موضوع : پژوهش | مقاله

گزارش علمی دوازدهمین کنفرانس عمومی اتحادیة بین­المللی دانشگاه­ها درسائوپولوی برزیل(4;5 الی 8;5;1383)

مجله  پژوهشگران  فروردین - تیر 1387 - شماره 14 و 15 

نویسنده : دکتر محمدحسین پناهی**
62
1. مقدمه
دوازدهمین کنفرانس عمومی اتحادیة بین­المللی دانشگاه­ها این بار در دانشگاه سائوپولو واقع در شهر سائوپولوی برزیل برگزار شد. این گردهمایی، مهم­ترین همایش اتحادیه است که هر چهار سال یک بار تشکیل می­شود و در آن، علاوه بر مباحث مربوط به موضوع تعیین­شده برای همایش، انتخابات رئیس و هیئت اجرایی اتحادیه نیز انجام می­شود.

از ایران، 15 دانشگاه زیر عضو این اتحادیه هستند: دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه الزهرا، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه شیراز، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشگاه تبریز، دانشگاه تربیت معلم، دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه بیرجند، دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامی. رؤسا و یا معاونان پژوهشی همة دانشگا­ه­ها، به­استثنای دانشگاه الزهرا، در این همایش شرکت کرده بودند. علاوه بر این دانشگاه­ها، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشگاه یزد، دانشگاه بوعلی همدان، دانشگاه علوم پزشکی اراک، دانشگاه پیام نور و دانشگاه علوم پزشکی بابل نیز که درخواست عضویت در این اتحادیه را کرده­اند در این همایش شرکت کرده بودند. از بعضی از دانشگاه­های ایران یک نفر و از برخی دو نفر که غالباً رئیس دانشگاه ر نیز شامل می­شد در همایش شرکت داشتند. از بین رؤسای دانشگاه­های حاضر درکنفرانس می­توان دکتر فرجی دانا (رئیس دانشگاه تهران)، دکتر طالبی (رئیس دانشگاه اصفهان) دکتر ارشاد (رئیس دانشگاه شیراز)، دکتر پورمحمدی(رئیس دانشگاه تبریز)، دکتر برخداری(رئیس دانشگاه تربیت معلم) و دکتر جاسبی (رئیس دانشگاه آزاد اسلامی) را نام برد.

جالب توجه است که پس از کشور برزیل، بیشترین شرکت­کننده، هم ازنظر تعداد دانشگاه­های عضو و هم ازنظر تعداد افراد، از دانشگاه­های ایران بود. از مجموع 640 عضو اتحادیه، حدود 95 دانشگاه و سازمان عضو در این گردهمایی شرکت داشتند؛ که 15 مورد آن از ایران بود. از این دانشگاه­ها و سازمان­های عضو و غیرعضو، حدود 345 نفر در کنفرانس شرکت کرده بودند. البته بیشترین تعداد عضو اتحادیه از کشور ژاپن، شامل 53 دانشگاه، است؛ ولی بیش از 7 عضو از آنها در این کنفرانس شرکت نکرده بودند. شایان ذکراست که این اتحادیه از120کشور مختلف دنیا عضو دارد.

لازم است یادآوری شود که اتحادیة بین­المللی دانشگاه­ها، سازمانی غیردولتی وابسته به یونسکو است که در سال 1950م. تأسیس شده و هدف آن ایجاد ارتباط بین مؤسسات آموزش عالی دنیا است تا دربارة موضوعات مشترک با هم همفکری و همکاری و تبادل اطلاعات و تجربه کنند. این موضوعات عبارت­اند از: روندها، تحولات، مسائل و نقش آموزش عالی در دنیا و در کشورهای مختلف؛ که مورد توجه و مبتلابه همة دانشگاه­های عضو اتحادیه است. اتحادیه برای این منظور، جلسات مختلف سالانه­وگروه­های کاری تشکیل می­دهد که در آنها، این موضوعات و سایر موضوعات مورد علاقة اعضا بحث و بررسی می­شود. اخیراً موضوعات توسعة پایدار، جهانی­شدن، گفت­وگوی بین­فرهنگی و فناوری ارتباطی و اطلاعاتی مورد توجه اتحادیه قرار گرفته و بر همین اساس، موضوع دوازدهمین کنفرانس عمومی خود را «گنجینة تنوع: نقش دانشگاه­ها در ایجاد دیالوگ و توسعه»[1] انتخاب کرده است.

اتحادیة بین­المللی دانشگاه­ها، سازمانی متشکل از اعضا است. بنابراین، تصمیمات مهم اتحادیه باید در جلسات عمومی گرفته شود که هر چهار سال یکبار تشکیل می­شود. ازلحاظ سازمانی، اتحادیه برمبنای اساسنامة خود، یک رئیس منتخب و یک هیئت اجرایی مرکب از 20 نمایندة منتخب از کشورهای مختلف دارد که برای چهار سال انتخاب می­شوند. علاوه بر 20 عضو اصلی هیئت اجرایی، 20 نفر دیگر به­عنوان اعضای علی­البدل انتخاب می­شوند. از بین اعضای اصلی هیئت اجرایی، سه نفر به­عنوان معاون رئیس انتخاب می­شوند؛ که به­همراه رئیس اتحادیه، کمیتة اجرایی اتحادیه را تشکیل می­دهند. دو کمیتة ثابت اتحادیه، کمیتة مالی و کمیتة عضویت هستند و کمیته­های منتخب نیز عنداللزوم تشکیل می­شوند. علاوه بر اینها، اتحادیه یک دبیر کل نیز دارد که تصمیمات هیئت اجرایی را به­اجرا درمی­آورد. در انتخابات چهار سال قبل اتحادیه، از ایران دکتر جاسبی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی به­عنوان یکی از اعضای اصلی هیئت اجرایی و رئیس دانشگاه تبریز به­عنوان عضو علی­البدل انتخاب شده بودند. بنابر روال اتحادیه، از یک کشور نمی­تواند بیش از یک نفر در هیئت اجرایی قرار گیرد.

از آنجا که در دورة قبل مجمع عمومی اتحادیه، دانشگاه­های دولتی ایران حضور چشمگیری نداشتند که به انتخاب رئیس دانشگاه آزاد به­عنوان یکی از اعضای اصلی هیئت اجرایی منجر می­شود مسئولان دانشگاه­های دولتی تصمیم می­گیرند که در دوازدهمین مجمع عمومی حضوری چشمگیر و جدی و اثرگذار داشته باشند، و آموزش عالی دولتی ایران را در این صحنة بین­المللی بهتر معرفی کنند. بدین سبب، برای دانشگاه­های عضو حضور فعال در این کنفرانس در طول سال 1382 و 1383 چند جلسه هماهنگی به­کوشش دفتر هماهنگی اعضای اتحادیه (دانشگاه اصفهان) تشکیل دادند. مهم­ترین این جلسات، جلسة 9/11/1382 در مشهد و جلسة 7/3/1383 در شیراز بود؛ که از طرف دانشگاه علامه طباطبایی، در اولی آقای امینی به نمایندگی اینجانب شرکت کرد، و در دومی خود من حضور داشتم. حاصل این جلسات این بود که دانشگاه­های دولتی ایران باید کوشش کنند هم در جلسات مجمع عمومی که انتخابات را انجام می­دهند، هم در کاندیدشدن و انتخاب کردن، و هم در جلسات سخنرانی و بحث و گفت­وگو مشارکت جدی داشته باشند. بنابراین باید حتی­الامکان سعی شود که رئیس یکی از دانشگاه­های دولتی ایران در هیئت اجرایی انتخاب شود تا با واقعیات آموزش عالی ایران مطابقت بیشتری داشته باشد.

برای جلسات موازی همایش(کارگاه­ها)نیز، براساس موضوعات­آنها،دانشگاه­های شرکت­کننده در هر جلسه مشخص شدند، تا مطالعات زمینه­ای لازم را جهت شرکت فعال آنها انجام دهند و دیدگاه­های ایران را به­خوبی منعکس کنند. به­علاوه، قرار شد دکتر فرجی دانا رئیس دانشگاه تهران نیر در یکی از جلسات عمومی سخنرانی داشته باشند. دفتر هماهنگی اعضا مستقر در دانشگاه اصفهان، با همت دکتر طالبی و دکتر طیبی، اقدامات هماهنگی لازم را جهت رزرو هتل، اخذ ویزای برزیل و تهیة بلیط هواپیما و سایر امور به­خوبی انجام دادند، تا هیئت ایرانی به­طور هماهنگ در فعالیت­ها شرکت کند. جا دارد از دانشگاه اصفهان، مخصوصاً از دکتر طیبی برای زحمات فراوانی که در این خصوص متحمل شدند، تشکر و قدردانی شود.

هیئت ایرانی، شب جمعه(2/5/1383) در فرودگاه مهرآباد حاضر شدند تا مسافرت خود را با هواپیمای K.L.M. شروع کنند. هیئت نزدیک ساعت 10 شب روز بعد یعنی 3/5/1383 برابر با 24 جولای 2004م. از طریق آمستردام وارد شهر سائوپولوی برزیل شد و به هتلی که قبلاً هماهنگ شده بود وارد شد. روز 24 جولای، برای ثبت­نام و استقرار نمایندگان درنظر گرفته شده بود؛ که هیئت درراه بود. روز 25 جولای، نیز برای ثبت­نام و جلسه و مراسم افتتاحیة مجمع منظور شده بود؛ که همه در آن شرکت کردند. محل برگزاری جلسات مجمع، در دانشکدة علوم پزشکی دانشگاه سائوپولو درنظر گرفته شده بود، که از محل هتل حدود نیم­ساعت فاصله داشت؛ ولی وسیلة رفت و آمد در وقت­های معین تأمین شده بود.

2. جلسة افتتاحیه (یکشنبه، 25 جولای 2004م.)
در جلسة افتتاحیه ابتدا دکتر هانس ون گینکل[2] رئیس اتحادیه به حاضران خیرمقدم گفت و چهارچوب مباحث را عنوان کرد.

سپس آدولفر خوزه ملفی[3] رئیس دانشگاه سائوپولوی برزیل ضمن خیرمقدم به حاضران دانشگاه سائوپولو، اهمیت تنوع در آموزش عالی و تحولات آموزش عالی در قرن حاضر را توضیح داد. وی اشاره کرد که در زمان ما، جامعه و دانشگاه هر دو با شتاب فراوان درحال تغییرند و این، نقش دانشگاه­ها را در جامعه دوچندان می­کند، چراکه دانشگاه است که باید راهبردهای توسعه در جامعة متنوع جهانی را ترسیم و تدوین کند.

آنگاه جرج حداد[4] مدیر بخش آموزش عالی یونسکو صحبت کرد و دربارة اهمیت آموزش عالی برای یونسکو و در سطح بین­المللی و نیز راجع به نقش آموزش عالی در توسعة کشورها و گفت­وگوی بین­فرهنگ­ها بحث کرد. وی با اشاره به معنای واژة university در لاتین گفت: این واژه به معنای «وحدت عالم» است و بنابراین دانشگاه باید عامل وحدت در جامعه و جهان متنوع باشد. همچنین، دانشگاه با تولید علم، وسیلة سلطة انسان بر طبیعت را فراهم کرده است. او با اشاره به اهمیت موضوع جهانی­شدن در زمان ما، بر ضرورت ایجاد و تقویت هویت ملی تأکید کرد و نقش دانشگاه­ها را درآن توضیح داد. در نهایت، وی بااین جمله، از بحث خود نتیجه­گیری کرد: «ریشه و منشأی توسعة اجتماعی­ اقتصادی، توسعة فرهنگی و علمی است.».

بعد از او، تارسو جنرو[5]وزیر آموزش برزیل صحبت کرد و دربارة وضعیت آموزش و آموزش عالی در برزیل توضیحاتی داد. وی ضمن تأکید بر تغییر جایگاه و مسئولیت دانشگاه­ها در زمان ما توضیح داد که آموزش عالی برزیل سعی دارد دگرگونی­های لازم در این زمینه را ایجاد کند. بنا به توضیحات ایشان، درحال حاضر 78 درصد دانشجویان آموزش عالی برزیل در بخش خصوصی و فقط 22 درصد آنها در دانشگاه­های دولتی هستند. ولی وزارت آموزش سعی دارد تعداد دانشجویان بخش دولتی را به دو برابر برساند؛ در عین اینکه کیفیت بالای آموزش عالی را حفظ کند.

درپایان، جرالدو الکمین[6] حاکم دولت محلی سائوپولو رشتة سخن را دردست گرفت و مطالبی دربارة اهمیت آموزش عالی در دولت محلی سائوپولو به استحضار شرکت­کنندگان رساند. به گفتة وی، آموزش عالی جدید در برزیل که از درون کلیساها زاده شده است 70 سال عمر دارد. او اظهار داشت که سعی دولت این است که آموزش عالی را در برزیل دموکراتیزه کند.

در نهایت، ارکستر دانشگاه سائوپولو آهنگی را اجرا کرد. در آغاز نیز همین ارکستر سرود ملی کشور برزیل را نواخت.

پس از پایان مراسم افتتاحیه، از شرکت­کنندگان پذیرایی به­عمل آمد.

3. جلسات روز دوشنبه (26 جولای 2004م.)
روز دوشنبه، 26 جولای، دومین روز همایش بود. در اولین جلسة کنفرانس پس از افتتاحیه که در ساعت 30/8 صبح شروع شد آدولفر خوزه ملفی سخنرانی کرد. او در سخنرانی خود، به طور خلاصه چنین گفت: در دنیای کنونی، نابرابری­ها، فقر و بدبختی­های فراوانی وجود دارد. سؤال این است که نقش دانشگاه­ها در این موارد چیست؛ چگونه باید در سطح جهانی و محلی با این مشکلات برخورد کرد؛ و ارتباط بین دانشگاه­ها در این موارد چه نقشی دارد. روشن است که توسعة جامعه با توسعة دانشگاه­ها امکان دارد؛ و توسعة دانشگاه یعنی افزایش توانایی آن در تولید درونزای دانش و نشر و به­کارگیری آن. بنابراین، توسعه متکی بر آموزش است. نقش دانشگاه­ها در این زمینه، اساسی است. دانشگاه­ها باید به­طور کامل به توسعة کشور با تکیه بر رشد کیفی آموزش و تحقیقات متعهد باشند. دانشگاه سائوپولو خود را وقف این اهداف و صلح جهانی کرده است. به­علاوه، توسعه به دیالوگ بین دانشگاه و جهان نیاز دارد. دیالوگ بین شمال و جنوب برای کاهش نابرابری­ها، از اهم آنها است؛ که دانشگاه­ها نقش مهمی در این زمینه ها باید ایفا کنند.

پس از رئیس دانشگاه سائوپولو، هانس ون گینکل رئیس اتحادیه سخنرانی کرد. اهم مطالب وی به این شرح است: من نگران این هستم که وسایل ارتباط جمعی، تنوع موجود در دنیا و کشورها را منفی معرفی می­کنند و به همسان­سازی و ازبین­بردن این تنوعات فرامی­خوانند. درحالی­که، همان­طور که از عنوان این همایش برمی­آید، این ­تنوع گنج­وثروتی است اگربتوان ازآن استفاده کرد. باید دانشجویانمان را طوری تربیت کنیم که واقعیت این تنوع را بپذیرند و بتوانند در آن کار و زندگی کنند. باید دانشجویانمان را برای کار در محیط بین­المللی آماده کنیم. آنان باید یاد بگیرند علی­رغم اختلافات با سایر دانشجویان همکاری کنند.

باید به موضوع اختلافات و تنوعات از زاویة دیگری بنگریم. بایستیم و قدری تأمل کنیم. زیرا وقتی به یک موضوع از زوایای مختلف نگاه کنیم، دید متفاوتی پیدا می­کنیم. سعی کنیم قدری از لاک خود بیرون بیاییم، تعصبات خود را کنار بگذاریم و نگاهی نو به مسائل بیندازیم. در این صورت خواهیم دید دنیای آینده، دنیای مرزها نیست؛ بلکه کانال­های فراوانی وجود دارد که مرزها را درمی­نوردد و دنیا را به­هم وصل می­کند. از این کانال­ها سرمایه، انسان­ها، فرهنگ، اطلاعات، فناوری و غیره بین کشورها حرکت می­کند؛ و دیگر کسی نمی­تواند در انزوا زندگی کند. به­همین دلیل، هر یک از ما، و کشورها و دانشگاه­های ما، هم می­تواند در روند امور کمک و مشارکت کند. روشن است که دنیای ما دنیای پیچیده­تر و مسائل آن نیز بسیار پیچیده است؛ و بنا به گفتة معروف، پاسخ ساده به سؤالات پیچیده وجود ندارد.

فرهنگ نیز صرفاً موروثی نیست؛ بلکه همواره درحال توسعه و بازتولید است. باید همواره برروی بسترهای گذشته، چیزهای نو بسازیم. حفظ میراث­های فرهنگی گذشته باید با ایجاد عناصر فرهنگی جدید توأم شود. در عین حال، اختلاف بین فرهنگ­ها، واقعیتی اجتناب­ناپذیر است که می­تواند منشأی خیرات فراوان برای بشری باشد. ضرورت گفت­وگوی بین تمدن­ها که رئیس جمهور ایران مطرح کرده و در دنیاپذیرفته شده است نیزدراینجا معلوم می­شود.دانشگاه­ها محل اصلی گفت­وگوی بین فرهنگ­ها هستند؛ و به همین جهت، موضوع این کنفرانس به این تنوعات و نقش دانشگاه­ها در استفادة بهینه از آن با ایجاد و تقویت گفت­وگوی بین فرهنگ مربوط است.

سخنزان بعدی، خانم پولاک[7] دبیر کل اتحادیه بود. وی گزارشی از وضع این مجمع ارائه داد و گفت که اتحادیة بین­المللی دانشگاه­ها پوشش جهانی دارد؛ و در این همایش، 95 کشور حاضرند. او تأکید کرد که اکنون شایسته نیست هیچ کشوری آموزش عالی ضعیفی داشته باشد و ما باید در این کنفرانس جهت بالابردن آموزش عالی درسطح جهانی تلاش کنیم. دنیای ما دنیای تنوع و اختلافات گوناگون در زمینه­های مختلف آموزشی، منابع و غیره است؛ و ما باید از همدیگر بیاموزیم. توسعة پایدار نیز توسعه­ای چندبعدی است؛ و در اینجا فرصت داریم که ابعاد مختلف آن را بررسی کنیم. علاوه بر این مباحث، جلسات کاری مربوط به سازمان را نیز خواهیم داشت. در این کنفرانس، همچنین فرصت خواهیم داشت دربارة مسائل مختلف مربوط به آموزش عالی بحث کنیم و اتحادیه را نیز درجهت تحقق اهداف آموزش عالی بین­المللی قرار دهیم.

خانم پولاک در خاتمة سخنرانی خود اشاره کرد که باید اعضای مختلف کاندیداهای خود را برای ریاست اتحادیه و هیئت اجرایی تا ظهر فردا با تکمیل فرم­های داده­شده و جمع­کردن امضاهای لازم معرفی کنند؛ تا کمیتة مربوط شرایط آنها را بررسی کند.

سخنران اصلی این جلسه، خوزه گولدمبرگ[8] بود؛ که دبیر محیط زیست حکومت محلی ایالت سائوپولو است. وی فارغ­التحصیل دانشگاه سائوپولو است که مدتی نیز رئیس آن بود؛ همچنین، مدتی وزیر آموزش و وزیر علوم و فناوری برزیل بوده و در تصویب قانون خودمختاری دانشگاه­های فدرال نقش اصلی را ایفا کرده است. سخنرانی وی دربارة توسعة پایدار متمرکز بود. خلاصة سخنرانی وی به­شرح زیر است:

توسعة پایدار توسعه­ای است که مداوم باشد. در زمان ما فقط یک­چهارم جمعیت کرة زمین زندگی خوب دارند؛ ولی زندگی سه چهارم آن نامناسب است. بنابراین، نابرابری فاحشی در دنیای ما وجود دارد. منابع طبیعی به­طور نابرابر در جهان توزیع شده­اند. محدودیت انرژی و منابع طبیعی در دنیا وجود دارد. بسیاری از منابع انرژی دنیا در منطقة خاورمیانه است؛ در نتیجه، امنیت این منطقه برای جهان حیاتی است؛ تا بتواند انرژی لازم را برای توسعة خود به­دست آورد. آلودگی هوا، زمین و آب و گرم­شدن زمین، همه موضوعات مهمی در توسعة پایدار هستند. بدیهی است که کشتن مردم، پاسخ مشکل بشر نیست. کنترل و یا فشار بر کشورهای دارای انرژی نیز راه­حل توسعة پایدار نیست. بشر باید به سمت ایجاد منابع انرژی جدید و استفاده از آنها حرکت کند. با توسعة بیشتر جهان سوم، نیاز آنها به منابع انرژی نیز افزایش می­یابد؛ به ویژه اگر بخواهند مسیر توسعة کشورهای صنعتی را درپیش گیرند. همة این موارد، در تداوم توسعة کشورهای دنیا اثرگذار است. باید منابع نایاب و یا غیرقابل تجدید را حفظ و به­دقت از آنها بهره­برداری کرد. اینها مسائلی نیستند که بتوان بدون همکاری بین­المللی آنها را حل کرد.

جنگل­ها نیز از منابع مهم برای حفظ سلامت کرة زمین­اند. در امریکای لاتین، دیگر درختان برای انرژی و پخت­وپز بریده نمی­شوند. از نیشکر برای تولید سوخت آلی استفاده می­شود. سایر کشورها هم می­توانند از این منابع استفاده کنند. کشورهای توسعه­یافته بیشتر از کشورهای درحال توسعه از منابع طبیعی و نفت و گاز استفاده می­کنند؛ درحالی­که جمعیت آنها بسیار کمتر است. برای ایجاد توسعة پایدار باید کوشید همة کشورهای دنیا، با درنظرگرفتن منابع محدود و وضعیت موجود، سیاستی اتخاذ کنند که در عین توسعه­یافتن کشورهای در­حال توسعه، امکان ادامة این توسعه نیز وجود داشته باشد؛ و این مستلزم تغییر مسیر توسعة از نوع توسعة کشورهای صنعتی به راهبرد توسعه­ای دیگر است. در غیر این صورت، در آینده توسعة پایدار برای هیچ کشوری امکان نخواهد داشت.

جلسة بعدی همایش، از ساعت 11 تا 30/12 بود. موضوع این جلسة عمومی، ابعاد تنوع بود و در آن سه مقاله ارائه شد. اولین مقاله متعلق به ماهندرا شاه[9] با عنوان «ابعاد تنوع: بشریت، طبیعت، و توسعة پایدار» بود؛ که مورد توجه و استقبال حاضران قرار گرفت. نکات اصلی سخنرانی وی به شرح زیر بود:

یک­ونیم­میلیون سال پیش، نژاد انسان در روی زمین شروع شد. جمعیت دنیا بسیار کند تغییر می­کرد. هزاران سال، جمعیت دنیا از 3 میلیون نفر تجاوز نکرد. در اوایل تاریخ مسیحی، جمعیت دنیا به حدود 250 میلیون نفر رسید. 1500 سال طول کشید تا این جمعیت دو برابر شود. در سال 1750م.، جمعیت دنیا به 750 میلیون نفر رسید. با شروع انقلاب صنعتی، جمعیت دنیا به سرعت رشد کرد؛ طوری که در سال 1900م. به 6/1 میلیارد نفر رسید، یعنی در طول قرن بیستم، با تغییرات فنی و بهداشتی حاصل، جمعیت دنیا به 1/6 میلیارد نفر رسید، یعنی چهار برابر شد. طبیعی است که این حجم عظیم جمعیت و این رشد سریع، فشارهای زیادی به منابع طبیعی وارد خواهد کرد. نابرابری توسعه در دنیا نیز وضع را وخیم­تر کرد. قرن بیستم قرن جنگ و ستمگری به­کمک تولید انبوه سلاح­های مخرب بود. اکنون یک­پنجم این جمعیت در رفاه به­سر می­برند؛ ولی چهارپنجم دیگر در بدبختی و فقرند.

تنوع در دنیا بسیار زیاد است. انواع مذاهب و فرهنگ­ها وجود دارند. برای مثال، در حال حاضر، 6800 زبان زنده در دنیا وجود دارد، که هر ماه دو مورد از آنها نابود می­شود و تنوع زبانی و فرهنگی درحال کاهش است. زبان­شناسان پیش­بینی می­کنند که در طی قرن حاضر، نصف این زبان­ها ازبین خواهند رفت. چند زبان خاص درحال سلطه بر سایر زبان­ها هستند؛و این، زیان بزرگی برای بشریت است. فرهنگ­ها نیز درحال اضمحلال­اند. برای مثال، تنوع در لباس و پوشش محلی زیبا درحال جایگزین­شدن با فرهنگ جین و پیراهن آستین کوتاه است. در زمینة غذا و موسیقی و سینما نیز تنوع درحال کاهش است. دانش­های سنتی و بومی ارزشمند که هزاران سال بشر با آنها زندگی کرده بود درحال ازبین­رفتن است. در نتیجه، دنیا درحال حرکت به­سوی همگونی است که برای بشر بسیار زیانبار است. تنوع زیبا و ارزشمند در همة زمینه­ها درحال ازبین­رفتن است. در عالم محیط زیست نیز انواع بسیاری از موجودات درحال ازبین­رفتن هستند. تنوع در غلات هم درحال کاهش است. همة اینها نتیجة نوع توسعه­ای است که دنیا بدان روی آورده است و فشار همة این بارها بر دوش فقرا نهاده می­شود. این شیوة توسعه قابل دوام نیست؛ بشر یا باید به توسعة پایدار تن دهد و یا منتظر خطرهای عظیمی باشد که درراه او کمین کرده­اند.

نقش دانشگاه­ها در این میان چیست؟ دانشگاه­ها باید متخصّصان و جامعة مسئول ایجاد کنند. جامعه و مختصّصانی که اهمیت تنوع و ارزش آن را در همة زمینه­ها بفهمند و براساس آن جوامع را هدایت کنند. در این زمان، درِ آموزش عالی باید به روی همگان باز باشد و کسی از آن محروم نشود. اکنون آموزش عالی باید برای رشد و توسعة فردی نیز مورد توجه باشد نه صرفاً ابزاری باشد برای توسعه و رشد اقتصادی. درواقع، توسعة توانایی انسان، نقش اصلی دانشگاه­ها است. بدون سرمایه­گذاری لازم در آموزش، جهان سوم به توسعه نخواهد رسید و نخواهد توانست عضو برابری درمیان کشورهای دنیا شود. برای رسیدن به این اهداف باید بخش دولتی و خصوصی با هم همکاری کنند، تا سرمایه­گذاری لازم فراهم شود. برای ازبین­بردن فقر و محرومیت در دنیا ائتلاف کنیم. نه برای جنگ و خونریزی. بشر باید مسیر توسعة خود را به توسعة پایدار تغییر دهد؛ و در این مسیر باید انتخاب بزرگی انجام دهیم: تنوع یا همگونی.[10]

سخنران بعدی، خانم برندا گورلی[11] رئیس دانشگاه باز انگلستان بود؛ که عضو هیئت اجرایی اتحادیه نیز است. نکات اصلی سخنرانی وی به شرح زیر است:

در دنیای به­هم­پیوستة کنونی، تنوع چیزی است که ما هر روز آن را تجربه می­کنیم. مهم آن است که آن را به­عنوان یک هدیة مفید تلقی و حفظ کنیم. بدیهی است که یکی از مهم­ترین مسئولیت­های آموزش عالی این است که پاسخ مناسبی برای حفظ تنوع محیطی و انسانی پیدا کند. در این میان، موضوع قدرت و هویت، ارتباط نزدیکی با موضوع تنوع دارد. آموزش عالی باید سه سؤال مهم را مطرح کند: یکی از آنها دربارة قدرت است و آن اینکه ما چگونه بر خود حکومت می­کنیم؛ یعنی چگونه تصمیم می­گیریم و چه کسانی تصمیمات اصلی را می­گیرند. دومین سوال راجع به هویت است: ما کی هستیم؟ یعنی ترکیب استادان و دانشجویان ما چگونه است؟ سومین سؤال این است که منافع و نیت واقعی ما کدام است؛ یعنی ما در دانشگاه­ها دربارة چه موضوعاتی تدریس و تحقیق می­کنیم.

در مورد سؤال اول (چگونه حکومت می­کنیم؟ قدرت چگونه توزیع شده است و چگونه تصمیم­گیری می­شود؟)، باید دانست که تصمیم­گیران معمولا محدود و تنگ­نظرند. تنوع و حفظ آن با دموکراسی در سطح ملی و بین­المللی امکان دارد. هیچ کشوری نباید بر سایر کشورها تسلط پیدا کند؛ زیرا منجر به ازبین­رفتن تنوع خواهد شد.

دربارة سؤال دوم (ما کی هستیم؟)، باید بدانیم که ترکیب استادان و دانشجویان در دانشگاه­ها مناسب نیست. زنان کشورها در دانشگاه­ها حضور متناسب ندارند و مردان بر این نهادها تسلط دارند.

درخصوص سؤال سوم (چه می­کنیم؟)، باید گفت که هدف اصلی ما باید تحقیق برروی موضوعات مبتلابه و مسائل جاری جامعه باشد؛ مانند شناخت تنوع­بین­فرهنگی و زندگی توأم با صلح. باید در دانشجویان احساس ضرورت عدالت اجتماعی ر به­وجود آوریم. باید دانشجویان بدانند که آموزش عالی درپی ایجاد عدالت اجتماعی است. باید تغییرات مهمی در دانشگاه­ها به­وجود آوریم تا آنها بتوانند به توسعه و تغییر اجتماعی کمک کنند و خود نیز به بهترین شکل به عدالت اجتماعی عمل کنند.

سازمان یونسکو از مؤسسات آموزش عالی خواسته است که درجهت حفظ تنوع تلاش کنند. اعلامیة جهانی تنوع فرهنگی در یونسکو صادر شد با این امید که این اعلامیه به­اندازة اعلامیة حقوق بشر اهمیت پیدا کند. در این اعلامیه، تنوع فرهنگی به همان اندازة تنوع انواع موجودات مهم دانسته و الزامی اخلاقی برای عزت و شرافت انسانی شناخته می­شود. دانشگاه­ها باید نقشی اساسی در عملی­شدن این اعلامیه ایفا کنند.

بعدازظهر روز 26 جولای، از ساعت 14 تا 30/15، جلسات کارگاه­های موازی با موضوعات مختلف تشکیل شد؛ که قرار بود از نمایندگان دانشگاه­های مختلف ایران با هماهنگی قبلی حداقل دو نفر در هر جلسه شرکت داشته باشند. عناوین این کارگاه­ها عبارت بودند از: تنوع دانشجویان و همبستگی اجتماعی؛ جهانی­شدن و فناوری اطلاعاتی و ارتباطی؛ دولتی و خصوصی، ملی و فراملی در آموزش عالی؛ برنامه­های تحرک، مبادله، همکاری و دانش­ورزی: تنوع در اهداف و نتایج؛ راهبردهای بین­المللی­کردن نهادها: تنوع در رهیافت­ها، هدف­ها و آثار؛ جهانی­شدن: تهدید تنوع فرهنگی با آموزش عالی. من براساس هماهنگی قبلی قرار بود در جلسة اخیر شرکت داشته باشم.

مسئول کارگاه «جهانی­شدن: آیا تنوع فرهنگی با آموزش عالی تهدید می­شود؟» خانم لودمیل وربیتسکایا[12] رئیس دانشگاه پیترزبورگ روسیه بود؛ که از اعضای هیئت اجرایی اتحادیه نیز است. سخنران جلسه، خانم یولاند موسس[13] معاون دانشگاه کالیفرنیای امریکا بود. قرار بود وی دربارة نقش دانشگاه­های سراسر جهان در توسعه و درک تنوع فرهنگی و جهانی­شدن صحبت کند؛ و سپس فرصت بیشتر جلسه به بحث و بررسی موضوع اختصاص یابد. هر کارگاه یک گزارشگر هم داشت که باید خلاصه­ای از مباحث را یادداشت و در یکی از جلسات عمومی ارائه کند.

بیشترین قسمت بحث خانم موسس، به اثبات وجود روابط همبستگی متقابل بین دانشگاه­های دنی و ضرورت پذیرش تنوع گذشت. بقیه وقت او صرف تعریف و تمجید از دموکراسی امریکا و وجود ارزش­های برابری و عدالت و نظم در آن شد. وی ضمن صحبت طولانی خود، بارها از سخنان بیل کلینتون رئیس جمهور قبلی امریکا به­عنوان مرجع استفاده کرد.

پس از سخنرانی وی، در زمان بحث و گفت­وگو اینجانب و چند نفر دیگر از سخنرانی وی انتقاد کردند.

تذکر اینجانب: اساس صحبت من این بود که اساساً ضرورتی ندارد به اثبات وجود ارتباط بین کشورها و دانشگاه­های دنیا پرداخت. این، موضوعی اثبات­شده است. آنچه در بحث جهانی­شدن و دانشگاه­ها باید بررسی شود، اولاً ماهیت نابرابر و غیرعادلانة روابط بین­المللی در فرایند جهانی­شدن و جایگاه نابرابر کشورها در آن است و نقشی که دانشگاه­ها می­توانند در عادلانه­ترکردن این روابط داشته باشند، ثانیاً جهانی­شدن چگونه در وضع فعلی خود درجهت تحمیل یک الگوی خاص و همسان­سازی، آن­هم از نوع امریکایی آن، عمل می­کند، که با حفظ تنوع فرهنگی مغایرت دارد، و نیز نقشی که دانشگاه­های دنیا در جلوگیری از این نوع جهانی­شدن و مقابله با ازبین­بردن تنوع فرهنگی در جهان باید ایفا کنند. بحث بر سر این است که اگر در دانشگاه­های جهان سوم دانشجویان را طوری تربیت کنیم که در یک جامعة جهانی زندگی کنند، آیا آنها را آمادة مهاجرت از کشور خود به یکی از کشورهای صنعتی نکرده­ایم؟ آیا چنین کاری، عامل توسعة کشورهای جهان سوم خواهد شد یا به افزایش نابرابری علمی و فرهنگی و اقتصادی بین شمال و جنوب منجر خواهد شد؟

پس از صحبت­های من، چند نفر دیگر نیز در نقد مباحث خانم موسس صحبت کردند و اساساً تأکید وی را بر دموکراسی امریکا و سیاست­های آن زیر سؤال بردند.

کارگاه با جمع­بندی مسئول جلسه به­پایان رسید.

آخرین جلسة روز 26 جولای، از ساعت 16 تا30/17، اولین جلسة کاری[14] مربوط به اتحادیه بود. در این جلسه باید اعضای کمیتة انتخابات را مجمع تأیید می­کردند؛ همچنین، آیین­نامة تهیه­شده برای انتخابات مطرح و به­تصویب می­رسید؛ و در نهایت، گزارش مالی اتحادیه در چهار سال گذشته مطرح و تصویب می­شد. این تصمیمات باید با رأی شرکت­کنندگانی که حق رأی داشتند، گرفته می­شد؛ که بدون مشکل خاصی انجام و به­تصویب رسید.

4. جلسات روز سه­شنبه (27 جولای 2004م.)
اولین جلسه، از ساعت 9 تا 30/10، جلسة عمومی تحت عنوان «نقش آموزش عالی در ایجاد توسعه» بود. رئیس این جلسه، تفتسو موتایب[15] رئیس دانشگاه ملی لسوتوی افریقای جنوبی بود؛ و سخنرانان به­ترتیب عبارت بودند از: کارلوس کروز[16] رئیس دانشگاه دولتی کامپیناس برزیل)، دیپاک نایار[17] رئیس دانشگاه دهلی هندوستان) و خانم کرن هولبروک[18] (رئیس دانشگاه دولتی اوهایو امریکا).

آقای کارلوس کروز، ابتدا توضیحی از وضعیت دانشگاه خود ارائه داد. وی گفت: دانشگاه دولتی کامپیناس، 29000 دانشجو دارد که 15000 نفر آنها در دوره­های لیسانس و 14000 نفر در دوره­های تکمیلی مشغول تحصیل­اند. در این دانشگاه، 1500 استاد تمام­وقت و تعداد زیادی استاد نیمه­وقت مشغول تدریس و تحقیق­اند. وی آنگاه مطالبی دربارة رابطة آموزش عالی و توسعه با توجه به تجربة دانشگاه خود ایراد کرد. اهم نکات سخنرانی وی به­شرح زیر است:

آموزش عالی از دیرباز با تولید و نشر علم سروکار داشته، ولی این نقش امروز مهم­تر و جدی­تر شده است. از طرفی، ارتباط دانشگاه و جامعه وارد مرحله­ای تازه با امکانات فراوان شده است که می­تواند توان علمی جامعه را بالا ببرد، هرچندکه چالش­های چندی نیز ایجاد می­کند.ازدانشگاه­ها انتظار می­رودکه کمک­های ملموس و قابل­توجهی به صنعت و جامعه کنند و به توسعة آنها یاری رسانند. این فعالیت­ها می­تواند هم سبب پیشرفت جامعه و هم موجب پیشرفت علمی دانشگاه­ها شود؛ ولی درمورد دانشگاه­ها، به نتایج علمی آنها باید بیشتر توجه شود. ما در دانشگاه خود سعی وافری در ایجاد ارتباط بین تدریس، آموزش و تحقیق و نقش توسعه­ای دانشگاه داریم. در 15 سال گذشته، دانشگاه ما عامل راه­اندازی بیش از 90 شرکت شده است؛ که بیشتر آنها در حوزة فناوری اطلاعاتی، لیزر و بیوتکنولوژی هستند. در حوزة خدمت عمومی به جامعه، بیمارستان­های دانشگاه به بیش از 5 میلیون نفر در منطقه سرویس می­دهد. با همة اینها، دانشگاه می­داند که آنچه مهم است، کیفیت دانشجویان و اعضای هیئت علمی خود است که عامل توسعه هستند؛ و باید بیش از هر چیزی به آنها اهمیت بدهد.

آقای دیپاک نایار رئیس دانشگاه دهلی موضوع صحبت خود را نقش آموزش عالی در توسعه با نگاهی به جهانی­شدن عنوان کرد؛ و مطالبی را بیان داشت که اهم آن به شرح زیر است:

توسعه و نشر آموزش، اساسی­ترین مبنای پیشرفت جوامع، مخصوصاً کشورهای درحال توسعه، است. البته اهمیت سطوح مختلف آموزش در زمان­های مختلف متفاوت است؛ اما در هر صورت، سرمایه­گذاری در انسان­ها، مهم­ترین عنصر توسعه است. درحال حاضر، اگر آموزش ابتدایی مبنای توسعه است، آموزش عالی عامل تعیین­کننده است. امروزه، رشد بازار و کمبود منابع مالی دولت­ها، سبب افزایش نقش بازار در آموزش شده است، که می­تواند نتایج زیانباری داشته باشد. بازار نباید تعیین­کنندة وضعیت آموزش باشد. آموزش کالایی نیست که مانند سایر کالاها، قانون عرضه و تقاضای بازار تعیین­کنندة ارزش و اهمیت و انواع آن باشد. خطر بازاری­شدن آموزش، کاهش کیفیت آموزش و وابسته­کردن آموزش به اقتصاد و بازار است و به محافظه­کارشدن دانشگاه­ها منجر می­شود. بنابراین، سرمایه­گذاری در آموزش عالی نباید بر اساس معیارهای بازاری باشد.

علاوه بر این، پدیدة جهانی­شدن نیز اثرهای مهم مثبت و منفی در وضعیت آموزش عالی می­گذارد. ولی دانشگاه­ها دربرابر تغییر مقاوم­اند. جهانی­شدن، تعادل­ها را تغییر می­دهد. در گذشته فقط دانشجویان از دانشگاهی به دانشگاهی و یا از محلی به محل دیگر حرکت می­کردند؛ ولی اکنون دانشگاه­ها هم از محلی به محل دیگر حرکت می­کنند و به­دنبال یافتن دانشجویان خود هستند. برای این کار، ساختار و روش­های آموزش عالی باید تغییر کند.

موضوع دیگری که اهمیت دارد، تفکیک بین آموزش عالی و آموزش حرفه­ای و تخصصی است. در آموزش تخصصی و حرفه­ای، به­سبب جهانی­شدن، تنوع جایگزین همگونی می­شود. در این نوع آموزش، دانشجویان دانش و فنونی یاد می­گیرند که در سطح جهانی قابل انتقال و عرضه است. چنین متخصّصانی می­توانند در هر جای دنیا استخدام شوند و کار کنند. آنان، افراد جهانی­شده هستند و همانند سرمایه می­توانند از یک نقطة دنیا به نقطة دیگر حرکت کنند. این پدیده در دنیا اثرهای شگرفی خواهد گذاشت. ماهیت این نوع آموزش، فرامحلی و فراملی است و ارتباطی با وضعیت و مسائل محلی و ملی ندارد. درحالی­که آموزش عالی، معطوف به علوم انسانی و اجتماعی است، که کمتر جهانی شده و بیشتر محلی است. این نوع آموزش به­راحتی جهانی نمی­شود و سبب تداوم تنوع و تفاوت­ها است. نیروی آموزش­دیده در این نوع زمینه­ها، به نیازها، مسائل و شرایط محلی و ملی مربوط است و به­راحتی قابل انتقال در سطح بین­المللی نیست. با اینکه این نوع آموزش کم­اهمیت­تر از آموزش تخصصی و حرفه­ای نیست؛ و شاید بسیار بااهیمت هم باشد، کمتر به آن توجه می­شود. این نوع آموزش، نقشی اساسی در توسعة ملی و انسانی ایفا می­کند.

نتیجه­ای که می­خواهم بگیرم، این است که آموزش در همة سطوح آن، ضرورتی اساسی برای توسعه است. سرمایة ملت­ها در قرن 21، به وضعیت آموزش و دانش آن بستگی دارد، خاصه در کشورهای درحال توسعه؛ به طوری­که عامل اساسی اختلاف ملت­ها اختلاف بین دارندگان دانش و فاقدان دانش خواهد بود. نباید اجازه بدهیم اختلاف کشورهای درحال توسعه با کشورهای توسعه­یافته در زمینة دانش افزایش یابد؛ که این، به افزایش اختلاف در توسعة این کشورها منجر خواهد شد. بودا جمله­ای دارد که شایسته است در اینجا نقل شود: کلید بهشت ممکن است کلید دوزخ هم باشد.

سومین سخنران این جلسه، خانم کرن هولبروک رئیس دانشگاه اوهایو امریکا بود. وی اشاره کرد که آبراهام لینکلن رئیس­جمهور امریکا در سال 1862 م. قانونی امضا کرد که با آن دانشگاه­هایی با زمین­های اهدایی در مناطق مختلف امریکا ایجاد کنند. هدف از ایجاد این دانشگاه­ها، تعلیم کشاورزی، مکانیک و مطالعات کلاسیک به دانشجویان بود تا مستقیما در خدمت توسعة اجتماعی و اقتصادی کشور قرار گیرند. این نهادها بعد از جنگ جهانی دوم موظف شدند که با تجارب و سوابق خود کشورهای درحال توسعه را یاری دهند تا مؤسسات آموزش عالی برای خود تأسیس کنند، که سبب توسعة اجتماعی و اقتصادی آنها شود. این فعالیت­ها، روابطی دوجانبه و مشارکتی بین دانشگاه اوهایو و سایر دانشگاه­های دنیا به­وجود آورد که سبب رشد دوجانبة ما و آنها شد. درواقع، چنین همکاری­های دوجانبه در آموزش عالی برای رشد دانشگاه­ها بسیار ضروری است.

در دنیای امروز، مشکلات و مسائل فراملی فراوانی وجود دارد که برای حل آنها به همکاری بین­المللی دانشگاه­ها نیاز است. امروزه در سراسر دنیا فقر و بیماری و مرگ­ومیر فراوانی وجود دارد که هر روز جان هزاران نفر را می­گیرد. بعضی از این بیماری­ها، مانند ایدز، روز به روز درحال گسترش است. هر روز بیش از 15000 نفر در دنیا از گرسنگی می­میرند. باید باهم کار کرد و راه­حلی برای این مشکلات یافت. ما برنامه­هایی داریم که به درجة علمی مشترک با شریکانمان منجر می­شود. برای مثال، ما در کشورهای تانزانیا، بنگلادش، پاکستان (پنجاب)، و کشورهای دیگر از این نوع مشارکت­ها داریم. هدف اصلی این برنامه­های مشترک، تربیت دانشجویانی است که به کشور خود برگردند و آنها را در مسیر توسعه یاری دهند. امریکا یاد گرفته است که دانشگاه­های خود را بین­المللی کند. دانشگاه­های امریکا دانشجویان خود را تشویق می­کنند که قسمتی از آموزش خود را در سایر کشورها انجام دهند. تا این اواخر، حدود 550000 دانشجوی خارجی در امریکا تحصیل می­کردند، که البته با وضعیت جدیدی که به­وجود آمده، این تعداد به­سرعت رو به کاهش است. دانشگاه دولتی اوهایو حدود 4000 دانشجوی خارجی و صدها عضو هیئت علمی خارجی دارد. ما امکانات خود را دراختیار سایر دانشگاه­ها قرار می­دهیم. بدین ترتیب، دانشگاه اوهایو درواقع یک مؤسسة بین­المللی و جهانی است.[19]

جلسة بعدی، از ساعت 11 تا 30/12، به کارگاه­های موازی تعلق داشت؛ که عنوان آن، «دانشگاه و توسعه» بود. 6 کارگاه موازی برگزار شده بود با این عناوین: «توسعة آموزش عالی: موضوعی مربوط به سیاستگذاری یا بازار؟»، «یاوری آموزش عالی به توسعه: ایجاد سازش بین­محلی و جهانی»، «اثر فناوری اطلاعاتی در آموزش و یادگیری توسعه»، «آموزش عالی و اهداف توسعه ای هزاره»، «اتصالات، شبکه­ها و تحرک نهادی: کدام شیوه برای ساختن توانایی­ها؟»، «مجموعه­های فناوری: مدل موفق برای نوآوری و توسعه». من در کارگاه دوم «یاوری آموزش عالی به توسعه» شرکت کردم. مسئول این جلسه، دکتر غلام محمدبای رئیس دانشگاه موریس و یکی از اعضای هیئت اجرایی اتحادیه بود. سخنرانان این جلسه، خانم هبه وسوری[20] (مدیر دپارتمان علوم از ونزوئلا) و آقای چارلز هاپکینر[21] (مسئول دفتر یونسکو در کانادا) بودند. هر یک از سخنرانان،10 دقیقه صحبت کردند.

خانم وسوری دربارة علم و ویژگی­های آن توضیحاتی به این شرح داد: علم یکی از ویژگی­های دنیای مدرن و یکی از شاخص­های توسعه است. اما علم، ماهیت هنجاری نیز دارد. برای توسعة علمی باید شرایط مناسب اجتماعی وجود داشته باشد تا به تولید داخلی و بومی علم منجر شود. تولیدات علمی داخلی بر شیوه­های سنتی و شناخته­شده مبتنی است؛ هرچند که نوآوری­هایی نیز دیده می­شود. تولید داخلی علمی متنوع است و در طیّ آن، به مسائل واقعی داخلی توجه و بر واقعیت­های بومی تکیه می­شود. درحالی­که جهانی­شدن بر تولید خارجی و واردکردن تولیدات دیگران متکی است. تولیدات وارداتی علم با واقعیت­های داخلی کشورهای واردکننده ارتباط نداشته و براساس شرایط سایر کشورها به­وجود آمده است.

سخنران بعدی، دکتر چارلز هاپکینز بود که دربارة چالش­های آموزش عالی و توسعة پایدار صحبت کرد. وی اشاره کرد که مفهوم توسعة پایدار، خود تحول پیدا کرده است. سؤالاتی که مطرح است، اینها هستند: پایداربودن توسعه یعنی چه؟ چه چیزی باید پایدار باشد؟ برای چه کسی یا گروهی باید پایدار باشد؟ آموزش کیفی چیست؟ و سؤال مهم اینکه چه چیزی باید آموزش داده شود. مسئلة اساسی این است که درواقع کشورهای توسعه­یافته هستند که برای توسعة پایدار مانع و مشکل ایجاد می­کنند نه کشورهای درحال توسعه. برای توسعة پایدار باید سعی شود که سه سطح آموزش مقدماتی و متوسطه و عالی، و نیز آموزش رسمی وغیررسمی با هم هماهنگ شوند.

چالش اصلی برای کشورهای درحال توسعه این است که تولید دانش به منابع اقتصادی و علمی فراوان نیاز دارد که این کشورها فاقد آن­اند. آنها، با نداشتن این منابع به مصرف کنندة علمی کشورهای توسعه­یافته تبدیل می­شوند، که این، به همگونی مسیر تحول علمی و توسعه­ای آنها با کشورهای پیشرفته منجر می­شود و این یعنی بیگانه­شدن آنها از واقعیات و نیازهای داخلی خود. بنابراین، از یک طرف تهدید جدی بر توسعة پایدار ازجانب کشورهای پیشرفتة صنعتی است و از طرف دیگر، کشورهای درحال توسعه نیز تحت شرایط موجود به­سوی همان مسیر توسعه کشانده می­شوند؛ و این، چالش اصلی کشورهای جهان سوم و توسعة پایدار در جهان است، که پاسخ راحتی هم برای آن وجود ندارد. آموزش عالی ضمن اینکه وظیفه دارد به نیازهای محلی و داخلی پاسخ دهد، در سطح جهانی نیز باید حرفی برای گفتن داشته باشد؛ به عبارت دیگر، باید جهانی فکر ولی محلی عمل کنند.

پس از اینکه سخنرانان مباحث مربوط را طرح کردند، سؤالات و ­نظرهای حاضران مطرح شد.

تذکر اینجانب: مطلبی که مطرح کردم، دربارة وابستگی علمی دانشگاه­های کشورهای جهان سوم بود. وضعیت دانشگاه­های دنیا از نظر نقش آنها در توسعه و نیز ایجاد سازش بین محلی­بودن و جهانی­شدن یکسان نیست. برای دانشگاه­های مرکز، با توجه به عدم وابستگی آنها و ارتباط ارگانیک و تنگاتنگی که با جامعه و صنعت دارند، راه روشن است. آنها به راحتی با نهادهای مختلف اجتماعی ارتباط متقابل داشته و جایگاه درست خود را در مسیر توسعه از سال­ها پیش پیدا کرده و رفته­اند؛ درحالی­که دانشگاه­های کشورهای درحال توسعه، از آنجا که خود وارداتی­اند، نه خود به­خوبی نهادمند شده­اند و نه با سایر نهادهای جامعه ارتباط ارگانیک و کارآمدی پیدا کرده­اند و در این صورت، نقش آنها در توسعة جامعه حاشیه­ای و کم­اثر است. رفع این مشکل، کار آسانی نیست. درخصوص ایجاد سازش بین جهانی­شدن و نیازهای محلی، دانشگاه­های کشورهای توسعه­یافته پیوندی قوی، متقابل و اثربخش با نیازهای محلی دارندو به آنها پاسخ می­گویند و همراه با تحولات داخلی متحول می­شوند؛ فرایند جهانی­شدن نیز در بُعد علمی چیزی جز صادرکردن تولیدات علمی آنها ازطریق تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی به دنیا نیست. پس برای این نوع دانشگاه­ها، هر دو مسئله روشن و عملی و در حال انجام است. اما وضعیت برای دانشگاه­های جنوب کاملاً متفاوت است. این دانشگاه­ها غالباً و در بسیاری از زمینه­ها ازنظر علمی به دانشگاه­های مرکزوتولیدات و روش­های علمی آنها وابسته­ا­ند؛ و برای آنها که هنوز با نیازهای داخلی پیوند لازم را برقرار نکرده­اند، در بهترین شکل خود نیروهایی تربیت خواهند کرد که در پی تأمین نیازهای مرکز بوده و از نیازهای داخلی بیگانه­اند و تخصص آنها غالباً برای رفع نیازهای محلی مفید نیست. بنابراین، ایجاد سازش بین جهانی­شدن و نیازهای محلی برای این دانشگاه­ها بسیار مشکل است. این دانشگاه­ها که هنوز نتوانسته­اند با وضع داخلی کشور خود سازش کنند، چگونه می­توانند بین آن و جهانی­شدن سازش ایجاد کنند؟ لذا اولین گام درراه تقویت نقش دانشگاه­ها در توسعه و سازش بین جهانی­شدن و نیازهای داخل، تحول در این دانشگاه­ها جهت نهادمندشدن و قطع وابستگی علمی و ایجاد استقلال علمی و تولید علمی مفید برای نیازهای داخلی است؛ و این خود، به منابع و سیاستگذاری جدی و دراز مدت نیاز دارد که ممکن است برای نخبگان سیاسی و علمی این کشورها کار بسیار مشکلی باشد.

پس از تذکر اینجانب که مسئول جلسه و سخنرانان، مخصوصاً سخنران دوم، چارلز هاپکینز آن» را تأیید کردند (و آقای هاپکینز از من خواست بعداً در این موارد بیشتر صحبت کنیم) بعضی دیگر از شرکت­کنندگان نظرهای خود را مطرح کردند. ازجمله یک شرکت­کنندة ونزوئلایی از ضعف نخبگان کشورهای جهان سوم صحبت کرد و مثال زد که شرکت نفت ونزوئلا، به­دنبال اعتصابی، 2000 نفر از این نخبگان را اخراج کرد ولی هیچ مشکلی پیدا نکرد. یکی دیگر از حاضران توزیع ناعادلانة ثروت در بین کشورها را مهم­ترین عامل بازدارندة توسعة پایدار ذکر کرد و راه­حل آن را پیداکردن پاسخی به این مشکل دانست.

جلسة بعدازظهر، از ساعت 30/13 الی 15 برگزار شد. موضوع این جلسه، «نقش دانشگاه­ها در تقویت دیالوگ» بود. رئیس این جلسه، آقای پائولو بلاسی رئیس سابق دانشگاه فلورانس ایتالیا بود. سخنزانان نیز عبارت بودند از: آقای محمود ممدانی (رئیس مرکز مطالعات افریقایی دانشگاه کلمبیای امریکا)، خانم کاترینا ستنو (رئیس بخش سیاست­های فرهنگی و دیالوگ بین­فرهنگی یونسکو) و آقای دکتر فرجی دانا (رئیس دانشگاه تهران) بودند.

سخنران اول دربارة مباحثی مثل سرمایة فرهنگی و سرمایة فرهنگی نمادین بحث و اهمیت این سرمایه­ها را برای ایجاد و تقویت دیالوگ بین فرهنگ­ها گوشزد کرد. وی با تأکید بر تغییر پرشتاب جامعه، ضرورت تغییر و تحول و نوآوری در دانشگاه­ها را مطرح و اشاره کرد که دانشگاه­ها باید به این تغییرات پاسخ دهند تا ارتباط منسجم خود را با جامعه برقرار کرده باشند. بنابراین، اولین اولویت دانشگاه، برقرارکردن دیالوگ با جامعة خود است. در صحنة بزرگ جهانی نیز دانشگاه­ها با قبول این واقعیت که تنوع بین فرهنگ­ها عامل رشد تمدن بشری بوده و بده و بستان فرهنگی بین تمدن­ها یکی از عوامل اساسی رشد فرهنگ­ه است، امروزه می­توانند این فرایند را تسهیل کنند؛ چرا که دانش دیگر محدود به یک محل و منطقه نیست. در این مسیر، دانشگاه­ها را باید نهادهای بین­المللی تلقی کرد که می­توانند بار دیالوگ بین فرهنگ­ها و جوامع را بردوش بگیرند. دانشگاه­ها باید به مسئولیت خود در این موارد اولویت ببخشند، دنیا را بشناسند و خود را به دنیا بشناسانند، و بدین ترتیب عامل موثر گفت­وگوی بین فرهنگ­ها شوند.

سخنران دوم، با تأکید روی اهمیت تعریف دقیق دیالوگ، مفهوم دیالوگ را تجزیه و تحلیل کرد و کوشید تعریف دقیق­تری از آن ارائه دهد. به نظر وی، شیوة دیالوگ بسیار مهم است تا نتیجة مطلوب بدهد. جهانی­شدن می­تواند هم دیالوگ واقعی و هم دیالوگ کاذب به­وجود آورد. او همچنین تأکید کرد که وقتی سیاستمداران از دیالوگ صحبت می­کنند، آن را به حوزة سیاسی می­آلایند و سیاست­زده می­کنند و آن را از مسیر درست خود منحرف می­کنند. بنابراین نباید دیالوگ را به سیاست آمیخت؛ نیز نباید مذهب را کل فرهنگ تلقی کرد و آن را محور دیالوگ بین­فرهنگی قرار داد. مذهب، جزئی از فرهنگ است نه کل آن. به نظر وی، نقش دانشگاه­ها در این میان این است که هم فرهنگ را به معنای کلی و درست آن درنظر بگیرند و هم دیالوگ را از حوزة سیاست و سیاستمداران جدا کنند و به حوزة علم و فرهنگ ببرند.

آخرین سخنران این جلسه، دکتر فرجی دانا رئیس دانشگاه تهران بود؛ که صحبت خود را بر دیالوگ بین فرهنگ­ها متمرکز کرد. ایشان با اشاره به فرهنگ غنی و اثرگذار ایران، به طرح موضوع گفت­وگوی بین فرهنگ­ها به­وسیلة رئیس جمهور اسلامی ایران اشاره کرد و اینکه سال 2001 به­عنوان سال گفت­وگوی تمدن­ها رقم خورد. سپس ایشان کوشیدبااستفاده ازنظرهای آقای خاتمی­گفت­وگوی بین فرهنگ­ها را تعریف کند و چگونگی فعالیت دانشگاه­ها را در این زمینه توضیح دهد.

در آخرین جلسة روز 27 جولای، چهار کارگاه موازی در زمینة آموزش عالی و دیالوگ تشکیل شد؛ که مباحث تعیین­شده برای آنها عبارت بودند از: «فراتر از تحمل:آموزش عالی، بستری برای گفت­وگوی بین­فرهنگی؟»و«رهیافت­های منطقه­ای در بین­المللی­کردن آموزش عالی» و «بین­رشته­ای و فرارشته­ای: تمرینی برای دیالوگ فرهنگی؟» و «دیالوگ با جامعه و آموزش عالی».

مسئولیت ادارة کارگاه دوم با دکتر طیبی از دانشگاه اصفهان بود. سخنرانان این کارگاره عبارت بودند از: خانم جین نایت[22] از دانشگاه تورونتوی کانادا و آقای هانس دو ویت[23] از دانشگاه آمستردام هلند. براساس هماهنگی قبلی، قرار بود بیشتر شرکت کنندگان ایرانی در این جلسه شرکت کنند تا جلسه رونق بیشتری داشته باشد. بیشتر توجه این کارگاه روی یافته­های تحقیقی از بانک جهانی دربارة بین­المللی­کردن آموزش عالی درکشورهای امریکای لاتین، و چگونگی به­کارگیری آن در سایر نقاط دنی بود. درواقع، در این مطالعه، موضوعات تنوع، اختلاف و همگونی و روندهای مربوط بررسی شد. علاوه بر آن، از یافته­های یک تحقیق پیمایشی خود اتحادیة دانشگاه­ها نیز دربارة بین­المللی­کردن آموزش عالی در این مباحث استفاده شد.

5. روز چهارشنبه (28 جولای 2004م.)
اولین جلسة این روز، از ساعت 9 تا 30/10، جلسة کاری اتحادیه بود. دستور این جلسه، چهار موضوع بود که باید دربارة آنها بحث و تصمیم­گیری می­شد. اولین دستور جلسه، بررسی اصلاحاتی بر اساسنامة اتحادیه بود. پیشنهادها را قبلاً هیئت اجرایی تدوین کرده و جهت اظهارنظر برای اعضا فرستاده بود تا اگر نظرهای اصلاحی دارند، پیشنهاد کنند. از آنجا که هیچ پیشنهادی نیامده بود، اصلاحات پیشنهادی هیئت اجرایی قرائت و به رأی گذاشته شد و به اتفاق آرا تصویب شد. دستور جلسة بعدی شیوه­نامة اجرایی اتحادیه دربارة اصلاحات اساسنامه بود که آن هم قرائت و به رای گذاشته شد و به­تصویب رسید.

دستور جلسة بعدی، بحث روی دو بیانیه بود که اتحادیه تنظیم کرده بود: اولی دربارة «دانشگاه­ها و فناوری اطلاعاتی و ارتباطی» و دومی دربارة «سهیم­شدن فرامرزی آموزش عالی کیفی» بود. این بیانیه­ها با توجه به اهمیت­یافتن بیشتر فناوری اطلاعاتی و ارتباطی نوین ضروری به­نظر می­رسید که اتحادیه آنها را صادر کرده بود. وقت زیادی روی این دو بیانیه گذاشته نشد و به­طور ضمنی تأیید شد.

آخرین دستور جلسه، به گزارش کمیتة انتخابات دربارة نامزدهای ریاست اتحادیه و اعضای هیئت اجرایی مربوط بود که ارائه شد. ابتدا روال انتخابات و بررسی شرایط کاندیداها توضیح داده شد؛ سپس کاندیداهای ریاست اتحادیه معرفی شدند؛ و مقرر شد هر یک در چند دقیقه دیدگاه­های خود را دربارة اتحادیه و برنامه­هایی که دارند، بیان کنند. یکی از کاندیداها آقای یوهان رامون دو لافونته[24] رئیس دانشگاه ملی مکزیک و دیگری غلام محمدبای[25] رئیس دانشگاه موریس بود، که هر دو از اعضای هیئت اجرایی بودند.

از نکاتی که آقای یوهان رامون مطرح کرد، این بود که ایشان رئیس دانشگاه ملی مکزیک هستند که 430 سال قبل بنا نهاده شده است. در این دانشگاه، با مسائلی که امروزه دانشگاه­ها مواجه هستند، به­خوبی برخورد می­شود. وی دربارة اتحادیه بیان داشت که این اتحادیه می­تواند در فرایند جهانی­شدن اثرگذار باشد، ولی ما باید بهتر سازماندهی کنیم. ما باید با یک نگاه انتقادی به اتحادیه نگاه کنیم تا مشکلات و ضعف­های آن را شناسایی و اصلاح کنیم. برای مثال، تعداد اعضا کافی نیست و مشارکت کم است، مثلاً در این جلسه فقط 15 درصد اعضا شرکت دارند. باید در بررسی شرایط اعضا دقت بیشتری بشود. باید با یونسکو و بانک جهانی رابطه بهتری بر قرار کنیم و خود را بهتر به جهان بشناسانیم و دربارة جهانی­شدن بهتر فکر و عمل کنیم.

آقای غلام محمدبای نیز اظهار داشت: من 4 سال در هیئت اجرایی بودم و اتحادیه و وضعیت آن را به­خوبی می­شناسم و علاقة زیادی به تقویت و توسعة این اتحادیه دارم و معتقدم که این اتحادیه می­تواند در زمینة گفت­وگوی بین فرهنگ­ها و توسعة پایدار بسیار مؤثر عمل کند؛ همچنین می­تواند دانشگاه­های جهان سوم را در فرایند جهانی­شدن یاری دهد. به اعتقاد من، اتحادیه باید زیرمجموعه­های منطقه­ای ایجاد کند، که می­توانند در تقویت همکاری بین دانشگاه­های مناطق نقش مثبتی داشته باشند. کشور من کوچک ولی چندفرهنگی است و همواره در صلح و صفا زندگی کرده است. اتحادیه باید دربارة کیفیت اعضای خود به همان اندازة کمیت آنان توجه داشته باشد و منابع مالی خود را نیز تقویت کند. اتحادیه باید به نیازهای اعضای خود پاسخ مناسب بدهد و با یونسکو که اتحادیه را ایجاد کرده است، ارتباط نزدیک­تری برقرار کند.

پس از معرفی و صحبت کاندیداهای ریاست اتحادیه، نامزدهای جدید هیئت اجرایی نیز معرفی شدند. روال اتحادیه این است که از 20 نفر اعضای هیئت اجرایی، 10 نفر از اعضای قبلی می­مانند و 10 نفر جدید به آنها اضافه می­شود. درواقع اعضای هیئت اجرایی معمولاً برای دو دوره انتخاب می­شوند. 20 نفر نیز به­عنوان عضو علی­البدل انتخاب می­شوند، تا در صورت نیاز جایگزین شوند. از ایران، با توجه به اینکه آقای دکتر جاسبی از دورة قبل در هیئت اجرایی وارد شده بود، در این دوره هم می­توانست ابقا شود. بنابراین، از دانشگاه­های دولتی فقط برای عضو علی­البدل می­توانست کاندید شود.

جلسة دوم این روز از ساعت 11 تا 14 برای انتخابات درنظر گرفته شده بود. رأی­دادن با کارت­های رأی که برای اعضای رسمی صادر و به نمایندگان داده شده بود، انجام می­گرفت. در این جلسه، ابتدا انتخاب رئیس اتحادیه در دستور کار بود. فرم­هایی که در آن نام دو کاندید نوشته شده بود، به کسانی که کارت رأی داشتند، داده شد و خواسته شد که کاندیدای موردنظر خود را مشخص کنند و با نشان­دادن کارت در صندوق بیندازند. هیئت ایرانی، آقای غلام محمدبای را با توجه به شرقی و مسلمان و نزدیک­تربودن مواضع برگزید و به ایشان رأی داد. آرا خوانده شد و آقای غلام محمدبای با 56 رأی به ریاست چهار سال بعد اتحادیه برگزیده شد. آقای یوهان 42 رأی آورد.

آنگاه رأی­گیری برای هیئت اجرایی شروع شد. روال چنین بود که کمیتة انتخابات از کاندیداهای اعلام­شده 10 نفر را که قبلاً در هیئت بودند، مشخص کند؛ و 10 نفر دیگر را از کاندیداهای جدید براساس توزیع منطقه­ای و کشوری در لیستی قرار داده بود. براساس صحبت­هایی که با اعضای کمیتة انتخابات و رئیس قبلی اتحادیه شده بود، هیئت ایرانی درخواست کرد که دو نفر از ایران در هیئت اجرایی باشد و آقای دکتر فرجی دانا رئیس دانشگاه تهران به لیست اضافه شود، که خلاف روال اتحادیه بود و پذیرفته نشد. پیشنهاد بعدی، داشتن دو نفر در اعضای علی­البدل بود؛ که این را پذیرفتند و آقایان دکتر پورمحمدی و دکتر فرجی دانا را در لیست اعضای علی­البدل قرار داده بودند. این لیست­ها به اعضا داده و از آنان خواسته شد یا کل لیست را همان­طور که پیشنهاد شده بود، بپذیرند و یا در صورت مخالفت، تغییرات لازم را در جای تعیین­شده وارد کنند. در این رأی­گیری، آقای دکتر طالبی رئیس دانشگاه اصفهان به­عنوان معترض صحبت کرد. وی اشاره کرد که به­عنوان نمایندة هیئت ایرانی، به نبودن یک نفر از دانشگاه­های دولتی ایران دربین اعضای اصلی هیئت اجرایی اعتراض دارد؛ و توضیح داد که آقای دکتر جاسبی نمی­تواند نماینده دانشگاه­های ایران باشد چرا که وی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی است که یک دانشگاه غیردولتی است و دانشگاه­های باسابقه و اصلی و کیفی ایران دانشگاه­های دولتی هستند. این اعتراض که قبلاً هم به اعضای کمیتة انتخابات اعلام شده بود و آنها قبول نکرده بودند، بار دیگر از طرف رئیس اتحادیه که رئیس جلسه هم بود، مخالف روال اتحادیه تلقی شد و پذیرفته نشد اما اعلام شد که نمایندگان حق دارند تغییرات مورد نظر خود را در ورقة رأی وارد و اعلام کنند. قرار شد آنها که موافق­اند، به­جای آقای دکتر جاسبی، نام آقای دکتر فرجی دانا را در ورقه وارد کنند. رأی­گیری به­عمل آمد و لیست پیشنهادی تأیید شد. 28 نفر تغییر مورد نظر را انجام داده بودند که اکثریت را حائز نمی­شد. بدین ترتیب، انتخابات اتحادیه انجام شد و رئیس و هیئت اجرایی اتحادیه برای چهار سال بعد مشخص شد.

جلسة بعدی از ساعت 14 تا 30/15، گزارش جلسات موازی بود که دبیر جلسات ارائه کرد، جلسة بعدی نیز از ساعت 16 تا 30/17، جلسة کاری برای بررسی بودجة چهار سال بعد اتحادیه و تاریخ و محل برگزاری مجمع بعدی اتحادیه بود که بیشتر با حضور اعضای هیئت اجرایی برگزار شد. شب نیز قرار بود علاقه­مندان را جهت تماشای یک مسابقة فوتبال به استادیوم ببرند.

6. روز پنجشنبه (29 جولای 2004م.)
اولین جلسه، از ساعت 9 الی 15/10، به تشریفات هیئت اجرایی اتحادیه تعلق داشت؛ که بیشتر برای تشکر و قدردانی از اعضای قبلی بود. ریاست جلسه را آقای هانس گینکل رئیس قبلی اتحادیه به­عهده داشت. وی ابتدا بازهم به اهمیت اتحادیه اشاره کرد و گفت: اتحادیه باید در پی آزادی علمی و بالابردن کیفیت آموزش عالی باشد و به­عنوان یک گروه مرجع برای دانشگاه­های عضو عمل کند و به­دنبال اعمال و بسط روحیة دموکراتیک باشد؛ چراکه دانشگاه یعنی زندگی دموکراتیک. آنگاه از اعضای هیئت اجرایی قبلی تشکر و قدردانی شد و به هر یک هدیه­ای داده شد. سپس رئیس جدید اتحادیه آقای غلام محمدبای مطالب کوتاهی عنوان کرد و با دعوت از کاندیدای دیگر در کنار خود از او تشکر و در خواست حمایت کرد و وی نیز طی صحبت کوتاهی، از وی تشکر و اعلام حمایت کرد.

در قسمت بعدی، خانم پولاک دبیر اجرایی اتحادیه صحبت کرد. او به وظایف و نقش اتحادیه در ایجاد ثبات در جهانی درحال دگرگونی اشاره کرد و وظایف اتحادیه را چنین برشمرد: اتحادیه باید به اعضای متنوع خود برحسب نیازشان خدماتی ارائه دهد؛ سمینارها و کنفرانس­های لازم را برگزار کند؛ نشریات خود را تقویت کند و برای استفاده، در اختیار اعضا قرار دهد؛ گروه­های کاری لازم را تشکیل دهد؛ دانش و اطلاعات لازم را به اعضا برساند؛ از توانایی­های خود جهت بالابردن همکاری بین اعضا استفاده کند؛ فعالیت­های مختلف انسجام بخشد؛ مشارکت اعضا را در این فعالیت­ها افزایش دهد؛ و رضایت اعضای خود را جلب کند.

سپس اعضای جدید هیئت اجرایی معرفی شدند. در نهایت برندة بهترین مقاله در مجلة اتحادیه خط­مشی آموزش عالی[26] معرفی و هدیه­ای به او اعطا شد. در پایان این جلسه، فرصتی داده شد تا اگر اعضا مطلبی یا پیشنهادی یا نقدی دارند، مطرح کنند؛ که چند نفر صحبت کردند. اینجانب به­عنوان اولین نفر، نظرهای خود را به شرح زیر مطرح کردم:

من از دانشگاه علامه طباطبایی ایران برای اولین بار در این مجمع شرکت کرده­ام. از جلسات برگزارشده و سخنرانی­های انجام­شده دربارة موضوعات مختلف مربوط به آموزش عالی استفاده کردم و با فعالیت­های اتحادیه بیشتر آشنا شدم. بنابراین، قصد من از این صحبت، نفی اقدامات و فعالیت­های اتحادیه نیست بلکه همانطور که خانم پولاک اشاره کرد، قصد من ارائه پیشنهادهایی درجهت تقویت این اتحادیه است. بسیاری از ما این سؤال را از خودمان و از همدیگر می پرسیم که از این مجمع چه چیز عاید ما و دانشگاه­ ما شد. باید اذعان کنم که انتظار من از این مجمع بیشتر از این بود؛ چرا که به نظر من، این مجمع باید فراتر از یک کنفرانس معمولی عمل کند. جلسات و بحث­های مفیدی مطرح شد و من از مباحث خوب و از تجارب دانشگاه­های دیگر استفاده کردم و با بعضی از آنها از آشنا شدم. ولی اینها در حد یک کنفرانس معمولی بود آنچه من انتظار داشتم، فراتر از این بود. من و بعضی دیگر انتظار داشتیم علاوه بر این مطالب، راهکارهای عملی و ملموس و قابل اجرایی ارائه شود که بتوانیم آنها را پس­از بازگشت در دانشگاه­ خود به­اجرا بگذاریم. به عبارت دیگر، مباحث نظری مطرح­شده در کمیته­های کاری به خط­مشی­ها و برنامه­های اجرایی تبدیل شود و در صورت لزوم در دانشگاه­های عضو به­اجرا گذاشته شود و شیوه­های موجود اصلاح و بهبود یابد. یا انتظار داشتیم دانشگاه­هایی که برای مسائل مبتلابه عمومی راه­حل­های عملی پیدا کرده­اند، تجارب خود را با دیگران درمیان می­گذاشتند و این تجارب منتقل می­شد. من شخصاً چنین نتیجة ملموس و راهکارهای عملی از این مجمع نگرفتم. بعضی دیگر از اعضا هم که من با آنان صحبت کرده­ام، همین نظر را دارند. بنابراین، پیشنهاد می­کنم رئیس جدید اتحادیه با همکاری هیئت اجرایی جدید، در این­باره فکری بکنند؛ به­علاوه، سیاستی درپیش بگیرند که باعث شود رابطة اتحادیه با دانشگاه­های عضو طوری باشد که در طی چهار سال بین دو مجمع نیز دانشگاه­ها از این عضویت به­طور جدی و واقعی، نه صرفاً اسمی، بهره­مند شوند.

پس از طرح موضوع از طرف اینجانب، چند نفر دیگر نیز در همین راستا صحبت کردند. فقط یکی از آنان از فعالیت­های فعلی بسیار تمجید کرد و نقدهای مطرح شده را وارد ندانست. آنگاه رئیس اتحادیه و دبیر اجرایی سعی کردند ضمن توضیح و توجیه برخی ضعف­ها ضرورت پرداختن به مطالب مطرح­شده را تأیید کنند؛ و تأکید کردند که برخورد فعالانة اعضا نیز برای این منظور ضرورت اساسی دارد.

جلسة بعدی، اختتامیة مجمع بود که از ساعت 30/10 تا 12 برگزار شد. در این جلسه، رئیس دانشکدة علوم پزشکی برزیل و معاون اتحادیه سخنرانی کرد. سپس آقای خوزه کارلوس رئیس دانشگاه سائوپولو تشکر و قدردانی کرد. آنگاه آقای هانس گینکل، ضمن تشکر و قدردانی از اتحادیه، از همکاری هیئت اجرایی و سایر همکاران اتحادیه با وی در چهار سال دورة ریاست خود ابراز خرسندی کرد. سرانجام، خانم پولاک دبیر اجرایی اتحادیه ضمن تشکر و قدردانی از اعضا و همکاران اجرایی، ختم مجمع را اعلام کرد. بعدازظهر نیز ما وسایل خود را جمع کردیم و آمادة حرکت به فرودگاه بین­المللی سائوپولو شدیم.

لازم است توضیح داده شود که براساس تصمیم قبلی در جلسات ایران، قرار شده بود هر یک از دانشگاه­های عضو، کاتالوگ و بروشورهایی را در معرفی دانشگاه خود تهیه کنند و در قسمت مربوط در کنفرانس به­نمایش بگذارند. در کنفرانس نیز محلی برای نمایش و ارائة این اقلام درنظر گرفته شده بود. لذا اکثر دانشگاه­های شرکت­کننده از جمله دانشگاه علامه طباطبایی بروشور، کاتالوگ و پوسترهایی از دانشگاه خود تهیه کرده و در محل تعیین­شده به­نمایش گذاشته بودند؛ که کار خوب و مناسبی بود. البته در این زمینه، دانشگاه آزاد، وسیع­تر از دانشگاه­های دولتی اقدام کرده بود؛ و کتاب، کاتالوگ، پوستر، بروشور و حتی دو نوع دیسکت تهیه کرده بود که به­طور رایگان دراختیار علاقه­مندان قرار می­داد.

7 . ارزیابی کلی اینجانب دربارة کنفرانس، اتحادیه و عضویت در آن
به­طور کلی، عضویت در چنین سازمان بین­المللی برای دانشگاه­های ما مفید است و وجهی بین­المللی به دانشگاه­های ما می­دهدکه در دنیای کنونی ضرورت دارد. ارتباط با دانشگاه­های دیگر در درون اتحادیه امکان می­دهد که مسائل مشترک مبتلابه دانشگاه­های جهان سوم و حتی کلیة دانشگاه­های دنیا برای مسئولان دانشگاه­ها آشکار شود و با همفکری سایر دانشگاه­ها، گام­های مؤثری درجهت برخورد با آنها برداشته شود. به­علاوه، مجموعة دانشگاه­های عضو، در زمرة گروه مرجعی برای مقایسة وضعیت خود با آنها قرار می­گیرند و این به شناخت بهتر ضعف­ها و قوت­های آنها کمک می­کند. ولی در حال حاضر، بین دانشگاه­های اتحادیه ارتباط مداوم که می­تواند بسیار مفید باشد به­وجود نیامده است. می­توان این ارتباطات را از اعضای درون کشوری شروع کرد و به منطقه توسعه داد و از توانایی­های بالقوة علمی و اجرایی یکدیگر بهره برد. برای مثال، با توجه به عضویت تعداد زیادی از دانشگاه­های کشور در این سازمان می­توان جلسات کاری موضوعی را به­طور ادواری در یکی از دانشگاه­های عضو برگزار کرد و به­طور مشترک روی آن مسائل کار کرد. در مرحلة بعدی می­توان بعضی از دانشگاه­های عضو اتحادیه در منطقه را به این جلسات دعوت کرد و بین دانشگاه­های عضو، خاصه در حوزة دانشگاه­های کشورهای اسلامی، همکاری منطقه­ای ایجاد کرد. این نوع فعالیت­ها می­تواند زمینه­ساز تحقیقات مشترک، نشریات مشترک، و تبادل استاد و دانشجو و سایر فعالیت­های علمی مشترک شود.

علاوه بر این، می­توان با درگیری جدی­تر در چنین سازمانی و حتی شرکت در جلسات سالانة موضوعی آن، با ارائة مطلب و مقاله و دیدگاه­ها، نیز ایجاد ارتباط نزدیک­تر با سایر دانشگاه­های عضو، بهره­های بیشتر و ملموس­تری نصیب دانشگاه کرد. و سرانجام اینکه ایران با تعداد اعضای خود توان آن را دارد که نقش اجرایی مهم­تری در این اتحادیه ایفا کند و حتی ریاست آن را به­دست گیرد و ازطریق آن گام­های جدی­تری در توسعة علمی خود و کشورهای اسلامی و جهان سومی بردارد.

دربارة موضوع کنفرانس نیز باید بگویم که موضوع تنوع و جهانی­شدن و نقش دانشگاه­ها در آن از مهم­ترین موضوعات زمان حال ما است. مطالب مطرح­شده در کنفرانس در عین اینکه جنبة تئوریکی قوی نداشت، مفید بود. فهمیدن خود اینکه این موضوع در سطح دانشگاه­های دنیا اهمیت والایی دارد و دانشگاه­های مختلف دنیا، مخصوصاً آنها که متعلق به جنوب و شمال هستند، نگاه متفاوتی به موضوع دارند، برای خود من جالب توجه بود. مهم­ترین نکات مشترک بین بحث­ها و سخنرانی­ها که برای ما حائز اهمیت فراوان است، موارد زیر بود:

1. تنوع فرهنگی در درون کشورها و در بین کشورها بسیار ارزشمند است؛ که اگر خوب با آن برخورد شود، نه تنها تهدید نیست بلکه می­تواند منشأی خیر فراوان برای کشور و دنیا باشد.

2. دانشگاه­ها باید بیش از همه گام­های مفیدی برای ایجاد ارتباط و گفت­وگو بین فرهنگ­های مختلف در درون کشور و در جهان بردارند و اقدامات تحقیقاتی و علمی لازم را درجهت حفظ این تنوعات به­عمل آورند.

3. برای توسعة مناسب کشور، بهترین راه، توسعة پایدار است؛ که باید براساس منابع و امکانات و شرایط اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی داخلی انجام شود و از تقلید روش توسعة غرب جداً خودداری شود، که در نهایت به بن­بست می­انجامد.

4. جهانی­شدن برای حفظ تنوعات فرهنگی و توسعة پایدار هم تهدید و هم فرصت ایجاد می­کند؛ که باید با دقت به آن پرداخته شود تا از تهدیدها کاسته و از فرصت­های به­دست­آمده استفاده شود.

5. و مهم­تر از همه که مکرراً مطرح می­شد، این است که راه توسعة همه­جانبة جامعه، خاصه در کشورهای جهان سوم، ­جز با توسعة کمی و کیفی آموزش و خاصة آموزش عالی نیست؛ و آنان که سرمایه­گذاری لازم را در این حوزه نکنند، قطعاً بازندگان آیندة راه توسعه خواهند بود و زیان­های جدی و جبران­ناپذیری به کشور خود وارد خواهند کرد.

* . International Association of Universities (IAU), July 25-29, 2004

** . استاد دانشگاه علامه طباطبایی.

1. The Wealth of Diversity: the Role of Universities in Promoting Dialogue and Development

1. Hans Van Ginkel

2. Adolpho Jose Melfi

1. Georges Haddad

2. Tarso Genro

3. Geraldo Alckmin

1. Eva Egron-Polak

2. Jose Goldemberg

1. Mahendra M. Shah

1. شایان ذکر است که متن کامل سخنرانی آقای شاه به انگلیسی موجود است. سخنرانی وی با کف­زدن زیاد مورد تأیید و استقبال قرار گرفت.

2. Brenda Gourley

1. Ludmila Verbitskaya

2. Yolanda T. Moses

1. business meeting

2. Tefetso Henry Mothibe

1. Carlos de Brito Cruz

2. Deepak Nayyar

3. Karen Holbrook

1. یکی از شرکت­کنندگان ایرانی در این جلسه، به خانم هولبروک متذکر شد که شما از فعالیت و مشارکت بین­المللی دانشگاه خودتان سخن می­گویید، درحالی­که دولت شما بخشنامه می­کند که مقالات ایرانی را نپذیرید. این تناقض را چگونه می­توان توجیه کرد؟ وی در پاسخ گفت که بسیاری از دانشگاه­ها با این تصمیم دولت موافق نیستند و همیشه بین دانشگاه­ها و دولت­ها اختلاف نظرهایی وجود دارد. امید است این محدودیت زود حل شود.

2. Hebe Vessuri

3. Charles Hopkins

1. Jane Knight

2. Hans de Wit

1. Juan Ramon de La Fuente

2. Goolam Mohamedbhai

1. Higher Education Policy

نظر شما