات مارکسیستی را در حوزه روشنفکری دینی یک آفت جدی می دانست زمانی که مارکسیسم یک علم محسوب می شد و پیش فرض های آن بعنوان اصول موضوعه تفکر دینی مطرح می شد، استاد ایدئولوژی بشر ساخته مارکسیسم را به چالش می کشاند.
14-حساس به کج اندیشی ها و تفسیرهای نادرست
استاد دقت و توجه وافری داشتند و دین شناسی، دین شناسان را موردمداقه قرار می دادند تا کالای دیگری را به نام دین به دینداران نفروشند. مطالبی را که از قلم وبیان آنها تراوش می کرد به دقت مورد مطالعه قرار می داد و هرکجا که اشتباهی را مشاهده می کرد با شجاعت تمام در برابر آن اشتباه و گوینده آن ایستادگی می کرد.
مثلاً گروهی تحت عنوان روشنفکران مذهبی، کسانی که سعی می کردند دین را به جامعه و نسل جوان و دانشگاهی معرفی کنند. استاد نسبت به تصویری که روشنفکران مذهبی از دین ترسیم می کردند حساسیت خاصی داشتند در عین متانت و تواضع اما هیچگاه کوتاه نمی آمدند بعنوان مثال باوجود احترامی که برای مهندس بازرگان در آن زمان قائل بود ولی کتاب «راه طی شده» و «درس دینداری» ایشان را بطور جدی مورد نقد قرار داد.
درست همین شیوه را درمورد دکتر سحابی و دکتر شریعتی هم داشت. در شرایط قبل از انقلاب با شریعتی دوست بودند و از او دعوت کرده بود تا به تهران بیایند و در حسینیه ارشاد به سخنرانی و به برگزاری جلسات بپردازند ولی درعین حال افکار و اندیشه های ایشان را به مناسبت های مختلف عالمانه و مؤدبانه مورد نقادی قرار می داد.
جناب دکتر حداد عادل نقل می کند: «در عید فطر سال 57 بعد از نماز به منزل آقای مطهری رفتیم اتفاقاً عده ای از اعضای انجمن اسلامی پزشکان نیز به دیدن ایشان آمده بودند ازجمله صحبت هایی که مطرح کردند این بود که شما چرا با دکتر شریعتی مخالفید؟ ایشان خیلی خونسرد گفتند، فلان موضوع جزو مسلمات اسلام هست یا نه؟ جزو احکام اسلام است یا نه؟ گفتند بله، گفت خوب، این نوشته ها را شما بخوانید اگر من بگویم کسی باخواندن اینها فکر می کند اصل این موضوع در اسلام نیست، حق دارم این اعتراض را بکنم یا نه؟ گفتند بله. گفت حرف من از این قبیل است (کیهان 11/2/79 ص6).
15-فاقد روحیه تعصب صنفی و مصلحت فردی
همانطور که اشاره شد هیچ گاه مصلحت فردی و یا صنفی او را از انجام وظیفه ای که برعهده خود می دید بازنمی داشت. استاد به عمل دینی دینداران توجه می کرد تا خالص و ناخالص را از هم تفکیک کند و ساحت قدسی دین را از خرافات پیراسته سازد.
مثلاً اخباریون، روحانیونی که گرفتار جمود فکری بودند استاد سعی می کرد تا با جمود حاکم بر افکار و اذهان این دسته از روحانیون مخالفت کند. و یا منبریها و مداحان از دیگر گروه های صنفی که مخاطب شهید مطهری بودند، سخنان وعاظ و گویندگان ومداحان و اهل منبر، بخصوص به سخنان روحانیون بسیار حساس بودند لذا با کمال شجاعت و شهامت به تحریفات بخصوص تحریفات واقعه عاشورا اعتراض می کرد کتاب تحریفات عاشورا نمونه روشن این برخورد است.
16-تکلیف گرا و احساس مسئولیت
استاد همواره به دنبال تدوین و تنظیم اسلام به صورت یک مکتب و ایدئولوژی بودند، تا از این راه بتوانند به مقابله با هجوم گسترده ایدئولوژی های وارداتی بپردازند از این رو توان خویش را صرف پاسخگویی به نیازهای فکرین جدید جامعه و بخصوص نسل جوان کردند. استاد در این زمینه در مقدمه کتاب عدل الهی نوشته اند «این بنده از حدود 20سال پیش که قلم به دست گرفته مقاله یا کتاب نوشته ام، تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسایل اسلامی در عصر ما مطرح است... دین مقدس اسلام یک دین ناشناخته است، حقایق این دین تدریجاً درنظر مردم واژگونه شده است... هجوم استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئی اش از یک طرف و تصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در این عصر از طرف دیگر، سبب شده است که اندیشه های اسلامی در زمینه های مختلف از اصول گرفته تا فروع، مورد هجوم و حمله قرار گیرد. بدین سبب این بنده وظیفه خود دیده است که در حدود توانایی در این میدان انجام وظیفه نمایم.»
17-دقت و انضباط فکری
گفتار و نوشتار استاد بسیار دقیق است و از میان انبوه آثار ایشان نمی توان به نکته ای دست یافت که حاکی از تناقض در منظومه فکری و نظری او باشد.
18-ثابت قدم و راسخ در عقیده
کجروی های اعتقادی و انحراف های فکری بشدت استاد را نگران می نمود. این خصوصیت استاد زمینه ساز شکل گیری کینه ها و عقده های عمیق نسبت به ایشان گردید و عرصه را بر حیات فکری ایشان بسیار تنگ کرد. در سال 1356 نامه ای به حضرت امام(ره) که در تبعید بودند نوشت و در آن با اشاره به تلاش های مخرب و ضددینی مارکسیست ها، مجاهدین خلق، مخالفان روحانیت و حامیان متعصب مرحوم شریعتی تصریح کردند:
«... با من به حساب این که تا اندازه ای اهل فکر و نظر و بیان و قلم هستم بشدت مبارزه می کنند، شایعه برایم می سازند، جعل و افترا می بندند... من الآن مرکز ثقل حملات این گروه ها هستم» (رسالت 12/2/84 ص15)
ناگفته نماند که استاد از یک سو گرفتار اصحاب تحجر بود و از سوی دیگر تهاجم ناجوانمردانه اصحاب التقاط اما «تسلیم مشهورات و مقبولات زمانه نشد و طریق حق را برگزید.
منبع:روزنامه کیهان
نظر شما