تفکر و مکتب فردید
استاد احمد فردید از نوابغ روزگار است و اگر اغراق نباشد میتوان اورا بزرگترین متفکر ایرانی دانست. اهمیت تفکر فردید از این جهت است که نظیر مارتین هایدگر یک متفکر است. فردید تنها کسی است که با هم سخنی و یک سخنی با مارتین هایدگر به طرح مبانی تفکر و حکمت انسی پرداخته و به مقایسه مقولات این تفکر باتفکر مغرب زمین مخصوصا هایدگر میپردازد. در بار تفکر و اینکه تفکر چیست مطالب مفصل میتوان نوشت. تفکر اصیل بقول فردید و هایدگر تفکر هرمنویتیکی تفسیر وجود بر اساس وجود شناسی و تحلیل دازاین یعنی حضور و حوالت است. از مطالب فردید که اکثرا شفاهی است میتوان به ترسیم شمای فکری یا مکتب فکری او پرداخت. گرچه او با کاربرد کلمه مکتب چندان موافق نبود و تفکر را فاقد مکتب میدانست. مکتب از نظر فردید نحله های متافیزیکی در غرب و تقلید های کورکورانه از آنها در ایران و برخی کشورهای اسلامی است. تفکر همچنان که هایدگر گفته است یک راه است و مجموعه آثار هایدگر راهی است که هایدگر پیموده است. این راه شبیه کوره راه جنگلی یا چوبراه است که فقط جنگلبانان با آن آشنایی دارند. فردید با همسخنی با هایدگر ادوار تاریخی را از نظر زمانی به پریروز٬ دیروز٬ امروز٬ فردا و پس فردای تاریخ تقسیم میکند. در هریک از این ادوار بشر مظهر اسمی است. هاید گر نیز تفکر را تفکر اصیل وجودی میداند که با هراکلیت و پارمنیدس شروع شده و به سقراط در پریروز تاریخ ختم می شود. با ظهور ا فلاتون تفکر وجوی جای خودرا به متافیزیک وبحثهای بی سرانجام حول موجود و هستی میدهد. وجود شناسی با ظهور افلاتون به فراموشی سپرده میشود و تاریخ فلسفه غرب بر این اساس تاریخ فراموشی از وجود است. گرچه در سرتاسر تاریخ فلسفه غرب از وجود سخن به میان است ٬ ولی این وجود همان موجود و انحاء آن است. دوره وجود و بحث وجودی را هایدگر دوره آغازین و دوره بعدی یعنی غفلت از وجود را آغاز بعدی و دوره ای که مجددا پرسش از وجود آغاز میشود آغاز جدید میداند. فردید نیز معتقد است که ما در روزگاری بسر میبریم که بیش از هر چیز به تفکر نیاز داریم و این تفکر از نان شب برای ما واجب تر است. منتها کیست که به این ضرورت پی ببرد. در دوره جدید است که با ظهور مکاتب و نحله ها٬ از نظر فردید مله به فراموشی سپرده میشود. از نظر فردید مله همان تکفر وجود است گرچه شهرستانی به بسط آن نپرداخته است. از نظر فردید نحل شهرستانی همان نحل و ملل تفکر و جریانات تفکر است که نمونه آن حکمت انسی است . تفکر موجود در فصوص تفکر انسی و ملی است .از نظر فردید تفسیرهای فصوص همه یکسر نحلی و تابع نحل و فلسفه های متافیزیکی است که حرف خود را میزنند و از روح موجود در فصوص غافلند.
حکمت انسی از نظر فردید امروزه از جهاتی مطابق با تفکر مارتین هایدگر است.
باتوجه به مطالب هایدگر و درک عمیق آن توسط فردید میتوان گفت فردید تنها کسی است که تا کنون به مقایسه فرازهای تفکر هایدگر و متفکرین آلمان از جمله مایستر اکهارت٬ سورن کیر کگور و هانس یورگ گادامر پرداخته است. از نظر فردید برای درک درست و عمیق فلسفه آلمان و فرانسه باید زبان فیلسوفان آلمان و فرانسوی را دانست و ترجمه های سالهای اخیر شکسته وبسته و بیشتر گمراه کننده است تا هادی. از نظر فردید بسیار عجیب بود که کسی زبان آلمانی را ندانسته به نقد فیلسوفان آلمانی زبان بپردازد.
بطور خلاصه تفکر و مکتب فردید را میتوان مکتب وجودی و تقرر ظهور با تفسیر خاص وی از اگزیستنسیالیسم دانست . اگزیستانسیالیسم سارتر از نظر فردید تقلید ناشیانه ای از اگزیستنسیالیسم هایدگر است که به اگزیستانسیالیسم معروف شده است. در این میان تفاوت معنی اگزیستنسیالیسم و اگزیستانسیالیسم و غفلت از آن موجب گمراهی بیشتر برخی از اندیشمندان ایرانی شده است. برای درک اندیشه های فردید چاره ای جز آشنایی با تفکر متفکرین آلمانی زبان مخصوصا هایدگر نیست٬ زیرا فردید اصطلاحات هایدگر را به روش خود تفسیر نموده است و برای درک بار معنایی آن چاره ای جز مطالعه تاریخ فلسفه آلمان نیست . مطالب مفصلی میتوان در این باره نوشت که از حوصله مطالعه خوانندگان خارج است.
منبع: سایت کانون ایرانی پژوهشگران حکمت و فلسفه (کانون حکمت و فلسفه) ۱۳۸۷/۰۵/۲۶
نویسنده : مهدی صادقی گیوی
نظر شما