گوژپشت ایتالیایی
گرامشی را در جنبش چپ، تنها با رزا لوکزامبورگ است که میتوان قیاس کرد و از همین روست که حساب او را باید جدا از کمونیسم روسی دانست و حتی به اعتقاد برخی کمونیستهای ارتدوکس، او را در مسیر انحراف از کمونیسم و لنینیسم تعریف کرد. لشک کولاکوفسکی، گرامشی را بدیعترین متفکر نسل کمونیستهای پس از لنین میداند که رابطه او با لنینیسم نیز همواره محل مجادله بوده و هست. او بدین ترتیب میگوید: «گرچه نوشتههای گرامشی نظریه هم سازی را تشکیل نمیدهد و بیشتر گرتهای است از نظرات مبهم و ناپخته، اما جنبههایی از این آثار آنقدر روشن و بدیع هستند که بتوان آنها را به درستی تلاشی مستقل برای صورت بندی یک ایدئولوژی کمونیستی و نه صرفا برداشتی ساده از طرح لنینیستی دانست.»
آنتونیو گرامشی نظریهپرداز مارکسیست، و از رهبران و بنیانگذاران حزب کمونیست ایتالیا در سن 46سالگی پس از سالها تحمل زندان و مصائب بسیار درگذشت و از این رو است که او را در جنبش چپ به عنوان «شهید جنبش» ارج مینهند. آنتونیو در بیستوهشتم ژانویه 1891در خانوادهای از طبقه متوسط به پایین، در آلس، واقع در جزیره ساردینیا ایتالیا به دنیا آمد. چهارمین فرزند فرانسسکو گرامشی، کارمند اداره ثبت احوال آن منطقه بود. در سالهای ۱۸۹۷ و ۱۸۹۸ پدرش به جرم سوءمدیریت به یک سال حبس محکوم شد. پدر، پس از آزادی از زندان بیکار بود و به این ترتیب هفت فرزندش در شرایط دشوار و با مضیقه مالی بزرگ شدند. در این میان آنتونیو گرفتار بیماری سختی شد که در نتیجه آن تا پایان عمر گوژپشت ماند. وی به سبب قوزی که بر پشت داشت از سوی همکلاسان و دوستانش مورد آزار قرار میگرفت و همین باعث شد تا به انزوا پناه ببرد و به مطالعه تاریخ و فلسفه بپردازد. در هنگام کودکی گاهی از مدرسه فرار میکرد تا کمک خرج خانوادهاش باشد و درنهایت در 9سالگی دبستان را ترک کرد و به کار مشغول شد. بعدا مجددا تحصیلات خود را در رشته زبانشناسی ادامه داد و از همین دوران رفت و آمد را به محافل سوسیالیست ایتالیا آغاز کرد.
در سال 1911 بود که گرامشی 20 ساله، برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شد. علاقهمند به جامعه شناسی زبان بود و در زمینه علومانسانی به تحصیل مشغول شد. اما انتخابات 1913 و جنگ اروپا در ابتدای درس و مطالعه، گرامشی جوان را به یک سیاستمدار حرفهای تبدیل کرد. آنچنانکه از سال 1914 برای نشریات سوسیالیستی مقاله مینوشت و در ۱۹۱۶ نیز در روزنامه «آوانتی» ارگان بعدی حزب کمونیست ایتالیا مشغول به کار به عنوان عضو هیات سردبیری شد. گرامشی اکنون آنقدر دلبسته سیاست شده بود که با تحصیلات دانشگاهی خداحافظی کرد. پس در بهار 1915 با دانشگاه خداحافظی کرد. به دنبال پیروزی انقلاب 1917در روسیه، ایتالیا نیز دستخوش ناآرامی شد و شورش معروف شهر تورین با خواست «صلح و نان» در گرفت. در ۱۹۱۹ و در کنگره بولونیا گرامشی خواهان آن شد که حزب سوسیالیست ایتالیا به انترناسیونال سوم که لنین بنیان گذاشته بود بپیوندد. در مارس ۱۹۲۰ کارگران فیات در تورین دست به اعتصاب بزرگی زدند. گرامشی ضمن پشتیبانی از اعتصاب، از موضع حزب سوسیالیست در این مورد بهشدت انتقاد کرد. در ماههای اوت و سپتامبر همان سال اعتصاب گسترش یافت و کارخانههای تورین به اشغال کارگران درآمد که با تجربه شوراهای کارگری همراه بود. انتقادهای گرامشی به حزب سوسیالیست همچنان شدت گرفت تا سرانجام به انشعاب حزب در کنگره «لیوورنو»و تشکیل حزب کمونیست ایتالیا در ۱۹۲۱ انجامید. در ۱۹۲۳ بهعنوان نماینده حزب کمونیست ایتالیا به مسکو رفت و در همانجا با یک دختر روس بنام جولیا شوخت ازدواج کرد. این دوران ضمنا دوران رشد فاشیستها در ایتالیا و حملات آنان به کارگران بود. گرامشی در ۱۹۲۴ به نمایندگی پارلمان برگزیده شد و به ایتالیا بازگشت و در همان سال دبیر حزب کمونیست ایتالیا شد. در ۱۹۲۶ و طی اختلافاتی که درون حزب کمونیست ایتالیا پیش آمده بود، گرامشی از خط مشی تشکیل یک بلوک ضد فاشیست پشتیبانی میکرد و در همان سال در نامهای به رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی خواهان آرام کردن اختلافهای درونی آن حزب شد. او در سال ۱۹۲۶، بدلیل فعالیتهای انقلابی زندانی شد و دادگاه حکومت فاشیست او را به ۲۰ سال زندان محکوم کرد. روز ۸ نوامبر ۱۹۲۶ گرامشی بازداشت و به زندانی در میلان منتقل شد. در دادگاه به 20 سال و دو ماه زندان محکوم شد و در شرایطی که به شدت بیمار بود به زندان توری منتقل شد. از ۱۹۲۹ وسایل لازم برای کار و نگارش را در زندان به دست آورد و از همانجا نوشتن آثاری را شروع کرد که بعدها به «دفترها»و «نامههای زندان»گرامشی معروف شد.
گرامشی از زندان نسبت به خط مشی چپروانه انترناسیونال کمونیست که سوسیال دموکراتها را «سوسیال فاشیسم»معرفی میکرد و سیاست «جبهه واحد»را کنار گذاشته بود، انتقاد کرد. اگر گرامشی در حزب کمونیست باقی ماند صرفا از آن رو بود که در زندان بود و از خطر اخراج و محکوم شدن از سوی کمینترن، مصون به نظر میآمد. استالین در سالهای 1928 و 1929 سیاستهای کمینترن را به سمتی برد که درست نقطه مقابل دیدگاههای گرامشی بود. گرامشی در ملاقاتی با برادرش در زندان به او گفت که با سیاستهای جدید کمینترن مخالف است و اخراج شدگان از حزب را میستاید. برادر اما روایتی متفاوت از سخنان آنتونیو را به رفقای حزبی منتقل کرد و اینچنین بود که او همچنان از خطر طرد شدن از سوی حزب و کمینترن مصون ماند.
در ۱۹۳۲ بیماری گرامشی تشدید شد ولی مقامات اجازه انتقال او به بیمارستان را نمیدادند. در اکتبر ۱۹۳۳ و بر اثر یک مبارزه جهانی سرانجام گرامشی به یک درمانگاه منتقل گردید. سال بعد به بیمارستانی در رم منتقل شد. در ۲۱ آوریل ۱۹۳۷ گرامشی رسما آزاد اعلام شد. یک هفته بعد در ۲۷ آوریل آنتونیو گرامشی در همان روزی که برای بازگشت او به ساردینیا در نظر گرفته شده بود در سن ۴۶ سالگی درگذشت. بنیتو موسولینی، سیاستمدار بزرگ حزب فاشیست ایتالیا وی را مغز متفکر حزب کمونیست ایتالیا میشمرد و همین دلیل کافی بود تا گرامشی سالهای بسیاری را در زندانهای رژیم فاشیستی به اسارت بگذراند.
منبع: / روزنامه / اعتماد ۱۳۸۸/۰۲/۰۷
آنتونیو گرامشی
نظر شما