سیاسی نویسی در وبلاگ ها ؛ و چند نکته
مدتی است که نوعی تب سیاسینویسی در معدودی از سایتها و وبلاگهای فارسی دیده می شود که به نظر نمیرسد چندان موجه باشد، و البته آثار نامطلوبی را نیز به همراه دارد.
البته اینترنت –و به ویژه وبلاگ- نیز در زیرگروه رسانههای مدرن قرار میگیرند، و طبیعتاً همانند دیگر رسانهها، میتوانند و باید نقش آگاهیبخشی به جامعه را بر عهده بگیرند، و همچنین ممکن است مورد تضییقاتی نیز قرار گیرند؛ اینها واقعیاتی نیست که بتوان کتمان نمود، قصد این نوشته نیز نادیده گرفتن䀠این واقعیت نیست، زیرا نیاز همیشگی جامعه به اطلاعرسانی برای کمک به تغییرات و پیشرفت آن از هر طریق ممکن امری بدیهی است. از سوی دیگر این نکته را نیز باید در نظر گرفت که سایتهای سیاسی و خبری -که عموماً هم متعلق به گروههای فعال سیاسی است- خود بخود در این میانه نقش اساسیتری را بر عهده خواهند داشت، چرا که اصولاً بر همین اساس پا به عرصه گذاشتهاند، و برای کار و وظیفه خود تعریفی جز این ندارند. ولی آیا باید این وظیفه را به همه دیگر انواع این رسانه –مثلاً وبلاگها- تعمیم داد؟
آنچه اکنون دیده میشود، رسوخ سیاسینویسی غلیظ در معدودی از سایتها و وبلاگهاست که به نظر میرسد دچار نوعی افراط شدهاند، و اصرار دارند که دیگران را نیز به میدان خود بکشانند. هر چند در بلند مدت اینها زیاد هم مورد اقبال قرار نمیگیرند. در اینجا علت و انگیزه این پدیده مورد نظر من نیست، ولی توجه به نکاتی در تحلیل آن و نیز تبعات آن را خالی از فایده نمیدانم.
معمولاً زوم کردن روی سیاست و جنبههای گوناگون آن به صورت عریان در این رسانهها، دو پیامد مهم دارد، یکی این که معمولاً این گونه نوشتهها در معرض این خطرند که به سمت سطحی شدن و تندی و بیمهابایی، و گاه بیتوجهی به عرف و هنجارها پیش رفته و فضا را قطبی کنند، تا جایی که به دلایل زیادی -از جمله ناپیدایی نویسنده- به تدریج حتی توهمات کاذبی در ایشان شکل گیرد. در این حالت است که اصولاً خیلی نمیتوان توقع دیدن نوشتههای منطقی و مستدل داشت، و چه بسا که سخن از استدلال، منطق و آرامش، باعث واکنش این انقلابیون! گردد و آن را نشانه ضعف و ترس قلمداد کنند!! این آفتی است که در میان ما کاملاً رایج است و از آن گریزی نیست! آفت دوم که شاید مهمتر بنماید، ایجاد عکسالعمل منفی در دیگران است، به این ترتیب که سیاسی کردن این رسانه، هم موجب بدبینی عمومی به این تکنولوژی میشود-مخصوصاً در جامعهای که دیگر با پدیدههای سیاسی میانه خوبی ندارد- و هم موجب نگرانی و عدم اطمینان دیگرانی میگردد که تاکنون با علاقه در این وادی مشغول کار حرفهای خود بودهاند و با بروز جنبههای سیاسی، با دلسردی برخورد میکنند و چه بسا ترجیح دهند عطای کار در این حوزه را به لقای آن ببخشند.
این مورد –یعنی آفت دوم- از این جهت بیشتر موضوع این نوشته و مورد علاقه و دغدغه ماست که بر یک واقعیت مهم انگشت مینهد، این واقعیت که حوزه فناوری اطلاعات که از سویی دریچه جدی و اصلی برای ورود جامعه ما به دنیای مدرن است، و از سوی دیگر معضلات زیادی در زمینه مسائل اجتماعی را میتواند حل کند(به عنوان نمونه: اشتغال)، محتاج توجه و دقت است، و به باد دادن این فرصت با ندانمکاریها، قطعاً یک خطای تاریخی است، این نکتهای است که توجه همه و در هر سطحی، از تولیدکنندگان محتوا و نیز دستاندرکاران فنی این تکنولوژی، تا تصمبمگیرندگان و مسئولین را میطلبد؛ و از همین روست که در جامعه تازهکار ما در این حوزه، مسئلهای مهم است و نمیتوان به تاثیرات منفی آن در پیشرفت این فناوری بیتوجه بود، خلاصه کلام این که ما میتوانیم شرایطی ایجاد کنیم که از دل این فرصت استثنایی، تهدید سردرآورد! (که متاسفانه ما در این کار یدطولایی داریم!)
محض اطلاع برخی دوستان دیرباور که ممکن است این استدلالها را جدی نگیرند و همچنان مشی خود را ادامه دهند، این نکته را یادآوری میکنم که اصولاً همین که این نوع حرکت مورد اقبال عموم فعالان مثلاً وبلاگنویسان قدیمیتر و مجربتر قرار نگرفته، خود شاهدی بر همین سخن است، مضافاً این که در روزهای اخیر، آثار این عدم رضایت از این فضا، و نیز ابراز نگرانی از توسعه آن به خوبی مشهود است، و دوستان فراوان از آن سخن گفته و گلهمند بودهاند، و دیدن آثار این عدم اطمینان نیز زحمت زیادی نمیخواهد!
منبع: / سایت خبری / آی تی ایران ۱۳۸۲/۰۲/۲۱
نویسنده : عمادالدین پارسا
نظر شما