تلخ امّا شیرین
آمار در کشور ما ( متأسفانه یا خوشبختانه) متوّلی ندارد. نه اینکه متوّلی نداشته باشد، چرا دارد. خوب هم دارد. مرکز ملّی آمار ایران یک سازمان بزرگ و رسمی است امّا به نظر میرسد این مرکز نمیتواند از عنوانش دفاع کند. به همین خاطر است که آمارها در ایران هرگز نتوانستهاند آنچنان که بایسته و شایسته است به کار برنامهریزی بیایند. با اینکه همه میدانیم نخستین لازمه برنامهریزی داشتن اطلاعات آماری صحیح است امّا نسبت به این مهم همواره بیتوجهی کردهایم. و علت بیاعتمادی مردم به آمارهای بعضاً رسمی نیز همین وجود تشتّت است.
حال به چند مثال ساده توجه کنیم:
یک مقام رسمی در یک سخنرانی تلویزیونی آمار بیکاری را در کشور ده درصد اعلام میکند. کارشناس دیگری این آمار را غیرواقعی خوانده و نرخ واقعی را 25 درصد اعلام میکند. هیچکدام هم حاضر نیستند دلیل یا دلایل خود را بیان کنند. قبل از پایان سال اعلام شد که یک میلیون و ششصد هزار شغل در کشور ایجاد شد. بسیاری در سلامت این عدد تردید کردند علت آن این بود که آمار فوق صرفاً اعلام شد بدون اینکه مبانی و ادله و دلایل دستیابی به این آمار که برای همگان قابل قبول و دسترسی باشد اعلام نشد. مثلاً عدهای میگویند مبنای اعلام این نرخ و این رقم میزان وامهای خود اشتغالی پرداختی به افرادی بوده که وام خوداشتغالی دریافت کردهاند و لذا این آمار نمیتواند قرین به صحت باشد چرا که بخش اعظمی از آنها که چنین وامی دریافت میکنند لزوماً صاحب شغل نمیشوند. عدهای هم اعلام میکنند اگر یک میلیون و ششصد هزار شغل در کشور ایجاد شده باشد قاعدتاً سازمان تأمین اجتماعی باید حداقل یک میلیون ورودی جدید داشته باشد و عده دیگری نیز مسایل دیگری را مطرح میکنند.
نمونه و مثال دیگر آن در مورد آمار مسافران نوروزی است که این روزها با آب و تاب تمام مطرح میشود که آمار مسافرتهای نوروزی بیش از 30 درصد افزایش داشته است اما در همین اثنا، اکثریت صاحبان هتلها و مسافرخانهها، رستورانداران بین راهی و مغازهداران شهرهای سیاحتی و تفریحی و حتی زیارتی اعلام میکنند که درآمدهایشان و وضع کاسبی و کسب و کارشان حتی نسبت به نوروز سال قبل بدتر بوده و شاهد رونق آنچنانی نبودهاند. و از سوی دیگر اعلام میشود که هم آمار تصادفات پائینتر آمده و هم مصرف بنزین کاهش داشته که هر دو مورد اخیر با افزایش 30 درصدی سفر همخوانی ندارند. بعد که بیشتر دقیق میشوید میبینید که هر (نفر - سفر) در آمارهای اعلامی یعنی افرادی که در یک اتوموبیل نشسته و از شهرهای مختلف رد میشوند (نفر - سفر) حساب شدهاند حتی اگر به قدر خریدن یک آب معدنی در اولین میدان شهرهای عبوری در هر شهری توقف داشته و یا اصولاً فقط از آن شهر عبور کردهاند و به همین خاطر است که در مییابید اعلام چنین آمارهایی بیش و پیش از آنکه بتواند مبنای برنامهریزی و یا نشانهای برای رشد یا رکود باشد بیشتر جنبه تبلیغاتی و روانی یافته و فاقد معیارهای لازم و اصولی برای اتّکا و اعتماد است.
از این دست مثالها بسیار میتوان زد و در مورد آمارهای ارائه شده که متاسفانه یا خوشبختانه این روزها به وفور توسط این و آن و این نهاد و آن ارگان و فلان سازمان و بهمان وزارتخانه در رسانهها مطرح میشود میتوان نمونههای فراوانی از تعارض و تشتت و اختلاف موجود در آنها آورد که همگی نشانه مظلومیت آمار در کشور و یتیمی آن است.
اما در پایان این مقال کوتاه تنها به یک نکته اشاره میکنم و آن اینکه: هرگز تصور نکنیم وظیفه حاکمیت و دولت و متولیان و مسئولان تنها این است که آمارهای خوب و امیدوارکننده و مثبت و افتخار برانگیز بدهند و یا خدای ناکرده بسازند. بلکه مهمترین وظیفه آنان این است که آمارهای درست و صحیح ارائه بدهند. در آن صورت شک نکنیم که تلخی واقعیت گاه ثمرات بسیار شیرینی به بار میآورد که شاید در نگاه نخست در ذائقه خوش ننشیند اما به کار سلامت جان میآید. چرا که اگر یک پزشک حاذق از ترس آنکه مبادا روحیه بیمار افسرده شود از بیان وجود بیماری و لزوم مراقبتهای پزشکی مربوطه سر باز بزند و با لبخند حرفهای خوب و امیدوارکننده به او تحویل بدهد بیشک خدمتی به او نکرده است.
منبع: / روزنامه / اطلاعات ۱۳۹۰/۱/۱۶
نویسنده : فتحالله آملی
نظر شما