موضوع : پژوهش | مقاله

این سوژه خیلی تکراری است! نخبگان علمی کشور کجا هستند؟


«پروفسور محمد جمشیدی؛ مدیر برنامه های داخلی ایستگاه فضایی ناسا، فیروز نادری؛ مدیر برنامه اجرایی سیاره مریخ در ایستگاه فضایی ناسا، دکتر فرهنگ هلاکویی؛ مدیرمرکز بهزیستی بورلی هیلز آمریکا، نوید خوانساری؛ رئیس سومین شرکت تولید کننده بازیهای رایانه ای در دنیا و....».
اینها تنها بخشی از اسامی صدها نخبه ایرانی مهاجری است که سالها پیش کشور را به قصد تحصیل یا کار ترک کرده و اینک جزو افراد صاحب منصب و نامی سایر کشورها هستند؛ افرادی که به سختی می توان نام آنها را تکذیب کرد و با یک جستجوی ساده در فضای اینترنت قابل دسترسی است.

برای دانشجویی!
امروز نیز وقتی سراغ برگزیدگان المپیادها و نخبگان دانشگاهی پنج سال گذشته را می گیری، آنها را فرسنگها دور از وطن و در آن سوی مرزها می یابی؛ محمد فرج زاده تهرانی، عضو تیم المپیاد دانشجویی ریاضی سال 85 امروز دانشجوی PHD دانشگاه پرینستون آمریکاست، علی اکبر دائمی؛ عضو دیگری از تیم المپیاد دانشجویی ریاضی سال 85 بوده که او نیز دانشجوی دکترای تخصصی دانشگاه هاروارد آمریکا است. سیدحسین کفاش؛ مدال آور المپیاد کامپیوتر سال 84 نیز امروز دانشجوی PHD کامپیوتر است و در آمریکا تحصیل می کند. طاهری نیا و محمودی نیز دیگر مدال آوران المپیاد شیمی سال 85 اند که به عنوان دانشجوی دکترای تخصصی در دانشگاه مینیوستای آمریکا تحصیل می کنند. به این فهرست می توانید علی پور؛ دانشجوی PHD معماری ریزپردازه های سوئید و امیر صابری مدال آور شیمی سال 84 را نیز که در آمریکا به سر می برند اضافه کنید؛ تنها تعداد معدودی از نخبگانی که برای ادامه تحصیل به سایر کشورها مهاجرت کرده و رضایت دادند نامشان در روزنامه درج شود. اغلب این دانشجویان هدف از مهاجرت خود را امکانات تحصیلی کشورهای دیگر و ضعف امکانات تحصیلی ایران عنوان کردند.

آمارها چه می گوید؟
آمارهای رسمی داخلی و خارجی که می توان از مهاجرت نخبگان به دست آورد، با یکدیگر متفاوت است، آمارهایی که برخی از مدیران دانشگاهی همچون وزیر علوم با آن مخالف اند، اما برخی دیگر از مسؤولان همچون رئیس کمیته جلوگیری از مهاجرت نخبگان آن را تأیید می کنند.
محمدحسن دوگانگی، سال گذشته بود که از مهاجرت 60 هزار نفر از ایرانیانی که طی سال مذکور مهاجرت کردند گفته بود و اینکه این تعداد در زمره مهاجران نخبه ای طبقه بندی می شوند که اغلب مقامهایی در المپیادهای علمی داشته ویا جزو نفرات برتر کنکور ویا دانشگاه ها می باشند. صندوق بین المللی پول نیز در گزارشی طی سال 2009 اعلام کرده، ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان در میان 91 کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، مقام نخست را به خود اختصاص داده است. براساس آماری رسمی اداره گذرنامه، طی سال 87 نیز روزانه 15 کارشناس ارشد، 2/3 دکتری و در مجموع پنج هزار و 475 کارشناس (لیسانس) از کشور مهاجرت می کنند، آماری که وزیر علوم اعتقادی به آن ندارد و معتقد است ما فرار یا مهاجرت مغزها نداریم. او در گفتگوی خود با ما میگوید: به هیچ عنوان آمار ارایه شده از سوی مجلس و صندوق بین المللی پول را قبول ندارد. دکتر کامران دانشجو معتقد است اگر فرار مغزها صحت داشته باشد، یعنی تمام فعالیتهای ارزشمندی که در کشور درحال انجام است با بی مغزها انجام می شود؟! دانشجو برای اثبات گفته های خود از پیشرفتهای علمی کشور در سطح بین المللی می گوید و اینکه شتاب علمی ایران برای پیشرفت 11/4 برابر متوسط شتاب کشور های جهان است. او می گوید: این موضوع گویای این است که در بحث علم و فناوری دانشگاهیان و نخبگان ایرانی بسیار پویا هستند. وی معتقد است: بیش از 98 درصد دانشجویان ممتاز در کشور ادامه تحصیل می دهند، اما تعدادی نیز تمایل دارند برای ادامه تحصیل به سایر کشورها مهاجرت کنند، که در اغلب موارد پس از اتمام تحصیل به کشور باز می گردند و این فرار مغز ها محسوب نمی شود. وزیر علوم با بیان اینکه از ابتدای انقلاب تاکنون 12 هزار و 500 نفر از سوی ایران بورسیه کشورهای دیگر شده اند اذعان می دارد: طی مدت مذکور تنها 250 نفر پس از اتمام تحصیل به کشور باز نگشتند که این آمار یک در چهل نفر نیز هر ساله رو به کاهش است. به گفته دانشجو، براساس مطالعات انجام شده درخصوص سایر کشورها، بورسیه شدگان چین و ژاپن که تمایلی به بازگشت به کشورشان را ندارند، بیشتر از یک در چهل می باشد واین در حالی است که آنها هیچ اعتقادی به فرار مغزها از کشورشان ندارند.
وی مهمترین عامل جذب تحصیل کردگان ونخبگان ایرانی در سایر کشورها را کیفیت آموزش عالی کشور می داند ومیگوید: اگر سطح آموزش در کشور پایین بود، کشورهای صنعتی طالب تحصیل کردگان ایرانی نبودند.

ساختار مهاجرت نخبگان در دنیا
حال که وزیر علوم به چگونگی مهاجرت نخبگان در سایر کشورها و جایگاه ایران اشاره می کند، بد نیست نگاهی نیز به ساختار مهاجرت نخبگان درکشورهای مختلف بیندازیم؛ براساس آخرین گزارش 40 صفحه ای که سازمان بین المللی کار منتشر کرده است، نرخ مهاجرت جمعیت نخبگان ایرانی 30 درصد برآورد گردیده که این میزان 6 برابر متوسط میزان مهاجرت نخبگان از منطقه آسیا و اقیانوسیه است. در این گزارش، کشورهایی فهرست شده اند که نرخ مهاجرت نخبگان آنها از میزان متوسط منطقه جغرافیایی که در آن واقع شده اند، بالاتر است. این گزارش مؤید آن است که 30 درصد از جمعیت نخبه غنا و سیرالئون، خارج از این کشورها زندگی می کنند. جالب آنکه برآوردها حکایت از آن دارد نزدیک به 77 درصد از جمعیت فرهیختگان جامائیکایی، در جایی به جز کشور خود روزگار می گذرانند. (نمودارهای 1 و 2)
چنانچه پیش از این نیز اشاره شد، آمار و ارقام رسمی و غیر رسمی که در خصوص مهاجرت نخبگان ارایه میشود با یکدیگر متفاوت است. این مهم با آمار متفاوتی که یک پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک درخصوص مهاجران علمی ارایه می دهد قابل استناد می باشد. دکتر بایزید مردوخی معتقد است 56 درصد ایرانیان مقیم آمریکا دارای مدارک علمی تخصصی هستند که این نسبت در مورد آمریکایی ها تنها 20 درصد است. مردوخی اضافه می کند: همچنین 5/1 درصد ایرانیان مقیم آمریکا، مدرک دکتری دارند که این نسبت برای آمریکایی ها تنها 0/8 درصد است. وی تصریح می کند: هنگامی که سرمایه های انسانی و متخصص مهاجرت می کنند، پدیده فرار مغزها به وجود می آید، که البته این پدیده در تمام دنیا رایج است و سالانه دو تا سه میلیون نفر از کشورهای در حال توسعه به طور قانونی و غیر قانونی به کشورهای صنعتی مهاجرت و از این تعداد حدود 700 هزار نفر به صورت قاچاق و غیر قانونی از مرز ها عبور می کنند. مردوخی که در سالهای 54 تا 58 بر کرسی ریاست دفتر اقتصاد کلان برنامه و بوجه تکیه زده بود، ادامه می دهد: این مهاجران 75 میلیارد دلار، حدود یک سوم جریان خالص سرمایه گذاری مستقیم را به کشورهای مقصد انتقال می دهند. وی می افزاید: در دنیا به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت کشورهای در حال توسعه، سالانه 1/5 دهم درصد مهاجر جدید به کشورهای صنعتی مهاجرت می کنند، که این نسبت طی سی سال اخیر تغییر نکرده و همچنان ثابت مانده است.
مردوخی با اعلام اینکه طبق آمار به دست آمده، پنج هزار پزشک و دو هزار استاد ایرانی در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند می گوید: 14/1 دهم درصد ایرانیان مقیم آمریکا، مدرک فوق لیسانس دارند که این آمار بین آمریکاییها 4/7 دهم درصد است. وی خاطرنشان می کند: 30/3 دهم درصد ایرانیان در آمریکا مدرک لیسانس دارند اما این نسبت در بین آمریکایی ها 13/1 دهم درصد است. به گفته این اقتصاد دان، بررسی ها نشان می دهد تعداد دانشمندان مقیم آمریکا بیش از 20 هزار نفر است اما آمار دقیقی از تعداد مهاجران دردست نیست، در عین حال آیندهنگری نسل جدید نسبت به نسل گذشته، احتمال مهاجرت را افزایش می دهد.

علل مهاجرت یا فرار مغزها
نماینده ناظر مجلس در شورای ناظر علم و فناوری نیز معتقد است: معمولاً نخبگان و دانشجویان درسطح کارشناسی مهاجرت نمی کنند، اما درسطح کارشناسی ارشد و دکتری تمایل بیشتری به مهاجرت دارند که یکی از دلایل این پدیده می تواند پایین بودن ظرفیت پذیرش دانشجویان در مقاطع تحصیلی مذکور باشد.
غلام حسین مسعودی ریحانی با اشاره به اینکه نخبگان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی از کارگاه ها وآزمایشگاه های موجود کشور راضی نیستند می گوید: با توجه به امکانات تحصیلی کشورهای پیشرفته دانشجویان تحصیلات تکمیلی ادامه تحصیل در آن کشورها را ترجیح می دهند واین یکی دیگر از علل مهاجرت محسوب میشود.
وی ادامه می دهد: در برخی از مواقع نیز برخی از مسایل همچون مسایل سیاسی، اجتماعی یا اشتغال موجب مهاجرت می شود. ضمن آنکه بکار نگرفتن نخبگان در مشاغل مرتبط با حرفه وتخصصشان نیز می تواند عاملی برای مهاجرت تعدادی از آنان باشد.
مسعودی ریحانی یادآور می شود: مهاجرت تحصیلی در کشورهایی نظیر آمریکا نیز وجود دارد، به گونه ای که تعدادی از نخبگان برای تحصیلات تکمیلی به خارج از کشور مهاجرت می کنند اما در مورد آنان مسأله فرار مغزها مطرح نیست، زیرا بعضی از آنان در کشور سرمایه گذاری می کنند و سود سرمایه را وارد کشورشان می کنند. وی با اذعان به اینکه بسیاری از سرمایه گذاران کشورهای صنعتی ایرانی هستند می گوید: اگر بتوان شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه را به گونه ای برای آنان فراهم کرد که از سرمایه گذاری داخل کشور احساس امنیت کنند، به طور حتم تعداد زیادی از آنان باز خواهند گشت. وی معتقد است: نخبگان و متخصصان علمی نیازمند فضاهای باز علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هستند بنابراین باید به آنها آزادی عمل داده شود تا امکان فعالیت و رشدشان فراهم گردد. وی یادآور میشود: نخبگان ومتخصصان علمی نیازمند امکانات تحصیلی ویژه هستند، ضمن آنکه نوع برخورد با آنان نیز شیوه های علمی خاصی را می طلبد. وی می گوید: اگر فضاهای علمی برای نخبگان محدود باشد، توان تحصیل و اشتغال در آن را نخواهند داشت و مجذوب فضاهای علمی بزرگتر در سایرکشورها می شوند.

تنها مهاجرت نخبگان مطرح نیست
یکی دیگر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز با بیان اینکه تنها بحث مهاجرت نخبگان مطرح نیست اظهار میدارد: فرار مغزها شامل متخصصان وتحصیل کردگان کشور نیز می شود. علی عباس پور ادامه می دهد: علاوه بر نخبگان برخی از دانشجویانی که به مقاطع کارشناسی ارشد می رسند ادامه تحصیل خارج از کشور را به تحصیل داخل کشور ترجیح می دهند. وی می گوید: شرایط علمی برخی از دانشگاه های سایر کشورها موجب میشود متخصصان و تحصیل کردگان ایرانی که در زمینه ای خاص دارای استعداد برتر هستند، مجذوب آن دانشگاه ها شوند و برای گذراندن دوره های تکمیلی به کشورهای مورد نظر مهاجرت می کنند. وی معتقد است: آمار دقیقی از مهاجرت مغزها (اعم از نخبگان و متخصصان) وجود ندارد اما نمی توان برداشت کلی را معطوف نقطه نظرات وزارت علوم کرد، زیرا کم نیستند افرادی که دارای تحصیلات تکمیلی می باشند یا نخبگانی که با انگیزه های متفاوت از کشور خارج می شوند.

تبادل اندیشه و اطلاعات
رئیس مرکز مطالعات و توسعه علوم پزشکی کشور همچون دکتر مردوخی و عباسپور معتقد است: آمار دقیقی از مهاجرت نخبگان و تحصیل کردگان البته در حوزه های پزشکی موجود نیست. دکتر نادر ممتاز منش می گوید: پدیده مهاجرت نخبگان و تحصیل کردگان به دو دسته تقسیم می شود؛ که یک گروه آنها افرادی هستند که با هدف ادامه تحصیل و کسب مهارتها و توانمندیهای بیشتر به دانشگاه های سایر کشورها مهاجرت کرده و پس از اتمام تحصیل با دست پر برای خدمت به کشور باز می گردند که این نوع مهاجرت نوعی تبادل اندیشه و مغز محسوب می شود.
به گفته وی مهاجرت یا فرار مغزها زمانی اتفاق می افتد که نخبگان و تحصیل کردگان کشور صرفاً برای رسیدن به اهداف مادی و جاذبه های غربی کشور را ترک کرده و قصد بازگشت ندارند. وی می افزاید: برخی از کشورها نظیر آمریکا در تلاشند نخبگان و تحصیل کردگان سایر کشور ها را جذب کنند. دکتر ممتاز منش با اشاره به اینکه تنها جذب نخبگان ایرانی مطرح نیست و حتی کشورهای مهم اروپایی مانند فرانسه وآلمان نیز نگران مهاجرت نخبگان و صدمات اقتصادی ناشی از آن هستند می گوید: طبق بررسی های انجام شده ایالات متحده آمریکا طی سه دهه گذشته بیش از یکصد میلیارد دلار از این راه سود برده است. با آنچه اشاره شد شاید بتوان مجموعه عوامل شغلی، اقتصادی، رفاهی، امکانات تحصیلی و حتی عوامل سیاسی را در بروز این پدیده مؤثر دانست.
کارشناسان معتقدند با وجودی که تعداد قابل توجهی از نخبگان ایرانی در سالهای گذشته از کشور خارج شده اند، هنوز هم گام نخست راهکار عملی برای کاهش آمارخروجی نیروی انسانی متخصص از کشور، دانستن تعداد آنهاست. این عده می گویند دومین راه، «راه جبران» است؛ یعنی با بازتولید نخبگان و پرورش افراد غیر متخصص، آنها به کارشناسان زبده تبدیل شوند تا بتوانند خلاءحضور نخبگان جلای وطن کرده در جامعه را پر کنند. «راه بازگشتی» نیز نسخه دیگری است که عده ای از کارشناسان می پیچند. به گفته آنها باید شرایط مادی را به گونه ای فراهم کنیم تا افرادی که رفته اند برگردند. راه حلی که در برخی از کشورها همچون کره جنوبی به کار گرفته شده و تاکنون موفق بوده است.

 


منبع: / روزنامه / قدس ۱۳۹۰/۳/۱۰
نویسنده : اعظم طیرانی

نظر شما