از برتری اقتصاد آلمان تا ترمیم چهره سیاسی
شصت و دو سال از افول قدرت سیاسی آلمان که با جنگ افروزیهای هیتلر در اروپا آغاز شده بود و دامنه آن جهان را نیز در بر گرفت، تا محدود شدن سیاسی آن در نظام بین الملل از طریق عدم پذیرش در شورای امنیت سازمان ملل متحد سپری میشود.
شصت و دو سال از افول قدرت سیاسی آلمان که با جنگ افروزیهای هیتلر در اروپا آغاز شده بود و دامنه آن جهان را نیز در بر گرفت، تا محدود شدن سیاسی آن در نظام بین الملل از طریق عدم پذیرش در شورای امنیت سازمان ملل متحد سپری میشود. سالهای پر فراز و نشیبی که هر چند آلمان را به یک قطب اقتصادی قوی در جهان تبدیل کرد، اما هرگز آن وجه سیاسی سابق آن را حتی پس از فروپاشی دیوار برلین که امروز بیست و یکمین سالگرد آن با حضور بسیاری از چهرههای سیاسی جهان جشن گرفته میشود، به آلمان باز نگرداند.
در سال 1949 یعنی چهار سال بعداز جنگ جهانی دوم آلمان به دو بخش شرقی (جمهوری دمکراتیک آلمان) و بخش غربی (جمهوری اتحاد آلمان) تجزیه گردید. سیاست جمهوری دموکراتیک آلمان رااتحاد شوروی تعین میکرد و جمهوری اتحاد آلمان نیز تحت تأثیر و نفوذ بریتانیای کبیر، فرانسه و امریکا قرار داشت.
هر چند برای نخستین بار در ماه مارس 1952 اتحاد شوروی طرح قرار داد صلح را بخاطر اتحاد دو باره آلمان به کشورهای امریکا، انگلیس وفرانسه پیشنهاد نمود، اما متفقین(غرب) مخالف این طرح بودند. تصور آنها در آن زمان این بود که یک آلمان بیطرف ممکن است به طرف اتحاد شوروی لغزش پیدا کند.اما در نهایت اتحاد دو آلمان یک سال پیش از فروپاشی رسمیاتحاد جماهیر شوروی در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ اتفاق افتادکه از آن به عنوان یکی از مهمترین وقایع سیاسی قرن 20 نام برده شد.
21 سال پیش ؛در 3 اکتبر 1990دیوار برلین پس از خزان 1989 هنگری واتریش و باز نمودن مرزهای مشترک شان که از طریق آن بسیاری از شهروندان آلمان شرقی توانستند به سوی آلمان غربی پناهنده شوند، فرو ریخت تا اتحاد دو آلمان دوباره شکل گیرد. هزاران نفر از مردم آلمان شرقی از مرزهای هنگری و اتریش کشور خود را ترک گفتند. بسیاری از آنها به سفارت خانههای آلمان غربی در شهرهای پراگ و وارسا پناه آورده و در آن جا مدتها منتظرماندند تا اجازه سفر رابه خارج بخصوص به جمهوری اتحاد آلمان بدست آورند. چندی بعد راه پیماییهای بزرگی در شهرهای لیبزیک ـ دریزدین و سایرنواحی آلمان شرقی بخاطرمسافرت به کشورهای غربی وبویژه جمهوری اتحادی آلمان براه انداخته شد. تا اینکه اعتراضات ونمایشات گسترده ای بخاطر وحدت مجدد دوآلمان سراسرکشوررا فرا گرفت و در مدت کمتر از چند هفته و در نتیجه غلبه اپوزیسیون حزب یگانه سوسیالستی، آلمان شرقی قدرت خود را از دست داد.
در نهایت، درسوم اکتبر 1990دو آلمان مجددأ به هم پیوستند وجمهوری اتحاد آلمان را از نو تشکیل دادند.از همین روی مراسم جشن 21 سالگی اتحاد دو آلمان در روز دوشنبه (۳ اکتبر) در حالی در ساختمان پیشین مجلس نمایندگان آلمان در شهر بن برگزار میشود که شمار زیادی از مهمانان بلندپایهی خارجی به همراه چهرههای سرشناس سیاسی و اجتماعی آلمان در این مراسم حضور خواهند داشت.
به گزارش دویچه وله؛ سخنرانی امسال بر خلاف سالهای گذشته که سیاستمداران بر عهده داشتند، توسط رئیس دادگاه قانون اساسی آلمان انجام خواهد شد. شهر بن از روز شنبه در مراسم جشن گستردهای پذیرای هزاران بازدیدکننده است که به مناسبت سالروز اتحاد دو آلمان و همچنین سالروز تأسیس ایالت نوردراین وستفالن در این شهر حضور پیدا کردهاند.
آلمان متحد که بزرگترین اقتصاد اروپا است، پس از آمریکا و ژاپن وچین چهارمین قدرت صنعتی جهان نیز میباشد. اما در شرایطی که کشورهای بزرگ اقتصادی ایالات متحده امریکا، ژاپن، و برخی از کشورهای اتحادیه اروپا از جمله انگلستان، اسپانیا و یونان و غیره با بحران اقتصادی که از سال 2008 آغاز شده و هر روز به دامنه آن نیز افزوده میشود در حال مبارزه هستند و قادر به پاسخگویی به اعتراضات مردمیخود نیستند، آلمان توانسته است به عنوان یک قطب اقتصادی قوی پادر این گود مبارزه بگذارد و برا ی کمک به حل این بحران اقتصادی به چهره ای نسبتا برتر در فاز قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا تبدیل شود.
اگر شواهد حاکی از آن باشد که زمانه به نفع سیاستها و منافع آلمان در حال چرخش است، اما باید گفت کشوری در نظام بین الملل تحت عنوان یک قدرت برتر شناخته میشود که همزمان از سه راس قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامیمثلث قدرت برخوردار باشد. با توجه به این اصل این سوالها در اینجا مطرح میشود که؛ آیا دولت مرکل خواهد توانست با استفاده ازراس اقتصادی مثلث قدرت، نفوذ خود را برای دستیابی به راس سیاسی این هرم هموار سازد و برگ برنده ای برای عضویت دایم و نه ناظر در شورای امنیت سازمان ملل متحد را در رایزنیهای سیاسی اش در شرایط فشار اقتصادی براروپا و امریکا کسب کند آیا قدرت اقتصادی آلمان در راس بحران اقتصادی اروپا و آمریکا میتواند نقطه آغاز توسعه طلبیهای سیاسی آن کشور برای دستیابی به دومین راس هرم قدرت، یعنی نفوذ سیاسی در نظام بین الملل و بازیهای منطقه ای باشد که 62 سال از آن محروم بوده است؟
باید منتظر ماند و دید که رویدادهای سیاسی و اقتصادی تا چه میزان به کمک آلمان میآیند تا فرصت احیا شدن قدرت سیاسی آن را در شرایط نسبتا نا مطلوب اقتصاد جهانی دوباره و از نو میسرکنند. آلمان برای رسیدن به خواستههایش گام به گام پیش خواهد رفت؛ حتی اگر به زمانی بیش از 62 سال برای ترمیم چهره سیاسی اش نیاز داشته باشد.
منبع: / سایت / دیپلماسی ایرانی ۱۳۹۰/۷/۱۲
نظر شما