شلیک با کلیک
عکس همه جا هست: در آلبوم، مجله، کتاب، ویترین مغازه، تابلوی تبلیغاتی، کیسه خرید، قوطی کنسرو و ... مهم تر از همه این که مفهومی که عکس منتقل می کند؛ گاه حتی از یک متن بلند، بیشتر و تاثیرگذارتر است. علت این که امروزه در کنار هر متنی عکسی دیده می شود؛ شاید باشد که عکس، متن را تحت یک طلسم جادویی قرار می دهد. عکس نگاه به جهان خارج است. بنابراین زاویه این نگاه برای درک مفهومی که از آن عکاسی شده؛ مهم می نماید.
این جاست که عکاسی درحوزه های مختلف مانند عکس خبری، عکس مستند و علمی، پرتره و عکس هنری و... سعی در انتقال مفاهیمی خاص می کند. شعله ور شدن آتش جنگ در دنیا باعث شد عکس جنگ نیز به این حوزه افزوده شود. عکسی که به عنوان یک رسانه مستقل مردمی؛ نابودی، آوارگی، قدرت طلبی و حتی امید به پیروزی و سلحشوری را ثبت کرد. عکسی که امروزه با صف آرایی جبهه باطل مقابل حق، عکس مقاومت لقب گرفته است.
نسل اول
محمدحسین حیدری که سوابق کاری او و دغدغه اش منجر به تأسیس انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس شد؛ پیرامون عکاسی دفاع مقدس و پایداری می گوید:
نسل ما، یکی از عجیب ترین نسل های عکاسی در دنیاست. چون تا ما چشم باز کردیم، خود را در کوران حوادث انقلاب دیدیم و بعد از آن هم جنگ آغاز شد. در آن زمان ما حتی فرصت دیدن عکس های خودمان را هم نداشتیم و بدون این که چندان آموزشی دیده باشیم؛ وارد روند ثبت لحظات جنگ و انقلاب شدیم.
حیدری که از سال 1358 عکاسی را به طور حرفه ای از حوزه اندیشه و هنر اسلامی آغاز کرد و از همان سال تاکنون به این حرفه اشتغال داشته است؛ در مورد چگونگی تأسیس انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس با حس خاصی صحبت می کند و ادامه می دهد:
ای کاش از همان صدر انقلاب و آغاز جنگ، این انجمن تشکیل شده بود. در این صورت ما تاریخ را به صورت لحظه به لحظه و فریم فریم، ثبت کرده بودیم و این روزها برای به دست آوردن اطلاعات موجود در عکس ها به حسب زمان و مکان و اشخاص، این اندازه در مضیقه نبودیم.
داستان شکل گیری انجمن هم دقیقا به همین نکته برمی گردد. به عبارتی سالهای حوالی 75 بود و من و هفت نفر از بچه های عکاس، به این نتیجه رسیدیم که آثار و مجموعه های عکاسی شده خودمان، اگر جمع آوری نشوند، نابود خواهند شد. در آن هنگام من در موسسه فرهنگی هنری رزمندگان اسلام فعالیت می کردم و مسئولیت مجموعه عکاسی آن با بنده بود. اما این موسسه به لحاظ مالی و تجهیزات، امکان حمایت از این پروژه عظیم را نداشت.
بعد از مدتی متوجه شدیم که بنیاد روایت فتح، انجمن سینما و تئاتر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را به عنوان انجمن های تابعه خود، راه اندازی کرده و به نظر می رسید که انجمن عکاسی هم می تواند به این مجموعه اضافه شود. از قضا این تقاضا با تغییر مدیریت بنیاد و مدیریت سردار اثباتی همراه بود و ایشان با آغوش باز از این ایده استقبال کرد.
ما هم با شروطی مثل استقلال در برنامه ریزی و مدیریت، تحت حمایت روایت فتح درآمدیم. بعد از آنکه مجموعه دوستانی مثل بنده، سیدعباس میرهاشمی، شهیدجان بزرگی، محمود بدرفر، مصطفی سلیمانی، یوسف گرامی و امیرعلی جوادیان -که به عنوان هیات موسس نیز محسوب می شدند- ساماندهی شد، کار اساسی و بزرگ انجمن شروع شد.
بنای ما در کارجمع آوری آثار، این بود که به طور تقریبی در سطح کشور، 500 تا 750هزار فریم اثرعکاسی پیرامون دفاع مقدس موجود است. ولی بعدها متوجه شدیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم! چون در حال حاضر ما قریب به 1میلیون و 200 هزار فریم جمع آوری، بهینه سازی و کدگذاری کرده ایم و به نظر می رسد که هنوز نزدیک به دو برابر این آثار وجود دارد و باید برای آنها نیز فکری شود.
اهمیت این بحث بر جمع آوری آثار متمرکز نیست، هرچند که این کار نیز، به عنوان یک همت ملی تلقی می شود. شاخص ترین کاری که انجمن انجام داد، ثبت اطلاعات عکس بود. این که این عکاس، در چه سالی، چه مکانی و از چه کسانی این عکس را گرفته است. به عبارتی ثبت تاریخ تصویری، کاری بودکه دوستان با همت و غیرتی مثال زدنی شروع به انجام آن کردند.
مشکلات این کار زمانی مشخص می شود که بدانیم از شروع جنگ حدود 30سال می گذرد و بسیاری از دوستان، اطلاعات درون عکس ها را فراموش کرده اند یا به اشتباه آنها را به یاد می آورند. این در کنار از دست دادن بعضی از دوستان عکاس، کار را سخت تر کرد. چون وقتی عکاس اثر، مرحوم می شود، مهم ترین بانک اطلاعاتی ما تقریبا نابود شده است و پیدا کردن اطلاعات راجع به این عکس ها، به سختی میسر می شود.
البته دوستان در این زمینه نیز دست به خلاقیت های خاص خود زده اند و به هر نحوی که شده، سعی در استخراج این اطلاعات از روی سایر عکس های شناسایی شده می کنند.
در این جا بود که ما فهمیدیم با وجودی که به لحاظ مدیریت و حمایت، انجمن در سطح بالایی قرار دارد؛ ولی به لحاظ زمان، نیروی انسانی و هزینه؛ انجمن نمی تواند همه این بار را به دوش کشد. به همین خاطر طرح را با نیروی زمینی سپاه در میان گذاشتیم و مجموعه های حفظ آثار این نیروها، وارد دوره های آموزشی شدند.
صفر تا صد کار را به این دوستان آموزش دادیم: چگونگی استفاده از نرم افزارها؛ چگونگی کدگذاری آثار، بهینه سازی نگاتیوها، موضوع بندی آنها و مهم تراز همه چگونگی جمع آوری آثار از میان رزمندگان لشگر و انجام کار با کیفیت بالا بر روی این آثار.
این طور می توان گفت که در سطح کشور شرایطی فراهم کردیم تا اشخاص اگر بخواهند کارهایشان را تبدیل به دیجیتال بکنند و از آن روند تخریبی و فرسایشی اش جلوگیری کنند نیاز به هزینه نداشته باشند وبه عبارتی ما در انجمن هزینه های این کار را فراهم کردیم تا با ما همکاری کنند. در کنار این یک اعتمادسازی هم کرده ایم. یعنی صاحب اثر به این نتیجه رسیده که وقتی اثرش به اینجا بیاید هم در حفظ و نگهداری اش اقدامی کرده ایم هم در ساماندهی و کدگذاری اش. وقتی به مرحله بهره برداری هم برسد به موضوع حق و حقوق مولف می رسیم. آنجا هم حق و حقوقشان را رعایت می کنیم. این حجم آثار هم که امروز مشاهده می کنید برای این اعتمادسازی است که در انجمن ایجاد شده است.
حیدری که زمانی با کیهان نیز همکاری داشته می افزاید:
به موضوع دفاع مقدس در مقطع خودش نگاه فرهنگی و نگاه موضوعی نشد. تعرضی به کشور شد و همه در آن وقت به این فکر بودند که جلوی این تعرض را بگیرند. در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، رژیم صهیونیستی 54 جلد کتاب منتشر کردند. گویی جنگ به راه انداختند که عکس بگیرند. ولی در کشور ما متاسفانه به موضوع جنگ بدین گونه نگاه نشده است. تعدادی از عکاسان از روی علاقه و یا برای دفاع از میهن پا به عرصه نهادند. عکس های شهید جان بزرگی را ببینید. آثار عکاسان یگان های رسمی را وقتی نگاه می کنید می بینید آنها حتی آموزش اولیه کار با دوربین ها را هم نمی دانستند. عکاس در آنجا احساسش فقط این بوده که لحظه ای تصویری را ضبط کند و اگر چنین کاری انجام شود دوربین بهتر از سلاحی است که در دستش است. سالهای جنگ ایران وعراق زیاد بود و با این حال که سازماندهی مشخصی نداشتیم بسیاری از عکاسان آثار خوبی گرفتند. اکثر آنها هم عکاسان تجربی بودند. پس از جنگ به لحاظ فقدان استانداردهای آرشیو و نگهداری به عکس ها آسیب بیشتری وارد کرد.
به عنوان مثال موسسه ای مثل کیهان با قریب به دو میلیون فریم عکس، دارای آرشیو غنی عکس و نگاتیو دفاع مقدس است و اگر این ساماندهی به همین شکل که گفته شد، در مورد آن انجام گیرد؛ ما دارای اسناد تصویری بی نظیری از جنگ خواهیم بود و اگر پژوهشگری بخواهد روی آن کار کند؛ نه تنها منبعی قابل اعتماد خواهدداشت؛ بلکه در صورت نیاز به عکسی خاص، حقوق معنوی عکاس رعایت خواهد شد و با پرداخت حق تالیف، به آنچه که نیاز دارد؛ دسترسی پیدا خواهد کرد.
حیدری بر خلاف بسیاری، نسبت به عکاسی پایداری نگاهی مثبت دارد و نسل امروز را نسلی متفاوت ولی نه در راه ضدارزش می داند و معتقد است:
در یک واقعه؛ آنچه موجب تحسین یک عکاس می شود؛ نگاه متفاوت او نسبت به اتفاق در حال وقوع است و پیدا شدن نگاه و زاویه دید درست و مناسب، نیاز به سفرهای زیاد و حضور در واقعه های مختلف دارد تا تجربه های لازم برای گرفتن عکس ایده آل را کسب شود.
از این حیث ایران کشوری بی نظیر به خصوص برای تربیت نسل عکاس است. زیرا در طول سنواتی نه چندان دور از هم؛ هر اتفاقی که ممکن است هر کدام در یک نقطه از دنیا رخ دهد، در ایران شکل گرفت. انقلاب، جنگ، سازندگی، سیل، زلزله، کمک رسانی، عشق، ارتقای صنعتی و تولید علم و هزاران مورد دیگر.
این در کنار آموزش پذیری نسل جدید، برهه ای خاص را پدید آورده که در کنار تزریق تعهد، نیروهایی قابل تامل را وارد دنیای عکاسی خواهد کرد.
نسل دوم
علیرضا غفاری؛ عکاس نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با تعصب خاصی می گوید: عکس مقاومت در زمان صلح یعنی القای امنیت. کاری که نیروی های مسلح در رزمایش های منتظم خود، به طور مداوم انجام می دهند؛ اگر از زاویه دوربین عکاسی و فیلم برداری مورد توجه قرار نگیرد؛ ملت از توانمندی جنگاوران پایور خود چطور اطلاع حاصل می کنند؟ اگر من به عنوان یک عکاس، نتوانم رشادت های نیروهای ایرانی را ثبت کنم؛ کشورهایی که هر روز به انحاء مختلف ایران را تهدید می کنند؛ ادعای باطل خودشان را حق فرض می کنند. امروز اول باید در جنگ رسانه پیروز شد و بعد در جنگ نظامی. عکس و فیلم؛ ابزار جنگ رسانه است. پس عکس مقاومت یعنی حضور در جبهه ای که اگر خالی بماند، دیگرانی کهنمی خواهند سرافرازیملت های مظلوم را ببینند؛ با تمام قوا آن را پر خواهند کرد.
این عکاس نسل دومی ادامه می دهد:
من جنگ را دیدم، دفاع مقدس را باهمه وجود حس کردم. هرچند که سنم اجازه شرکت در این پایداری را نمی داد. من جنازه تک تک بچه های استثنائی که در بمباران مدرسه کودکان استثنائی بروجرد شهید شده بودند؛ دیدم. بنابراین ویرانی جنگ را درک می کنم و اگر آن زمان دوربین داشتم، این لحظات را برای آیندگانی که شاید این روزها را فراموش کنند؛ ثبت می کردم.
غفاری معضل اصلی عکاسی امروز را؛ عدم حق رعایت قانون کپی رایت می داند و می گوید:
عکس یعنی ثبت یک لحظه با فشار دادن شاتر. علت سخت بودن این رشته و فرز بودن عکاس هم همین است. فیلم قائم به دگمه رکورد است و تو می توانی از آنچه که فیلم گرفتی، مطلوب خودت را بیرون بکشی وتدوین کنی. ولی عکس قائم به لحظه است و اگر آن لحظه از دست برود، سوژه خراب می شود. برای همین گاهی خطر عکاسی تا حد مرگ بالا می رود. مثلاً وقتی بالگرد در حال فرود و یا شلیک است، واقعاً موقعیت خیلی خطرناک می شود. خیلی ازسوژه هایی که در رزمایش ها عکاسی می شود، این طور هستند.
حالا شما فرض کنید این عکس ها را خودتان به خبرگزاری ها و روزنامه های مختلف ارسال می کنید و آن وقت اسم خبرگزاری یا روزنامه را روی عکس می بینید. این بی انصافی نیست؟
نسل سوم
فاطمه سادات آقامیری که یک عکاس نسل سومی به شمار می رود؛ عقیده دارد: امروز بیشتر از آنکه به عکس مقاومت پرداخته شود؛ باید تمرکزمان روی عکاسی باشد که هنوز مقاومت کرده و متعهدانه کار می کند.
وی که دانش آموخته رشته عکاسی خبری است؛ در مورد نسل سوم عکاسی کشور می گوید:
غربت عکاسی متعهدانه به طور ملموسی حس می شود. چون اساساً فضایی که هنرمند و بالتبع عکاس، به عنوان فضای هنری برای خودش ترسیم کرده؛ خیلی غرب زده است و به خاطر رشد تکنولوژی که غرب در ابزارهای خود دارد؛ به خصوص در زمینه عکاسی، تمام ملاک ها و شاخصه های ارزشیابی غربی است.
آقامیری دور شدن از فضای جنگ، کم سوژه بودن عکس مقاومت در زمان حاضر و عدم رقابت جدی در این عرصه را مهم ترین عوامل کم کاری نسل جدید در این زمینه می داند. علاوه بر این؛ او افزایش بی رویه تبلیغات و زندگی مصرف گرایانه را مهم ترین علت گرایش نسل امروز به عکس هنری و سانتی مانتال می داند و ادامه می دهد:
«چرا وقتی به عکس شهید حاج امینی نگاه می کنیم، لطافت و زیبایی صحنه شهادت او هنوز آدم را درگیر می کند؛ ولی وقتی به عکس های با کیفیت ولی تبلیغاتی نگاه می کنیم، بعد از یک نگاه سطحی، به راحتی از آن عبورمی کنیم؟ جواب ساده است: نفوذ عمیق عکس این شهید که فکر نمی کنم توسط یک دوربین حرفه ای گرفته شده باشد؛ به خاطر معنویت و صداقتی است که این عکس دارد. برای فهم مفهوم صداقت اگر بخواهیم مثالی بزنیم باید بگوییم مثلاً شما می خواهید از صحنه برگریزان پاییزی درختان عکس بگیرید. یک عکاس حرفه ای به سادگی متوجه می شود که آیا شما با سنگ برگ ها را وادار به ریختن کردید یا واقعا برگ ها خودشان با باد روانه زمین می شوند. نکته قابل تامل این است که این فهم، در مردم عادی هم جریان دارد. به عنوان مثال همه ما صداقت لبخند شاد یک کودک در عکس را می پذیریم ولی همین لبخند اگر روی چهره یک هنرپیشه در آتولیه باشد، تصنعی بودنش قابل انکار نیست.
این را فراموش نکنیم که اصل اولیه برای هر رسانه ای حتی عکس، اعتماد کردن به آن رسانه است و اعتماد سازی جز با صداقت، امکان ندارد.»
در هر حال، موج جدید عکاسان ایرانی، با تمرکز روی سوژه های هنری و تبلیغاتی، این دغدغه را برای نیروهای متعهد به وجود آورده که آیا نسل عکاسان جنگ و مقاومت وارثانی خلف خواهد داشت یا خیر.
هر چند که به زعم محمدحسین حیدری، چندان هم نباید نگران این امر بود؛ چرا که اگر چاشنی تعهد به نوعکاسان نسل جدید افزوده شود؛ نه تنها زمینه کار در چنین موضوعاتی کم نخواهد بود؛ بلکه به واسطه آموزش های حرفه ای که این نسل دیده اند و ارتقای سطح علمی و فنی تخصصی آنها در حوزه عکاسی، نسل سوم و چهارم، قدرتمندتر از نسل اول در این حوزه ظاهر خواهند شد.
منبع: / روزنامه / کیهان ۱۳۹۰/۷/۴
نویسنده : هدی مقدم
نظر شما