موضوع : پژوهش | مقاله

تحلیلی بر کجروی اجتماعی


پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری، در سطح جامعه شاهد و ناظر اعمال و رفتار کجروانه‌ای بودیم که متأسفانه اوج آن در روز عاشورای حسینی به منصه ظهور رسید. کسانی با گستاخی تمام به خود جرأت دادند تا مهمترین و مقدس‌ترین هنجارهای جامعه را هتک کنند و به پایه‌ای‌ترین ارزش‌های جامعه دهن‌کجی کنند. این مسئله هر انسانی را به این فکر وامی‌دارد که چگونه گروهی با بی‌شرمی، بنیادی‌ترین ارزش‌های تاریخی، دینی و حتی ملی جامعه را به هیچ گرفته و آنچه نفسشان بطلبد می‌کنند؛ ما در نوشتار ذیل می‌کوشیم به اجمال مسئله کجروی اجتماعی را از نگاه جامعه‌شناسی بررسی کنیم و البته خوانندگان را نیز به تفکر و تطبیق آن با وضعیت امروز جامعه دعوت می‌نماییم.


«کجروی» هرگونه رفتاری است که با هنجارها و بنیادهای پذیرفته شده یک جامعه همنوا نباشد و «کجرو» کسی است که ارزش‌ها و اسلوب‌های پذیرفته یک جامعه را به چالش کشیده و آنها را هتک می‌کند. البته باید توجه داشت که کجروی با توجه به چارچوب‌های پذیرفته شده یک جامعه و فرهنگ تعریف می‌شود و چه‌بسا عملی که در یک جامعه هنجارشکنی است، در جامعه دیگر چنین نباشد، البته تعداد اعمال اینچنینی، که مخصوص یک جامعه است و جهانشمول نمی‌باشد، بسیار کم‌شمار است؛ زیرا بسیاری از اصول اخلاقی فطری و جهانی است؛ برای مثال آزار دادن و تعدی به دیگران، دزدی، توهین به مقدسات دیگران، قتل، تجاوز به عنف، اعتیاد به الکل و موادمخدر، تخریب اموال عمومی، فحشای کودکان و بسیاری از امور دیگر در تمامی فرهنگ‌ها و جوامع محکوم و منفورند و در تمامی این جوامع مجازات‌هایی، هرچند متفاوت، برای این اعمال وضع شده‌اند که نشانگر پلیدی ذاتی این اعمالند؛ شایسته است که در اینجا نگاهی به انواع کجروی‌های اجتماعی داشته باشیم. کجروی‌ها دو دسته‌اند: 1) کجروی فردی: فرد به تنهایی هنجارشکنی می‌کند؛ مثل دزدی، قتل یا درگیری‌های خیابانی که به صورت انفرادی صورت گیرد. 2) کجروی جمعی؛ که افراد با همدستی یکدیگر دست به هنجارشکنی می‌زنند مثل باندهای توزیع موادمخدر، آشوبگری خیابانی و برهم زدن آرامش دیگران، سرقت و تجاوز دسته‌جمعی و... البته کجروی فردی خود به دو دسته تقسیم می‌شود که عبارتند از:
1) کجروی ابتدایی: در این کجروی نه جامعه و نه فرد، تلقی کجروی ندارند و معمولاً از سر ندانم‌کاری و بی‌مبالاتی به آن اعمال دست زده می‌شود.
2) کجروی حرفه‌ای: در این نوع، جامعه فرد را کجرو تلقی می‌کند و خود فرد نیز آن را می‌پذیرد. این کجروی معمولاً آگاهانه و از سر گستاخی و تجری‌گری است.
اما کجروی‌های جمعی اکثر قریب به اتفاق‌شان به صورت حرفه‌ای و از سر گستاخی صورت می‌گیرند و شکل ابتدایی ندارند.
درخصوص علت‌ها و انگیزه‌های کجروی نیز باید گفت به مقوله کجروی از چند جهت می‌توان نگریست: از منظری دینی، از منظری روانشناسانه، از منظر جامعه‌شناسانه و... این نگرش‌ها به هیچ‌وجه نافی یکدیگر نیستند البته مکمل یکدیگر نیز نمی‌باشند و در واقع اموری کاملاً مستقل و مجزا و دارای ضوابط و قواعد خاص خود می‌باشند که باید از خلط آنها با یکدیگر بشدت پرهیز کرد. آنچه در اینجا منظور نظر ماست، نگرش جامعه‌شناسانه به قضیه است.
در چارچوب نگرش جامعه‌شناسانه به کجروی نظریات متعددی وجود دارد که به اعتقاد نگارنده مهمترین آنها از آن امیل دورکیم یکی از پدران جامعه‌شناسی است. این نظریه از آن رو اهمیت دارد که می‌توان آن را به نوعی پایه اکثریت قریب به اتفاق نظریات پس از خود دانست، فشرده این نظر را در ذیل می‌آوریم.

نظریه بی‌هنجاری دورکیم
امیل دورکیم در کتاب تاریخ‌ساز و راهگشای خود به نام «خودکشی» که به سال 1897 به چاپ رساند، نظریه ناهنجاری خود را تبیین می‌کند؛ در این کتاب برخلاف آنچه ابتدا به نظر می‌رسد که خودکشی عملی صرفاً شخصی است و چنین می‌نماید که کاملاً نتیجه احساس شدید بدبختی توسط فرد است، دورکیم نشان می‌هد که عوامل اجتماعی تأثیری بنیادی بر خودکشی دارند و بی‌هنجاری نیز یکی از این عوامل است. (گیدنز 1383: 751) وی بی‌هنجاری را چنین تعریف می‌کند: «وضعیت آشفته‌ای در جامعه که هنجارهای اجتماعی از بین رفته و یا در تضاد قرار گرفته باشند» (قنادان، 1380: 205) در چنین شرایطی همبستگی فرد و جامعه از بین می‌رود و ارزش‌ها و هنجارهای سنتی، کارآمدی و محبوبیت خود را دست‌کم میان بخشی از جامعه از دست می‌دهد. در واقع لب نظر دورکیم این است که هنگامی که جامعه در ساختار ارزش‌های خود دچار ازهم‌گسیختگی شده و جامعه میان اختیار ارزش‌های سنتی و مدرن بلاتکلیف مانده، افراد دچار کجروی می‌شوند که یکی از آنها خودکشی است و البته عوارض کجروانه دیگری نیز از دل آن بی‌سر و سامانی ارزشی متولد می‌شوند.
راهی که معمولاً جامعه برای پاسداشت ارزش‌ها و هنجارهای خود برمی‌گزیند را «مهار اجتماعی» گویند؛ مهار اجتماعی معمولاً به دو دسته تقسیم می‌شوند: مهار غیررسمی و مهار رسمی. مهار غیررسمی خود به دو شیوه انجام می‌شود: یکی شیوه اقناع‌گرایانه است و دیگری شیوه اسکات‌گرایانه. در شیوه اول دوستان، خانواده و... می‌کوشند با اقناع کردن فرد کجرو وی را بر آن دارند که به هنجارها، از سر اعتقاد واقعی و قلبی احترام بگذارد؛ ولی در شیوه دوم خانواده یا دوستان و گروه همسالان از طریق برخوردهای سرد و یا طرد، افراد کجرو را مهار کرده و آنها را به مسیر جامعه باز می‌گردانند. در شیوه دوم، فرد از ترس بی‌آبرویی می‌کوشد به هنجارها و ارزش‌ها احترام بگذارد. البته باید توجه داشت که این مهار زمانی می‌تواند مؤثر باشد که خود آن افراد، یعنی دوستان و خانواده و دیگران، هنوز نسبت به هنجارهای جامعه تعصب و پایبندی داشته باشند وگرنه اگر آنها افرادی باشند که یا عصبیت‌شان کمرنگ شده باشد و یا کاملاً رنگ باخته باشد، این مهار چندان شکل نمی‌گیرد و جامعه باید خود را برای یک پوست‌اندازی در زمینه باورها، ارزش‌ها و آرمان‌ها آماده کند.
دومین نوع مهار اجتماعی، مهار رسمی است که آن هم به دو شیوه محقق می‌شود. یکی، شیوه اسکات‌گرایانه است که مبتنی بر قانون و اجبار حقوقی است و نیروهای انتظامی و قضایی با استفاده از قوه قهریه آن را پشتیبانی می‌کنند و می‌کوشند همچنان افراد را پایبند هنجارها نگه دارند و دیگری شیوه اقناع‌گرایانه که در این شیوه، نهادها و رسانه‌های رسمی جامعه مثل رادیو و تلویزیون، مطبوعات، مدارس و دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه و کلیه نهادهایی که به نوعی پاسبان ارزش‌های جامعه هستند، می‌کوشند از طریق تبلیغ، پاسخ به اشکالات و انتقادات و نیز بازسازی ارزش‌های جامعه، فرد کجرو را قانع کرده و آنها را همچنان از سر رضایت قلبی و عشق تمام وجود، دلبسته ارزش‌ها و آرمان‌ها نگه دارند. در این برخورد نقش متفکرانی که هم به سنت‌ها باور دارند و هم دنیای جدید را به درستی می‌شناسند بسیار پررنگ است؛ بویژه کاری که آنها می‌توانند در بازسازی سنت‌ها و وفق آنها با زمانه جدید داشته باشند، بسیار بارز خواهد بود. به راستی اگر نهادهایی که مدعی پاسداشت ارزش‌ها در جامعه هستند، به وظیفه خود درخصوص بازسازی و امروزی کردن ارزش‌ها و آرمان‌های سنتی جامعه، عمل کرده بودند و آن سنت‌ها را براساس نیازهای انسان قرن بیست‌ویکمی بازخوانی می‌کردند، شاهد حوادث تلخ کجروانه در جامعه بودیم؟

 

منبع: / روزنامه / ایران ۱۳۸۹/۰۱/۱۴
نویسنده : رضا مهریزی

نظر شما