چالش اقتصادى اسراییل پس از شارون
شارون زنده مى ماند یا نه؟
آینده اسراییل در نبود شارون چگونه مى شود؟
فقدان شارون چه تاثیرى در روند صلح خواهد گذاشت؟
و ...
در روزهاى اخیر، با وخامت حال شارون پس از سکته مغزى اش این سوالات و سوالات مشابه بسیارى از سوى شخصیت ها و افراد مختلف مطرح شده است. هر چند که اخبار متناقضى درباره مرگ و یا زنده بودن شارون منتشر مى شود ولى آنچه قطعى است، شارون حتى اگر بتواند از دوئل با مرگ نیز جان سالم به در ببرد، به اعتقاد دوست و دشمن نمى تواند به زندگى سیاسى خود برگردد و در اصل به یک سمبل و شخصیت تشریفاتى در جامعه اسرییل تبدیل خواهد شد.
از سوى دیگر با توجه به شخصیت پیچیده شارون بى تردید شارون جانشینى در اسراییل ندارد و پسران او (عمرى وگیلعاد) از میدان سیاست به دور هستند و خصوصاً فرزند ارشد او در دادگاه پرونده قطورى از تخلفات مالى دارد.
ژنرال شارون آخرین حلقه از سلسله ژنرال هاى سابقه دار اسراییلى است. عمیر پرتز (رهبر حزب کار) از هستدروت (سازمان هاى امور مهاجرت) برخاسته است و ایهود اولمرت (کفیل شارون) هم وکیل است. سیلوان شالوم و نتانیاهو و حتى شیمون پرز نیز سابقه نظامى کمترى دارند. به این ترتیب برخى از کارشناسان با توجه به روحیه جانشینان احتمالى شارون از پایان نسل ژنرال ها در اسراییل خبر مى دهند.
شارون نخستین ژنرال اسراییلى بود که یک پایتخت عربى (بیروت) را اشغال کرد، ورود گستاخانه او به مسجد الاقصى در سال ۲۰۰۰ موجب برافروخته شدن انتفاضه مسجد الاقصى گردید و از آن پس حملات خشونت بارى را علیه فلسطینیان سامان داد. جمله مشهور شارون در اوج جنایات انتفاضه مسجد الاقصى این بود: «اسراییل از رحم جنگ زاده شده و باید شیرجنگ را بخورد تا رشد کند، از این رو صلح براى اسراییل به مثابه مرگ است.»
با این حال شارون در اواخر عمر به سازش روى آورد و در اواخر ریاست خود از نوار غزه عقب نشینى کرد. اما به رغم تغییر در مواضع شارون، او همچنان یک صهیونیست واقعى باقى ماند که جز منافع یهود و دولت عبرى و امنیت آن چیزى در سر نمى پرورانید. به هر حال شارون ازصحنه سیاسى رفت بدون آن که بتواند آرمان هایش را تحقق بخشد و بدون آن که براى فرزندانش میراثى بر جاى بگذارد. با این حال شارون به عنوان شخصیتى بى بدلیل در تاریخ اسراییل باقى خواهد ماند، شخصیتى که تنها با خونریزى و جنایت و توسعه طلبى شناخته مى شود.
با توجه به شخصیت پیچیده شارون، فقدان وى تاثیرات زیادى را در جامعه بحران زده اسراییل مى گذارد که در مطبوعات به برخى از آن ها مانند تاثیر برفرایند صلح، انتخابات، شکاف نسل ها و... اشاره شده است ولى یکى از موضوعاتى که کمتر مورد توجه قرار گرفته وضعیت اقتصاد این رژیم بعد از خبر سکته شارون و عدم بازگشت او به صحنه سیاست مى باشد که در حال حاضر قصد داریم تا به آن بپردازیم.
سقوط بازارهاى مالى اسراییل بعد از سکته شارون
بعد از انتشار خبر سکته شارون، شاخص اصلى بازار سهام اسراییل به شدت سقوط کرد و سهام شرکت هاى بزرگ در بورس تل آویو به دلیل ابهام درباره چشم انداز بهبود در حال شارون و تبعات سیاسى آن پنج درصد کاهش یافت.
تحلیلگران افت بازار سهام تل آویو را نشانگر عدم اطمینان سرمایه گذاران به انتخابات عمومى ماه مارس اعلام کردند که قرار بود در آن انتخابات شارون در مقام رهبر حزب جدید «کادیما» شرکت کند.
بعد از سکته شارون شاخص اصلى بورس تل آویو موسوم به شاخص ،۲۵ پنج واحد کاهش یافت و به ۸۰۶ واحد رسید. این در حالى بود که پیش از انتشار خبر بیمارى شارون این شاخص به بالاترین رقمش صعود کرده بود و بازار بورس اسراییل نیز در سال ۲۰۰۵ به پایین بودن نرخ بهره و رشد قوى اقتصادى بهبود یافته بود و موفق شده بود تا بهترین نتایج را در پنج سال اخیر کسب کند.
خبر تکان دهنده بیمارى نخست وزیر همچنین روى ارزش پولى ملى اسراییل «شیکل» نیز تاثیر گذاشت و در نتیجه ارزش آن مقابل دلار یک و نیم درصد افت کرد.
شارون در چند سال گذشته نقش زیادى را در احیاى اقتصاد اسراییل ایفا کرده بود و نرخ رشد در سال گذشته بیش از پنج درصد اعلام شده بود ولى به اعتقاد منتقدان شکاف بین غنى و فقیر اسراییل نیز در طول این مدت افزایش قابل ملاحظه اى داشته است که با توجه به انتخابات آینده و برنامه هاى اعلام شده رقیبان انتخاباتى، مسیر آینده اقتصادى تل آویو مى تواند به نتایج این انتخابات بستگى داشته باشد و با توجه به این که اقتصاد فلسطین نیز به اقتصاد اسراییل گره خورده است، احتمال خلأ سیاسى در رژیم صهیونیستى مى تواند تاثیر مهمى بر روابط اسراییلى ها و فلسطینى ها داشته باشد و چنانچه اقتصاد افت کند مسلماً بر اقتصاد فلسطینیان نیز تاثیرگذار خواهد بود.
خشونت عامل نابودى اقتصادى اسراییل
رشد اقتصاد اصولاً نیازمند وجود شرایط و وضعیت سیاسى و امنیتى مناسب و آرام است. وضع سیاسى و امنیتى هر جامعه اى تاثیر بزرگى بر روند طبیعى رشد اقتصادى و سرمایه گذارى هاى محلى و منطقه اى در آن دارد و این وضع مى تواند عامل جذب و یا مانع سرمایه گذارى هاى خارجى باشد. این اصل در همه کشورها غیر از اسراییل وجود دارد رژیم اسراییل با وجود این که برپایه خشونت و قتل عام دیگران و غصب حقوق آن ها نباشد، همیشه شکوفا به نظر مى رسد و با وجود تیرگى روابط اسراییل با کشورهاى عربى و ملت فلسطین، این رژیم در ده سال اخیر موفق به جذب سرمایه هاى خارجى زیادى شده است که این سرمایه گذارى ها در رشد اقتصادى این رژیم بسیار موثر واقع شده اند.
شکوفا به نظر رسیدن اقتصاد اسراییل بیش از این که به موفقیت برنامه هاى اقتصادى این رژیم مربوط بشود، به حمایت هاى گسترده امریکا و غرب از این رژیم برمى گردد که در ازاى نقش ژاندارمى غرب و حفاظت از منافع امریکا در خاورمیانه این کمک ها را در اختیار این رژیم قرار مى دهند.
بنا به گزارش سازمان تجارت و توسعه ملل متحد ارزش سرمایه گذارى هاى مستقیم خارجى در اسراییل در سال ۱۹۹۵ به ۶۲۶۹ میلیون دلار و در سال ۲۰۰۰ نیز تا سقف ۲۱۴۵۰ میلیون دلار افزایش یافت. در سال ۲۰۰۱ این سرمایه گذارى ها به ۲۳۰۸۹ میلیون دلار رسید ولى در سال ۲۰۰۲ این رقم به ۲۹۴۰ میلیون دلار رسید.
دکتر فضل مصطفى نقیب، کارشناس مصرى معتقد است که اقتصاد رژیم صهیونیستى که در آغاز هزاره سوم در اوج شکوفایى و ترقى بود، پس از انتفاضه دوم شاهد رکود شدید و سریعى بود ضمن این که رشد آن متوقف شد، دچار سیر قهقرایى شد و درآمد اسراییلى ها اندک اندک کاهش یافت و از میزان درآمدى که در دوران شکوفایى اقتصادى در گذشته به دست آورده بود، کمتر شد.
براى نشان دادن عملکرد ضعیف در اقتصاد رژیم صهیونیستى پس از سال ۲۰۰۰ مى توان به صنعت گردشگرى اشاره کرد. صنعتى که بنا به دلایل تعلقات مذهبى در سال ۲۰۰۰ شاهد رشد چشمگیرى بود و بازدید از اماکن مذهبى، به گونه اى که میانگین ماهانه ورود گردشگر در نه ماه اول سال به ۲۲۵۰۰۰ هزار نفر رسید که این رقم در ماه دهم میلادى سال ۲۰۰۰ به ۱۵۰۰۰ نفر کاهش یافت. این سیر قهقرایى ادامه داشت تا این که در پایان سال ۲۰۰۲ تنها به ۵۰۰۰ نفر رسید.
این مساله بر درآمدهاى ناشى از بخشى از گردشگرى تاثیر منفى گذاشت. این در حالى بود که این بخش هر سه ماه حدود یک میلیارد دلار درآمد عاید «اسراییل» مى کرد، اما این رقم به نصف کاهش یافت.
در زمینه نظامى نیز بدون شک هزینه هاى نظامى براى سرکوب انتفاضه به شدت افزایش یافت که تاثیرى منفى بر تولید ناخالص ملى رژیم صهیونیستى گذاشت.
عوامل زیادى باعث رکود شدید اقتصاد رژیم صهیونیستى پس از شروع انتفاضه بود:
۱- وضع ناآرام سیاسى و امنیتى که ناشى از اقدامات ماشین جنگى رژیم صهیونیستى براى سرکوب انتفاضه بود. در چنین حالتى بخش گردشگرى و هتل دارى و رستوران ها و خدمات وابسته به آن دچار رکود مى شود.
۲- کاهش و توقف سرمایه گذارى هاى محلى و خارجى و افت شاخص هاى بورس و خروج سرمایه ها.
۳- رکود بخش کشاورزى و ساخت و ساز که بر نیروى انسانى فلسطین متکى بودند.
۴- افزایش تحریم کالاهاى صهیونیستى توسط فلسطینیان در حین تشدید درگیرى ها.
افزایش این تحریم ها توسط فلسطینیان باعث شد که اقتصاد این رژیم فرصت هاى صادرات کالا به بازارهاى فلسطین را از دست بدهد. گفتنى است که بازارهاى فلسطین بعد از ایالات متحده امریکا دومین بازار مصرفى کالاهاى رژیم صهیونیستى به شمار مى آمد و مانند هر کشور اروپایى مصرف کننده کالاهاى صهیونیست ها بود.
براساس برآوردهاى صندوق بین المللى پول میانگین نرخ رشد واقعى تولید ناخالص ملى «اسراییل» از ۴/۷ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۹/۰ درصد در سال ۲۰۰۱ رسید. همچنین میانگین بیکارى که با میانگین رشد اقتصادى کاملاً مرتبط است، از ۸/۸ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۳/۹ درصد در سال ۲۰۰۱ افزایش یافت و در سال ۲۰۰۲ تا ۷/۱۰ درصد نیز سیر صعودى داشته است.
با این وجود به علت ماهیت نظامى رژیم صهیونیستى، ارتش با جذب شمار زیادى بیکار باعث شده است که نرخ بیکارى در «اسراییل» آنچنان به چشم نخورد. به رغم نظامى مسلک بودن کلیه افراد در این رژیم، میزان نیروهاى انسانى ارتش صهیونیستى حدود ۷۳/۲ درصد از مجموع کسانى که تابعیت این رژیم را دارند مى باشد همچنین بدون در نظر گرفتن فلسطینیان ساکن اراضى اشغالى احتمال دارد این میزان به ۳۰/۳ درصد برسد و در صورت آماده باش و بسیج عمومى تعداد نیروهاى ارتش این رژیم به ۸/۹ درصد و بدون در نظر گرفتن فلسطینیان ساکن اراضى اشغالى که در ارتش خدمت نمى کند به ۱۲ درصد مى رسد. براى پى بردن به اهمیت این موضوع باید گفت که نیروهاى ارتش مصر ۷/۰ درصد از جمیعت این کشور را شامل مى شود که در حالت آماده باش و اضطرارى این تعداد در مجموع به یک درصد از کل جمعیت مصر مى رسد.
از دیگر بخش هاى مهم اقتصادى رژیم صهیونیستى مى توان به بخش تجارت خارجى آن اشاره کرد. تجارت خارجى رژیم صهیونیستى از سه ویژگى برخوردار است:
۱- تکیه بر واردات، به طورى که نسبت واردات به تولید ناخالص ملى در دهه پنجاه از یک سوم، به ۴۵ درصد افزایش یافت و پس از آن به بیش از ۶۰ درصد رسید.
۲- براى جبران هزینه هاى واردات، صادرات نیز افزایش یافته و از ۱۰ درصد در دهه پنجاه به ۲۵ درصد در دهه ۶۰ و حدود ۵۰ درصد در دهه هشتاد رسید.
۳- به رغم افزایش صادرات، موازنه میان صادرات و واردات به وجود نیامده، بنابراین رژیم صهیونیستى (این رژیم) دچار عدم موازنه تجارى است.
از مهم ترین گزارش هاى مراکز صهیونیستى که به وضعیت اقتصادى این دوره پرداخته مى توان به گزارش مرکز ADVA اشاره کرد که حاوى اطلاعاتى درباره موضوع عدالت اجتماعى در «اسراییل» است.
این گزارش به تاثیرات منفى انتفاضه بر اقتصاد تل آویو پرداخته است و با ارایه اطلاعات و حقایقى، درباره وضعیت کنونى جامعه صهیونیستى هشدار داده است. این اطلاعات بر این نکته تاکید دارند که شهروندان اسراییلى در معرض فقر شدید قرار دارند و علت آن هم این است که وضعیت معیشتى اسراییلى ها کمتر از سطح بین الملل است و در صورت توزیع امکانات میان طیف هاى مختلف جامعه صهیونیستى که براساس معیارهاى دینى و ملى و مسایل دیگرى صورت مى گیرد، عدالت و مساوات رعایت نمى شود.
همچنین براساس این گزارش ثابت مى شود اسراییل که مدعى است کشورى دموکراتیک و متمدن است از لحاظ سطح درآمد میان زن و مرد تفاوت و تبعیض قایل است و میانگین درآمد زنان در مقایسه با مردان تنها ۶۲ درصد با درآمد آن ها برابرى مى کند.
تهیه کنندگان این گزارش با تاکید بر روند رو به وخامت وضع فقرا و روند روبه رشد وضعیت ثروتمندان که دولت صهیونیستى در پیش گرفته است، آمارهایى را ارایه مى کنند که این گزارش را مستدل و مستند ساخته است. به عنوان مثال در سال ۲۱،۱۹۸۹ درصد از حقوق بگیران جزو طبقه فقرا محسوب مى شدند اما به رغم رشد و شکوفایى اقتصاد رژیم صهیونیستى این میزان در سال ۲۰۰۳ به ۳۲ درصد رسید.
با توجه به نفوذ و نقش کلیدى شارون در رژیم صهیونیستى خلأ این فرد قدرتمند و تندرو به یک بحران براى این رژیم تبدیل خواهد شد.
در حقیقت شارون با قدرت در برابر بحران هاى داخلى این رژیم ایستادگى کرد و با مرگ سیاسى شارون، سال ۲۰۰۶ سالى بحرانى براى تل آویو خواهد بود.
با توجه به انتخابات فلسطین در روزهاى اخیر همچنین انتخابات پارلمانى رژیم صهیونیستى در بیست و هشتم مارس، نتایج این انتخابات مى تواند در آینده فرآیند صلح به شدت موثر باشد ولى با توجه به نتایج انتخابات فلسطین که حاکى از پیروزى حماس مى باشد و از سوى دیگر با توجه به احتمال از بین رفتن و یا به حاشیه رانده شدن حزب کادیما در صورت فقدان شارون و احتمال روى کارآمدن تندروها در رژیم صهیونیستى به نظر مى رسد این امر با چالش هاى جدى مواجه خواهد شد.
براساس نظرسنجى که اخیراً میان یهودیان امریکا انجام شده است، اکثر یهودیان در امریکا معتقدند، تل آویو باید براى صلح با فلسطینیان تلاش کند و از سوى دیگر حدود شصت درصد پرسش شوندگان نیز اعلام کرده اند که تل آویو نباید در خصوص کنترل انحصارى بر قدس مصالحه کند.
به هر حال با توجه به دیدگاه هاى گروه هاى فلسطینى به نظر مى رسد با وجود این که هر دو طرف براى تثبیت خود به صلح به شدت نیازمند هستند ولى چالش هاى هویتى، ایدئولوژیک، تاریخى و ... مانع از هرگونه نتیجه قطعى براى رسیدن به آن چه روند صلح خاورمیانه نامیده مى شود گردیده است.
سخن آخر این که ارتباط تنگاتنگ شارون با جامعه یهودیان و همچنین سران کاخ سفید و جایگاه شخصیتى وى در میان صهیونیست ها به طور قطع با حذف وى از صحنه حیات به چالشى بزرگ مبدل خواهد شد که فقط بازى گردان سیاست در واشنگتن در تل آویو در گذر زمان مى تواند تا حدودى آن را سامان بخشد ولى در خوش بینانه ترین حالت مرگ شارون لطمات شدیدى بر فضاى سیاسى این رژیم وارد خواهد ساخت.
* سید عبدالمجید زواری: دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل
منبع: / سایت / باشگاه اندیشه
نویسنده : سید عبدالمجید زواری
نظر شما