تولد یک کشور جدید در آفریقا
از شنبه گذشته که رئیس پارلمان سودان جنوبی بیانیه اعلام استقلال این کشور را در حضور رهبران کشورهای آفریقایی و دهها هزار نفر از مردم که برای شرکت در این مراسم به جوبا، پایتخت آمده بودند قرائت کرد عملا سودان، بزرگترین کشور سابق آفریقا، به دو کشور تقسیم شد و سالواکر میاردیت هم به عنوان نخستین رئیسجمهوری کشور سودان جنوبی قانون اساسی انتقالی این کشور را امضا کرد.
با این رویداد در واقع نقطه عطفی در تحولات چند سال اخیر آفریقا رخ داد و دورانی جدید برای دو کشور مهم سودان و جمهوری تازه استقلال یافته سودان جنوبی آغاز شد. کشور جدید سودان جنوبی با مساحت 619 هزار و 745 کیلومترمربع و جمعیتی 8 میلیونی یک منطقه بسته از نظر جغرافیایی به حساب میآید که در همسایگی اتیوپی، کنیا، اوگاندا، جمهوری کنگو و جمهوری آفریقای مرکزی است. این کشور جدید را 3 استان و 10 فرمانداری تشکیل میدهند. در این میان استقلال این کشور براساس توافقنامه صلح بین شمال و جنوب سودان در سال 2005 و همهپرسی ژانویه 2011 برای تعیین سرنوشت و رای مثبت جنوبیها حاصل شد و این جمهوری جدید به عنوان پنجاه و پنجمین کشور در قاره آفریقا و یکصد و نود و سومین کشور عضو سازمان ملل متحد به ثبت رسید، اما به اعتقاد کارشناسان کشور در آینده چالشهایی را در پیشرو خواهد داشت؛ چالشهایی که هر یک میتواند این کشور تازه استقلال یافته را با مشکلات عدیدهای روبهرو سازد که به برخی از آنها اشاره میشود.
چالشهای امنیتی و خارجی
سودان جنوبی همچنان که کشوری تازه بنیاد است گذشتهای پر از چالش را با قبایل و مسائل سیاسی و امنیتی داخلی و خارجی در پیشینه خود داشته است. در این میان عمدهترین چالشهای فراروی خارجی این دولت را میتوان با سودان شمالی دانست. در این راستا از سویی سرنوشت منطقه مهم و استراتژیک ابیی هنوز مشخص نیست که بشدت مورد منازعه طرفین است و از ابتدای سال جاری هم شاهد درگیری بین دو گروه دینکاانگوک (گروه نژادی جنوب دارای اکثریت جمعیت این منطقه) و گروه میسیریا (مهاجرین شمال) در این منطقه بود. هر چند براساس تصویب شورای امنیت 7 هزار نفر از صلحبانان سازمان ملل به منظور تشکیل منطقه حائل و عاری از سلاح به مسافت دهها کیلومتر در منطقه ابیی روانه میشوند و این مساله تا حد زیادی اکنون صلح سردی را بین دو دولت سودان جنوبی و سودان به وجود آورده است، اما مساله مهم و اساسیتر در این منطقه وجود نفت و منافع نفتی است. نفتخیزی این منطقه پتانسیل مهمی برای باقی ماندن اختلافات و حتی جنگ در آینده خواهد بود که عملا تا پایان حل اختلافات و تعیین سرنوشت این منطقه باقی خواهد ماند.
برخی پیشبینیمی کنند که سودان جنوبی در آینده منطقهای برای افزایش دخالت قدرتهای خارجی و بینالمللی شود و امنیت، اقتصاد و آینده این کشور همواره تحتالشعاع بازیگران بیگانه قرارگیرد
اختلافات شمال و جنوب در مورد عدم علامتگذاری مرزها نیز مساله دیگری است که به نوبه خود یکی از مشکلات موجود و آینده این دو کشور خواهد بود. چه این که تنها در مورد 80 درصد از این مرزها توافق نسبی شده است و 5 منطقه مورد نزاع و اختلاف بین شمال و جنوب باقی مانده است. گذشته از این نیز کردووان جنوبی و کوههای نوبه نیز از مناطق مورد اختلاف دو طرف است. از سوی دیگر باید گفت این کشور در حوزه منطقهای جدا از سودان شمالی با کشورهای همسایه مانند اوگاندا و کنیا هم اختلافاتی دارد. علاوه بر این، امر مهمتر و اساسیتری که حتی میتواند ابعادی بینالمللی به خود بگیرد، اختلاف نهفته و آشکار بر سر استفاده از آب رود نیل است. در این بین اکنون با استقلال سودان جنوبی در واقع وزنه کشورهای بالا دست همانند اوگاندا و اتیوپی در مقابل سودان و مصر سنگینتر شده است که به نوبه خود میتواند به تنشهایی جدید دامن زند.
چالشهای داخلی
جنوب سودان از سالها پیش همواره دارای تنوع قومی و نژادی و همچنین آوارگان داخلی ناشی از بحرانها و جنگهای گذشته بوده است. در این میان با توجه به این که این کشور نو بنیاد از یک فرهنگ قومی مسلط برخوردار نیست و تنها دینکاها و نیورزها بزرگترین گروههای قومی 200 گانه آن میباشند این مشکلات میتواند با توجه به بحرانهایی مانند هویت، مشروعیت و مشارکت چالش عمدهای بر سر راه صلح و امنیت در این منطقه باشد و درگیریهای داخلی را بر سر قدرت به وجود آورد. علاوه بر این نیزدر بحث امنیت با توجه به سابقه طولانی جنگ در این منطقه، وجود سلاحهای سبک یک تهدید امنیتی گسترده خواهد بود.
در این راستا برخی حتی نسبت به تشکیل یک دولت ورشکسته در این منطقه هشدار داده و سازمان سیا قبلا از احتمال کشتار جنگی یا قتل عام در منطقه جنوب سودان در طول 5 سال آینده خبر داده است.
با وجود این که کشورهای غربی قول هایی مبنی بر کمک به این کشور نوبنیاد دادهاند، اما باید گفت اکنون بیش از 80 درصد از مردم دارای امکانات بهداشتی نیستند و حدود 6/50 درصد نیز با درآمد زیر خط فقر زندگی میکنند و بشدت وابسته به کمکهای خارجی هستند. در حوزه اقتصادی نیز این کشور دست به گریبان چالشهای بسیاری است و با توجه به فقدان زیرساختهای لازم در جنوب مانند راه، راهآهن، انتقال نیرو، آب، مدیریت منابع طبیعی و توزیع آن، وابستگی فزاینده به نفت و احتمال شکلگیری دولتی رانتی عملا میتوان پیشبینی کرد که سودان جنوبی در آینده منطقهای برای افزایش دخالت قدرتهای منطقهای و بینالمللی شود و امنیت اقتصاد و آینده این کشور همواره بحرانخیز را تحتالشعاع خود قرار دهد.
نگاه دیگران به تشکیل دولت جدید
1 ـ سودان
دولت خارطوم به رهبری عمرالبشیر هر چند تا جایی که توانست در راه حفظ وحدت سودان تلاش کرد، اما با توجه به دامنه فشارهای قدرتهای منطقهای و بینالمللی به این کشور سرانجام رای به جدایی جنوب داد. در این بین اکنون دولت خارطوم در این اندیشه است که از یک سو با حل اختلافات ارضی خود با سودان جنوبی در مناطقی همچون ابیی و کوردووان هم حجمی از منابع نفتی مورد اختلاف را در دست خود گیرد و هم این که با پیشبرد گفتوگوها با سودان جنوبی مانع از فشارهای فزاینده اقتصادی سیاسی و امنیتی بر ضدکشورش شود. در این بین به نظر میرسد سودان شمالی در این اندیشه است تا پیوندهای اقتصادی خود را با سودان جنوبی حفظ کند تا حداقل بخشی مهم از ترانزیت نفت جنوب را همچنان در اختیار داشته باشد.
2 ـ مصر
مصر هر چند مهمترین طرفدار منطقهای حفظ وحدت سودان به دلایل امنیتی سیاسی و اقتصادی بود اما اینک با پذیرش واقعیت جدایی سودان در پی منافع خود در این منطقه است. در این بین مصر کوشیده است با شناسایی فوری سودان جنوبی از یک سو مانع از قدرتگیری تلآویو در این منطقه شود و از سویی نیز به حفظ رابطه مسالمتآمیز با سودان جنوبی بویژه برای جلوگیری از تهدیدات بر ضد منابع آبی نیل چشم دوخته است.
3 ـ غرب و آمریکا
آمریکا و اتحادیه اروپا (بویژه کشورهای فرانسه، انگلستان و آلمان) از اصلیترین قدرتهایی بودند که از جدایی جنوب سودان حمایت کرده و کمکهای مالی و نظامی قابل توجهی را نیز در اختیار جنوبیها قرار دادند چه این که منافع زیرزمینی و نفتی این کشور نوبنیاد غرب را بر آن داشته است تا تلاشهای زیادی برای تامین منافع خود در این کشور داشته باشد.
در این بین نگاه آمریکا به سودان جنوبی اکنون به مثابه پایگاهی تازه برای گسترش قدرت و نفوذ خود در آفریقاست، لذا میکوشد با تامین امنیت سودان جنوبی مسیحی و در پیش گرفتن نوعی سیاست چماق و هویج در قبال سودان شمالی مسلمان به جنوبیها کمک کند و از سویی دیگر با وعده اعطای پاداشهایی به خارطوم همچون بخشش بدهیهای میلیارد دلاری و برچیدن تحریمها علیه سودان مانع از تداوم ادعاهای سودان شمالی بر جنوبی یا بروز جنگ شود.
4 ـ اسرائیل
رژیم صهیونیستی قبلا و در زمان جنگ سودان جنوبی با شمال در دهههای گذشته و تاکنون با ارسال تانک و سایر تسلیحات به این منطقه در جهت تقویت توان نظامی جنوبیها کوشیده بود. اینک نیز این رژیم با شناسایی جمهوری سودان جنویی میکوشد از این کشور غیرعربی و غیرمسلمان منطقه به مثابه پایگاهی تازه برای تاثیرگذاری و حتی ایجاد بحران در منطقه استفاده کند و با استفاده از نزدیکی جغرافیایی خود از نفت این کشور غیرمسلمان بهره برد تا وابستگی خود را به نفت کشورهای اسلامی کاهش دهد. تلآویو از سویی نیز با افزایش نفوذ خود در این کشور از آن به مثابه اهرمی برای فشار بر مصر و سودان (در قبال حقابه رود نیل ) استفاده خواهد کرد.
5 ـ چین و روسیه
دو قدرت شرقی روسیه و چین هر چند از حامیان عمده جدایی سودان جنوبی نبودند، اما همواره با درک آینده سیاسی و ژئوپلتیک و بازی غربیها در منطقه برای حفظ منافع خود در این قاره و کشور نفتخیز سودان جنوبی تلاش کردهاند. در این بین اکنون دو کشور با شناسایی رسمی دولت سودان جنوبی در پی منافع اقتصادی سیاسی و امنیتی حاصل از رابطه با این کشور هستند. در این میان به نظر میرسد روسیه میکوشد با همکاری با دولت سودان جنوبی در زمینههایی همچون انرژی، ایجاد زیرساختها، مسائل نظامی و همکاریهای فنی قدرت خود را در منطقه حفظ کند. چین نیز هر چند به عنوان شریک تجاری سودان جنوبی و بزرگترین سرمایهگذار در صنعت نفت این کشور به حساب میآید، اما اکنون بیش از چیز به منافع اقتصادی خود در این منطقه و حفظ روابط دوجانبه با هر دو بخش سودان شمالی و جنوبی میاندیشد.
منبع: / روزنامه / جام جم ۱۳۹۰/۴/۲۵
نویسنده : علی رمضانی
نظر شما