وقتی چین آقای جهان شود
آمریکایی ها از چین به عنوان غول اقتصادی آسیا یاد می کنند، اما چینی ها کشور خود را درحال توسعه می دانند. رقابت ارز و اقتصاد دو کشور که در طیفی از 'رویارویی تا جنگ ' تعبیر شده پیام آشکارمشکل همزیستی عقاب و اژدها را همراه دارد.
نفوذ کالاها و تولیدات مختلف چینی به بازارهای جهانی یکی از عواملی است که سبب شده آمریکا به عنوان نخستین رقیب این کشور آسیایی، از تمام ابزارها برای کنترل توسعه اقتصادی چین بهره گیرد.
عدم توازن صادرات آمریکا به چین و میزان واردات ایالات متحده از این کشور، مواردی است که اگرچه مسوولان آمریکایی از آن به عنوان شاخص های زنگ خطر برای اقتصاد جهان یاد می کنند، اما به نظر می رسد واژه دقیق ترآن 'اقتصاد آمریکا' باشد.
از نگاه آمریکا که پس از جنگ دوم جهانی تاکنون رتبه نخست اقتصاد جهان را به خود اختصاص داده چین به مثابه غول آسیایی است که نگرانی عمیق آنها را ایجاد کرده است.
ابراز نگرانی از این موضوع که اکنون پکن در ابعاد اقتصادی شانه به شانه واشنگتن درجهان گام بر می دارد، در اظهارات مسوولان مختلف آمریکایی کاملا مشهود است.
کشمکش اقتصادی دو کشور که در جنگ ارزی میان آنها تبلور یافته ، در محافل علمی - دانشگاهی عمدتا آمریکایی به طور دقیق مورد بررسی قرار دارد.
'بنجامین پیج و تاو کسای' دو نویسنده آمریکایی- چینی در کتاب ' وقتی چین آقای جهان شود' حساسیت های آمریکا در این زمین را مورد مداقه قرار دادند.
بنجامین پیج استاد علوم سیاسی دانشگاه تکزاس در ایالت اوستین آمریکاست و تاو کسای نیز استاد چینی رشته مشابه است.
اهمیت این کتاب در استناد به مجموعه گسترده ای از تحقیقات ، تحلیل ها و پژوهش های گسترده در مورد مشکل همزیستی آمریکا و چین و ارائه راه حل های پیشنهادی دراین زمینه است.
همکاری دو مولف آمریکایی و چینی برای تهیه و ارائه این کتاب سبب شده تا مطالعات آماری، نظر سنجی ها و نمونه گیری های متنوع آن در سطوح مختلف طبقاتی، فکری و تحصیلی مردم آمریکا مورد اعتنای بیشتر مخاطبان دو کشور قرار گیرد.
این کتاب شش فصل دارد که به توضیح افکار عمومی آمریکا در قبال چین پرداخته است. نویسندگان در این اثر توضیح می دهند که چگونه احساسات مردم آمریکا در قبال رشد اقتصادی چین و نفوذ کالاهای آن بین بیم و نگرانی از یک سو و تمایل به حفظ روابط با آن درنوسان است. نگرانی که تکاپوی سرسختانه آمریکا برای امضای توافقنامه با همسایگان چین، به ویژه ژاپن و ایجاد ائتلاف با آنان را به دنبال داشته تا بتواند با نفوذ چین رقابت داشته باشد.
مولفان این کتاب می گویند: این اثر در واقع به مثابه آیینه ای است که احساسات مردم آمریکا در قبال چین و به عبارت بهتر ترس آنان را نشان می دهد، ترسی که ناشی از نقش چین و چشم انداز روشن جنب و جوش مداوم آن در صحنه اقتصاد و روابط بین الملل است.
به گفته آنها ' این نگرانی اکنون گریبان گروهی از تحلیلگران سیاسی ، اعضای دولت اوباما و بخش هایی از مردم آمریکا را گرفته است.آنچه به این نگرانی ها دامن زده و به عنوان یک واقعیت نمی توان منکر آن شد اختلاف میزان صادرات آمریکا به چین و واردات آن از این کشور است. اختلافی فاحش که آشکارا کفه تروازو را به نفع چین بالا برده و آمار و ارقام موجود نیز موید این واقعیت است زیرا چین بزرگترین وام دهنده به آمریکا است، وام هایی که بالغ بر دهها میلیارد دلار است.'
دانشگاه کلمبیا - از مراکز پژوهشی آمریکا- انتشار این کتاب را با دوعنوان فرعی برعهده گرفت ؛ 1- 'همزیستی با اژدها'، 2- 'آمریکا چگونه به پیشرفت چین می نگرد؟'
دراین کتاب تصویری از تحولات روابط عمو سام و اژدهای آسیایی به تصویر کشیده شده است. به همین منظور روابط واشنگتن و پکن از زمان انقلاب چین به رهبری مائو تسه تونگ -1949- به بعد، به رشته تحریر درآمده است.
دراین بخش از کتاب آمده است: ' از آن زمان دولت ها و روسای جمهور پی در پی آمریکا سیاست نادیده گرفتن حق چین کمونیست در جایگاه بین المللی و کرسی آن به عنوان عضو دائم شورای امنیت را در پیش گرفتند.این تحولات در اوج شعله ور شدن کشمکش ها در زمان جنگ سرد رخ داد و چین کمونیست نیز حامی جبهه رقیب آمریکا بود. اما اصلاح این وضعیت با تلاش کسینجر در دهه 70منجر به ورود چین به منظومه سازمان ملل و به رسمیت شناخته شدن آن از سوی آمریکا و تبدیل تایوان به منطقه تابعه چین بزرگ ، صورت گرفت... بنابراین آمریکا در دهه 80 سیاست جدیدی را در قبال چین در پیش گرفت، به ویژه اینکه سیاست چین پس از درگذشت مائو از کمونیسم و انقلاب فرهنگی و انزوای ایدئولوژی به سیاست درهای باز و تعامل با جهان تغییر کرد و رویکردها و عملکردهای اقتصادی آن بر سیاست 'انعطاف عملی - سودجویی و واقع گرایی' بنا نهاده شد.' مولفان این کتاب در فصل سوم، به پر رنگ شدن نقش چین در صحنه جهانی به عنوان بازیگر بین المللی به ویژه در پرتو رشد اقتصادی آن در 25 سال پایانی قرن گذشته پرداختند.
براین اساس' در این زمان مسوولان چین تا مدتها به سیاست های آمریکا به دیده تردید نگریسته و در قبال آن بسیار هوشیار بودند.'
در فصل های بعدی کتاب این دیدگاه چین در برخی موارد قابل توجیه توصیف شده است، به ویژه اگر نقش آمریکا در ویتنام و نیز ائتلاف آن با تایوان و کره جنوبی در نظر گرفته شود.
این کتاب از فصل سوم به بعد با استناد به نظر سنجی های صورت گرفته در آمریکا، به این موضوع اشاره دارد که ' بسیاری از مردم این کشور دیدگاه روشن یا مشخصی در قبال مقاصد چین و بلند نظری های آن ندارند و نمی دانند چین زیرک و پرجنب وجوش، دشمن سرسخت آمریکا است یا به دوست و متحدی برای آن تبدیل خواهد شد؟'
فصل چهارم این کتاب به نقض حقوق بشر در چین اشاره دارد که نمونه آن سرکوب شدید جوانان معترض در میدان تیان آن مین و محرومیت برنده چینی جایزه نوبل از دریافت آن است.
به اعتقاد مولفان این اثر، 'بیشتر مردم آمریکا مایلند روابط مثبتی در سطوح سیاسی، اقتصادی و تجاری بین آمریکا و چین برقرار باشد و پکن نیز به مسایل آلودگی زیست محیطی توجه بیشتری نشان دهد، آن هم در شرایطی که می رود چین جای آمریکا را به عنوان یکی از عاملان اصلی آلودگی و تولید گازهای گلخانه ای بگیرد... علاوه براین مردم آمریکا مایلند واشنگتن به عنصر توازن با چین توجه داشته باشد و آن را از طریق ایجاد سلسله ائتلاف هایی با همسایگان شرقی چین و در راس آن ژاپن محقق سازد. آنان همچنین با گزینه استفاده از اهرم های نظامی علیه چین حتی برای دفاع از تایوان مخالفت کردند.'
منبع: / خبرگزاری / ایرنا ۱۳۹۰/۱/۱۶
نظر شما