اینجا «دارالرحمه» است
یک سیاستمدار معروف انگلیسی که در سال 1306 همزمان با سفر سوم ناصرالدین شاه به ایران آمده است، می نویسد: جهانگردان زیادی مثل فریز، استویک، کلنل، دانماج و... از نزدیک حرم مطهر حضرت رضا(ع) را زیارت کرده اند. از آن تاریخ زمان زیادی می گذرد، اما زیارت بارگاه رضوی همچنان مورد توجه جهانگردان بوده و هست؛ به گونه ای که در آثار سیاحان و شخصیتهای مختلفی از آن یاد شده است.
من مسلمان شدم
«فریز» انگلیسی از جمله سیاحانی است که در سالهای 1833 و 1834 با همراهان زیادی به ایران آمده است در سفرنامه یک هزار صفحه ای او «از استانبول به تهران» ماجراهای زیادی نقل شده است، از جمله اینکه در جایی می آورد: «وقتی من به مشهد رفتم. در مشهد میرزا یوسف نامی را دیدم که به زبان انگلیسی تکلم می کرد و این موضوع برای من اسباب تعجب بود، زیرا به هیچ عنوان فکرم خطور نمی کرد در آنجا کسی با زبان انگلیسی آشنایی داشته باشد.
پس از تحقیق معلوم شد او در شهر بمبئی در خدمت دولت انگلیس بوده و در آن دستگاه زبان انگلیسی را فرا گرفته است، من از این پیشامد بسیار خوشوقت شدم و با خودم گفتم زبان دانی این شخص به کار من مفید خواهد آمد. وقتی که با میرزا یوسف گرم صحبت بودم سید حسن که یکی از خدام حضرت رضا بود از در درآمد و پس از گفتگوهای متفرقه گفت: حرم حالا خلوت است و اگر خواسته باشید به زیارت بروید خطری نخواهد داشت من بی درنگ بالاپوش خود را برداشتم و به دنبال او به زیر گنبد طلا مشرف شدم. باید اعتراف کنم تا آن تاریخ بنایی به این عظمت و شکوه ندیده بودم، البته پیش از ورود به حرم به پیروی از راهنمای خود تعظیم کردم و با او اذن دخول خواندم. من مایل بودم قدری بیشتر در آن رواق بمانم، اما چون رفته رفته تعداد جمعیت رو به افزایش می نهاد واهمه مرا برداشت که مبادا در حرم مرا به دلیل اینکه عیسوی هستم مورد ضرب و شتم قرار دهند، به همین سبب از حرم خارج شده و به اتفاق راهنمای خود شتابان از مدرسه میرزا جعفر دور شدم. پس از چند روز، ورود من در همه جا شایع شد و تصور من بر این بود چنانچه من قبلاً به زیارت حرم نرفته بودم دیگر چنین سعادتی نصیبم نمی شد، یک روز میرزا عبدالجواد مجتهد به بازدید من آمد، مجتهد شهادتی به زبان من جاری کرد و بعد آن چون مسلمان شده بودم دخول به صحن و حرم دیگر اشکالی نداشت، به همین جهت به اتفاق میرزا عبدالجواد یک دفعه دیگر به زیارت رفتم و با فراغ خاطر و بدون تشویش همه جا را تماشا کردم.»
آشپزخانه حضرتی
«استویک» از جهانگردان انگلیسی است که در بخشی از سفرنامه خود چنین می نویسد: «در آن تاریخ که به خراسان رسیدم میرزا جعفرخان مشیرالدوله متولی باشی آستان قدس رضوی بود که از تربیت شدگان انگلیس است و انگلیسی را با وجودی که به واسطه کهولت سن فراموش کرده به خوبی حرف می زند.»
او در بخشی دیگر از سفرنامه می آورد: «مشیرالدوله یک روز مرا احضار کرد تا پیرامون اوضاع خراسان گفتگو کند و بعد ختم مذاکرات مرا به آشپزخانه حضرت برد که برای زوار غذا تهیه می کنند، آشپزخانه حضرت در روز به هشتصد نفر شام و ناهار می دهد. در روز شانزدهم اکتبر نیز مشیرالدوله به وسیله یکی از محارم خود پیغام داد که اگر من مایل باشم حاضر است مرا به تماشای حرم مطهر حضرت رضا(ع) ببرد و من با کمال تشکر این دعوت را پذیرفتم، در صورتی که می دانستم خارجی ها اجازه ورود به حرم را ندارند.
به هر حال مشیرالدوله مرا به داخل حرم برد و من خوب همه جا را تماشا کردم. از قضا شب جمعه بود و ازدحام مردم زیاد و همه تعجب کردند چرا مشیرالدوله به انجام چنین امر خطیری تن داده است، من چون متوحش و هراسان بوده و بیم آن را داشتم مردم آسیبی به من وارد کنند با اجازه مشیرالدوله روانه منزل شدم و روز بعد به منظور جلوگیری از هیجان و آشوب عمومی شهر را ترک کرده به اردوی سلطان مراد میرزا حسام السلطنه که در نزدیکی مشهد بود عزیمت کردم.» «ادنوان» از دیگر سیاحانی است که در فوریه 1879 به عنوان خبرنگار روزنامه «دیلی نیوز» عازم آسیای مرکزی شد. او از تهران به مشهد مقدس رفت و از آنجا روانه مرو شد.
بست با زنجیر متمایز شده
«کرزن» هم در کتاب خود مطالبی درباره مشهد نقل کرده است. او در بخشی از کتاب به تعریف بست و بست نشینی می پردازد و می گوید: «بست جایی است که اگر گناهکاری به آن نزدیک شود از تعقیب محفوظ می ماند، از مهمترین جایگاه های بست نشستن حرم مطهر حضرت رضا(ع) است. به گونه ای که بست با زنجیر بلندی متمایز شده و زائران پس از بوسیدن و زیارت آن به صحن می رسند.»«کلاویخو» سیاح عصر تیموری که به ریاست هیأتی از اسپانیا به مشهد آمده است تعبیر جالبی از حرم مطهر دارد. او می نویسد: «این شخص(امام رضا(ع)) در مسجدی زیر گنبدی بزرگ مدفون است.»
هیأت اعزامی که برای تماشای مقبره به داخل مسجد رفته بودند بعدها در نقاط دیگر وقتی می گفتند قبر امام را زیارت کرده اند مورد احترام مسلمانها واقع می شدند و پیروان اسلام لباسهای آنها را بوسه می زدند.
دقیق که می شوی می بینی تعریف تمام سیاحان درباره مشهد و دیدن حرم در یک نقطه مشترک است، همه آنها در رابطه با زیبایی گنبد و شکوه حرم مطهر و زیبایی گلدسته ها سخن گفته اند که هنوز هم جلوه خاصی دارد چنانچه ژنرال «مک گرگر» حرم مطهر و عظمت آن را این گونه وصف می کند:« اگر نخواهیم بگوییم که این بناها با تقارن فوق العاده، زیبایی خاصی دارد باید اعتراف کنیم چشم انداز کلی آن بسیار زیباست و بهترین منظره در دروازه پایین خیابان دیده می شود.»
«شاردن»، عظمت و شهرت این مسجد (حرم مطهر) را در سر تاسر مشرق زمین پرآوازه می داند.
ساموئل گرین بنیامین، هم در اثر خود صنایع هنری به کار رفته در حرم و صحن های آن را از نمونه های ممتاز ذکر کرده و از قول آنهایی که آنجا را وصف کرده اند، می نویسد: شکوه و وصف آن به تعریف راست نمی آید.
«سرپرسی سایکس»، هم گنبد طلایی حرم مطهر را از دور مثل شعله های درخشنده آتش ذکر کرده و می گوید: «منظره ای تا این اندازه زیبا شاید کمتر دیده بودم.»
مکانی برای پذیرایی زائران غیر ایرانی
مشهد به عنوان یکی از قطبهای گردشگری ایران پایگاه سیاحان و زائران بی شماری با فرهنگها و ملیتهای مختلف بوده است. تا آنجا که دارالرحمه در گوشه ای از صحن جمهوری اسلامی حرم مطهر مجموعه ای است که به همین زائران اختصاص یافته است و هر روز پذیرای زائران غیر ایرانی با قومیتها و ملیتهای مختلف است. دارالرحمه آن قدر بزرگ و وسیع هست که برای همه چیز فضا داشته باشد با برنامه های متعدد، تا آنجا هم توفیق حضور در صفهای نماز جماعت برای زائران ایرانی می ماند و هم بازدید از بخشهای مختلف. تشرف به اسلام نیز از خاطرات فراموش نشدنی این بخش است.
منبع: / روزنامه / قدس ۱۳۸۹/۱۲/۱۸
نویسنده : معصومه فرمانی کیا
نظر شما