موضوع : پژوهش | مقاله

سید الشهداء (ع) از منظر اهل سنت


اهل بیت پیامبر (ص) از جمله شخصیت هایی بوده اند که همواره در طول تاریخ اسلام نقش مهم و چشمگیری از خود بر جای گذاشته اند؛ بیانات فراوانی که از جانب علمای مذاهب مختلف اسلامی نقل شده مؤید این مطلب است. شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س) همواره به عنوان نمونه ای از یک بانوی اسلامی مطرح بوده ؛ عدالت امیرالمومنین (ع) زبانزد خاص و عام بوده و سیره حسنین (ع) تحت عنوان دو ریحانه پیامبر اسلام (ص) و سروران جوانان بهشتی همواره مورد توجه بوده است. در این بین چهره ای که بیشتر به عنوان نمادی برای مقابله با ظلم مطرح گشته، شخصیت سید الشهداء (ع) بوده است. قیام عظیم وی بر ضد طاغوت زمان خویش، در طول تاریخ مورد تمسک بسیاری از افراد گشته که بر ضد ظلم و ستم قیام کرده اند. در این نوشتار تلاش بر این است که به گوشه ای از فضایل و مناقب سید الشهداء (ع) که توسط علمای اهل سنت نقل شده، اشاره گردد؛

بخش اول - فضایل سید الشهداء (ع) در ذیل روایات فضایل اهل بیت (ع):
روایات فراوانی توسط بزرگان اهل سنت پیرامون فضایل امیر المومنین (ع)، صدیقه کبری(س) و حسنین(ع) نقل شده است. معمولاً در کتب حدیثی محدثان اهل سنت، بابی تحت عنوان «باب مناقب اهل بیت النبی» در نظر گرفته شده و در آن به ذکر فضایل ایشان پرداخته شده است. ‏نزول آیه تطهیر یکی از مواردی است که پیرامون فضایل اهل کساء نقل شده است. ‏نزول آیه مباهله نیز یکی از فضایل مبرز و مهمی است که پیرامون اهل بیت پیامبر(ص) نقل شده است. ‏با توجه به دو واقعه مربوط به آیه تطهیر و آیه مباهله، مصادیق اهل بیت پیامبر(ص) به روشنی مشخص می گردد و جای تردیدی باقی نمی ماند که اهل بیت پیامبر(ص) کسانی جز امیرالمومنین و صدیقه کبری و حسنین (ع) نمی باشند و پیامبر (ص) در مورد اینان فرمود: اگر مردی در بین رکن و مقام مستقر گردد و در آنجا نماز بخواند و روزه بگیرد و سپس خدا را در حالی ملاقات کند که بغض اهل بیت محمد را در دل داشته باشد، داخل آتش می گردد ( مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری،ج3،ص161). اینان یکی از دو ثقل گرانبهای پیامبر(ص) هستند که در روز غدیر خم در مورد ایشان فرمود: ای مردم ! آگاه باشید، من نیز بشری هستم و نزدیک است که دعوت فرستاده پروردگارم را اجابت کنم ولی در میان شما دو ثقل گرانبها را به امانت می گذارم؛ اول کتاب خدا و دوم اهل بیتم هستند، خدا را به یاد شما می آورم در باره اهل بیتم، خدا را به یاد شما می آورم در باره اهل بیتم، خدا را به یاد شما می آورم در باره اهل بیتم (صحیح، مسلم، ص 1008). حب ایشان پاداشی بسیار عظیم دارد به طوری که در حدیثی آمده، پیامبر(ص) دست حسنین (ع) را گرفت و سپس فرمود: هر کس مرا دوست داشته باشد و این دو (حسن و حسین) و پدر و مادرشان را نیز دوست بدارد در روز قیامت همراه من، در مقام و جایگاه من خواهد بود ( سنن، ترمذی،ص1422 ).‏‏

بخش دوم - روایات وارده پیرامون فضایل حسنین (ع):‏
در منابع روایی اهل سنت معمولاً مناقب امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در یک باب و تحت یک عنوان آورده می شود؛ علت این امر آن است که بسیاری از احادیثی که از پیامبر (ص) در مورد حسنین( ع) نقل شده، مناقب هر دوی ایشان را شامل می گردد و جدا کردن تعدادی از فضایل این دو امام از یکدیگر غیر ممکن می باشد، به همین دلیل عموماً یک باب تحت عنوان مناقب حسنین(ع) در نظر گرفته می شود و مناقب ایشان در آنجا ذکر می گردد. با این حال احادیثی نیز موجود هستند که منحصراً حاوی فضایل سید الشهداء(ع) می باشد که در این بخش به هر دو دسته از موارد مذکور اشاره می گردد.‏ حاکم نیشابوری در مستدرک از ابوهریره نقل کرده که روزی رسول خدا (ص) به همراه حسن و حسین از خانه بیرون آمد. وی گاهی حسن را بر گردن خود سوار می کرد و می بوسید و گاهی حسین را، تا اینکه به نزد ما رسید. سپس مردی به وی عرض کرد: یا رسول الله! این دو را دوست داری؟ پیامبر(ص) فرمود: بله، هر که این دو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که به این دو بغض و کینه بورزد به من بغض داشته است (مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری،ج3،ص182). ‏
پیامبر (ص) همان گونه که با گفتار خود بر مقام والای حسنین (ع) تأکید می کرد، با عمل خود نیز آن را تکمیل می فرمود و به گونه ای با دو نوه خویش رفتار می کرد که همگان بر جلالت شأن ایشان آگاه شوند. شداد بن هاد، صحابی پیامبر(ص) نقل کرده که روزی رسول خدا (ص) برای نماز ظهر یا عصر به همراه یکی از دو فرزندش حسن یا حسین آمد، سپس به امامت نماز ایستاد و کودک را در سمت راست خویش بر زمین گذاشت. هنگامی که به سجده رفت، سجده ای بسیار طولانی بجا آورد، من از سجده بلند شدم و دیدم رسول خدا (ص) در سجده است و کودک بر پشت وی سوار است، پس دوباره به سجده برگشتم. هنگامی که نماز تمام شد مردم گفتند: یا رسول الله! طوری در نمازت سجده را بجا آوردی که تا به حال سابقه نداشته است. آیا به چیزی مأمور گشته ای و یا وحی‌ای بر تو نازل شده است؟ پیامبر (ص) فرمود: هیچ کدام از این موارد نیست بلکه فرزندم بر پشت من سوار بود و من کراهت داشتم که او را پایین آورم. به همین علت صبر کردم تا اینکه خودش پایین بیاید (مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج3، ص181). این حدیث به روشنی مشخص می کند که پیامبر اکرم(ص) چگونه با رفتار خویش مقام و منزلت این دو کودک را در نزد همگان روشن می ساخت.‏
از جمله فضایل معروفی که در شأن حسنین(ع) نقل گشته حدیث «سید الشباب اهل الجنه» است. از عبدالله بن مسعود نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت هستند و پدرشان افضل بر ایشان است (المستدرک علی الصحیحین،حاکم نیشابوری،ج3،ص182).‏ در حدیث دیگری از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: آن دو تن (حسن و حسین) دو گل ریحان من در دنیا هستند (صحیح،بخاری، ج 4،ص 286). با عنایت به روایات مذکور و اهمیت مقام این دو فرزند پیامبر اکرم (ص)، عبدالفتاح عبدالمقصود در مورد ایشان نوشته است: خداوند به وسیله این دو طفل نه تنها بدان دو همسر (امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهما السلام) ذریه صالح بخشید بلکه سراسر جهان را از بوی خوش و آهنگ دلنواز نبوت پر از نسیم عطر افشان و نغمه خوش الحان گرداند ودر شخصیت بارز این دوبرای همیشه تا پایان زمین و آسمان ذریه رسول خدا را باقی گذارد (امام علی بن ابی طالب، عبد الفتاح عبد المقصود، ج 1 ص 136).‏
آنچه تا اینجا در این بخش آورده شد، شامل مطالبی بود که پیرامون فضایل حسنین(ع) نقل شده است؛ اما از جمله احادیثی که متضمن فضیلت سید الشهداء(ع) به طور خاص است می توان به روایت یعلی عامری صحابی پیامبر (ص) اشاره کرد. وی گفته است که پیامبر، امام حسین (ع) را بوسید و سپس فرمود: حسین از من است و من از حسین هستم، خداوند دوست دارد هر که حسین را دوست بدارد و حسین، سبطی از اسباط است (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج3،ص 195). ‏
احادیث فراوان دیگری نیز پیرامون فضیلت سیدالشهداء(ع) در منابع اهل سنت نقل شده که به ذکر همین موارد اکتفا می گردد. آنچه که با توجه به این روایات مشخص می گردد جلالت شأن حسنین (ع) و تأکید پیامبر (ص) بر این مسئله با رفتار و گفتار خویش بوده تا امر بر همگان آشکار گردد و مقام بلند این دو فرزند پیامبر (ص) نزد همگان روشن شود.‏

بخش سوم - واقعه عاشورا در منابع اهل سنت:
قیام امام حسین (ع) و وقایع مربوط به آن، مسئله مورد توجهی از جانب بزرگان اهل سنت بوده و از همین رو اکثر قریب به اتفاق محدثین، مورخین و بزرگان اهل سنت در آثار خود به آن پرداخته اند. زمینه های دور و نزدیک این واقعه و چگونگی وقوع قیام عاشورا و رخدادهای پس از آن از جمله مسائلی بوده که مورد توجه قرار گرفته اند. در منابع اهل سنت احادیثی موجود است که نشان می دهد سال ها قبل از وقوع فاجعه عاشورا، پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) به آن اشاره کرده اند.‏ حاکم نیشابوری در حدیثی ازام سلمه نقل کرده که شبی رسول خدا(ص) به بستر رفت و پس از مدتی با حالت سرگردانی و تحیر از خواب بیدار شد، سپس دوباره به خواب رفت و دوباره با حالت متحیرانه از خواب بیدار شد اما این بار کمتراز بار اول سرگردانی در وی نمایان بود، دوباره به خواب رفت و سپس بیدار شد و در دستش تربتی سرخ رنگ بود که آن را می بوسید. عرض کردم: یا رسول الله! این تربت چیست؟ پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل علیه الصلاه والسلام به من خبر داد که در سرزمین عراق حسین کشته می شود، من به جبرئیل گفتم که تربت آن سرزمین را به من نشان بده و این همان تربت است (مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری،ج4،ص440).‏عبدالفتاح عبدالمقصود، نویسنده مصری، ماجرای عبور سپاه امیرالمؤمنین (ع) از منطقه کربلا را با نثری بسیار زیبا این گونه به رشته تحریر در آورده است: در میان راه از کوفه به شام، گشت پیدا بقعه ای چون تپه ها و سرزمین های دگر، لیک آن مرد نهان بین و ناپیدانگر (امیرالمؤمنین علیه السلام) با دلی اندوهناک، با نگاهی پر فسوس، گفت: «اینجا، آری اینجا، آری اینجاست اردوگاهشان، اندر اینجا خیمه ها بر پا کنند، و اندر اینجا خون پاک جمله انسان های خوب، این زمین را آبیاری می کند.»، جملگی اندوهگین، از امیرالمؤمنین پرسان که « اینجاها کجاست؟ « در میان آن گروه، آن فداکاران و جانبازان خلق، نیک چشم انداخت، آنک آن حسین! گفت در پاسخ که: «از آل رسول، سبط پیغمبر، در اینجا پا نهد، اندر اینجا سردهد، وای ایشان بر شما، وایتان بر آن گروه، وای آنان بر شما، با چنان اشخاص می جنگید و باز وای آنان بر شما، در ازای این عمل، آتش پروردگار بهرتان در انتظار»، آن مکان کربلا بود! (امام علی بن ابی طالب، عبدالفتاح عبدالمقصود،ج4،ص214).‏
مطالب مذکور، دو مورد از اشاراتی بود که پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) سال ها قبل از وقوع فاجعه کربلا به آن اشاره کرده اند.‏
در مورد چگونگی واقعه عاشورا نیز مطالب زیادی در منابع اهل تسنن موجود است که در اینجا خلاصه ای از آنچه که یعقوبی، مورخ اهل سنت پیرامون واقعه عاشورا آورده، ذکر می گردد. یعقوبی در ذیل حوادث ایام خلافت یزید بن معاویه، به مقتل سید الشهداء(ع) اشاره کرده است. وی واقعه کربلا را این گونه به تصویر کشیده است:‏ سپاه عمر بن سعد، به کاروان حسین در محلی نزدیک به فرات به نام کربلا رسید، اهل بیت و اصحاب حسین 62 یا 72 نفر بودند و این در حالی بود که در سپاه عمر بن سعد چهارهزار نفر حاضربودند، پس آب را بر حسین بستند و بین کاروان او و فرات حایل شدند، حسین ایشان را به خداوند عزو جل سوگند داد اما سپاهیان عمر سعد تنها حاضر به قتل وی یا تسلیم شدنش بودند... در روزعاشورا، حسین با سپاه عمر بن سعد صحبت کرد و حق و منزلت بزرگ خود را به ایشان یاد آورشد و خداوند عزوجل و رسولش را به یاد ایشان آورد و از آنان خواست که راه برگشت را به روی وی بازکنند اما آنان از این کار ابا کردند و به کشتن وی یا دستگیری وی به این صورت که او را به نزد ابن زیاد ببرند راضی بودند... سپس روی بر اصحاب خویش کرد و فرمود: هدف این قوم فقط من هستم و من آنچه را بر گردن شماست از شما برداشتم، پس بروید. اصحاب عرض کردند: ای پسر رسول خدا! قسم به خدا که تو را ترک نمی کنیم تا اینکه خودمان قبل از تو کشته شویم ... سپس مردان سپاهش یکی یکی به میدان رفتند تا اینکه تنها ماند و کسی از اهل بیتش و فرزندان و نزدیکانش با وی باقی نماند... پس به میدان جنگ رفت و تعداد زیادی از دشمنان را کشت، سپس تیری به سینه وی اصابت کرد و از پشتش خارج شد، پس از اسب افتاد و سپاه دشمن به وی حمله کردند و سر از تنش جدا کردند و سرش را به نزد عبیدالله بن زیاد فرستادند و خیمه هایش را غارت کردند و اهل بیتش را به اسارت گرفتند و به کوفه بردند (تاریخ،یعقوبی،ج2،ص169). ‏یعقوبی در ادامه مقتل سیدالشهداء (ع) نوشته است: اولین شخصی که در مدینه بر حسین گریه و زاری کرد، ام سلمه همسر رسول خدا بود، پیامبر به ام سلمه شیشه ای داده بود که در آن تربتی وجود داشت و به وی فرموده بود: جبرئیل به من خبر داد که امتم حسین را می کشند و به من این تربت را داد، پس هر گاه این تربت به شکل خون تازه و خالص در آمد بدان که حسین کشته شده است.
این تربت نزد وی بود، پس وقتی که زمان عاشورا نزدیک شد پی در پی به آن شیشه نگاه می انداخت و هنگامی که خون را دید صیحه کشید: واحسیناه! وابن رسول الله! و زنان نیز از همه نواحی مدینه شروع به گریه و شیون کردند و صدای هیاهو و شیون به حدی در مدینه بالا رفت که هیچ گاه به مثل آن شنیده نشده بود (تاریخ، یعقوبی،ج2،ص171).‏
با توجه به مطالب گفته شده، مقام و منزلت والای سید الشهداء (ع) و اهمیت قیام وی از منظر اهل سنت روشن می گردد و این مسئله بیش از پیش بر همگان آشکار می شود که اهل بیت پیامبر (ص) همواره میزانی برای تشخیص حق از باطل بوده اند.‏

 

منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۹۰/۹/۱۹
نویسنده : فرشاد منائی

نظر شما