آب و مهاجرت
مهاجرت به شهرهای بزرگ، مسئله جدیدی نیست. برای این پدیده دلایل متفاوتی برشمرده شده است. از دلایلی عینی نظیر تجمیع امکانات رفاهی در شهر تا دلایل انتزاعی مثل تجددگرایی. اما هر چه میگذرد، دلایل عینی تر و انگیزههای مهاجرت جدی تر میشود. یکی از این دلایل که هرچه پیش میرویم، جدیتر و ملموستر میشود، آب است. خشکسالیهای طولانی مدت، هم مشکلاتی برای کشاورزی شهرهای کوچک و روستاها به همراه دارد و هم در دراز مدت، شرایط زندگی را دشوار میکند. شهرهای بزرگ قسمت اعظم آبها را میبلعند و روستاها و شهرهای کوچک را از این نعمت بینصیب میسازند.
همین مسئله (بروز خشکسالی و کم آبی) در شهرهای بزرگ، به سرعت نظر مدیریتها را جلب میکند. این توجه ویژه به آب شهرها، به دلیل جمعیت بیشتر آنها است و باز همین توجه، خود عاملی برای فراهم کردن امکانات بهتر برای زندگی در شهرها است و انگیزه برای مهاجرت روستاییان!
اما این مشکل در مورد تهران از آن جهت جدی تر است که در علاوه بر وجود امکانات برتر در پایتخت، آب های سطحی مناطق اطراف تهران برای استفاده در شهر جمع آوری شده و رفته رفته، مناطق اطراف با مشکلات کمآبی مواجه میشوند. تغییر اقلیم و گرم شدن هوا نیز بر سرعت پایان یافتن ذخایر آبی در این مناطق افزوده و آهسته آهسته زنگ خطر پایان یافتن ذخایر آب به گوش میرسد. به گفته کارشناسان و با نگاهی ژرف به آمار موجود، تا 50 سال آینده، مرکز ایران، از البرز تا جنوب کشور و از زاگرس تا سرحد افغانستان، سفره های زیرزمینی کاملا خشک شده یا آبهای آن برای مصرف مناسب نخواهد بود. این اتفاق محصول حفر چاههای بیشمار برای استفاده در بخشهای شهری و کشاورزی و نیز جمعآوری آبهای سطحی و روانه کردن آن برای استفاده در شهرهاست. تحلیل این ماجرا چندان دشوار نیست، زمانی که آبادی بدون آب شد، سکنه آن باید خود را به جایی که آب بیشتری دارد، برسانند: شهرها.
در مورد تهران این فرآیند بسیار ملموس تر و آمار آن گویا تر است. با گذشت زمان و هجوم جمعیت به تهران، حالا همه آب سد کرج، برای استفاده در تهران مصرف می شود و آب مورد نیاز اهالی کرج و دشت آن از سفرههای زیرزمینی تامین می شود. این مسئله در مورد سد لتیان و سد لار نیز دقیقا به همین شکل اتفاق افتاد. در واقع با افزایش جمعیت تهران، مدیران مجبور به استفاده از آب سد برای شهر شدند و مناطق دیگر به استفاده از ذخایر خود روی آرودند. استفاده از ذخایر زیرزمینی، کم رونقی روستاها را در پی داشت و همین امر در مهاجرت به شهرها تاثیر زیادی داشت.
اما حالا مسئله شکل دیگری پیدا می کند و در دور باطل «گسترش امکانات در شهرها ـ عامل مهاجرت از روستاها» و «مهاجرت بیشتر به شهرها ـ دلیل گسترش امکانات در شهرها»، به موضوع آب هم کشیده شده است و مهاجرتها از این طریق دلیلی محکم تر و انگیزه ای جدی تر می گیرند. اگر روزی ذخایر زیرزمینی شهرهای کوچک و روستاهای اطراف تهران به پایان خود نزدیک شود (که فاصله زمانی چندانی با آن نداریم)، تکلیف سکنه آن چیست؟ آب شهرها و روستاهای اطراف از کجا تامین خواهد شد؟ و آیا این خود موج جدیدی از مهاجرت را دامن نخواهد زد؟
منبع: / روزنامه / اطلاعات ۱۳۸۹/۵/۴
نظر شما