اوج گیری راهبرد «اسلام ستیزی» غرب در خاورمیانه
نظام سلطه طی بیش از سی و چند سال گذشته که به گونه ای دیانت مبتنی بر ارزشهای خدا محور در کشورهای اسلامی و خاور میانه و حتی فراتر از آن رشد کرده، تلاش داشته تا به هر نحو ممکن مقابل مذهب بایستد.
در این مدت، شاهد اقدامهای متعدد و متکثری در چارچوب پروژه اسلام هراسی بوده ایم و گاه این موضوع به اسلام ستیزی هم کشیده شده است.
اینکه بیت المقدس به عنوان اولین قبله گاه مسلمانان تا مرز تخریب توسط رژیم صهیونیستی پیش رفته، به عنوان یک اقدام اسلام ستیزانه تلقی می شود.
وقتی «هانتینگتن» نظریه پرداز آمریکایی، با نوشتن کتاب «جنگ تمدنها» و یا فوکویاما با نگارش کتاب «پایان تمدنها»، اسلام هراسی را ترویج کنند، این رفتار در چارچوب تحرک متفکران و نظریه پردازان غربی به دنبال تئوریزه کردن و لاجرم نشان دادن این ستیزه است.
اما در صحنه عملیاتی نیز سربازان پیاده نظام جریان سلطه، نقش اجرای مراحل مختلف این سیاست را ایفا می کنند. ما در عراق و افغانستان پس از اشغال این دو کشور توسط کشورها و قدرتهای غربی به کرات شاهد هتک حرمت ارزشهای دینی مسلمانان اعم از شیعه و سنی بوده ایم.
همچنین، فراموش نمی کنیم که چگونه در گوانتانامو به بهانه مبارزه با تروریسم و افراط گرایی، به ارزشها و کتاب مقدس همه مسلمانان اهانت شد.
در عراق در چند مرحله، شاهد تخریب مساجد، مکانهای مقدس و مذهبی مسلمانان، بویژه شیعیان در عملیاتهای نظامی و به شکل عامدانه بوده ایم و برخی اوقات نیروهای آمریکایی به قرآن سوزی و تحریک شیعیان و اهل سنت در این کشور اقدام کردند. این مسأله در ایالات متحده آمریکا نیز توسط جریانهای مسیحیت یهودی رخ داد و دولت این کشور به بهانه آزادی، از ممانعت در برابر این هنجارشکنی و حرمت شکنی، سر باز زد.
اما آنچه این روزها در بحرین رخ داده و می دهد، اوج عملیاتی شدن سیاست اسلام ستیزی غرب و صهیونیسم بین المللی است که متأسفانه این بار توسط کسانی که به ظاهر خود را ام القرای اسلامی و خادم الحرمین می نامند، اتفاق می افتد.
یعنی از نخستین روزی که لشکرکشی آل سعود به بحرین رخ داد، این مسأله اقدامی بود که در دستور کار نیروهای سعودی و در چارچوب اجرای سیاست اسلام هراسی و اسلام ستیزی در یک جهل مرکب قرار داشت و رفتاری که متأسفانه آل خلیفه و آل سعود در این مدت انجام داد، برگرفته از سیاستهایی است که فقط در پرونده رفتاری رژیم صهیونیستی و آمریکا سابقه دارد و بس.
به عنوان مثال، استفاده از قدرت نظامی و زور برای اشغال یک کشور با بهانه های مذهبی و فرقه ای.
دیگر اینکه کسانی که دستگیر می شدند، خانه و کاشانه و مایملکشان تخریب و به یغما برده شده که این هم یکی از روشهای معمول رژیم صهیونیستی است.
رخداد سوم، حمله به مکانهای مذهبی و دینی مسلمانان و مشخصاً در بحرین حمله به حسینیه ها و مساجد شیعیان و تخریب این مکانها و تعرض و توهین به کتاب مقدس مسلمانان به بهانه های واهی انحراف شیعیان است.
در جاهای مختلفی کما بیش و به صورت موردی ممکن است چنین اتفاقهایی رخ داده باشد، اما طراحی و اجرای سازماندهی شده این هتک حرمت، در سابقه رفتاری صهیونیستها قابل رؤیت است.
این نوع رفتار را که آل خلیفه و آل سعود با مردم بحرین داشته اند، زاییده اتاق فکرهایی باید دانست که رژیم صهیونیستی در شکل دادن آنها و جذب حکومتهای فاسد عرب به سمت خروجی آنها نقش اصلی را دارد.
امروز متأسفانه هتک حرمت مساجد، حسینیه ها و حتی قرآن توسط نیروهایی رخ داده که خود را منتسب به اسلام می دانند، اگر چه سلفی گری و وهابیت هیچ گاه از سوی علمای اسلامی اهل سنت نیز به عنوان یک فرقه اسلامی تلقی نشده، زیرا این فرقه ساخته و پرداخته اتاقهای فکر انگلیس در قرن گذشته است.
حاصل رفتار نیروهای این فرقه در بحرین، تصاویر دردآور و غیرقابل قبولی بود که در این روزها از شبکه های تلویزیونی مختلف پخش شده و از اسلام ستیزی عریان آن هم در یک کشور اسلامی و توسط سربازان رژیم سعودی حکایت دارد. بنابراین، به نظر می رسد این مسأله بیشتر از هر اقدام مشابه دیگری در گذشته خشم ملتهای مسلمان را بر خواهد انگیخت و دوران حاکمیت نظام ضد دینی را کوتاه تر خواهد کرد.
به طور قطع، این اقدامها نمی تواند مسیر حرکت مردم مسلمان بحرین را سد کند. با وجود همه تلاشهای حکومت وهابی آل سعود و آل خلیفه برای شیعی نشان دادن قیام مردم بحرین و وابسته توصیف کردن آن به خارج، همه می دانند که هم شیعیان و هم اهل سنت در بحرین در میدان لولو جمع شده اند؛ هم شیعه و هم سنی در این حوادث به شهادت رسیدند و از هر دو گروه در زندانهای آل خلیفه زیر شکنجه هستند و علما و پیروان هر دو این مذاهب، مقابل اقدامهای ضد اسلامی آل سعود ایستاده اند.
لذا، به نظر می رسد با افزایش آگاهی مردم با دیدن این رخدادها، میزان نفرت عمومی در کشور های اسلامی نسبت به آل سعود و آل خلیفه و در نهایت نسبت به آمریکا ورژیم صهیونیستی بیشتر و بیشتر شود و در نهایت این جنبش بیداری اسلامی خواهد بود که به سرعت در این مناطق و در بین کشورهایی که حاکمان آنها مستبد و وابسته به رژیم صهیونیستی و آمریکا هستند، گسترده و فراگیر خواهد شد.
منبع: / روزنامه / قدس ۱۳۹۰/۱/۳۱
نویسنده : حسن عابدینی
نظر شما