پرکردن شکاف میان فرهنگ ها
روزنامه شرق، شنبه ۶ دی ۱۳۸۲ - ۴ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۲۷ دسامبر ۲۰۰۳
مصطفی عثمان - ترجمه حسن بنانج: سازمان های غیردولتی مسلمان می توانند نقش بی نظیری را در ارائه کمک های انسان دوستانه ایفا کنند. این سازمان ها قادر هستند با چنین نقشی شکاف میان فرهنگ ها و ادیان را پر کنند. نخستین نمونه این نوع نقش آفرینی در دهه ۷۰ هنگام تهاجم روسیه به افغانستان بروز کرد. در آن زمان جوامع و کشورهای مسلمان در نقاط مختلف جهان برای کمک به مردم افغانستان که متحمل گرسنگی و فقر شده بودند، دست به دست یکدیگر داده و توان نیروهای خود را با هم به کار گرفتند. دومین نمایش از فعالیت اثر بخش NGOهای مسلمان بین سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۳ و در زمان جنگ بوسنی روی صحنه رفت. در این دوره محبوبیت و شهرت NGOهای مسلمان به اوج خود رسید و از آن پس بود که دیگر نمی شد از مشارکت آنها در کمک های انسان دوستانه غافل شد.
با وجودی که برخی رسانه های غربی پیروان اسلام را گسترش دهندگان و حامیان خشونت تصویر کرده اند، مسلمانان سه چهارم از آوارگان در جهان را تشکیل می دهند. این حقیقت که بسیاری از مسلمانان جهان تجربه مستقیمی از نوعی بدبختی و فلاکت را در زندگی داشته اند، ما را به این واقعیت می رساند که پس NGOهای اسلامی با توجه به وضعیت موجود در جهان اسلام همیشه از حمایت فراوان و آماده ای برای ارائه کمک های انسان دوستانه برخوردار هستند. NGOهای مسلمان به رغم همتایان سکولار خود بودجه مورد نیازشان را از کمک های خیریه افراد و افکار عمومی دریافت می کنند. این در حالی است که مؤسسات کمک رسانی غربی از سوی سازمان های خیریه دولتی و یا چندملیتی حمایت می شوند. کمک هایی که از سوی NGOهای مسلمان ارائه می شوند فقط محدود به مسلمانان نیازمند نیست، بلکه هر انسان نیازمندی را در هر جای دنیا حتی مخالفین را تحت پوشش قرار می دهد. با این حال انگیزه NGOهای مسلمان در میان سایر سازمان های فعال در دنیای سکولار کنونی اغلب مورد تردید و بی مهری قرار می گیرد. برای مثال وقتی که NGOهای مسلمان دست یاری به سوی جامعه ای مسلمان دیگر فراتر از مرزهای خود دراز می کنند، اغلب متهم به عدم تلاش برای کمک به جوامع غیرمسلمان می شوند. این در حالی است که اگر همان NGOها برای غیرمسلمانانی در برخی نقاط فقیر جهان کمک ارسال کنند، به دلیل تلاش برای تغییر ادیان ساکنین آن نقاط مورد سرزنش و انتقاد قرار می گیرند. این در واقع بدان معنا است که بگوییم NGOهای مسلمان تنها زمانی که یک نفر غیرمسلمان قبول کند اسلام را به عنوان دین خود برگزیند، به او کمک می کنند.
ارتقا و توسعه سلامتی
تفاوت دیدگاه NGOهای مسلمان با سایر سازمان های سکولار این است که در واقع NGOهای مسلمان معرفی ارزش های اسلامی را به جوامع نیازمند کمک های انسان دوستانه برای توسعه سلامتی در آن جوامع حیاتی می دانند. به عقیده ما مسلمانان سازمان های سکولار تنها فعالیت های خود را بر ارتقای رفاه مادی جوامع هدف، متمرکز کرده اند.
NGOهای مسلمان نقش مهمی را می توانند در ایجاد پل میان فرهنگ غرب و جوامع مسلمان ایفا کنند. NGOهای غیرمسلمان به دلیل تأثیرات به جا مانده از نظام های استثماری قرون گذشته، اغلب در جوامع اسلامی مورد بدگمانی قرار دارند. NGOهای غربی نیز درک فرهنگ جوامع مسلمان را کار دشواری می دانند. این نوع تضاد و عدم درک در کار مؤسسات خیریه و فعالان آنها هم بروز می کند. این نوع تضاد گاهی اوقات به وضوح رخ می نماید. مثلاً در اواخر دهه ۸۰ یک گروه NGO غربی که بر روی نظام خانواده و سلامتی کودکان و فرزندان در افغانستان فعالیت می کرد، در میان زنان ساکن در اردوگاه آوارگان اقدام به توزیع کاندوم کرد. این اقدام از سوی افغان ها به تلاش آن گروه NGO برای گسترش فساد و اشاعه بی عفتی در میان زنان افغان تفسیر شد. اوضاع بحرانی شد و امام یکی از مساجد از پیروان خود خواست تا به دفتر NGO مذکور حمله کرده و آن را به آتش بکشند.
اقدام آن NGO را در واقع باید نتیجه غفلت از فرهنگ مسلمان - افغان دانست. این در حالی است که NGOهای مسلمان در رفع اینگونه غفلت ها نقش مهمی را می توانند به عهده بگیرند. NGOهای مسلمان در واقع از این امتیاز برخوردار هستند که NGOهای غیرمسلمان را با مشکلاتی که می توانند در درک فرهنگ مسلمانان داشته باشند، بدون آنکه سبب رنجش پیروان دین اسلام شوند، آشنا سازند.هیچ کس منکر برخورد تمدن ها میان مسلمانان و غرب پس از حوادث ۱۱ سپتامبر نیست، این در حالی است که همکاری میان NGOهای مسلمان و غیرمسلمان می تواند به عنوان مثال بارزی از توان همکاری و برقراری روابط نزدیک میان ادیان و فرهنگ های مختلف و ناهمگون ذکر شود.
تنش مسلمان- صرب
هنگامی که سطح تنش ها میان مسلمانان و صرب ها در منطقه بالکان به سطح غیرقابل کنترلی رسیده بود، یک پروژه کمک رسانی مسلمان برای ایجاد صلح در «زوورنیخ»، شهری کوچک در شرق بوسنی که توسط نیروهای صرب به اشغال درآمده بود، آغاز شد. هیچ یک از بوسنیایی ها جرأت نمی کرد به خانه خود در روستاها بازگردد. آنان از این وحشت داشتند که به محض بازگشت توسط نیروهای صرب بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. سازمان غیردولتی که وظیفه اجرای پروژه مذکور را بر عهده داشت، ابتکار گشایش دفتری را در مرکز شهر زوورنیخ به اجرا درآورد و تلاش کرد تا تعدادی از مسلمانان و صرب ها را برای فعالیت در این دفتر استخدام کند. اتومبیل های این سازمان کمک رسانی اسلامی که آرم ها و تصاویر روی آنها حکایت از فعال بودن آن بود، هر روز از مقابل دیدگان روستاییان و شهروندان گذر می کردند و بدین ترتیب آنها را به امکان همکاری صرب ها و مسلمانان در کنار یکدیگر واقف می ساختند. این وضعیت به خانواده های مسلمان کمک کرد تا رفته رفته به اعتماد و قوت قلب برسند و در نهایت به خانه هایشان بازگشته و بدون ترس و واهمه آنها را باز سازی کنند. این پروژه همچنین به صرب ها آموخت که می توان بدون ایجاد هرگونه تنش با مسلمانان زندگی و کار کرد.
NGOهای اسلامی اغلب می توانند در جوامعی که برای مؤسسات خیریه غیرمسلمان دسترسی به آنها غیرممکن یا بسیار دشوار است، فعالیت کنند. شاید این عدم توانایی به علت امتناع این جوامع یا اعتماد نداشتن آنها به مؤسسات و سازمان های غیرمسلمان باشد. NGOها همچنین می توانند به این مؤسسات خدماتی ارائه دهند که با رسوم، فرهنگ و عقاید جوامع مسلمان محلی همخوانی داشته باشد.
مثلاً در کوزوو و بوسنی شهرهایی مانند «موستا» بودند که به دو بخش تقسیم می شدند. دسترسی NGOهای غیرمسلمان به منطقه ای که تحت حاکمیت مسلمانان قرار داشت، به علت وضعیت امنیتی حساس آن بسیار دشوار بود. در موقعیت های مشابه این است که NGOهای مسلمان می توانند به اعضای این نوع جوامع دسترسی پیدا کرده و آنان را دست کم از مایحتاج اولیه زندگی بی نیاز سازند. هیچ کس نمی تواند منکر ثروت و توان کشورهای مسلمان شود. این کشورها اغلب در کمک به کشورهای غیرمسلمان نیز همانند کشورهای مسلمان عمل می کنند. این مثال ها از فعالیت NGOهای مسلمان و قابلیت آنها کاملاً روشن می سازد که سازمان های مبتنی بر مذهب باید به منظور هرچه اثر بخش تر کردن کمک های انسان دوستانه با یکدیگر همکاری داشته باشند و در عین یاری رساندن به نیازمندان دست یاری سایر NGOها و حتی NGOهای غیرمسلمان را نیز به سوی هدف مشترک بگیرند.
نظر شما