موضوع : پژوهش | مقاله

فریاد تشنگی دجله و فرات در آسمان ایران

دعوا بر سر آب است، ترکیه آب رودهای دجله و فرات را به انحصار خودش درآورده و وقتی بحث تامین حقابه به میان می‌آید خودش را کنار می‌کشد، مشکل تشنگی زمین است، یک میلیون هکتار از زمین‌های عراق از خشکی به جان آمده‌اند و مردم را تارانده‌اند، مردم عراق با آن زمین‌های خشک و تفتیده توانی برای کشاورزی ندارند،
مشکل بی‌اعتنایی عربستان است با بیابان 64 میلیون هکتاری‌اش که رها شده است و چون شن‌هایی که از آن به هوا بلند می‌شود مردم خودش را اذیت نمی‌کند تلاشی برای مهارش نمی‌کند، مشکل نبود اتحاد بین کشورهاست؛ هر کس خودش آسیب نبیند فکری به حال بیابان نمی‌کند، کشورهای منطقه به پیمانی بالاتر از چند امضای کاغذی نیاز دارند، اما مشکل اصلی درد مردم ایران است؛ کافی است چشمه‌های گرد و غبار در سرزمین عراق بجوشند و ریزگردها را به هوا بلند کنند، آن وقت آسمان ایرانی‌ها تیره می‌شود و زندگی‌شان را مختل می‌کند.
ایرانی‌ها اما راه فرار ندارند، آنها تا وقتی عراق ساماندهی بیابان‌های پهناورش را جدی نگیرد و ترکیه به تامین حقابه دجله و فرات آن هم فقط تا حد مرطوب شدن زمین‌ها رضایت ندهد و عربستان از لاک بی‌اعتنایی در نیاید با ریزگردها مانوس خواهند بود و همچنان خواهند دید که چطور نوبت به نوبت گرفتار امراض چشمی و پوستی و ریوی می‌شوند و چطور تولیدات گیاهی و دامی‌شان کمتر و کمتر می‌شود و چطور پیشروی بیابان‌ها و شن‌های روان هرروز آنها را یک قدم بیشتر مجبور به عقب‌نشینی می‌کند. اما مسوولان ایرانی همچنین به مردم امیدواری می‌دهند؛ هرچند آنها هم حواله بهبود اوضاع را به 5 سال دیگر می‌دهند.

در همسایگی ما چه می‌گذرد
ترکیه به همسایه‌ها آب نمی‌دهد، عراق در حالی که هرروز زمین‌های تشنه و خشکیده‌اش بیشتر می‌شود همچنان دغدغه تامین آب، برق و امنیت برای مردمش را دارد و اولویتی به مهار بیابان نمی‌دهد، عربستان ربع‌الخالی را رها کرده و برای دودی که به چشم عربستانی‌ها نمی‌رود نگرانی به خود راه نمی‌دهد و سوریه، اردن، قطر و امارات فعلا در سکوت به نظاره اوضاع نشسته‌اند؛ اینها ریشه مشکلاتی است که به شکل گرد و غبار زندگی مردم 21‌ استان ایران را تحت‌تاثیر قرار داده است.
کارشناسانی که کمی جسارت بیشتری دارند می‌گویند گرد و غبارهایی که منشأ اصلی شان از عراق است همان ذرات کوچک‌تر از 5 میکرون که برای مدت طولانی به صورت معلق در هوا باقی می‌مانند و به زحمت ته‌نشین می‌شوند به خاطر نفوذ در چشم‌ها و ورودشان به گردش خون بزودی مردم ایران را هم مثل مردم عراق گرفتار بیماری‌های چشمی می‌کنند. آنها می‌گویند زمین‌های عراق که در گذشته با آب رودخانه‌های دجله و فرات سیراب می‌شده‌اند و حالا خشکیده‌اند محل تجمع انواع قارچ‌ها و جلبک‌ها هستند که امروز پیکر بی‌جانشان بخشی از ریزدگرها را می‌سازد؛ همان ذراتی که باعث گسترش بیماری‌ها می‌شوند و تجربه نیز ثابت کرده که تا چه حد می‌توانند زنبورها را تحت‌تاثیر قرار دهند و تولید عسل‌شان را تا 50 درصد کم کنند و مثل اتفاقی که در ایلام افتاده تولید محصول گندم را تا 20 درصد کاهش دهند. خشکیدگی بلوط‌های زاگرس هم حاصل گردو‌غبارهای مزاحم خارجی است، امروز ریشه‌های درختان بلوط گرسنه‌اند چون ریزگردها نمی‌گذارند برگ‌ها ریشه‌ها را تغذیه کنند، شاید مرگ بلوط‌های گرسنه زیاد دور نباشد. اما این‌که چرا مشکل ریزگردها حل نمی‌شود و دامنه سیطره‌اش هر روز بیشتر می‌شود به مسائلی پیچیده مربوط است که ریشه در تعارفات و بده‌بستان‌های سیاسی دارد.
مثل این‌که نوعی رودربایستی در میان است با مخلوطی از بی‌اعتنایی به سرنوشت کشورهای همسایه و نوعی سکوت خودخواسته که استدلالش این است که اگر مردم حقایق را بدانند کشورها ناامن می‌شوند. ما شنیده‌ایم که عراقی‌ها تمایلی به مطرح شدن موضوع آلوده بودن ریزگردهایش به رادیواکتیو ندارد، همان‌طور که مسوولان ایرانی هم هرگز حاضر نمی‌شوند چنین مساله‌ای را تایید کنند البته تاکنون هم هیچ تحقیقی برای اثبات این گفته‌ها انجام نشده، اما مگر می‌شود خاک کشوری که سال‌ها درگیر جنگ بوده به رادیواکتیو آلوده نباشد؟
در این میان عربستان سیاست بی‌اعتنایی را در پیش گرفته و با این استدلال که ریزگردهای برخاسته از بیابان پهناور ربع الخالی آسیبی به مردمش نمی‌زد حتی در جلسات منطقه‌ای مربوط به مهار ریزگردها شرکت نمی‌کند. اما در این اوضاع موضعگیری‌های مقامات ترکیه نیز جای تامل دارد. مصطفی‌دمیر، قائم‌مقام وزیر محیط‌زیست ترکیه که چندی قبل برای شرکت در اجلاس اکو به تهران آمده بود نماینده کشوری است که به انحصاری کردن آب رودهای دجله و فرات و تصاحب منابع آب در پشت سدهای متعددش محکوم است، ولی برای خلاصی از این اوضاع استدلالات تامل‌برانگیزی دارد. دمیر می‌گوید این‌که سدهای ترکیه عامل ایجاد ریزگرد در عراق است یک ادعای سیاسی است که فقط روابط کشورهای همسایه را برهم می‌زند. به گفته او ترکیه بارش‌های نامنظمی در طول سال دارد و برای این‌که جریان ثابت آب در رودخانه‌ها را حفظ کند و بتواند آب مورد نیاز در فصول کم‌بارش را تامین کند چاره‌ای جز ساخت سد ندارد. دمیر معتقد است آبی که از خرداد ماه در دجله و فرات در خاک عراق جاری می‌شود نیز همان آبی است که در زمستان پشت سدهای کشور ترکیه ذخیره می‌شود.
برای همین به باور مقامات کشور متبوعش اگر سد آتاتورک بنا نمی‌شد مشکلات عراق و سوریه در ماه‌های تیر و مرداد بیشتر از چیزی که هست، می‌شد. البته این گفته‌ها موضوعاتی نیست که عراق، سوریه و ایران به آن باور داشته باشند، اما در تمام این سال‌ها که بحث‌های دیپلماتیک به جایی نرسیده ساخت سد در ترکیه نیز شدت گرفته و طرح ساخت سد عظیم ایلسو به‌عنوان بزرگ‌ترین سد موجود در منطقه در ذهن مقامات ترکیه جرقه زده است. بی‌شک این پروژه عمق نابسامانی‌ها را بیشتر خواهد کرد؛ بویژه اگر قبول کنیم گزارش سازمان ملل متحد که می‌گوید احتمال خشکی کامل رودهای دجله و فرات به علت تغییرات آب و هوایی تا سال 2040 بسیار زیاد است، کاملا صحت دارد.

در ایران‌ چه می‌گذرد
ایران تعهد سنگینی را قبول کرده است. مسوولان ما پذیرفته‌اند که برای نجات مردم و محیط‌زیست ایران در یک‌میلیون هکتار از اراضی بیابانی عراق عملیات بیابان‌زدایی را اجرا کنند و کار را در عرض 5 سال به مرحله‌ای برسانند که 90 درصد ریزگرد‌ها مهار شوند، اما در این میان ابهاماتی وجود دارد. گفته می‌شود عراقی‌ها بودجه‌ای برای این کار ندارند و ایران مجبور است ضمن آموزش کارشناسان عراقی، اعتبارات مورد نیاز را هم تامین کند. البته موضوع بودجه بیابان‌زدایی در عراق پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد به‌طوری که هنوز خبرنگاران نمی‌دانند حرف کسانی را بپذیرند که می‌گویند ایران برای مهار بیابان‌های عراق یک میلیارد و 200 میلیون دلار بودجه تصویب کرده یا حرف آنهایی را که می‌گویند ایران برای بیابان‌زدایی در عراق حتی یک ریال هم خرج نخواهد کرد.
اما موانع موجود بر سر راه این پروژه به همین جا ختم نمی‌شود، چون به خاطر چندصدایی در ایران و این‌که هنوز نمی‌دانیم اگر سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری متعهد به بیابان‌زدایی در عراق است پس چرا سازمان محیط‌زیست مسوول پیگیری کارهاست و چرا اگر این دو سازمان برای پیشبرد کار تعریف شده‌اند، در مجلس شورای اسلامی هم کمیته‌ای برای پیگیری مساله ریزدگردها تشکیل شده است؟ بر خلاف تصور موجود، وجود چند سازمان در کنار هم برای اجرای یک پروژه نه تنها اتفاق خوبی نیست، بلکه با ایجاد واسطه‌هایی که وجودشان ضرورتی ندارد کارها به جای پیشرفت گرفتار عقب‌ماندگی می‌شوند و وجود همین نهادهای موازی در یک پروژه سبب می‌شود اتفاقی که اینک افتاده روی دهد. امروز سازمان محیط‌زیست می‌گوید ایران عملیات بیابان‌زدایی را در یک میلیون هکتار از اراضی بیابانی عراق انجام می‌دهد و سازمان جنگل‌ها به عنوان مجری این پروژه می‌گوید عملیات بیابان‌زدایی را به صورت پایلوت فقط در 100 هزار هکتار از اراضی این کشور انجام خواهد داد.
قاسم حقانی، رئیس گروه حفاظت خاک سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، کسی که تاکید دارد به جای پروژه بیابان‌زدایی در یک میلیون هکتار از اراضی عراق بنویسیم پیش طرح بیابان‌زدایی در عراق، این موضوع را بهتر توضیح می‌دهد. او به «جام‌جم» می‌گوید: در هورهای مرکزی بین‌النهرین از مجموع مساحتی حدود 3121 کیلومترمربع که سال‌ها قبل با آب پوشیده شده بود تنها 98 کیلومترمربع به شکل گذشته باقی مانده به طوری که رسوباتی که حالا از آب بیرون زده‌‌اند با کوچک‌ترین بادی به هوا بلند می‌شوند و ایجاد گرد و غبار می‌کنند. اما مهار ساماندهی بیابان‌ها در عراق اولویت ندارد و رغبتی به سرمایه‌گذاری در این بخش ندارند. هر چند بتازگی کمی به این کار مایل شده‌اند، اما همچنان مشکل دیدگاه وجود دارد.
حقانی از منتقدان طرح بیابان‌زدایی یک میلیون هکتاری در عراق است، هر چند در روز مصاحبه با ما حرف‌هایش را به گونه‌ای دیگر مطرح کرد. او می‌گوید: من منتقد این طرح نیستم، اما می‌گویم ما این طرح را بدون دید میدانی نوشته‌ایم و از تنها مکانی که بازدید کرده‌ایم حاشیه شهر کربلاست. برای همین دقیقا نمی‌دانیم در عراق چه شرایطی حاکم است. این در حالی است که داده‌های ماهواره‌ای که در اختیار ایران است نیز خطا دارد، به طوری که ما فقط محدوده بیابان‌های عراق را می‌شناسیم و نمی‌دانیم آیا این زمین‌ها جزو زمین‌های کشاورزی آیش هستند یا زمین‌های کشاورزی بایر یا این‌که صاحبان زمین چه کسانی هستند و آیا اجازه می‌دهند در زمین‌هایشان بادشکن مستقر شود. حقانی ادامه می‌دهد: ما اعلام کرده‌ایم که برای شروع کار به بازدید میدانی نیاز داریم و تا زمانی که داده‌هایمان را با عرصه انطباق ندهیم نمی‌توانیم کاری پیش ببریم، اضافه بر این گفته می‌شود که ما می‌خواهیم در عراق جنگل کاری کنیم در حالی که برنامه ما شامل مالچ‌پاشی، نهال کاری، بذرکاری و هدایت هرزآب‌هاست.
البته حقانی نسبت به نتیجه کار ناامید نیست حتی وقتی در روز مصاحبه با او تاکید کردیم که وقتی ما در کشور خودمان در طول 50 سال توانسته‌ایم فقط 2 میلیون و 100 هزار هکتار بیابان‌زدایی داشته باشیم چطور می‌توانیم در کشوری که درگیر مجموعه‌ای از مشکلات است کار را طی 5 سال پیش ببریم، چرا که او برای سوال ما یک پاسخ چند وجهی دارد. حقانی می‌گوید: اگر اعتبار مورد نیاز این طرح تامین شود می‌توان با انجام سالانه 200 هزار هکتار از عملیات، کار را در عرض 5 سال تمام کرد. در واقع از مجموع یک میلیون هکتار بیابان در عراق 600 هزار هکتار آن اراضی رها شده کشاورزی در شمال بغداد است که اگر بتوانیم صاحبان این زمین‌ها را پیدا کنیم و آنها را وادار به همکاری با این پروژه کنیم با تکیه بر مشارکت مردم می‌توانیم کار 600 هزار هکتار بیابان را تمام کنیم و بقیه وقت و انرژی‌مان را روی 400 هزار هکتار باقی‌مانده بگذاریم.

 


منبع: / روزنامه / جام جم ۱۳۹۰/۴/۲
نویسنده : مریم خباز‌

نظر شما