موضوع : پژوهش | مقاله

آیا سقط جنین اخلاقی است (2)


سوال مهم در اینجا این است که: «اگر فرد «الف» به طریقی عمل کند که نجات‌دهنده زندگی فرد «ب» باشد که در غیر این صورت «ب» خواهد مرد، آیا فرد «الف» حق دارد که این نقش را نپذیرد یا اینکه اگر نپذیرد عملی اخلاقا نادرست انجام داده است؟» به نظر می‌رسد پاسخ به این سوال چندان آسان نباشد اما قطعا این واضح است که بسیاری از مردم معتقدند که فرد «الف» الزامی اخلاقی ندارد تا به عنوان نجات‌دهنده زندگی شخص دیگری عمل کند. به نظر می‌رسد در اینجا باید میان «حق مثبت»(11) و «حق منفی»(12) تمایز قائل شد. حق حیات یک «حق منفی» است به عبارت دیگر «حق» این است که دیگری را نکشیم اما به نظر نمی‌رسد که در یاری برای نمردنش او چنین حقی داشته باشد. یعنی حق او برای حیات این است که او را نکشیم اما حق او برای حیات این نیست که باید به او کمک کنیم تا نمیرد. حال در مورد مادری که به او تجاوز به عنف شده و می‌خواهد سقط جنین کند چه می‌توان گفت؟ مشابه با مورد ویولونیست، اگر فردی که کلیه‌اش به ویولونیست وصل شده کلیه خود را از اتصال قطع کند و ویولونیست بمیرد او به لحاظ اخلاقی مسوول نیست، در مورد شخصی که از تجاوز به عنف باردار شده، اگر او نقش حمایت‌کننده زندگی جنین را نپذیرد، به لحاظ اخلاقی مسوول نیست. ممکن است در اینجا اعتراض شود شخصی که به او تجاوز شده، باید به گونه‌ای عمل می‌کرده که شانس تجاوز را به حداقل برساند بنابراین او به نوعی خود مسوول است. اما می‌توان داستان را به گونه‌ای طراحی کرد که فردی که دچار تجاوز شده، به هیچ طریقی نمی‌توانسته از آن جلوگیری کند. بنابراین خانم تامسون استدلال می‌کند اگر ما اخلاقا مجازیم تا خود را از ویولونیست جدا کنیم و اجازه دهیم او بمیرد، پس به نظر می‌رسد شخصی که از تجاوز به عنف حامله شده یا حاملگی خطری جدی برای زندگی او است، می‌تواند از حمایت کردن جنین امتناع کند تا جنین بمیرد. البته تامسون می‌خواهد استدلال خود را گسترش دهد و صرفا به مورد تجاوز به عنف و خطر حاملگی محدود نشود. اینکه آیا تامسون در انجام این امر موفق است یا نه در متن حاضر بررسی نمی‌شود. اما اگر او در توجیه(13) سقط جنین در مورد تجاوز به عنف موفق باشد، اعتراضی جدی به موافقان دیدگاه محافظه‌کار وارد شده است، کسانی که در هیچ شرایطی سقط جنین را مجاز نمی‌دانند. اما آیا تامسون در استدلال خود در توجیه سقط جنین در مورد تجاوز به عنف و خطر حاملگی موفق بوده است؟ آیا تفاوتی میان کشتن مستقیم جنین و امتناع از حمایت او و اجازه دادن که او خود بمیرد، وجود دارد؟ به نظر می‌رسد ما تحت این شرایط اخلاقا مجاز نیستیم ویولونیست را مستقیما بکشیم، در اینجا بحث مهم تفاوت میان کشتن و «اجازه دادن به مردن»(14) است که بحثی دامنه‌دار و پرمناقشه در ادبیات فلسفی است. (15) با وجود این، استدلال تامسون با دو مسئله مهم روبه‌رو است. الف) اگر ما در دفاع از خود حق کشتن کسی را داریم، به نظر می‌رسد شخصی که تهدید‌کننده حیات است باید عمدا و آگاهانه قصد این کار را داشته باشد، یا این که فرد مورد نظر باید قادر باشد تشخیص دهد که زندگی شخص دیگری را تهدید می‌کند، اما آیا جنین عمدا و آگاهانه زندگی مادر را تهدید می‌کند یا جنین قادر است تشخیص دهد که در حال تهدید زندگی مادر است؟ پاسخ به این سوال در نتیجه‌گیری استدلال تامسون مهم است. اما با این حال شهود ما تهدید عمدی و آگاهانه زندگی مادر توسط جنین را نمی‌پذیرد. ب) در مثال ویولونیست، به نظر می‌رسد شخصی که به ویولونیست وصل شده واقعا هیچ مسوولیتی در قبال ویولونیست ندارد اما آیا مادر واقعا هیچ مسوولیتی در قبال جنین ندارد؟ پاسخ به این سوال قطعا در گسترش استدلال به مواردی غیر از تجاوز به عنف موثر است. قطعا مادر خود در به وجود آوردن جنین نقش اساسی دارد بنابراین به نظر می‌رسد در این زمینه مسوولیت هم دارد. اما آیا در مورد تجاوز به عنف، شخص خود در به وجود آوردن جنین نقش داشته است؟ پاسخ به این سوال شهودا منفی است. در مورد خطر حاملگی وقتی که خود مادر نقش اصلی در ایجاد جنین داشته است، پاسخ به سوال «ب» را کاملا مشکل و سخت می‌سازد. ممکن است در اینجا استدلال شود که حق مادر برای کنترل و نظارت بر آنچه در بدنش رخ می‌دهد، بر حق جنین برای حیات اولویت دارد. همانگونه که گفته شد حق حیات بدین‌معنا نیست که دیگران موظفند هر کاری برای زنده ماندن ما انجام دهند و بدین ‌معنا نیست که دیگران «‌باید» بدنشان را برای نجات و زنده ماندن ما در اختیار ما قرار دهند. بر طبق نظر تامسون، در مورد ویولونیست شما واضحا موظف نیستید که بدن خود را در اختیار او قرار دهید یا او حقی برای استفاده از کلیه‌های شما را ندارد مگر آنکه شما چنین اجازه‌ای به او بدهید. استدلال تامسون مبتنی بر اصل زیر است: اصل د: «هیچ کسی حق استفاده از بدن دیگری را برای زنده ماندن ندارد مگر آنکه فرد مورد نظر خود چنین اجازه‌ای داده باشد» در مورد جنین، آیا جنین حق استفاده از بدن مادر را دارد؟ آیا مادر چنین حقی به او داده است؟ اگر حاملگی خود خواسته و با قصد قبلی باشد به نظر می‌رسد مادر چنین حقی را به جنین داده است. بنابراین سقط جنین در این حالت در بهترین حالت محل مناقشه خواهد بود. اما در مورد تجاوز به عنف چه می‌توان گفت؟ به نظر می‌رسد پاسخ در این حالت منفی است. به نظر می‌رسد اصل «د» با سوالات زیر روبه‌رو است: چه ویژگی یا ویژگی‌هایی برای کسی ایجاد حق حیات می‌کند؟ آیا حق حیات نیازمند این است که دیگران چنین حقی را تایید کنند؟ البته می‌توان گفت اصل «د» با سوالات بالا مواجه نمی‌شود چون اصل «د» تنها اشاره بر این دارد که استفاده از بدن دیگری برای زنده ماندن نیاز به اجازه او دارد، نه اینکه داشتن حق حیات نیازمند اجازه دیگران است. خانم تامسون معتقد است سقط جنین لزوما مستلزم کشتن جنین نیست بلکه می‌توان از حمایت جنین دست کشید تا او خود بمیرد، همانگونه که بیان شد بحثی کاملا جدی در این حوزه وجود دارد که آیا واقعا تفاوتی میان کشتن و «اجازه دادن به مردن» وجود دارد. یا نه. در نوشتن این مقاله از درس‌گفتارهای پروفسور مایکل تولی استفاده فراوان کردم و از ایشان کمال تشکر را دارم که این درس گفتارها را در اختیار من قرار دادند.
همچنین منبع زیر بحث مفید و جامعی درباره سقط جنین است:
Michael Tooley, Abortion and Infanticide (Oxford: Clarendon Press, 1983).

توضیحات:
11: Positive Right
12: Negative Right
13: justification
14: allowing to die
15: Bennett, J, (1972), “ Acting and Refraining” Analysis 28
Bennett, J, (1995), the Act Itself. Oxford: clarendon
Chandler, J, (1990), “ Killing and letting Die- Putting the Debate in Context”, Australasian Journal
Of Philosophy, 68


منبع: / روزنامه / کارگزاران ۱۳۸۷/۰۸/۰۹
نویسنده : احمد رضا همتی مقدم

نظر شما