موضوع : پژوهش | مقاله

جامه کعبه معظمه در دوران عثمانی

مجله  میقات حج  بهار 1379، شماره 31 

نویسنده : هادی انصاری
113
کوشش سلطان سلیم اوّل درباره جامه شریفه:
همچنانکه در بخشهای پیش گفتیم، آخرین جامه کعبه دردوران ممالیک، همان جامه ای بودکه ازتوسط سلطان «اشرف طومان بای» درسال 922ه . ق . فرستاده شد. سپس سلطان «سلیم اوّل عثمانی» باگسترش نفوذش بر مصرو ورودش به قاهره در محرم سال 923ه . ق ، خودرابه «خادم الحرمین الشریفین» ملقب ساخت و بدان فخر می کرد. نویسنده «الاعلام» در این باره می گوید: «هنگامی که سلیم بر «قانصوه غوری» پیروز شد، به حلب وارد گردید و آنگاه که گفته سخنران را در تعریف و تمجید خود شنید که می گوید: «خادم الحرمین الشریفین»، به درگاه الهی سجده شکرگزارد وگفت: «پروردگارراشکرگزارم که به من افتخار خادم الحرمین الشریفین را ارزانی داشت». آنگاه خیرات و برکات فراوانی را به ساکنان حرمین رواداشت و از ملقّب شدنش به خادم الحرمین اظهار خرسندی و شادمانی نمود».(1)

از آن پس سلطان سلیم اوّل، به هنگام اقامت خویش در مصر، اهتمام ویژه ای به تهیه جامه کعبه مشرّفه و نیز پرده ضریح پیامبر صلی الله علیه و آله و ابراهیم خلیل علیه السلام از خود نشان داد؛ همچنانکه پرده تازه ای را برای محمل ساخت و نام خود را بر روی آن، که به درجه والایی از زیبایی و آذین رسیده بود، نوشت.

سلطان سلیم دو روز پیش از حرکت خود؛ یعنی در تاریخ 21 شعبان سال 923 ه . ق . مجلس جشنی به پا کرد و جامه های یادشده را در آن به معرض نمایش گزارد. (و قاهره را در 23 شعبان سال 923 ه . ق . ترک کرد).

ابن ایاس می گوید: «در دوشنبه بیست و یکم شعبان 923 ه . ق . سلطان سلیم شاه، جامه کعبه شریف و جامه مرقد پیامبر صلی الله علیه و آله و ضریح حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام را (در متن این گونه آمده است)(2) به نمایش گذاشت؛ همچنانکه جامه ای برای محمل شریف نیز ساخت. نامبرده به خلاف عادت، کوشش ویژه ای نسبت به جامه کعبه از خود نشان داد و آذین زیبایی را بر پرده دَرِ کعبه قرار داد که درنتیجه، آن را به درجه ای والا از زیبایی رسانید. و نیز به هنگام ساخت جامه محمل، از هیچ کوششی دریغ ننمود».(3)

عثمانیان در آن سال (923 ه . ق .) اهمیت فراوانی به جامه کعبه از خود نشان دادند؛ به طوری که پس از خروج «سلطان سلیم» از مصر، سه جشن دیگر برگزار نمودند.

در جشن نخستین که در روز دوشنبه، 12 رمضان سال 923 ه . ق . برگزار شد، جامه شریف را به میان خیابان های قاهره آورده و طی مراسم باشکوهی آن را در معرض دید همگان قرار دادند، سپس آن را به سوی قلعه، جایگاه بزرگِ امرا خایربک برده و به دید وی رسانیدند، از آن پس جامه را به جایگاه اصلی خویش بازگرداندند.

مراسم جشن دوم، در روز دوشنبه، 19 ماه رمضان سال 923 ه . ق . یعنی یک هفته پس از سپری شدن از مراسم جشن اوّل، آغاز نمودند. در این مراسم، جامه را به میان خیل عظیم برگزار کنندگان جشن در خیابان های قاهره آورده و به سوی میدان «ریدانیه» آن را به حرکت درآوردند. و در روز دوشنبه 17 شوال سال 923 ه . ق . مراسم دیگری برای خروج محمل و گردش آن در خیابان های قاهره به سوی «ریدانیه» آغاز گردید که از آن پس کاروان محمل به همراه جامه شریف عازم سرزمین مقدس شد.

در مراسم جشن های سه گانه، قضات چهارگانه و اعیان و دست اندرکاران دولتی و نیز سربازان عثمانی و گروه های طبّال و موسیقی و زنبورکچی ها شرکت داشتند، که علاوه بر آن، تمامی اقشار ملت نیز در جشن های یادشده حضور یافتند.

ابن ایاس به هنگام یاد از جشن های آن سال، چندین صفحه قلم فرسایی کرده است(4) که ما به هنگام سخن از آن مراسم جشن، در بخش ویژای به نام برپایی مراسم جشن برای جامه شریفه به تفصیل یاد خواهیم کرد، ان شاء اللّه تعالی.

وقف سلطان سلیمان قانونی بر جامه شریفه:
هزینه جامه کعبه مشرفه، از وقفی که بدین منظور از سوی ملک صالح اسماعیل قرار داده شد، همه ساله از مصر ارسال می گردید. این وضع همچنان تا دوران سلطان «سلیمان قانونی» ادامه داشت، لیکن در این هنگام به علت ضعف مالی وقف یادشده و کاهش درآمد آن، امکان رسیدگی کامل به جامه تقلیل یافت و درنتیجه، وظایف لازمه نمی توانست آنچنان که باید انجام گیرد. این وضعیت به آگاهی سلطان سلیمان قانونی رسانده شد و نامبرده طی فرمانی دستور داد که هزینه های ساخت جامه از خزانه سلطنتی در مصر تأمین گردد. سپس در سال 947 ه . ق . ، هفت دهکده دیگر مصری را خریداری کرد و به سه دهکده وقف شده پیشین اضافه نمود که درنتیجه وقف یادشده به ده دهکده رسید. از آن پس درآمد دهکده های یادشده صرف تهیه و ساخت جامه شریفه می گردید که این وقف خود به عنوان پشتوانه نیکویی برای جامه درآمد.(5)

بدین ترتیب تعداد دهکده های وقف شده، همچنانکه در متن وقف نامه سلطان سلیمان قانونی آمده، به ده دهکده مصری رسید.

دهکده های یادشده عبارتند از:

1 ـ بیسوس (در کتاب عربی ص 95)؛ دهکده ای است که هم اکنون به نام (باسوس) شناخته می شود و از توابع استان قلیوبیه است.

2 ـ ابوالغیث؛ در این زمان به «ابوالغیط» نامبردار است و در مرکز «قلیوب» در استان «قلیوبیه» واقع است.

3 ـ حوض بقمص؛ همان «حوض بقیس» کنونی است که در بخش «مرصفا» از توابع «بنها» در استان «قلیوبیه» واقع است.

4 ـ سلکه؛ یکی از دهکده های «المنصوره» در استان «دقهلیه» به شمار می آید.

5 ـ سرو بجنجه؛ بهتر آن است که «سرو بججه» نامیده شود و آن دهکده ای است که هم اکنون به «سرو» مشهور است و از توابع «فارسکور» در استان «دقهلیه» به شمار می آید.

6 ـ قریش الحجر؛ دهکده ای است در «المنصوره» استان «دقهلیه» که هم اکنون به «أویش الحجر» شهرت داد.

7 ـ منایل و کوم رحان؛ دهکده ای است در مرکز «شبین القناطر» از استان «قلیوبیه» که هم اکنون به «المنایل» مشهور است.

8 ـ بجام؛ امروزه از توابع «شبرالحیمه» در استان «قلیوبیه» است.

9 ـ منیة النصاری؛ دهکده ای است در مرکز «دکرنس» از استان دقهلیه که به «منیة النصر» نامور است.

10 ـ بطالیا؛ در صورت وقف، از این دهکده در بخش مرکزی شرقی یاد گردیده است، در صورتی که جزو این بخش نیست. نام های دیگری نزدیک به آن در استان های دیگر وجود دارد؛ مانند «طالیا» که یکی از دهکده های مرکز «اشمون» در استان «المنوفیه» بوده است. همچناکه در قدیم دهکده دیگری به نام «بتالی» در استان «الغربیه» وجود داشته که در این زمان نمی توان به موقعیت دقیق آن دست یافت.(6)

در آن هنگام، پس از وقف ده دهکده یاد شده، درآمد آن برآورد گردید و بدین ترتیب در صورت وقف نامه یاد شده در آن سال آمده است:

اوّل ـ درآمد سالانه دهکده های سه گانه (بیسوس، أبوالغیث و حوض بقمص) برابر است با مبلغ 89000 درهم.

دوم ـ درآمد سالانه دهکده «سلکه» برابر است با مبلغ 30944 درهم.

سوم ـ درآمد سالانه دهکده «سیروبجنجه» مبلغ 71820 درهم است.

چهارم ـ درآمد سالانه دهکده «الحجر» برابر با مبلغ 51304 درهم می باشد.

پنجم ـ درآمد سالانه دهکده «منایل و کوم رحان» برابر است با مبلغ 37840 درهم.

ششم ـ درآمد سالانه دهکده «بجام» مبلغ 14934 درهم می باشد.

هفتم ـ درآمد سالانه دهکده «منیة النصاری» برابر است با مبلغ 60858 درهم.

هشتم ـ درآمد سالانه دهکده «بطالیا» مبلغ 10484 درهم می باشد.

بنابراین، مجموع درآمد سالانه وقف یاد شده، برابر است با 365152 درهم نقره.

در وقف نامه یاد شده، استفاده از درآمد را به صورت تقریبی بدین صورت تعیین کرده اند:

الف ـ هر سال مبلغ 276216 درهم از آن را مانند سال های گذشته صرف تهیه جامه بیرونی کعبه نموده و باقی درآمد سالیانه را، که تقریباً مبلغی معادل 88936 درهم می باشد، نزد ناظر وقف به مدّت پانزده سال قرار دهند. بنابراین، مبلغ یادشده پس از این مدت، تقریباً برابر با 1334040 درهم می باشد.

ب ـ از مبلغ جمع شده، هر پانزده سال یک بار مبلغی حدود 750370 درهم را هزینه ساخت جامه و پرده های درون کعبه مشرفه و حجره نبوی شریف و ضریح مبارک در حرم شریف و منبر و محراب تهجد و نیز پرده های چهارگانه حرم شریف و محراب ابن عباس و قبر وی و نیز قبر عقیل بن ابی طالب و (حضرت امام) حسن بن علی علیهماالسلام و عثمان بن عفان و فاطمه بنت اسد می رساندند.

ج ـ مازاد آن را، که مبلغی حدود 583670 درهم می باشد، در اختیار ناظر وقف قرار می دادند تا وی برای رفع گرفتاری ها و مشکلاتی که گاه درنتیجه کمبود آب نیل و یا خشکی آن به وجود می آید، هزینه کند. در صورتی که پانزده سال گذشته و مبلغ یادشده افزایش یابد، موظفند که املاکی را خریداری کرده و ضمیمه وقف یاد شده بنمایند تا درنتیجه درآمد این وقف، پیوسته به میزان قابل ملاحظه ای افزایش یابد.

گفتنی است در وقف نامه جامه کعبه، به وقف دیگری نیز اشاره شده است، که این وقف از سوی «سلطان سلیمان قانونی» برای کمک به حاجیان بی بضاعت، به هنگام سفرشان برای انجام فریضه حج و بازگشت از آن تعیین گردیده است.

در وقف نامه جامه کعبه قید شده است: اگر در هریک از دو وقف یادشده مشکلی پیش آید، می توانند از مازاد وقف دیگر بر این وقف استفاده نمایند.(7)

لازم به یادآوری است علاوه بر وقفی که از سوی سلطان سلیمان قانونی در مصر بر جامه بیرونی کعبه در هر سال و بر جامه درونی کعبه و جامه حجره شریف نبوی و دیگر جامه ها ـ که پیش از این از آنها نام بردیم ـ ، هر پانزده سال یک بار قرار داده شد، پادشاهان آل عثمان نیز هریک جامه ای را برای درونِ کعبه و جامه حجره نبوی شریف، به هنگام رسیدن به سلطنت، بدان ارسال می داشتند؛ همچنانکه علاوه بر آن شمع های بزرگ و کوچک را که با آن، کعبه و سایر مقامات مسجدالحرام و نقاط متبرک این سرزمین را روشن می کردند، ارسال می داشتند. آنان افزون بر این، عطرهای گوناگون و گلاب و عطر آن و عنبر و جز این ها را نیز می فرستادند.

همچنین طناب هایی که جامه کعبه را بدان استوار می ساختند، به همراه سایر موارد گذشته، همه ساله به این دیار گسیل می کردند. مصر با دارا بودن ویژگی ارسال جامه بیرونی کعبه در هر سال، تا سال 1118 ه . ق . پارچه های جامه بیرونی و درونی کعبه را می بافت. لیکن در این سال به فرمان «سلطان احمد سوم» فرزند «سلطان محمد چهارم» (عثمانی) جامه درونی را در استانبول بافت و به عنوان اولین سالگرد فرمانروایی خویش در استانبول، آن را در سال بعد، از راه مصر به مکه فرستاد.

از آن هنگام استانبول، بافتن جامه درونی کعبه را به خود اختصاص داد و پادشاهان آل عثمان به همان صورت جامه یاد شده را ارسال می کردند تا این که دوران سلطنت عبدالعزیز بن سلطان محمود دوم فرا رسید و آخرین جامه را او فرستاد و پس از آن دولت عثمانی از ارسال جامه درونی کعبه خودداری کرد. بنابراین، جامه فرستاده شده از سوی سلطان عبدالعزیز به هنگام جلوس بر کرسی سلطنت در سال 1277 ه . ق .(8) تا سال 1355 ه . ق . ، همچنان باقی ماند. در این سال «ملک عبدالعزیز آل سعود»، درون کعبه را با جامه ای که از سوی پادشاه بهره در هند ارسال گردیده بود، پوشانید.

در سال 1363 ه . ق . ملک عبدالعزیز آل سعود فرمان داد جامه دیگری برای درون کعبه، مهیا کنند که در سال یادشده این جامه در درون کعبه نصب شد.(9)

توقف ارسال جامه از مصر به هنگام حمله فرانسویان به آن
جامه کعبه در طول دوران عثمانی، همه ساله از محل درآمد اوقاف یادشده از مصر ارسال می گردید. هنگام تصرف مصر به وسیله فرانسویان، ارسال جامه در طول سال های 1213، 1214 و 1215 ه . ق . انجام نگرفت.

«جبرتی» که خود معاصر آن دوران بوده، از شرایط و مقتضیات آن دوران که منجر به توقف ارسال جامه از مصر به کعبه مشرف گردید، سخن گفته است.

وی در این باره، از آمادگی جامه کعبه و جشن حرکت آن در سال 1213 ه . ق . مطالبی آورده و از کوشش فرانسویان به فرماندهی «مینو» در ارسال جامه در سال 1315 ه . ق . نیز نوشته است.

جبرتی به بیان جشن حرکتِ کاروانِ جامه در سال 1213 ه . ق . در خیابان های قاهره پرداخته و از چگونگی حرکت والی و خزانه دار و مردان طُرُق صوفیه در پیشاپیش کاروان و نیز از چگونگی حرکت سربازان و طبالان و گروه موزیک در اطراف آن، که پیش از آن کاروان جامه هیچگاه این چنین شکوهی را به خود ندیده بود، به تفصیل مطلب نوشته و گفته است: «در هشتم شوال 1213 ه . ق . که مصادف با روز جمعه بود، در بازارها از حرکت کاروان جامه کعبه مشرفه از «قرامیدان» ندا داده شد که پیش از آن کاروان جامه هیچ گاه این چنین شکوهی را به خود ندیده بود، به تفصیل مطلب نوشته و گفته است:

«در هشتم شوال 1213 ه . ق . که مصادف با روز جمعه بود، در بازارها به حرکت کاروان جامه کعبه مشرفه از «قرامیدن» ندا داده شد و مردم را به رعایت حرکت دسته جات، دارندگان علم ها و کتل ها و جلوگیری از بی نظمی فراخواندند، و در بامداد روز شنبه خیل جمعیت در بازارها و خیابان ها و گذرگاه ها درانتظار عبور کاروان به هم پیوستند و در این هنگام کاروان، در حالی که پیشاپیش آن والی و داروغه دستار بر سر و جُبّه بر تن به همراه گروه طبالین با طبل و شیپورها بود، به حرکت درآمد. در پس این گروه کتخدا و یارانش در حالی که در برابر او بیش از دویست تن از سربازان بنی چری؟؟؟ مسلمان و تعداد بیشتری از سربازان رومی مسیحی سلاح به دست و گروهی از مستحفظان نقابدار قرار داشتند، و پس از آن دسته جاتی از درباریان و در پی آنان جمعی از کارمندان ناظر بر جامه کعبه که تحت فرمان مصطفی کتخدا پاشا می باشند، و سرانجام دسته جات منظم سربازان ترکی بودند.»

سپس جبرتی خود از تشکیل چنین کاروانی، که در آن وضعیت از نژادها و مذاهب گوناگون شرکت جستند، اظهار شگفتی نموده، می گوید:

«این کاروان یکی از نادرترین و شگفت ترین کاروان ها در نوع خود به شمار می آمد؛ زیرا در آن از نژادهای گوناگون، رنگ های مختلف و ادیان متفاوت شرکت کردند و در تمامی افراد یادشده اختلاف فرهنگی فراوانی دیده می شدند؛ به طوریکه می توان گفت اجتماع اضداد و جمع عجایب مخلوقات به شمار می آمد.»(10)

«جبرتی» پس از آن اشاره به خروج کاروان محمل از قاهره در شوال سال 1213 ه . ق . که جامه و خزانه کاروان همراه آن بود، می گوید: لیکن محمل نتوانست سفر خویش را به سرزمین های مقدس ادامه دهد؛ زیرا هنگامی که محمل به استان «الشرقیه» رسید. امیرالحاج «مصطفی بک» به همراه عرب های شورشی آن دیار، بر علیه فرانسویان متجاوز، وارد عمل شد و به سوی دهکده های وقفی در دو استان «الشرقیه» و «الدقهلیه» حرکت کرد و درآمدهای آن را دراختیار خود گرفت. شورشیان عرب آنگاه کشتی ها و قایق هایی را که در رود نیل حرکت می کردند و مواد غذایی را به فرانسویان ساکن در «دمیاط» می رساندند، از حرکت بازداشتند و همه را تصرف کردند. در این هنگام بود که فرانسویان فرمان بازداشت و دستگیری «مصطفی بک»، امیرالحاج را صادر کرد و کاروان محمل به همراه جامه به سوی قاهره بازگردانده شد. فرانسویان ناظر جدیدی به نام سید اسماعیل الخشاب را بر جامه قرار دادند، لیکن با تمامی این احوال، در آن سال جامه از مصر به کعبه مشرفه ارسال نگردید. و این برای نخستین بار در طول قرون گذشته بود. جبرتی خود در این باره می گوید:

«در سال 1213 ه . ق . به دلیل حوادثی که در آن رخ داد، سفر حج از مصر قطع گردید و جامه و خزانه(11) برای اوّلین بار به سوی دیار مقدس ارسال نشد و این حادثه ای بود که نظیرش در این قرن ها و در دولت عثمانی دیده و شنیده نشده بود.»(12)

در سال 1214 ه . ق . نیز کاروان حج مصری حرکت نکرد و درنتیجه جامه نیز در آن سال از مصر نرسید.(13)

اما در سال 1215 ه . ق . فرانسویان نسبت به جامه کعبه مشرفه توجه ویژه ای از خود نشان دادند ـ این مطلب به هنگام دوران ژنرال مینو صورت گرفت و نامبرده تظاهر به مسلمانی کرد و نام خود را به «عبداللّه ژاک مینو» تغییر داد و با بانوی مسلمانی ازدواج کرد. مینو در آغاز درخواست نمود جامه کعبه را که در «مسجدالحسین علیه السلام » مدّت زمانی به صورت تاخورده به امانت سپرده شده بود و در معرض رطوبت هوا و بارانی که از سقف بر آن ریزش می نمود، بازرسی نمایند. و فرمان داد که جامه را از هرگونه نقص و اشکال خارج سازند و آماده ارسال به مکه مکرمه وپوشش برروی کعبه مشرفه سازند. این جامه به دست «مصطفی آغا کتخداپاشا» ساخته شد و «اسماعیل الخشّاب» به عنوان ناظر بر اتمام کار آن، در سال 1213 ه . ق . بود و همانطور که پیشتر اشاره شد بر اثر مشکلات پیش آمده در آن سال، به مکه فرستاده نشد.

مجلس مردمی مصر در تاریخ سه شنبه پنجم ماه رمضان سال 1215 ه . ق . تشکیل جلسه داد و نمایندگان درخواست ژنرال «مینو» را در آن مطرح ساختند. آنان برای این کار روز پنج شنبه، هفتم ماه رمضان را برای بازرسی جامه کعبه تعیین کردند و سپس فرمان اصلاح جامه و ارسال آن به کعبه مشرفه را به نام بزرگِ فرانسویان در آن سال قرائت نمودند. در روز پنج شنبه معین شده، نماینده مجلس و بزرگان آن، راهیِ «مسجدالحسین علیه السلام » شدند و در آنجا به گروهی از سربازان فرانسوی (فرستادگان مینو) که بدین منظور آمده بودند، برخوردند لیکن به علت ازدحام و شلوغی فراوانی که مردم در روز ماه رمضان که در مسجد گردآمده بودند، نتوانستند به درون مسجد رفته و کار را به انجام رسانند. بنابراین، برنامه را به روز پنجشنبه چهاردهم رمضان به تعویق انداختند. در روز یادشده، پس از گستردن و بازکردن جامه، برخی از آسیب ها و نقایص را در آن مشاهده کردند و دستور دادند تمامی آن آسیب ها برطرف گردد و مبلغی را نیز به عنوان هزینه دراختیار گذاشتند.

جبرتی درباره بازکردن جامه این گونه شرح می دهد:

«وقتی که روزپنج شنبه چهاردهم رمضان فرارسید، «استوفو» خزانه دار رسمیِ ملت و «فوریه» نماینده مجلس به همراه برخی از بزرگان و قاضی و آغا و والی و حسابدار، پس از آنکه مسجد را ازمردم تهی کردند، به درون آن وارد شدند. کارگزاران جامه که احضار شده بودند، بندهای جامه را گشودند و آن را بازرسی کردند.

آنان در این بازرسی، برخی آسیب ها را مشاهده کردند و دستور اصلاح و ترمیم آن را صادر نمودند و بدین منظور، مبلغ سه هزار درهم نقره به تصویب رسانیدند و همچنین مبلغ هزار و پانصد سکه نقره به عنوان دستمزد برای کارگران و ترمیم کنندگان جامه تعیین نمودند. مبلغ هزار و پانصد سکه نقره نیز دراختیار خادمان ضریح مسجدالحسین علیه السلام قرار دادند. از آن پس، همگی سواره به سوی خانه های خویش حرکت کرده و جامه را پس از اصلاح و ترمیم، مجدداً بستند و در جایگاه اصلی خویش قرار دادند.»(14)

لیکن باتمام این خصوصیات، جبرتی از ارسال آن جامه هیچگونه سخنی به میان نیاورده است. همچنانکه اینجانب به هیچگونه اشاره تاریخی نسبت به خروج کاروان محمل و یا ارسال جامه به مکه مکرمه در آن سال، (1215 ه . ق .) برخورد نکردم.

خروج فرانسویان از مصر و ارسال مجدد جامه از آن دیار
از گفته های پیش روشن می شود که ارسال جامه کعبه در سال های سه گانه 1213، 1214 و 1215 ه . ق . به علت لشکرکشی فرانسویان به مصر و تصرف این کشور، متوقف شد، لیکن چنین به نظر نمی رسد که کعبه در سال های یادشده عاری از جامه باشد؛ زیرا دولت عثمانیان، که در آن هنگام دارای قدرت و بزرگی بر سرزمین های مقدسه بود، خود عهده دار ارسال جامه گردید. و به نظر می رسد که آنان جامه را پس از ساختن در آستانه به همراه کاروان محمل شامی به سوی این دیار فرستادند.

دولت عثمانی در ماه ربیع الثانی سال 1216 ه . ق . ـ و این تاریخ همان زمانی است که فرانسویان از مصر خارج گردیدند ـ اقدام به ارسال محمل مصری نمود. گفتنی است که تا آن زمان در شهر قدس به ودیعت نهاده شده بود و به علت آغاز حمله فرانسویان به مصر، نتوانسته بودند آن را بازگردانند.

محمل به همراه سلیمان آغا و برخی از امیران که از شام حرکت کرده بودند، به قاهره وارد گردید. قاهره با ورود محمل، جشن عظیمی را برپا کرد.(15) و در ماه جمادی الثانی ـ یعنی زمانی کمتر از دو ماه پس از خروج فرانسویان از مصر ـ جامه نوینی که در آستانه بافته شده بود، به قاهره وارد شد. سلطان عثمانی وقتی از خروج فرانسویان از مصر آگاهی یافت، فرمان داد جامه یادشده را به سرعت آماده ساخته، از راه دریا به مصر و سپس به مکه مکرمه ارسال نمایند. جامه، طی یازده روز به اسکندریه وارد شد و مصریان با خوشحالی و سرور فراوانی از آن استقبال کردند. بی شک این کار برای سلطان عثمانی پایان دوران غصه و گرفتاری بود و مردم به خاطر خروج فرانسویان از مصر، با خوشحالی به درگاه پروردگار شکرگزاری کردند.

جبرتی ماجرای ورود آن جامه به مصر و خوشحالی و پایکوبی مردم برای آن را توصیف کرده، می نویسد:

«مردم از قضیه ورود جامه از سوی حضرت سلطان آگاه شدند. پس هنگامی که روز چهارشنبه 19 جمادی الثانی سال 1216 ه . ق . فرارسید، همراهان و خادمان جامه، به همراه بزرگ خود حاضر شده و حرکت کاروان جامه را در روز پنج شنبه اعلام کردند. روز پنج شنبه که فرارسید، اعیان و بزرگان و درجه داران و «عثمان کتخدا»، که نامزد امیرالحاجی بود، به همراه تعدادی از گروهبان ها و سربازان و قاضی و نماینده اشراف و بزرگانی از فقها گرد آمده و همگی رو به سوی «بولاق» نهاده و جامه را در پیش روی خود قرار دادند. آنان اجزای مختلف جامه کعبه از کمربندها و نیز پرده دَرِ کعبه و مقام حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام همه را مشاهده نمودند. تمامی آنها به وسیله گلدوزی های عالی و نوشته های برجسته و متینی آذین گردیده بود سایر قسمت های جامه در صندوق های زیبایی بسته بندی شده که روی آنها را با پارچه ای از نوع ماهوت سبز پوشانیده بودند. مردم با دیدن آن، احساس خوشحالی و سرور کردند و آن روز لحظات فراموش نشدنی برای آنان بود. گروهی که با جامه همراه بودند، خبر دادند وقتی که خبر فتح مصر (خروج فرانسویان) به آستانه رسید، سلطان فرمان داد که جامه را تهیه نمایند که طی سی روز جامه مهیا گردید. سپس نامبرده دستور داد آن را شبانه حمل کنند که در آن هنگام باد مخالف جهت حرکت کاروان بود. هنگامی که اسکله ها را پشت سرگذاشتیم با عنایت پروردگار باد ملایم شد و در مدت یازده روز آن را به اسکندریه رساندیم.»(16)

این جامه در موسم آن سال (1216 ه . ق .) طبق عادت همه ساله، در ماه شوال به همراه کاروان محمل و خزانه، به سوی مکه به حرکت درآمد که در آن سال، امیرالحاج عثمان بک کتخدا بود.(17)

از آن پس تا سال 1221 ه . ق . مصر همچنان طبق سنت همه ساله، جامه کعبه را ارسال می کرد. در سال یادشده، طبق معمول، کاروان محمل به همراه جامه به حرکت درآمد و هنگامی که به مکه رسیدند، امیر سعودبزرگ ـ رهبر جنبش سلفی ها ـ بساط قدرت خویش را بر حجاز گسترده بود، نامبرده با امیر محمل مصری برخورد تندی کرد و او را نسبت به اشاعه بدعت هایی نظیر طبل زدن و همراهی گروه موزیک با کاروان حج، مورد سرزنش شدید قرار داد و تأکید کرد که از این پس از ورود چنین کاروانی در سال های بعد جلوگیری به عمل خواهد آورد. او چنین آورده است:

«در سال بعد دیگر این گونه به حج سفر نکن و در صورتی که بیایی همه را به آتش خواهم کشید.»(18)

این برخورد موجب شد که مصر از ارسال جامه بیرونی کعبه خودداری کند، پس امیر سعود جامه ای از خز سرخ را بر کعبه آویخت که پس از آن جامه کعبه را با دیباج جایگزین نمود. امیر سعود در این پوشش، دیواره و پرده دَرِ کعبه را از ابریشم سرخ گلدوزی شده به وسیله طلا و نقره آذین نمود.

هنگامی که پس از آن مجدداً دولت عثمانی قدرت خویش را بر حجاز بازیافت مصر دوباره همانند پیش ارسال جامه برونی کعبه را آغاز نمود.(19)

پی نوشتها:


1 ـ قطب الدین حنفی، الاعلام، ص128

2 ـ ابن ایاس که گفته است: «و کسوة لضریح سیدنا ابراهیم الخلیل»، اشتباهی است از سوی وی؛ زیرا «جامه مقام ابراهیم خلیل» صحیح است. این مقام در برابر کعبه مشرفه و در جوار چاه زمزم می باشد که همواره با جامه ای زیبا پوشانیده می شده است، اما مرقد حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام در شهر الخلیل، در فلسطین است.

3 ـ ابن ایاس، بدائع الزهور... ، ج5، ص205

4 ـ نک : ابن ایاس، بدائع الزهور... ، ج5، صص212، 213، 218 و 219

5 ـ قطب الدین حنفی، الاعلام... ، صص70 و 71

6 ـ شرح نامها و موقعیت دهکده های یاد شده و تقسیم بندی تبعیت آنها از استان های مختلف، به نقل از یوسف احمد، المحمل و الحج، ج1، ص258

7 ـ نک : وقف نامه جامه کعبه که از سوی سلطان سلیمان قانونی وقف گردیده است.

8 ـ ازرقی، اخبار مکه، ج1، ص258

9 ـ محمد طاهر کردی، تاریخ القویم، ج4، ص203

10 ـ الجبرتی، عجائب الآثار فی التراجم و الأخبار، تحقیق اساتید محترم حسن محمد جوهر، عمر الدسوقی، سید ابراهیم سالم، چاپ اول، لجنة البیان العربی، قاهره، 1386 ه . ق . = 1996م، ج5، صص27 و 28

11 ـ از دیرباز، سنت بر این بود که دولت مصر، مبلغی را به عنوان حقوق سالیانه به اشراف و اعراب و اهالی مکه و مدینه می پرداخت. این مبلغ که همواره از سوی کمیته ای در وزارت مالیه مصر تعیین می گردید، هر سال کم و زیاد شده و طی شهادت نامه شرعی، در حضور امیرالحاج و وزیر مالی و گروهی از صرافان در اختیار شخصی به نام خزانه دار کاروان قرار داده می شد. حقوق یادشده در مکه و مدینه و گاه به بعضی از قبایل میان راه برای جلب محبت و دوستی آنان و مصون بودن از آزار و اذیت و دزدی آن قبایل، طبق دفتری که در اختیار داشت و نام و حقوق هر فرد در آن مشخص بود، پس از تأیید خزانه دار و امیرالحاج و منشی اوّل خزانه، به آنان پرداخت می گردید، «مترجم».

12 ـ جبرتی، عجائب الآثار و... ، ج5، صص49 ـ 34

13 ـ جبرتی، عجائب الآثار و... ، ج5، ص140

14 ـ نک : جبرتی، مصدر پیشین، ج5، صص204 و 205

15 ـ جبرتی، ج5، ص140، 302 و 303

16 ـ جبرتی، مصدر سابق، ج5، ص313

17 ـ جبرتی، مصدر سابق، ج5، ص329

18 ـ جبرتی، عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، ج6، صص307، 308 و 363

19 ـ ازرقی، اخبار مکه، ج1، پاورقی، ص285

نظر شما