دولت و وبلاگها
یک مقام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داده که آن وزارتخانه به منظور ساماندهی وبلاگنویسی فارسی و حمایت از قشر وبلاگنویس، قصد دارد سایت ملی وبلاگنویسان ایرانی را راهاندازی کند(1)
به نظر میرسد کسانی که به دنبال راهاندازی چنین سایتی هستند اصولا با ماهیت پدیده وبلاگنویسی آشنایی کامل ندارند.
قضیه از 2 حالت خارج نیست:
1-یا دستوری از مقامات بالاتر دریافت کردهاند برای جمع کردن بساط وبلاگنویسها، که چنین چیزی نبوده است چرا که موضوعاتی در این سطح حتما در نهادهایی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بحث و تصویب قرار میگیرد و این شورا نیز چنین مصوبهای نداشته است، بلکه برعکس روح حاکم بر مصوبات آن شورا، حمایت از تولید محتوای فارسی در اینترنت بوده است.
2-همچون بسیاری از دستگاههای دولتی، وزارت ارشاد نیز درصدد است، تسلط و اقتدار خود را به حیطهای جدید تسری دهد و به قول معروف، خود را متولی بخشی از فضای IT کشور کند.
در هر صورت، طراحی و راهاندازی چنین سایتی، آن هم با عنوان سایت ملی وبلاگنویسان به دلایل زیر غیرمنطقی و غیرقابل اجرا است:
الف- برخلاف بسیاری از کشورهای جهان، در ایران حرف اصلی در فضای اینترنت را وبلاگها میزنند نه سایتها. تعداد سایتهای ایرانی اعم از دولتی و خصوصی و عمومی و شخصی فراتر از 10 هزار نیست، در حالی که طبق آمار رسمی پرشینبلاگ (2)(persianblog) فقط بر روی سرور این سرویسدهنده وبلاگ، بیش از 200 هزار وبلاگ ثبت(Register)شده است و از این میان رقمی حدود 58 هزار وبلاگ فعال و در حال انتشار هستند.
علاوه بر پرشینبلاگ، سرویسدهندگان دیگری نظیر بلاگر(3) (Blogger)، بلاگ اسکای و کاسپینبلاگ هم هستند که حجم انبوهی از وبلاگهای فارسی را میزبانی میکنند. همچنین چندین هزاربلاگر بااستفاده از نرمافزارهای وبلاگنویسی نظیر مووبل تایپ MT و اسپسوار(ASP) و با دومین های شخصی personal Domain))انتشار مطالب خود بر روی وبلاگهایشان میکنند.
بدین ترتیب مشخص میشود که پدیده وبلاگنویسی فارسی از آنچنان تنوع، پراکندگی و گستردگی برخورداراست که جمع کردن همه آنها حول یک محور نظیر « سایت ملی وبلاگنویسان» غیرممکن است.
ب- فضای اینترنت یک فضای دموکراتیک و باز است وصریحترین انتقادات به حکومت و دولت و حتی رفتارهای مردم، در آن مطرح میشود. بخش عمدهای از رشد بلاگنویسی در ایران به خاطر فضای بسته مطبوعاتی و فشارهایی است که بر روزنامهنگاران و رسانهها وارد شده است.
وبلاگها فضایی برای انعکاس نظرات جوانها هستند با کمی تساهل و نگاهی کلانتر به مسئله، میتوان اجازه داد تا این فضا همچنان دموکراتیک باقی بماند، با معدود وبلاگهای هرزهنویس، ضد دین یا ضد نظام میتوان از طریق سیاست فیلترینگ برخورد کرده هرچند خود فیلترینگ نیز چارهساز کامل نیست و فقط میتواند در حد یک کاتالیزور و کمکننده بینندگان آنها عمل کند، اما نمیتوان کل وبلاگنویسان را بخاطر چند وبلاگ ناپسند تنبیه کرد.
ج- وبلاگنویسی فارسی بدین دلیل توانسته مقام سوم جهان را در غیاب فعالیت دولت در این عرصه، کسب کند که متکی به استعداد، توانایی و خلاقیتهای جوانان ایرانی بوده است.
زمانی که وزارت ارتباطات و سایر دستگاههای مرتبط با ITو ICTیا خواب تشریف داشتند یا بر سر بودجههای دولتی چانه میزدند، 3 جوان فارغالتحصیل دانشگاه صنعتی شریف بدون کمترین پشتوانه مالی و با ابتکار و پشتکار و استعداد خود بزرگترین سرویسدهنده وبلاگ فارسی را راهاندازی و اداره کردند.
حالا دولت جامانده از قافله بلاگرها، که در سمپوزیومهای بینالمللی پز کسب رتبه سوم وبلاگنویسی را میدهد، از گرد راه رسیده و میخواهد متولی فضای وبلاگنویسی فارسی شود،
مثل همه پدیدههای دیگر، دولت به دنبال چنگ انداختن به لقمه نرم و چربی است که گمان میکند همینطوری به امان خدا رها شده است.
غافل از اینکه اگر وبلاگنویسی را دولتی کردیم و دولت (اعم از وزارت ارشاد یا هرجای دیگر) متولی ساماندهی آن شد، دیگراثری از آن باقی نخواهد ماند و وبلاگهای دولتی هم به سرنوشت روزنامههای دولتی مبتلا خواهند شد.
د- سایت ملی وبلاگنویسان در پی حل کدام مشکل جامعه بلاگر ایرانی است؟ کدام مشکل فنی؟ کدام مشکل تکنیکی؟ کدام معضل ارتباطاتی از نظر پهنای باند، سرویسدهی، هاستینگ و میزبانی در عرصه وبلاگنویسی وجود دارد که وزارت ارشاد با تولیگری این موضوع میخواهد آن را حل کند؟ آیا وزارت ارشاد درصدد انتقال تمام وبلاگها بر روی سرور سایت ملی وبلاگنویسان ایرانی است؟ چنین چیزی مقدوراست؟ آیا سرویسدهی دولتی به وبلاگنویسان، خاطره مشکلات شبکههای موبایل، خودرو و غیره را در اذهان زنده نخواهد کرد؟ آیا این موضوع با سیاست خصوصیسازی و کم کردن حجم بدنه دولت و واگذاری امور به بخش غیردولتی و جامعه مدنی، سازگار است؟
اکنون این سوال پیش میآید که پس دولت چه کار کند؟
موضوع اساسیتر این است بر فرض که نیت و انگیزه دولت را از دخالت در حیطه وبلاگنویسی، خیر ومثبت بدانیم، چگونه میتوان بین این دو، رابطه متقابل وسالمی برقرار کرد.
به این منظور پیشنهادهای ذیل مطرح میشود:
1-تقویت بسترهای فنی و مخابراتی برای افزایش ضریب اتصال به اینترنت در ایران
2-راهاندازی سیستمهای افکارسنجی برمبنای تحلیل محتوای وبلاگهای فارسی در بخشهای مختلف
3-شناسایی و حمایت از استعدادهای برجسته فنی، علمی و فرهنگی با استفاده از محتوای تولید شده در فضای وبلاگنویسی
4-برگزاری جشنوارههای مختلف وبلاگنویسی و تشویق به گسترش روند سالم وبلاگنویسی
5-استفاده از پتانسیلها وظرفیتهای پدیده وبلاگنویسی برای تقویت بنیه آموزشی- علمی کشور
6-حمایت مالی از سرویسدهندههای وبلاگ فارسی در پایان ذکر این نکته ضروری است که وبلاگها تنها پدیدهای هستند که در عصر ما، فاصله میان فرهنگ رسمی وفرهنگ عمومی را پر کردهاند. وبلاگها روزنهای برای پی بردن به خواستهها، تمایلات، آرمانها و واقعیتهای پنهان جامعه هستند وبلاگها آیینه بسیاری از زشتیها و زیباییهای جامعه هستند این روزنه را نبندیم و این آیینه را نشکنیم.
آبان ماه، سومین سالگرد تولد اولین وبلاگ فارسی است. برای تصمیمگیری در مورد پدیدهای به این جوانی، باید کمی پختهتر و صبورانهتر عمل کرد
پینوشتها:
1-www.hamvatansalam.com/news13599.html
2-www.ziaey.persianblog.com
3-www.blogger.com
منبع: / سایت / خبرنگار ۱۳۸۳/۰۸/۱۵
نویسنده : حمید ضیایی پرور
نظر شما