میراث دار رابله
روزنامه شرق، چهارشنبه 12 آذر 1382
آرش نقیبیان: کلودتیلیه در 11 آوریل 1801 در خانواده ای متوسط در شهر کوچک کلامسی فرانسه پا به عرصه وجود گذاشت. تیلیه در طول عمر کوتاه چهل و سه ساله اش زندگی پر حادثه ای را پشت سر گذاشت.
حوادث زندگی او به این شکل خلاصه می شود: بعد از تحصیلات متوسطه به پاریس رفت، مدتی ناظم مدرسه شد اما به علت نامرتبی و غیبت های طولانی کارش را از دست داد و بیکار شد. سپس در همان مدرسه معلم شد. با آنکه به علت شغل معلمی نمی بایستی به خدمت سربازی برود ولی به خاطر افکار انقلابی اش در سال 1822 او را به سربازی بردند و در ارتش تا گروهبانی پیش رفت اما در آنجا هم بخت یارش نبود چون درجه اش را گرفتند و به سربازی ساده تبدیل شد.
پس از سربازی از نو حرفه معلمی را انتخاب کرد و در سال 1828 با کلود کل دختر یک پارچه فروش فرانسوی ازدواج کرد. در این دوران کلودتیلیه مقالاتی در روزنامه های مستقل فرانسوی می نوشت و در آن به مفتخواران و انگل های جامعه و دشمنان ملت حمله می کرد.چاپ و انتشار این مقالات طبقات حاکمه را به وحشت انداخت و نویسنده آن را به زندان انداختند.
در سال 1841 کلودتیلیه مدیر هفته نامه «جمعیت» شد. دایی من بنژامن ابتدا به صورت پاورقی در این هفته نامه منتشر شد. یادآور می شویم که در سال 1841 کلودتیلیه رمانی با عنوان گیاه قشنگ و کرنلیوس می نویسد ولی عمده شهرت او به خاطر کتاب دایی من بنژامن است. نکته جالب این است که دایی من بنژامن ابتدا در آلمان شهرت پیدا کرد درست مثل کتاب برادرزاده راموی دیدرو که به خاطر ترجمه گوته ابتدا در آلمان شهرت پیدا کرد. در این کتاب نشانه هایی از تاثیرپذیری تیلیه از طنز و شوخ طبعی رابله و سایر طنزنویسان درجه اول فرانسوی مشاهده می شود. حوادث رمان دایی من بنژامن به اواخر قرن هجدهم بر می گردد قرنی که به عصر روشنگری معروف است و نویسندگان بزرگی چون مونتسکیو، دیدرو و ولنر در آن دوره زندگی می کردند. در آن زمان جامعه فرانسه به سه طبقه متمایز از هم تقسیم می شد. 1 - نجبا و اشراف زادگان 2 _ روحانیون 3 _ توده های مردم. طبقه نجبا و روحانیون از امتیازات وسیعی برخوردار بودند. به عنوان مثال از پرداخت مالیات مستقیم معاف بودند و خودشان را برتر از سایرین می پنداشتند. یکی از دستمایه های کلودتیلیه برای حمله به طبقه نجبا واشراف همین وجود نظام طبقاتی در فرانسه بود که امکان هر نوع خلاقیتی را در جامعه فرانسه و نزد توده های مردم منتفی می کرد.
شاید مهم ترین نکته ای که درباره کتاب دایی من بنژامن به نظر می رسد طنز درخشان و گزنده آن است که در سطرسطر کتاب به چشم می خورد، این طنز به شدت گزنده بنیادهای فرسوده و پوسیده اشرافیت رو به زوال فرانسه در اواخر قرن هجدهم را نشانه رفته است.
قهرمان کتاب، بنژامن راتری که خود از میان توده های مردم برخاسته و شغل پزشکی را انتخاب کرده مسلح به سلاح برنده طنز و شوخ طبعی و طبعا رندی خاص خود است و در عصر و زمانه ای که امتیازات و القاب اشرافی در جامعه رواجی همه گیر دارد به تنهایی تمامی این القاب و عناوین را به سخره می گیرد و شرف انسان را در آزادگی و رهایی از تمامی قیود بندگی و بردگی می داند.
این گونه عقاید و طرز تفکر بی گمان امروزه امری جا افتاده و تثبیت شده است ولی در عصر و زمانه ای که نویسنده کتاب زندگی می کرده این گونه افکار به شدت مترقی و ضد ارتجاعی محسوب می شد. نکته جالب درباره کتاب دایی من بنژامن آن است که گوئیا زندگی نویسنده کتاب بر آیند واقعی هنر نویسندگی اش نیز بوده است. زیرا مشابهت های فراوانی بین زندگی کلودتیلیه و قهرمان کتاب بنژامن راتری دیده می شود. در خلال مطالعه این رمان جذاب همچنین می توان به پاره ای از اعتقادات مترقی نویسنده درباره مسائل مهمی چون امتیازات اجتماعی، ازدواج، مرگ و فلسفه زندگی «که البته به زبانی شیرین و طنز آلود بیان می گردد» پی برد.
برای درک بهتر کتاب دایی من بنژامن و اهمیت فو ق العاده آن باید به مبارزات طبقاتی سال 1780 آشنا بود. انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 برابری همه مردم را در مقابل قانون و عدالت اعلام کرد و مقرر داشت که پست های حساس و مهم مملکت به کسانی محول گردد که شایستگی بیشتری از دیگران داشته باشند. خواننده کتاب دایی من بنژامن با مطالبی از این دست نیز آشنا می شود.قهرمان کتاب نه تنها دارای قلبی پاک و مهربان است و همواره در تلاش است که به دیگران خصوصا طبقات محروم جامعه کمک کند، در عین حال دارای فهمی عمیق و زبانی گویا و بذله گو است و همان طور که اشاره شد در منشش این طنز در تمامی سطور کتاب موج می زند و بی گمان اگر نگوییم این کتاب بهترین نمونه طنز نویسی ادبی در زبان فرانسه است با اندکی انصاف می توان آن را از نمونه های برجسته طنز ادبی در تاریخ ادبیات فرانسه محسوب کرد و نویسنده آن را همپای فرانسوا رابله قرار داد. دریغ است که این کتاب ارزشمند که در ضمن از ترجمه خوبی نیز برخوردار است بار دیگر تجدید چاپ نشود.
نظر شما