تسریع فرایند اسلام خواهی در اندونزی
انقلاب اسلامی ایران به دلیل جاذبیت در شعارها، اهداف، روشها، محتوا و نتایج حرکتها و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیطی منطقهای و بینالمللی، پدیدهای اثر گذار در جهان بویژه جهان اسلام بوده است. این مایههای اثربخش به طور طبیعی و یا ارادی و برنامهریزی شده و از طریق کنترلهایی چون ارگانهای انقلابی، سازمانهای رسمی دولتی و اداری، ارتباط علمی و فرهنگی، مبادلات تجاری و اقتصادی، در کشورهای مسلمان بازتاب یافته و دولتها و جنبشها و سازمانهای دینی را در آن جوامع به درجات مختلف متأثر کرده است.
امروزه نه تنها علاقمندان و شیفتگان انقلاب اسلامی؛ حتی دشمنان و مخالفان انقلاب تردیدی ندارند و معترفاند که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط رژیم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی در سال 1357 ش نقطه عطف مهمی نه تنها در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی جهان اسلام و حتی جهان بشریت بوده است. این انقلاب از یک طرف به نظام مستبد و وابسته شاهنشاهی پایان داد و به رغم پیش بینیها ـ ایجاد یک نظام لیبرال ـ دموکراسی مشابه آنچه در غرب یا کشورهای جهان سوم مانند هندوستان وجود دارد، یا دیکتاتوریهای مستبد کمونیستی ـ و در کمال شگفتی ناظران و اندیشمندان جهانی، نظامی بر پایه ارزشهای اسلامی و مذهبی بعد از گذشت هزار و چهارصد سال از ظهور اسلام و نداشتن نمونهای در عصرهای گذشته مستقر شد و توانست با وجود همه مشکلات، توطئهها و فشارهای خارجی و داخلی دوام آورد، استحکام یابد و کارایی خود در دنیای مدرن متکی بر سکولاریزم و لائیزم را به اثبات برساند.
از سوی دیگر این انقلاب به چند قرن خمودی و انحطاط تمدن اسلامی خاتمه داد و موجب بروز نوعی بیداری و احیاگری اسلامی بر پایه بازگشت به ایدئولوژی و مکتب اسلام شد و بازار همه ایسمهای وارداتی ـ اعم از ناسیونالیزم، لیبرالیزم، سوسیالیزم و... ـ را کساد کرد و به جای آن نوعی شیفتگی و بازگشت به افکار و اندیشههای اسلامی بویژه در نسل جوان، به وجود آورد. پس از انقلاب اسلامی، دولتهای اسلامی به درجات متفاوتی احساس کردهاند برای دوام خود نیازمند نوعی مشروعیت دینی و مردمیاند، لذا هر دولت به شکلی برای رفع این نیاز واکنش نشان داده است. ملتهای مسلمان نیز نوعا به این نتیجه رسیدهاند، که نقشی در قدرت و مشروعیت دارند، لذا هر کدام به فراخور درک خویش تلاش کردهاند از حقوق و مزایای این توانمندی بهرهمند شوند و مطالبات بیشتری مطرح نمایند.
بیتردید احیاگری و بیداری جهان اسلام با پیروزی انقلاب اسلامی معنا و مفهوم جدیدی پیدا کرد و از مرحله نظر به عمل و واقعیت رسید. اگر چه از حدود یک قرن قبل اندیشمندانی چون سید جمال الدین اسدآبادی در جهان اسلام ظهور کردند که ندای بازگشت به اسلام و رویارویی با فرهنگ غرب را سر میدادند و در این مسیر نهضتها و گروههایی نیز شکل گرفت؛ پیروزی انقلاب اسلامی به همه مسلمانان ثابت کند بازگشت به اسلام تنها یک خیال نیست و میتواند واقعیت هم داشته باشد. میتوان ادعا کرد اولین بازتاب پیروزی انقلاب اسلامی ناشی از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی و تداوم اقتدار آن در رویارویی با بحرانها و توطئههای گوناگون، به خصوص در تقابل با دنیای قدرتمند غرب، بود که روز به روز بر امید و اعتماد مسلمانان جهان افزود و آنها را نسبت به بازگشت به عصر شکوهمند اسلامی امیدوارتر کرد(1).
انقلاب اسلامی ایران تاثیرات عمیقی در حیات فکری مسلمانان در جنوب شرقی آسیا و از جمله اندونزی به جا گذارده است. ترجمه و انتشار آثار امام خمینی (ره) و دیگر متفکران ایرانی مثل شهید مطهری و شریعتی باعث تغییر تدریجی گفتمان رایج اسلامی در منطقه شده است. البته از آنجا که عقاید امام خمینی از سوی مقامات آن کشور به دقت کنترل و مهار میشد آثار محدودی در مورد فلسفه و اهداف امام منتشر شده است که علت آن عمدتا به خاطر ترس از مقابله حکومتها بوده است؛ ضمن اینکه در زمینه توصیف انقلاب و نقش امام آثار متعددی به چشم می خورد اما آثار کسانی که در تدوین ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران موثر بودهاد در اندونزی دارای بازار خوبی بود به طوری که در سال 1982 چاپخانهای به نام میزان در شهر باندونگ اندونزی تاسیس شد که کتب شیعی را منتشر میکرد. آثار شریعتی در کنار آثار سید قطب، ابوعلی مودودی، حسن البنا و ... به طور گسترده در اندونزی منتشر شده است. در سالهای بعد آثار دیگر متفکران اسلامی مثل شهید مطهری و علامه طباطبایی نیز به تدریج ترجمه و نشر یافته و موضوعات مطروحه در آثار ایشان در نشریات مذهبی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و واژگان جدیدی در ادبیات اسلامی منطقه رواج مییابد. همینطور موسسهای به نام مطهری در شهر باندونگ اندونزی تاسیس شده است. موارد فوق موجب تغییر گفتمان اسلامی در اندونزی شده است به طوری که محمدنصیر تامارا، روزنامهنگار فعال اندونزیایی در اثر خود در سال 1986 مینویسد: "دیگر کتابهایی که منتشر میشوند فقط در مورد احکام اسلامی مثل شیوه صحیح نمازگزاردن نیست، بلکه به مسائل دیگری نیز میپردازند که مرتبط با موضوعاتی است مثل حکومت اسلامی، جامعه و دولت اسلامی و مشکلات مساوات"(2).
از دیگر تاثیرات فکری میتوان به تغییر نگرش اسلامی اشاره کرد. همزمان با تنزل وجهه ایدئولوژیهای سکولار و جهان سومی در دهه 1970 و اوج بازگشت به ارزشهای مذهبی و اصیل و سپس پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نگرش سنتی مسلمانان در جنوب شرقی آسیا از جمله اندونزی نیز دستخوش دگرگونی شد. متفکران مسلمان از طرح ایدئولوژی اسلامی به عنوان جایگزین نسخههای غربی - اعم از مارکسیستی و لیبرالیستی- استقبال کرده و تلاش نمودند تا از طریق تفسیر مجدد مفاهیم اسلامی راه حلهای جدیدی برای مسائل سیاسی و اقتصادی پیدا کنند. سهم متفکران ایرانی در این فرایند غیر قابل انکار است تا جایی که به تعبیر یکی از تحلیلگران اندونزیایی، مکتب قم (امام خمینی، شریعتی، مطهری، محمدباقر صدر و ...) به تدریج جایگزین مکتب فرانکفورت شد و به عنوان منبعی جدید و الهامبخش، تعریف جدیدی از آرمانهای اجتماعی، مثل آزادی، عدالت، دفاع از محرومان و ... مبنی بر ارزشهای اسلامی ارائه کرده است. از این رو گرایش به بررسیهای عملی و آکادمیک در مورد اسلام، تشیع و انقلاب اسلامی افزایش یافته و نسل جوان تحصیل کرده و شهرنشین به دنبال دستیابی به تصویری عینی و فراتبلیغی از اسلام سیاسی است. به طور کلی ما با یک رنسانس فکری از طریق ترجمه و نشر آثار متفکران ایرانی به همراه آثار دیگر متفکران جهان اسلام مواجهیم که باعث تحریک مباحث جدی فکری و غنای گفتمان رایج اسلامی شده و این پدیده به نوبه خود باعث تسریع فرایند احیای اسلام در اندونزی گردیده است.(3) مصادیقی از جلوههای تاثیر اجتماعی را میتوان در رفتارهای مذهبی از جمله گرایش به حجاب اسلامی در میان زنان و افزایش اقبال عمومی نسبت به فرائض دینی مثل برگزاری نمازهای جماعت و جمعه، روزه در ماه مبارک رمضان، زیارت حج، زکات، قربانی و جلسات قرائت قرآن مشاهده کرد، همچنین شاهد رشد حساسیتهای اسلامی در اندونزی بودهایم مثل گرایش به استفاده از نامها و عناوین اسلامی برای اشخاص و موسسات، رواج واژگان و تعاریف اسلامی در رسانههای عمومی و نیز سخنرانی مقامات دولتی و همچنین حمایت از فتوای امام در مورد سلمان رشدی و برخورد با موارد مشابه داخلی مثل اعتراض به مطالب موهن نشریات اندونزیایی زبان مونیتور و سنانگ که منجر به تعطیلی نشریه و محاکمه مسئولان آن شد. همچنین اعتراض به رواج بلیتهای بختآزمایی که دولت ناگزیر به لغو آن شد. نیز شاهد افزایش تعداد مدارس و بیمارستانهای اسلامی و تشکیل موسسات جدید مثل بیمه اسلامی، بورس اسلامی و موسسات متعدد اسلامی در اندونزی هستیم. شایان ذکر است که بسط و تعمیق فرآیندهای احیای اسلامی در این منطقه مهمترین عامل گسترش جلوههای اسلامگرایی است و انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل موثر در این فرایند میباشد(4).
* منابع و پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است
منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۹۰/۹/۹
نویسنده : حسین منصوری
نظر شما