موضوع : پژوهش | مقاله

بررسی آثار، فواید و زمینه های گریه

 

گریه، شناخته ترین واکنش انسان به محیط است. آشناترین مصداق آن، گریه آغازین کودک است که برخی آن را نشانه هایی بر زندگی و حیات کودک می شمارند و آهنگ آن را بسیار خوش می دارند.
اما گریستن در انسان حالتی استثنایی و منحصربه فرد است؛ زیرا کمتر دیده و یا شنیده شده که جانوری دیگر گریسته باشد؛ هر چند که نشانه هایی از گریستن در فیل ها و یا جانوران دیگر دیده شده؛ اما با این همه به سبب اشکال گوناگون گریه در انسان و زمینه های آن می توان گفت که این حالت در میان جانداران یک استثناست.
براساس آموزه های قرآنی، خداوند منشأ گریاندن و خنداندن انسان است و این حالت در انسان می تواند دارای زمینه ها و آثار متفاوت و نشانه ای از امور چندی باشد. نویسنده در این نوشتار سعی کرده تحلیل قرآن را درباره این حالت انسانی ارائه دهد.
چرایی و چگونگی گریستن
گریه در انسان که همواره با اشک ریختن از دیدگان همراه است، نشانه ای از حالت روحی و روانی بشر می باشد. گریه بیشتر یک واکنش طبیعی انسان به محیط است و نمی توان آن را به یک کنش انسانی تعبیر کرد. از این رو، عوامل و زمینه های چندی در ایجاد آن نقش دارد.
روان شناسان به دلیل آثار گریه بر روان و بلکه حتی شخصیت انسانی، به ابعاد مختلف آن توجه کرده و در جست وجوی چرایی و چگونگی گریه برآمده اند؛ زیرا چرایی و چگونگی گریستن همواره یکی از رازهای پیچیده زندگی انسان بوده است. به نظر روان شناسان، گریه در زندگی و رشد افراد، عملکردهای متفاوتی دارد و در همراهی با موقعیت های گوناگون اجتماعی و شرایط احساسی متغیر و گاه متضاد به چشم می خورد. کمتر پیش می آید که کسی ازروی افسردگی و اندوه بخندد؛ اما گریستن در هنگام شادی و خوشحالی غیرمعمول نیست؛ از این رو، ما با تعبیرات گوناگونی مانند اشک شادی، اشک شوق، اشک ماتم و اشک اندوه آشنائیم.
دکتر غلامحسین معتمدی روان شناس ایرانی در مقاله روان شناسی گریه، درباره گریه کودکان می نویسد: گریه نوزاد نوعی بیان و ابزار نیازهای اوست که در پاسخ به شرایط تشویق آفرین فیزیکی و احساسی روی می دهد. نوزادان در سه ماه اول زندگی بیشتر می گریند. در حقیقت گریه نوزاد موجب تحکیم پیوند او با حامی و نگهدارنده ای می شود که منبع تامین تغذیه و نیازهای فیزیولوژیک و منشاء ارائه حمایت ها و مراقبت های لازم برای رشد نوزاد است. لذا گریستن در دوران نوزادی یک استراتژی انطباقی است و بخشی از نبرد انسان برای بقاء محسوب می شود.
وقوع گریستن در طول رشد انسان از نوزادی تا بلوغ منعکس کننده بسیاری از حالت های احساسی اوست. فرد به دلایل مختلفی مانند اندوه، مصیبت، خشم، درد، شادی و لذت می گرید. از لحاظ پزشکی، گریستن نشانه ای از رنج جسمانی و استرس محسوب می شود و به عبارت دیگر علامتی از تشویش فیزیولوژیک و فشار روحی است. گفتیم که گریه نوزاد در خدمت تامین نیازهای اوست اما گریستن پس از نوزادی نیز ادامه می یابد و تا لحظه مرگ، آدمی را همراهی می کند، پس باید اهداف دیگری را نیز برآورده سازد و فوایدی هم داشته باشد و الا از لحاظ تکاملی ادامه آن توجیه پذیر نبود.
وی درباره سطوح متفاوت گریه می نویسد: گریستن در سه سطح متفاوت روی می دهد. در سطح اول شرایط فیزیولوژیک موجب گریه می شود. مانند گریه نوزاد یا وارد آمدن صدمات فیزیکی به بزرگسالان. این سطح، از دوران نوزادی آغاز می شود و در تمام طول عمر باقی می ماند. همان طور که کودکی به خاطر زمین خوردن گریه می کند، فردی بالغ ممکن است به علت درد ناشی از جراحتی جسمانی بگرید.
در سطح دوم، خلقیات، احساسات و حالات عاطفی پا به میدان می گذارند. البته نوزاد هم گاه از روی خشم می گرید، ولی با گذشت زمان، طبیعت آنچه موجب گریستن در بالغین می شود ظرافت و پیچیدگی می یابد و احساسات دیگر نیز اضافه می شوند. مثلا نوجوانی که به غرورش برمی خورد و مناعت طبع او زیر سؤال می رود بر اثر ناکامی ناشی از تحقیر گریه می کند.
در سطح سوم احساسات ژرفتر و متعالی تر در کارند. مانند گریستنی که در هنگام نیایش یا درک عمیق یک پدیده یا حالات عرفانی روی می دهد. در متون مربوطه از گریه زیباشناختی یاد می شود که به تاثیر ناشی از درک آثار هنری والا نسبت داده می شود. البته همه افراد به این سطح نمی رسند؛ زیرا نیل به این مرتبه مستلزم کسب آگاهی ژرف تر از خویشتن و جهان و روابط میان آنهاست.
گریستن، مجموعه ای از نمایه های رفتاری مانند اشک ریختن، هق هق کردن و آه کشیدن است که توسط برخی مولفه های فیزیولوژیک و جسمانی همراهی می شود. گریه نیز مانند خنده به گونه انسان تعلق دارد. البته تحریک چشم در حیوانات نیز مانند انسان موجب ترشح اشک می شود، ولی گریستنی که ناشی از تاثر احساسی باشد منحصر به انسان است و در سایر گونه های جانوری دیده نمی شود.
دکتر معتمدی درباره عوامل موثر در گریستن آدمی می نویسد: عوامل مختلف دیگری مانند فرهنگ، جنس، سن، اجتماعی شدن و سنخ شخصیتی در چرایی و چگونگی ابراز گریستن موثرند. آستانه گریستن در افراد متفاوت است. برخی زود، اشکشان درمی آید و بعضی دیر و این بستگی به عوامل فیزیکی (خستگی، قاعدگی، حاملگی) و روانی (ناکامی، خشم، اندوه) و شخصیتی دارد. برخی مؤلفه های شخصیتی مانند حساسیت، انفعال، وابستگی و اعتماد به نفس پائین با افزایش گریستن همراهند. در کودکی تکرر گریه زیاد است و با افزایش عمر کاهش می یابد اما در دوران سالمندی مهار آن دشوار می شود.
به نظر وی، گریه امری طبیعی و انطباقی است که در واکنش به تاثر و ناراحتی یا خاطره آن به وجود می آید. از آنجا که گریه بلافاصله پس از تولد و زایمان روی می دهد، لذا به خودی خود یک رفتار یادگیری شده نیست، ولی روند اجتماعی شدن، زمینه فرهنگی، روابط و آسیب زایی ها در تغییر و تعدیل آن موثرند و چگونگی ابراز آن را شکل می دهند.
گریه، واکنشی طبیعی در برابر مصائب و گاه زیبایی ها و عظمت هستی است و کنترل و مهار آن توصیه نمی شود. تعداد کمی از افراد به دلایل غلط می گریند یا واکنش آنها بیش از حد است. در حقیقت، گریستن اکثر مردم به جاست و تأثیر مثبت دارد و منجر به احساس بهتری می شود.
گریستن در هنگام از دست دادن یک عزیز و در طول واکنش ماتم، عاملی ضروری در تسکین و انطباق بازمانده با فقدان محسوب می شود و عدم گریستن در هنگام عزاداری بعدها سبب بروز انواع بیماری های جسمی و اختلالات روانی خواهد شد. به قول شکسپیر گریستن، از ژرفای ماتم می کاهد. بنابراین، افرادی که قادر به گریستن هستند از سلامت جسمی و روانی بهتری برخوردار خواهند بود و خودداری از گریستن توصیه نمی شود. کسانی که نمی توانند بگریند باید در جست وجوی دلایل ناخودآگاهی برآیندکه آنان را از گریستن باز می دارد و به سرکوب احساسات و عواطف می انجامد و به درمان نیاز دارند.
خداوند در آیاتی از جمله 55 تا 60 سوره نجم به خودداری مشرکان از گریه کردن نسبت به قیامت و اخبار آن اشاره و ایشان را توبیخ و سرزنش می کند؛ زیرا اجتناب از گریه هنگام شنیدن مشکلات و بلایایی که در قیامت بر منکران و مشرکان وارد می شود، بیانگر داشتن روحیه استکباری است؛ چرا که انسان متکبر و مستکبر، چنان گرفتار سنگدلی می شود که اخبار وقایع دردناک و تلخ بر او تاثیری نمی گذارد.
خداوند در آیات 82 و 83 سوره مائده همین سنگدلی برخاسته از روحیه تکبر و استکبار را از یهودیان گزارش می کند و عدم تاثر آنان از آیات الهی را بیانگر روحیه تکبری و استکباری آنان برمی شمارد؛ این در حالی است که انسان های دارای فطرت سالم به طور طبیعی پس از شنیدن اخبار هولناک و وحشتناک قیامت متاثر شده و دل هایشان به درد می آید و اشک از دیدگانشان روان می شود.
انواع گریه از نظر قرآن
با نگاهی به آیات قرآنی و گزارش های آن می توان انواع نه گانه گریه را شناسایی کرد که شامل گریه درد و غم، ترحم، تاسف، حزن، حسرت، خوف، ندامت، فراق، شوق و شادی، فریب، مکر، نفاق و دروغ می شود.
یکی از انواع گریه ها، گریه حزن است که در آیاتی از جمله آیه 92 سوره توبه و 84 سوره یوسف به آن اشاره شده است. حزن را به نگرانی قطعی تفسیر کرده اند. به این معنا که انسان یا احتمال خطر و نگرانی در آینده می دهد که از آن به خوف و ترس یاد می شود، اما نسبت به خطر و تهدیدی که شخص گرفتار آن است به حزب و اندوه تعبیر می شود. انسان هنگامی که چیزی را از دست دهد که محبوب اوست، اندوهگین می شود؛ زیرا خطر و زیانی را متحمل شده است. بر همین اساس گفته می شود که حزب نسبت به گذشته و خوف نسبت به آینده است؛ زیرا خطر و زیانی که در گذشته بود، تحقق و قطعیت یافته و آثار آن به شکل اندوه و حزن باقی است، اما خطر و زیان نسبت به آینده هنوز قطعیت و تحقق نیافته است و احتمال آن می رود که حتی تحقق نیابد ولی همین احتمال تحقق، شخص را هراسان می سازد. (نگاه کنید: المیزان، علامه طباطبایی ذیل آیات فوق)
خداوند در آیه 92 سوره توبه به مومنانی اشاره می کند که ناتوان از حضور و مجاهدت در کنار پیامبر(ص) در غزوه تبوک بودند و همین مسئله موجب شده تا اندوه و حزنی بر دل هایشان جای گیرد و سرشک از دیدگانشان روان گردد. ترس قطعی از عدم حضور در کنار پیامبر(ص) و بهره مندی از مجاهدت و شهادت، دل های این دسته از مومنان فقیر و ناتوان را به درد آورده و اشک را بر گونه هایشان روان ساخته است.
گریه حسرت، از دیگر انواع گریه است. حسرت به معنای دریغ، افسوس، تأسف و غصه خوردن از چیزی است که از دست رفته (معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 62، «حسر») و پشیمانی از آن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 235، «حسر»)
برخی با توجه به مفاد آیه 92 سوره توبه، گریه مومنان تهیدست را به سبب ناتوانی از شرکت در جهاد و محرومیت از فیض آن را به معنای گریه حسرت گرفته اند؛ زیرا این افراد افسوس و تأسف می خوردند که نمی توانند در این مجاهدت شرکت نمایند و در کنار پیامبر(ص) به فیض مجاهدت یا شهادت نایل شوند.
گریه خوف، گریه ترس از احتمال خطری است که گریبان آدمی را در آینده می گیرد. انسان مومن، به سبب همین احتمال به تضرع و ابتهال می پردازد؛ البته گاه عظمت وجودی خداوند است که مومن را در برمی گیرد و همین علم و آگاهی از عظمت الهی است که خشیت را در وی پدید می آورد و دیدگانش را تر می سازد. بنابراین، می توان گریه را با خاستگاه های چندی چون خوف و خشیت شناسایی کرد.
خداوند در آیاتی از جمله 81 و 82 سوره توبه و 57 و 60 سوره نجم به قیامت و آتش سوزان آن اشاره می کند و این آگاهی از وضعیت خطرناک آینده را برای همگان، سزاوار گریستن می شمارد. به این معنا که آدمی هرگاه از احتمال افتادن در چنین شقاوت و بدبختی ابدی آگاه شود می بایست هراسان و ترسان شود و از ترس و خوف بگرید.
گریه فریب، گریه ای است که بسیار با آن آشناییم، زیرا خود در کودکی این کار را کرده ایم و یا با کسانی که به فریب می گریند تا دل دیگران را به دست آورند، آشنا هستیم. خداوند در آیات 16 تا 18 سوره یوسف به گریه دروغین و فریب کارانه برادران یوسف(ع) در نزد پدر اشاره می کند تا خود را از دام اتهام برهانند.
گریه فراق شاید از معروف ترین و آشناترین آنها باشد. هر انسانی از فراق کسانی که محبوب وی هستند به درد می آید و می گرید. جدایی از محبوب و از فرزند و همسر سخت و دشوار است و همین خود عاملی برای گریستن است. خداوند در آیات 16 و 17 و 84 سوره یوسف به گریه فراق حضرت یعقوب(ع) اشاره می کند.
برخی گریه ها برای این است که شخص اعتبار خویش را افزایش دهد یا به دست آورد؛ زیرا متهم به امری شده است که با گریه می تواند از آن برهد. خداوند گریه برادران یوسف(ع) را به عنوان گریه اعتباریابی و فریب دهی می شمارد. چنین گریه هایی فاقد ارزش و اعتبار واقعی بوده و نباید در اثبات صدق و راستی و یا حقانیت ادعا بدان توجهی کرد. (یوسف، آیات 16 و 17)
زمینه های گریه
تفاوت گریه ها به سبب زمینه های ایجادی آنها نیز می باشد؛ زیرا زمینه های متفاوتی برای گریستن وجود دارد. به عنوان نمونه شناخت یا ایمان افراد به موضوعی، عاملی مهم در گریستن است. خداوند در آیات 57 و 60 سوره نجم به زمینه ایمان و باورهای افراد به قیامت و اخبار مربوط به آن اشاره کرده و می فرماید که این شناخت، ایمان و آگاهی موجب می شود تا شخص به جای خنده از وحشت آینده بگرید. این درحالی است که منکران و کافران به قیامت، در غفلت از آینده وحشتناک خود هستند و سرگرم دنیا شده و همین سرگرمی، آنان را به خنده های بیهوده می کشاند و از آینده هراسان نمی شوند تا به سبب هراس از آینده بگریند.
خداوند در همین آیات گریه از ترس قیامت هنگام شنیدن آیات قرآن را مورد تشویق قرار می دهد و ترک آن را سرزنش می کند؛ زیرا از نظر قرآن، انسان می بایست نسبت به آینده خود هراسان باشد و زندگی اش را به بطالت و بیهودگی نگذراند. کسانی که نسبت به آینده بی خیال هستند، سرگرم دنیا می شوند و خود را به بازیچه دنیا شاد و مشغول می سازند و این گونه است که کاری برای آینده خود انجام نمی دهند.
اینکه خداوند در آیه 83 سوره مائده و 58 سوره مریم، تلاوت آیات قرآن را زمینه ساز گریه و روان شدن اشک بر دیدگان می داند، از آن روست که شخص با تلاوت این آیات و آگاهی به وضعیت کنونی و آینده خود و باور به این حقایق قیامتی، در خوف و رجا به سر می برد و اشک از دیدگانش جاری می شود.
در حقیقت توجه آدمی به حقیقت قیامت و احتمال ورود به دوزخ و آتش سوزان آن است که زمینه ساز گریه های طولانی در دنیا می شود. (توبه، آیات 81 و 82)
خداوند در آیات 106 و 107 و 109 سوره اسراء علم به حقایق را زمینه ساز گریه اهل علم برمی شمارد و در آیه 83 سوره مائده بر آن تأکید می کند.
از دیگر زمینه های گریه می توان به تواضع و فروتنی آدمی در برابر خداوند اشاره کرد. انسان های فروتن که تکبر و استکباری ندارند، هنگام شنیدن آیات قرآن و آگاهی از حقایق وحیانی، بی اختیار به گریه می افتند و اشک از دیدگانشان روان می شود.
برخورداری از نعمت های ویژه الهی و توجه خاص خداوند، زمینه ساز گریه همراه با سجود افراد می شود. (مریم، آیه 58) اینکه شخص ببیند که مورد توجه خاص فردی بزرگ و یا خداوند قرار گرفته است، بسیار متأثر می شود و این تأثر را به صورت اشک و سجده به نمایش می گذارد.
محرومیت از امری که فرد دوست دارد و بدان علاقه مند است چون علاقه به جهاد و شهادت در میان مؤمنان و رزمندگان خود عاملی برای روان شدن اشک از دیدگان و شکستن دل و قلب می باشد که در آیه 92 سوره توبه به آن اشاره شده است.
از دست دادن هر نعمت یا شخص، می تواند عامل و زمینه ساز اشک و گریستن شود. از جمله مرگ برادر یا از دست دادن آن (یوسف، آیات 16 و 17) و یا از دست دادن نعمتی بزرگ و مهم و ارزشی این گونه موجب رقت قلب و شکستن آن و گریستن می شود.
گریه امری پسندیده و مطلوب
از نظر قرآن گریه نه تنها امری پسندیده، بلکه مطلوب است. از این رو خداوند مشرکان و کافران را برای ترک گریه و متأثر شدن از آیات الهی و حقایق قیامتی سرزنش می کند و مؤمنان را به تضرع و ابتهال و گریستن به ویژه در شبانگاهان و راز و نیایش ها با پروردگار تشویق و ترغیب می نماید.
گریه به شوق خداوندی و ترس از عذاب و قیامت، از نشانه های ایمان است. خداوند در آیه 58 سوره مریم، گریه در حال سجود را امری جایز و مطلوب برمی شمارد و گریه پیامبران همراه با تواضع و فروتنی در برابر خداوند هنگام شنیدن آیات الهی را در این آیه گزارش کرده و نه تنها آن را منافی با جایگاه پیامبری نمی داند، بلکه از ویژگی های خشیت و ایمان قوی پیامبران بر می شمارد.
خداوند در آیاتی از گریه حضرت عیسی(ع) در پیشگاه خداوندی هنگام تلاوت آیات (مریم، آیات 34 و 58)، گریه حضرت موسی(ع) در همان هنگام (همان) و گریه حضرت زکریا (مریم، آیات 2 و 58)، حضرت اسحاق (مریم، آیات 49 و 58)، حضرت اسماعیل (مریم، آیات 54 و 58)، حضرت ادریس (مریم، آیات 56 و 58)، حضرت ابراهیم (مریم، آیات 41 و 58)، حضرت هارون (مریم، آیات 53 و 58)، حضرت یحیی (مریم، آیات 7 و 58)، حضرت یعقوب (مریم، آیات 49 و 85) در هنگام تلاوت آیات الهی برای ایشان خبر می دهد که نه تنها بیانگر نه تنها عدم منافات با برگزیدگی و نبوت ایشان از سوی خداوند، بلکه سازگار با مقام خشیت ایشان است.
از نظر خداوند گریه عالمان و اهل دانش و معرفت هنگام تلاوت قرآن بر آنان (اسراء، آیات 106 تا 109) و همچنین کشیشان مسیحی حق طلب هنگام تلاوت قرآن بر آنان (مائده، آیات 82 و 83) به عنوان یک فضیلت مطرح است. بنابراین، گریه با خاستگاه و زمینه هائی از این دست نه تنها امری پسندیده بلکه مطلوب بوده و بدان تشویق و ترغیب شده است؛ زیرا کسانی که با شنیدن آیات قرآنی به گریه می افتند خود را در مقام انابه و تضرع می یابند و ادراک و فهم حقایق هستی، ایشان را دگرگون می کند. (همان آیات)
از نظر قرآن، گریه برای انسان ها جایز بلکه خداوند خود منشا گریه در انسان هاست. (مائده، آیه 83 و نجم، آیات 42 و 43) خداوند در آیه 84 سوره یوسف، گریستن در فقدان عزیزان را جایز می شمارد؛ چنان که عمل حضرت یعقوب(ع) خود شاهدی بر این حکم جواز می باشد. همچنین گریستن در هنگام تلاوت یا شنیدن آیات قرآنی و نیز گریه در هنگام سجده مجاز دانسته شده است.(مریم، آیه 58)
آثار گریه
برای گریه آثار و کارکردهای چندی است. از جمله این کارکردها گریه برای جلب اعتماد و توجه دادن دیگران به خویشتن است. کودکان، بیشترین کسانی هستند که از این حربه سود می برند. خداوند در داستان حضرت یوسف(ع) گزارش می کند که برادران یوسف(ع) از این حربه برای جلب اعتماد حضرت یعقوب(ع) بهره جستند تا ادعای دروغین خود را به اثبات برسانند.
از آثار گریه زیادی که هرماه با حزن شدید باشد، سفید شدن چشم (یوسف، آیه 84) و کوری آن است (همان و نیز مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 394)
گریه از خوف و خشیت، عامل در پاکی و صفای باطن انسان ها می شود؛ از این رو ابتها ل و تضرع و انابه در اسلام مجاز و حتی در برخی از موارد تشویق شده است. کسانی که از خشیت خداوندی گریان می شوند، زمینه رشد در ایشان فراهم تر می گردد و اتصال به مبدا لایزال الهی در آنها تقویت می شود.
از آن جایی که متکبران و مستکبران (مائده، آیه82 و 83)، منکران قرآن (نجم، آیات59و 60) و منکران قیامت و اخبار مربوط به آن (نجم، آیات57 تا 60) و دشمنان ایمان و اسلام (مائده، آیات 82 و 83) و خودباختگان سرمست از باده غرور (نجم، آیات57تا 61) از گریه پرهیز می کنند می توان گفت که گریه بیانگر فروتنی و تواضع و نیز ایمان و باور به حقایق هستی است. بنابراین می توان کارکرد آن را در تقویت ایمان و باورها نیز مشاهده کرد.
گریه از منظر روایات
در روایات اسلامی نیز برای گریه و اشک ارزش خاصی بیان شده و روایات بسیاری درباره گریستن و ثواب و پاداش آن وارد شده است.
امام صادق(ع) فرمود: «من دمعت عیناه فینا دمعه لدم سفک منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا او لاحد من شیعتنا بوأه الله تعالی بها فی الجنه حقباً؛ کسی که قطره اشکی درباره ما بریزد، بخاطر خونی که از ما ریخته شده و یا حقی که از ما غصب شده است و یا آبرویی که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جای می دهد. (الامالی شیخ مفید، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، ص175، روایت5)
امام صادق(ع) می فرماید: «نزدیک ترین حالت بنده نسبت به پروردگار عزوجل، حالتی است که او در سجده با گریه است. (اصول کافی، ج2، کتاب الدعاء، باب البکاء.)
امام باقر(ع) می فرماید: هیچ قطره ای نیست که نزد خدای عزوجل محبوب تر باشد از قطره اشک در ظلمت شب که از خوف خدا باشد و غیر از جانب او منظوری نباشد. (همان)
در دعای ماثور آمده است: واعوذ بک من قلب لایخشع و من عین لاتدمع؛ پناه می برم به تو از قلبی که خاشع و چشمی که اشک بار نباشد. (مفاتیح الجنان، دعای بعد از زیارت امیرالمؤمنین.)
و در دعای ابوحمزه ثمالی نیز آمده است: واعنی بالبکاء علی نفسی؛ و مرا به گریه به حال خود یاری کن.
امام صادق(ع) می فرماید: اگر اشک چشمی نداشتی برای گریستن، حالت تباکی و حزن و اندوه داشته باش. (مرآه العقول، ج21، ص65).


منبع: / روزنامه / کیهان ۱۳۹۰/۹/۲۰
نویسنده : علیرضا شعاعی

نظر شما