مدیران ابر شرکتها همچنان زنان را تحقیر میکنند
اعمال تبعیض جنسی علیه زنان تاریخچهای طولانی دارد. اما با تأسیس ابر شرکتهای تجاری قدرتمند و با نفوذ، این اقدامات تبعیضآمیز در حوزههای دریافت حقوق کمتر، ترفیع کمتر، کار بیشتر، اذیت و آزار جنسی و تحقیر آنان با روشهایی مختلف، گسترش زیادتری یافته است. نویسنده این مقاله با نگاهی به کتاب خاطرات منتشر شده یکی از زنان قدرتمند آمریکایی، یکی از برنامههای تلویزیونی پرمخاطب و سفارشهای اخلاقی یکی از نویسندگان مشهور آمریکایی، یادآوری میکند که زمان آن فرا رسیده است که بر این تبعیضهای تحقیرآمیز جنسی پایان دهیم.
این روزها برای یافتن مظاهری از تبعیض جنسی جهت نگارش یک سرمقاله، نیازی به تلاش زیاد نیست. از برنامه تلویزیونی «جمعه شبهای روشن» (Friday NightK's Lights) تا کتاب جدید مدیرعامل اسبق شرکت رایانهای «هیولت پاکارد» خانم کارلی فیوریا در مورد کارمندانش، تا توصیههای اخلاقی وارن بوفت، میتوان با مجموعهای از این فرصتها روبهرو گردید.
باید به این نکته توجه کنید که همه مسایل گفته شده در بالا به هم مرتبط هستند. اجازه دهید این مسأله را توضیح دهم. برنامه تلویزیونی جمعه شبهای روشن، در مورد فوتبال دبیرستانی در یک شهر کوچک تگزاس است. مشابه همان اتفاقاتی که برای من در سال 1956 میلادی افتاده بود. در آن زمان، فوتبال سلطان ورزشها بود و به دخترها حتی اجازه ورزش کردن نیز داده نمیشد. نقش آنها هم تنها در حد یک شیپورچی و تشویق کننده دلربا در این رقابتها باقیمانده بود. در سال 2006 میلادی نیز، هیچ چیز بر صفحه تلویزیونهای ما تغییری نکرده است. پسرهای شرکت کننده زیبا هستند و همه دختران هم از میان همسالان خوشگل و سکسیشان برگزیده شدهاند. اگرچه همه تلاش دارند تا در این مسابقه برنده شوند، اما دل بستگی به تیم را باید مهمترین عنصر زندگی آنان دانست. دوستان شما به آن اتکا دارند، مربی شما هم به این امر تکیه دارد و حتی آینده شهر شما هم با سرنوشت تیمتان گره خورده است. به علاوه، اگر شما با هم متحد شوید و از نکات غیرمهم چشمپوشی نمایید، همواره در اوج خواهید ماند.
اما ارتباط این موضوع با ابر شرکتهای آمریکایی که فیوریا و بوفت نیز به آن اشاره میکنند، چیست؟ ما در همه این موارد با یک اندیشه کم و بیش یکسان روبهرو هستیم که دختران را موجوداتی بیارزش و بازیکنانی ناخوانده میداند که تنها در صورت ایفای نقش به عنوان تماشاگرانی شلوغ و پر سر و صدا و پر انرژی و یا موجوداتی طناز و سکسی، مورد پذیرش قرار میگیرند. فیوریا معتقد است که در هنگام آغاز به کار به عنوان یک مدیر در شرکت ایتی اندتی، وی مجبور بوده که در جلسات تجاری برگزار شده در باشگاههای استریپ (برهنگان) شرکت نماید. درست مشابه مسابقات فوتبال شهرهای کوچک، همه این اتفاقات در انحصار پسران بوده است. بعدها نیز که وی به پستهای عالی مدیریتی دست مییابد، اغلب با برچسب زن هر جایی و نه جایگاهی کم و بیش یکسان با مدیران هم پایه مرد روبهرو بوده است. اما آیا همه این اتفاقات به گذشته تعلق دارد؟ به عنوان مثال، به خاطر آورید که مورگان استانلی چندی پیش یک لایحه قضایی چند میلیون دلاری را در مورد وجود تبعیض جنسی در محیط کارش به دادگاه ارائه نمود. چرا که مدیران شرکت متبوعش، جلسات خود را عموماً در باشگاههای استریپ و یا زمینهای مردانه گلف برپا مینمودند که اساساً در این مکانها، جایی برای زنان نیست. وارن بوفت از عموم مردم میخواهد که رفتاری گوشهگیرانه نظیر موشهای قطبی نداشته باشند. او میگوید که بسیاری از رسواییهای ابر شرکتها، بدین دلیل به وجود میآیند که رفتارهایی نادرست در عصر ما، به عنوان فعالیتهای پذیرفته شده و عادی، از سوی عموم مورد قبول قرار گرفته است. .چهار سال پیش، روزنامه «یو اسای تودی» یک لیست محرمانه خصوصی از اعضای باشگاه ملی گلف «اوگوستا» را که در میان آنان، نام بسیاری از رهبران رده بالای سیاسی کشورمان نیز به چشم میخورد، افشا کرد. نکته جالب اینکه، در این لیست نام بوفت و مورگان استنلی نیز به چشم میخورد. باید بدانید که این باشگاه، تبعیضهای آشکاری را علیه زنان اجرا میکند. اما بوفت هرگز به افشای این واقعیات تمایلی ندارد. چه اتفاقی خواهد افتاد، اگر زنان از با کلاسترین باشگاه گلف دنیا اخراج شوند و ما مجبور شویم که برای برپایی مسابقات هفتگی خویش، به استخدام چند فاحشه روی آوریم؟
حقایق مربوط به وجود تبعیض جنسی در میان مدیران عالیرتبه، جزء یکی از اصول پذیرفته شده زندگی ماست. زنان در سطوح پایین همه این شرکتها قرار دارند و کم و بیش همگی ما با این حقایق روبهرو بودهایم. زنان عموماً کوچکتر و تو سری خورتر بوده و یک تبعیض جنسی کوچک در دستمزدها و یا ترفیع شغلی و حتی یک دستمالی غیرمؤدبانه اندامهایشان، مطمئناً بازتاب بیرونی چندانی نخواهد داشت، واقعیتی که در همه تیمهای کاری مردانه وجود دارد.
اما در اینجا چالش دیگری در برابر مواضع وارن بوفت به وجود میآید. چرا که در صورت افشای این حقایق از سوی یک مدیر عالیرتبه، وی دیگر در میان مدیران برتر تجاری و باشگاههای زن ستیز تفریحی آنان جای نخواهد داشت. 50 سال پس از زمانی که من آن دبیرستان تگزاس را ترک نمودم، زمان آن رسیده است که برنامه تلویزیونی جمعه شبهای روشن را خاموش کنیم!
منبع: / ماهنامه / سیاحت غرب / 1386 / شماره 51، مهر ۱۳۸۶/۰۷/۰۰به نقل از: www.minutemanmedia.org
نویسنده : مارتا بورک
نظر شما