بودجه ای بر مبنای دشمنان فرضی
گزارش چهار ساله پنتاگون که به تازگی ارائه شد، حقایق تازهای را درباره ذهنیتها و اندیشه سیاستگذاران کنونی امریکا بازگو میکند. با تأمل در این گزارش میتوان دریافت چالشهای آتی پنتاگون تفاوتهایی بنیادین با گذشته یافته است. پنتاگون مدعی است که در خلال قرن 21 توان نظامی امریکا طوری تقویت کند که بتواند به دشمنان فرضی خود پاسخ دهد.
براین اساس بسیاری از منتقدان پنتاگون در امریکا گفتهاند که همکاران گیتس به جای واقعیات بر ذهنیات خویش در تنظیم استراتژی آینده کشور تکیه کردهاند. تدوینکنندگان بودجه مدعی هستند که چالش آینده، توسل به سلاحهای کشتار جمعی در حملات تروریستی و یا رقابت بر سر تسخیر فضا در آسمان، دریا و فضای مجازی اینترنت نیست. بلکه چالش اصلی امریکا در سالهای پیش رو «توان هدایت وقایع پیش رو» است. گزارش بودجه پنتاگون تقریباً همزمان با اقدام اوباما برای ارائه بودجه سال پیشرو اعلام شد. گزارش چهار ساله پنتاگون در کنار بودجه پیشنهادی اوباما نشان میدهد این بار بودجهای که به حوزه نظامی و ارتش اختصاص یافته است درراه مواجهه با چالشهای عصر مدرن صرف خواهد شد. اما کارشناسان اتفاقنظر دارند که حتی تقاضای بیش از 700 میلیارد دلاری پنتاگون هم نمیتواند از عهده لیست تهدیدات مدرن و استراتژیکی که پنتاگون ارائه داده است، برآید.
اوباما در بودجهای که برای سال مالی 2011 تعیین کرد 549 میلیارددلار را به پنتاگون اختصاص داد که این سوای بودجهای است که به جنگهای عراق و افغانستان اختصاص یافته است. بودجه این دو جنگ نیز به 159 میلیارد دلار میرسد که مجموع دو بودجه 708 میلیارد دلار خواهد بود. نکته جالب توجه این است که هر چند بودجه پنتاگون 4/1 درصد رشد با احتساب تورم را نشان میدهد اما بودجه دو جنگ عراق و افغانستان 8/3- درصد رشد را نشان میدهد. کلاً بودجه نظامی امریکا از سال 2001 به این سو سالانه 4 درصد رشد داشته است که این به معنای آن است که بودجه نظامی کنونی امریکا 40 درصد افزایش نسبت به بودجه سال 2001 دارد، اما این فقط ظاهر امر است و اگر بخواهیم بودجههایی که به طور ضروری تعیین شده و به پنتاگون اختصاص یافته را لحاظ کنیم، بودجه نظامی امریکا نسبت به سال 2001 چیزی حدود 70 درصد افزایش را نشان میدهد.
افزون بر این، نکات قابل تأمل دیگری نیز در بودجهبندی پنتاگون نهفته است: در مقایسهای دیگر میتوان دریافت بودجه پنتاگون در سال مالی پیشرو 13 برابر بیشتر از بودجه جنگ کره، 33 برابر بیشتر از بودجه جنگ ویتنام، 23 درصد بیشتر از بودجه دوران ریگان در دهه 80 و 64 درصد بیشتر از بودجه کل ایام جنگ سرد است. از طرفی طبق گزارش مؤسسه تحقیقی جینز دیفنس این بودجه همچنین 5/3 درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد اما در ایام جنگ این بودجه میتواند تا 6/4 درصد تولید ناخالص داخلی هم افزایش یابد. البته برخی از مقامات نظامی امریکا معتقدند بودجه پنتاگون جدا از بودجه جنگهای عراق و افغانستان حتی در شرایط عادی باید 4 درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل دهد.
آنچه روشن است چنین سطحی از نظامیگری در دوره اوباما دردسرساز شده است و دموکراتها که با وعده کاستن از بار نظامیگری رأی مردم را گرفتند اکنون تحت فشار هستند. در برابر سیل انتقادها رابرت گیتس، رئیس پنتاگون میگوید این 4 درصد حداقل میزانی است که باید برای دفاع از کشور اختصاص داد. مایک مولن نیز همان هراسهای همیشگی نومحافظهکاران را بیان میکند میگوید: ما در جهانی زندگی میکنیم که پر از تهدید است. این تهدید فقط به خاورمیانه اختصاص ندارد و از همین رو 4 درصد حداقل میزانی است که میتوان انتظار داشت. اما نخبگان امریکا بویژه در رسانههای این کشور تصویرسازی پنتاگون را قبول ندارند. آنها میگویند تهدیدهای نامشخصی که گزارش پنتاگون ارائه داده است، باعث نگرانی فزاینده حوزه اقتصادی امریکا شده است. آنها که خواهان بازنگری دوباره در گزارش پنتاگون برای چهار سال آینده هستند، معتقدند اوباما در شرایطی کفه نظامیگری را در بودجه سنگین کرده که امریکا بشدت از بحران اقتصادی رنج میبرد.
نگرانیهای دموکراتها برای آنچه که ممکن است طی 20 سال آینده رخ دهد، از نظر تحلیلگران اقتصادی بیمورد است. نظرسنجیها نشان میدهد نهتنها نخبگان اقتصادی که حتی مردم عادی نیز از صرف این هزینههای گزاف در چنین دورانی نگران هستند. 70 درصد مردم امریکا معتقدند هزینههای کنونی پنتاگون بیش از حد لازم است. حتی اگر هزینههایی که پنتاگون در گزارش چهارساله خود درخواست کرده درست باشد و نه براساس تهدیدهای خیالی باز هم هزینههای بالای پرسنل نظامی، عملیاتها و جنگهای عراق و افغانستان مورد سؤال و بازخواست مردم است.
منبع: / روزنامه / ایران ۱۳۸۸/۱۱/۱۵
نظر شما