موضوع : پژوهش | مقاله

جهانی شدن ارتباطات و تحول در بعد نظامی امنیت ملی


توسعهِ ارتباطات، افزون بر تسهیلاتی که در زمینه های گوناگون ایجاد می کند، محدودیتها و مشکلاتی را نیز برای دولتها پدید می آورد که از آن جمله می توان به بعد امنیت دولتها اشاره کرد. توسعهِ ارتباطات، نفوذپذیری مرزها را باعث شده و آثار مهم و نگران کننده ای را برای حکومتها ایجاد کرده است که افزایش میزان حساسیت و آسیب پذیری دولتها را می توان مهم ترین آن دانست.

طرح مسئله
در سالهای اخیر، مفهوم جهانی شدن و تأثیرات و پیامدهای آن، از سوی پژوهشگران مختلفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مباحث بسیار جالب و جدیدی را در حوزه های پژوهشی علوم انسانی برانگیخته است. هرچند این مفهوم در ظاهر مفهوم واحدی است، اما در واقع، معنی واحدی ندارد و تعابیر مختلفی از آن ارائه می شود که باید مورد بررسی قرار گیرد. این مفهوم همچنین، مفهومی تک بعدی نیست، بلکه برعکس ابعاد متعددی دارد که تمییز میان آنها در فهم بهتر مفهوم مزبور مؤثر است. برای جهانی شدن معانی متعددی گفته شده و هر یک از اندیشمندان نیز آن را از جنبه خاصی بررسی کرده اند. به عبارت بهتر، جهانی شدن فرآیندی با ابعاد مختلف است که بیشتر نویسندگان برای آن سه بعد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی (اجتماعی) را در نظر گرفته اند. نکتهِ مهم اینکه، به اعتقاد تمامی پژوهشگران، فرآیند جهانی شدن بدون توسعه فناوری ارتباطات ممکن نیست. توسعهِ ارتباطات، افزون بر تسهیلاتی که در زمینه های گوناگون ایجاد می کند، محدودیتها و مشکلاتی را نیز برای دولتها پدید می آورد که از آن جمله می توان به بعد امنیت دولتها اشاره کرد. توسعهِ ارتباطات، نفوذپذیری مرزها را باعث شده و آثار مهم و نگران کننده ای را برای حکومتها ایجاد کرده است که افزایش میزان حساسیت و آسیب پذیری دولتها را می توان مهم ترین آن دانست. این دو مفهوم در هر دو بعد داخلی و بین المللی دولتها صدق پیدا می کند. در بعد داخلی، مسئله مهم نحوهِ ارتباط حکومتها با مردم و اتباع خود است؛ نکته ای که حساسیت و میزان آسیب پذیری حکومتها را افزایش داده است. نفوذپذیری مرزها به صورت رفت وآمد افراد، گروهها یا ورود فناوری ارتباطات به کشورها، احتمالاً گروههایی را در مقابل حاکمیت قرار می دهد. بدین ترتیب، حساسیت و میزان آسیب پذیری در داخل را می توان به آسانی درک کرد. حال با در نظر گرفتن مطالب مزبور این پرسش مطرح است که تأثیرات جهانی شدن ارتباطات بر امنیت ملی چیست؟

مفاهیم
در این مقاله، منظور از ارتباطات، نه ارتباطات فردی، بلکه ارتباطات جمعی و گروهی و تأثیرات آنها بر جوامع است. ای. امری، یکی از متفکران علوم ارتباطات، می گوید: <ارتباطات عبارت است از فن انتقال اطلاعات، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر>.(1) چارلز کولی، یکی از معتبرترین محققان این رشته، نیز ارتباط را سازوکاری می داند که در جریان آن، روابط انسانها برقرار می شود و گسترش می یابد؛(2) بنابراین، ارتباط، انتقال پیام به دیگری و اساس شکل گیری جامعهِ انسانی است که بر اساس آن، ماهیت جوامع کنونی تعریف می شود. به عبارت دیگر، ارتباط، سازوکاری است که روابط انسان بر اساس آن پدید می آید و تمامی مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پایه آن توسعه می یابد.(3) در مجموع، تعریف میکی اسمیت را می توان تعریف موجز و مفیدی دربارهِ ارتباط دانست: <ارتباط عبارت است از فرآیند انتقال اطلاعات، احساسات، حافظه و فکرها در میان مردم>.(4)
ارتباطات به شکل امروزی خود، زاییدهِ رشد صنعت و فناوریهای علمی بشر از انقلاب صنعتی به بعد است و تغییر مفهوم ارتباطات نیز در پیشرفت وسایل ارتباطی و اهداف به کارگیری آن خلاصه می شود؛ چرا که تحولات و انقلابات عصر کنونی، به سادگی تحولات قرون گذشته نیست. در این عصر، تحولات در گستره های متنوع فضا و زمان رخ می دهند؛ بنابراین، تغییر مفهوم ارتباطات در بطن پیچیدگی زندگی معاصر نهفته است، یعنی انسانها با گذار از سادگی در طول زمان، بسیاری از مفاهیم از جمله ارتباطات را دگرگون کرده اند، به گونه ای که در سایهِ چنین تحولات عظیمی، ابعاد زمان و فضا نیز ارزشهای کهن خود را از دست داده اند.(5)
سرعت خیره کنندهِ انقلاب ارتباطات و فناوری مربوط به آن، با ایجاد بزرگراههای ارتباطی، جهانی سراسر متغیر پدید آورده است که بزرگ ترین دستاورد آن تحول در معانی است، یعنی بر خلاف تصورات پیشین، که معنا را چیزی ذاتی می دانستند که در جریان ارتباطات منتقل می شود، تصور جدید، معنا را زاییدهِ ارتباط تعریف می کند و بیرون از پدیده ارتباط چیزی را باور ندارد. انسان معاصر با برخورداری از فناوری ارتباطات، دست یابی به آرمانهایی را که زمانی تنها در ذهن حقیقت جوی او جای داشت، حق مسلم و طبیعی خود می داند و عملاً، در راستای گرایشهایی، چون آزادی، عدالت و امنیت گام برمی دارد.(6)

امنیت ملی و ارتباطات
باری بوزان می گوید: <امنیت ملی را نمی توان به طور کلی تعریف کرد، بلکه تنها در موارد مشخص می توان آن را تعریف نمود>.(7) وی در جای دیگری چنین اظهار می کند: <امنیت ملی از نظر مفهومی، ضعیف و از نظر تعریف، مبهم، ولی از نظر سیاسی، مفهوم قدرتمندی باقی مانده است؛ زیرا، مفهوم نامشخص امنیت ملی راه را برای طرح راهبردهای بسط قدرت از سوی نخبگان سیاسی و نظامی باز می گذارد>.(8) با این وجود، صاحب نظران تعاریف مشخص تر و دقیق تری را نیز در این ارتباط مطرح کرده اند. والتر لیپمن، محقق و نویسندهِ امریکایی، نخستین کسی بود که مفهوم امنیت ملی را به روشنی تعریف کرد: <یک ملت وقتی امنیت دارد که در صورت خودداری از جنگ بتواند ارزشهای اساسی خود را حفظ کند و در صورت اقدام به جنگ آن را به پیش ببرد>.(10) اعتقاد برژینسکی، سیاستمدار امریکایی، در اوج جنگ سرد، دربارهِ امنیت ملی این بود که: <نقطهِ آغاز تحقیق در باب امنیت ملی باید با شناسایی صحیح ماهیت تغییرات عصر ما همراه باشد>. به اعتقاد وی، چهار انقلاب مرتبط به یکدیگر، یعنی انقلاب سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی، دنیای معاصر را متحول کرده اند. تأثیرات این چهار انقلاب به طور هماهنگ روی نظام بین الملل، رقابت دو ابرقدرت، ثبات و موازنه نظامی آنها آشکار است و در آینده، ابعاد گسترده تری خواهد یافت.10 رابرت ماندل نیز چنین می گوید: <امنیت ملی شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی است و اصولاً جزء مسئولیت حکومتهای ملی است تا از تهدیدهای مستقیم ناشی از خارج نسبت به بقای رژیمها، نظام شهروندی و شیوهِ زندگی شهروندان خود جلوگیری کند>.(11)

ویژگیهای امنیت ملی
1) نسبی بودن امنیت: در جهان امروز، دست یابی به امنیت مطلق ناممکن است؛ زیرا، قدرت که مبنای تحصیل امنیت می باشد، متغیر، متفاوت و نسبی است و به تبع آن، امنیت حاصل برای دولتها نیز نسبی می باشد؛ بنابراین، با تغییر میزان قدرت و وجود تهدیدهای بالقوه و بالفعل، حتی قوی ترین دولتها نیز از امنیت مطلق برخوردار نیستند.

2) ذهنی بودن امنیت: اصولاً احساس امنیت یا عدم امنیت برداشتی ذهنی است که در معتقدات و باورهای مذهبی، اخلاقی و فرهنگی مردم و رهبران یک کشور ریشه دارد. برآیند این باورها و اعتقادات باعث می شود تا یک ملت یا رهبران آن، کشوری را دشمن و کشور دیگری را دوست خود تلقی کنند؛ زیرا، همان طور که گفته شد، احساس امنیت یا عدم آن برداشتی ذهنی است که حتی با تغییر رهبران سیاسی تغییر می کند.(12)
3) تجزیه ناپذیر بودن امنیت: تجزیه ناپذیر بودن امنیت بدین معناست که امنیت کل قلمرو تحت اقتدار حکومت باید تأمین شود، یعنی اگر در شهر یا استانی از یک کشور، جنگ داخلی یا ناامنی پدید آید، دولت آن کشور نمی تواند ادعا کند که به دلیل برقراری امنیت در دیگر شهرها، تمام کشور از امنیت کامل برخوردار است.(13)
مفهوم امنیت ملی از دههِ 90، نه مانند نیمه اول قرن بیستم، بعد نظامی - سرزمینی یکجانبه و نه مانند نیمه دوم این قرن ابعاد مختلف نظامی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یکجانبه دارد، بلکه به دلیل یکدست شدن جامعه جهانی مانند جامعهِ سیاسی داخلی، تمامی مسائل جامعهِ جهانی از جمله امنیت با یکدیگر مرتبط و به هم نزدیک می شوند. به عبارت دیگر، در چنین جهانی، امنیت یک کشور با امنیت همه مساوی است و بر عکس. به عبارت دیگر، مفهوم امنیت برای دولتها مفهوم متقابل، مساوی و یکسانی است. در این راستا، رابرت ماندل معتقد است که مفهوم امنیت ملی از چهار نظر با پیش از جنگ سرد متفاوت شده است:
1) اهمیت زیاد بازیگران سیاسی فراملی و فروملی؛
2) گسترش شبکهِ پیچیدهِ وابستگی متقابل اقتصادی همراه با گونه ای ستایش جهانی نسبت به اصول سرمایه داری و دموکراسی؛
3) افزایش فشارها بر محیط طبیعی و منابع کشورهای فقیر و غنی؛ و
4) گسترش فناوری پیشرفته نظامی بین کشورها. (14)

توسعهِ ارتباطات و بعد نظامی امنیت ملی
برای مواجهه فعالانه با فرآیند جهانی شدن ارتباطات و توسعهِ روزافزون اطلاعات باید برنامه عقلانی و استراتژیک داشت. پیش نیاز تدوین چنین برنامه ای آگاهی از نقاط ضعف و قوت خودی و پدیدهِ مزبور است. در اینجا، به بررسی تأثیرات توسعهِ ارتباطات بر بعد نظامی امنیت ملی خواهیم پرداخت تا از این طریق، محدودیتها، چالشها، تهدیدها و امکانات امنیتی را در عرصهِ ملی روشن تر کنیم.
جهان حاضر در دورهِ بسیار مهم گذار از جامعهِ صنعتی به جامعه ای اطلاعات محور قرار دارد. تاریخ نشان می دهد که بی گمان، دگرگونیهایی بدین مهمی با تغییر اساسی شیوه های جنگیدن همراه بوده است. این انقلاب اطلاعات از یکسو از پیشرفتهایی ناشی است که در فناوریهای الکترونیکی - اطلاعاتی و ارتباطات دوربرد صورت گرفته و از سوی دیگر، محصول نوآوریهایی است که در نظریهِ مدیریت و سازمان پدید آمده است. امروزه، دگرگونیهای پرشتاب و فراگیری در شیوهِ گردآوری، ذخیره سازی، پردازش و انتشار اطلاعات و نیز چگونگی طراحی سازمانها برای بهره جویی از این انبوه اطلاعات پدید آمده است. انقلاب اطلاعات نیروهایی را به پویش واداشته است که الگوی بسیاری از نهادها را به چالش می طلبند. با این انقلاب، سلسله مراتبی که نهادهای نو، به ویژه نهادهای نظامی از دیرباز براساس آن شکل گرفته اند، از هم گسیخته می شود. این دگرگونیها به ناگزیر تأثیر ژرفی بر ابزارها و هدفهای برخورد مسلحانه خواهد داشت.(15)
اهمیت استراتژیک جنگهای اطلاعاتی در هر سه سطح تحلیل ملی، منطقه ای و بین المللی، به گونه ای است که در عرصهِ مجازی از مسائل عمدهِ نظامی و سیاسی آینده خواهد بود. بازیگران غیردولتی یا شبه دولتی یا شبکه ای با بهره گیری از پدیدهِ تهدید نامتقارن ابعاد تازه ای از قدرت را در عرصهِ نظام بین الملل آشکار کرده اند و با آزادی عمل، قابلیت وارد آوردن ضربه به نیروهای بزرگ تر از خود را دارا هستند؛ پدیده ای که با عنوان انقلاب در مهارت، منتج از جهانی شدن فناوری اطلاعات است. تحول دایم، تغییر در سمت گیری منافع در دنیای مجازی و توان تخریبی بسیار بالای رخدادهای تروریستی مجازی در شمار این تحولات شگرف قرار دارند. از جمله ارزشمندترین منابع اطلاعاتی حفاظت شدهِ عصر نوین، عکسها و تصویرهای با کیفیت بالای به دست آمده از ماهواره های جاسوسی است. زمانی این فناوری در انحصار دولتها بود، اما اینک، شرکتهای خصوصی با ساختن ماهواره های عکس برداری دقیق و پردازش آنها، به مشتریان خود فرصت می دهند تا ماهرانه ترین حرکتهای دیگر بازیگران غیر دولتی یا حکومتها را رهگیری کنند.
جایگاه قدرت نظامی از طریق فناوری اطلاعاتی به دو گونه مورد چالش قرار گرفته است:
1) چالش نخست به سرشت نظامی قدرت بازمی گردد که با ارائه شدن مفهوم مبتنی بر فناوری اطلاعات از نبردها، تغییر کرده است. برآوردهای سازمان سیا در امریکا از آن حکایت دارد که در قرن بیست ویکم، صرف نظر از جنگ افزارهای هسته ای، بیولوژیک و شیمیایی، جنگ اطلاعاتی و مجازی می تواند اصلی ترین تهدید برای امنیت ملی به حساب آید. وابستگی روزافزون کشورهای پیشرفته به فناوری اطلاعات در اقتصاد، صنعت، مالیه و بانکداری، خود، زمینه های تازه ای را برای آسیب پذیری پدید آورده است. نظامهای این گونه کشورها از جانب یک خرابکار رایانه ای ماهر بیشتر تهدید خواهند شد تا یک قدرت نظامی مقتدر.
2) چالش دوم نسبت به مفهوم سنتی قدرت نظامی، فروکش کردن نسبی آن در سنجش با دیگر عناصر اساسی مفهوم قدرت، به ویژه بهره گیری از فناوری اطلاعات به منزلهِ یک منبع تازه قدرت است. امروزه، بیش از هر زمان دیگری، دانش، قدرت به حساب می آید. در عصر اطلاعات، قدرت با افزایش اهمیت فناوری، آموزش و افزایش انعطاف پذیری و کاهش اهمیت جغرافیا، جمعیت و مواد خام همراه است. در این عصر، اطلاعات و دانش متنوع تر و منعطف تر بوده و تحولات جدید بر اهمیت قدرت نرم یا منعطف به عنوان شیوه پیشبرد منافع ملی از راه جذب و جلب به جای اجبار و فشار افزوده است. با افزایش کاربرد قدرت نرم در روابط بین الملل جایگاه دیپلماسی برجسته تر می شود.
کاسته شدن از اهمیت عناصر محیطی در روابط بین الملل، تغییر در مفهوم ژئوپلیتیک را نیز به همراه داشته است. این مفهوم به طور سنتی، بر پایهِ عناصر فضا و مکان، مانند دسترسی به دریا، وجود مرزهای طبیعی و کنترل تسهیلات ارتباطی عمده استوار بوده است. هرچند اهمیت ابعاد جغرافیا و ژئوپلیتیک همچنان پابرجاست، اما فناوری اطلاعات به دلیل فراهم آوردن ارزشها و قدرت غیرمادی از اهمیت عامل مکانی کاسته است. اهمیت جایگاه ژئوپلیتیک یک کشور با مجموعه ارزشهای تازه ای که با مدیریت اطلاعات و جایگاه آن در ساختارهای زیربنایی اطلاعات جهانی به دست می آید ارزیابی می شود.(16)
انقلاب اطلاعات همچنین، موازنهِ قدرت را بین قدرتهای بزرگ نظامی جهان و دولتهای کوچک تر از نظر جغرافیایی، جمعیتی و اقتصادی نیز تغییر می دهد. در دنیای جدیدی که مفهوم سلطه عامل تعیین کننده در کشمکشها به حساب می آید، مزیتهای نامتقارن بازیگران غیردولتی، آموزه های سنتی سلطه را با چالش روبه رو می کنند. اینک، آنها می توانند به صحنهِ کشاکش مستقیم و مؤثر با حریفان قدرتمند وارد شوند. در واقع، حدود دو قرن پیش، عامل فرد و انسان، واحد نیرو در جنگ محسوب می شد؛ بنابراین، ارتش با افراد بیشتر مزیت به حساب می آمد، اما امروزه، پس از گذشت دو سده، دورهِ ارتشهای برخوردار از انبوه پرسنل و دوره های کوتاه خدمت اجباری و ساز و برگ حجیم و گسترده آنها سپری شده است.(17) در این راستا، می توان بهره گیری از شبکه های رایانه ای برای از بین بردن اطلاعات دشمن و نیز به کارگیری لیزر برای از کار انداختن ماهواره ها را در شمار فناوریهای ناظر بر آیندهِ عرصه نظامی دانست. نکتهِ جالب اینکه ارتش، به ویژه در ایالات متحده نسبت به دیگر بخشهای دولتی، در بعد فناوریهای اطلاعات مجهز تر است. به این به کارگیری فناوریهای نوین در ارتش و نیروی نظامی، برتری اطلاعاتی یا سلطهِ اطلاعاتی گفته می شود. جنگ امریکا با عراق در سال 1991، با یوگسلاوی در بالکان در سال 1999 و با افغانستان در سال 2001 و نیز با عراق در سال 2003 را می توان عرصه ها و نمونه هایی از به کارگیری این گونه جنگ افزارهای اطلاعاتی دانست. پیشگام بودن ایالات متحده در بهره گیری از فناوریهای پیشرفته در عرصهِ نظامی به رغم برخی از کاستیها در عرصهِ اقتصادی و بازرگانی، جایگاه این کشور را به عنوان یک ابرقدرت تحکیم بخشیده است. همان گونه که در گذشته، سلطهِ هسته ای عامل اصلی رهبری در ائتلاف محسوب می شد، در حال حاضر، سلطه اطلاعاتی، عامل اساسی به شمار می آید.(18)
انقلاب اطلاعات افزون بر بازیگران دولتی، توان و انعطاف عمل بازیگران غیردولتی را نیز افزایش داده و هم زمان با تغییر مفهوم قدرت نظامی، نگرش استراتژیستهای نظامی را نیز متحول کرده است. ابزارهای نامتقارن در این زمینه، چه در عرصهِ تولید و به کارگیری سلاحهای کشتار جمعی از سوی گروهها و افراد و چه تهدید آفرینی در برابر زیرساختهای حمل و نقل، از کار انداختن و فلج کردن اقتصادها از طریق حمله های تروریستی الکترونیکی، حمله به بازارهای مالی یا از بین بردن یک کشور، همگی هراس و بیم بین المللی را موجب شده اند. در این راستا، نقش رسانه های جهانی و بهره گیری از آنها در ارائهِ اطلاعات بسیار اهمیت دارد، به گونه ای که این رسانه ها در جنگهای نوین بازوی عمل کنندهِ دولتهای متخاصم محسوب می شوند، با ارائهِ اطلاعات ضد و نقیض در راستای جنگهای روانی عمل می کنند و شرایط برتری را فراهم می آورند. نمونهِ واضح این موضوع در تهاجم امریکا علیه عراق و نقش رسانه های جهانی و ماهواره ای اطلاعاتی به وضوح قابل مشاهده است؛ نمونه ای که نشان دهندهِ نقش مهم فناوری ارتباطات و اطلاعات در جنگهای نوین بین المللی است و در کنار جنگ افزارهای نظامی از عوامل برتری دولتها در جنگها به شمار می روند.

نتیجه گیری
در آیندهِ نزدیک، برخی از نتایج انقلاب اطلاعات روشن خواهد شد. آنچه در این راستا مهم است اینکه در تأمین امنیت، مجموعه ای از افراد، گروهها و سازمانهای فراملی و فروملی و دولتها نقش دارند. با تأکید بر این نکته که ابعاد نظامی - سرزمینی و اقتصادی - تجاری امنیت همچنان معتبر است، در دهه های آینده، بعد ارتباطی امنیت، نقش بیشتری را در برقراری امنیت ملی و در نهایت، امنیت بین المللی ایفا خواهد کرد. بی اعتباری عملی مرزهای شناخته شدهِ بین المللی در برابر امواج تبلیغاتی و پیامهای وسیع ارتباطی، کم رنگ شدن نقش کشور - ملتها در عرصهِ بین المللی را موجب شده است؛ وضعیتی که بر شاخصهای امنیتی جوامع تأثیر داشته است؛ بنابراین، حاکمیتها باید از ارتباطات برای انتقال تفکر مورد نظر در داخل و خارج مرزها سود جویند و در راستای توسعه و تقویت امنیت ملی گام بردارند. هم اکنون، بیش از هر واقعیت بنیادین دیگری این موضوع اهمیت دارد که قدرت در حال جابه جایی و تغییر است. در مقطع زمانی پیش رو، انقلاب اطلاعات بر جامعه بین المللی، توان رهبری قدرتهای بزرگ جهانی و نتایج این کشمکشها تأثیر می گذارد و بهره مندی از این فناوری می تواند در افزایش اقتدار و قدرت دولتها در ابعاد گوناگون امنیت ملی نقش مؤثری را ایفا کند.

پی نوشت ها:
(1) باقر ساروخانی؛ جامعه شناسی ارتباطات؛ تهران: انتشارات اطلاعات، 1371، ص 19.
(2) همان؛ ص 20.
(3) همان؛ صص 18-19.
(4) مهدی محسنیان راد؛ ارتباط شناسی؛ تهران: سروش، 1368، ص 45.
(5) علی اسدی؛ افکار عمومی و ارتباطات؛ تهران: سروش، 1371، صص 23-25.
(6) ماریا یوسفی؛ <ارتباطات، مخاطب و امنیت> فصلنامه مطالعات راهبردی؛ بهار و تابستان 1379، ص 165.
(7)Barry, Buzan. People, States and Fear: The National Security Problem in International Relations. (Harvester Wheat Sheaf. 1985) p.30.
(8) رابرت ماندل؛ چهره متغیر امنیت ملی؛ ترجمهِ پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران: 1377، ص 49.
(9) جلیل روشندل؛ امنیت ملی و نظام بین الملل؛ تهران: سفیر، 1368، صص 3-4.
(10) زیبگینو برژینسکی؛ در جست وجوی امنیت ملی؛ ترجمهِ ابراهیم خلیلی؛ تهران: سفیر، 1368، صص 3-4.
(11) ماندل؛ پیشین؛ صص 51-52.
(12) هوشنگ عامری؛ اصول روابط بین الملل؛ تهران: انتشارات آگاه، 1370، ص 179.
(13) علی اصغر کاظمی ؛ زنجیره تنازعی در سیاست و روابط بین الملل؛ تهران: نشر قومس، 1370، صص 115-116.
(14) ماندل؛ پیشین؛ ص 17.
(15) نورمن دیویس؛ <انقلاب اطلاعات در آیینه امور نظامی>؛ ترجمه علیرضا طیب؛ ماهنامه اطلاعات سیاسی و اقتصادی؛ بهمن و اسفند 1376، ص 84 .
(16)Jan, Melissen. Innovations in Diplomatic Practice (London: MacMillan Press, 1999) pp. 166-168, pp. 171-172.
(17) آرش غفوریان؛ <کنکاشی در تحولات امنیت و سیاست جهانی پس از 11 سپتامبر> ماهنامه دیدگاه ها و تحلیل ها؛ شماره 158، ص 7.
(18) احمد صادقی؛ <بازنگری مفاهیم و مبانی قدرت در روابط بین الملل> فصلنامه سیاست خارجی؛ بهار 1381، ص 59 .


منبع: / ماهنامه / نگاه / شماره 37 ۱۳۸۳/۰۵/۰۰
نویسنده : مجید عباسی اشلقی

نظر شما